به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا؛ آیت الله «سید ابراهیم رییسی» هفته گذشته و در سفر به استان کهگیلویه و بویراحمد و در دیدار با مردم محروم آن منطقه به یکی از مهمترین ضرورتهای این روزهای کشور اشاره کوتاهی کرد که نیازمند پیگیری از سوی مسئولان این حوزه است. رییس جمهوری در دیدار با نخبگان، علما، خانواده شهدا و ایثارگران و اقشار مردم این شهر یادآور شد: «جهاد سازندگی باید احیا شود و ایجاد دوباره آن برای آباد کردن روستاها و مناطق محروم کشور لازم است.» پیش از این «سیدجواد ساداتی نژاد» وزیر جهاد کشاورزی از تقدیم لایحه احیای جهادکشاورزی در آینده نزدیک خبر داده و تاکید کرده بود: با توجه به دستور رییس جمهوری مبنی بر احیای جهادسازندگی و مدیریت یکپارچه در روستاهای کشور بهزودی در وزارت جهادکشاورزی در این خصوص برنامهریزی میشود.» وزیر جهاد کشاورزی همچنین در حکم خود به «اسماعیل قادری فر» سرپرست سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران، بر تمهید مقدمات لازم برای تبدیل این سازمان به سازمان جهادسازندگی کشور تاکید کرد.
تاریخچه جهاد سازندگی
تلاش برای بهبود وضعیت مستضعفان مهمترین دغدغه بنیانگذار انقلاب اسلامی از همان لحظه پیروزی انقلاب بود. تشکیل نهادی که بتواند به صورت ویژه و مجزا رسیدگی به این قشر مولد و در عین حال محروم را بر عهده گیرد؛ ضروری بود. در پی این ضرورت امام خمینی(ره) در پیامی تاکید کردند: «لکن این دیوار شیطانی بزرگ که شکست، پشت این دیوار و خرابیهای زیادی هست و ناچاریم که برای سازندگی به ملت متوجه بشویم. دانشجوهای عزیز، متخصصین، مهندسین و بازاریان، کشاورزان همه قشرهای ملت داوطلب اند که ایرانی که بهطور مخروبه به دست ما آمده، بسازند از این جهت باید ما این جهاد را به سازندگی موسوم کنیم.» در راستای رفع این دغدغه و کاستن از بار محرومیت این گروه، در ۲۷ خرداد سال ۱۳۵۸ نهادی با عنوان «جهاد سازندگی» تشکیل شد و اساسنامه آن به تصویب هیات وزیران رسید. انگیزه تشکیل این نهاد بهرهگیری از تمام امکانات و داشتهها برای رسیدگی به محرومان بود. شکاف طبقاتی عمیقی که طی سالهای نوسازی اقتصادی دوران پهلوی به وجود آمد؛ سبب ایجاد محرومیتی غیرقابل باور در بسیاری از مناطق دور از مرکز شده بود.
مسئولیت تعریف شده برای این نهاد در ابتدا، خدمات عمرانی و فنی به بخشهای محروم بود اما با گذشت زمان و مقتضیات آن این مسئولیت هم تغییر کرد و در هر برههای جهادسازندگی موظف به انجام فعالیت خاصی شد. همین گستردگی وظایف و کارویژهها سبب شد تا مجلس شورای اسلامی آذرماه ۶۲ لایحه تشکیل وزارت جهاد سازندگی را تصویب کند. پس از این تصویب، جهادسازندگی نظارت و سرپرستی سازمان امور عشایر، صنایع روستایی و دستی، شرکت سهامی شیر، شیلات و فرش را بر عهده گرفت. هدف از این تدوین این مسئولیتها، رساندن ایران به خودکفایی و بینیازی از واردات محصولات غذایی از خارج بود که با توجه به شرایط دشوار جنگی در آن زمان اقدامی قابل توجه و مهم بود. با این حال و با گذشت زمان وظایف این وزارتخانه در هر دوره ای متناسب با نیازهای آن دوره تغییر کرد، برای مثال جهاد سازندگی در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، یکی از مهمترین و موثرترین نهادهایی بود که در تامین نیازهای دفاع مقدس در کنار رزمندگان بود و اغراق نیست اگر کار جهادی این نهاد را یکی از مهمترین دلایل پیروزی ایران در این جنگ بدانیم. سنگرسازان بی سنگر این نهاد با تمام توان آنچه نیاز دفاع و حمله جنگ بود از پل و سنگر تا خاکریز و جاده ساختند و در عملیاتهای خیبر و والفجر و کربلای پنج و بسیاری دیگر از برهههای حساس حضور موثری داشتند. پس از پایان جنگ نیز وزارت جهاد سازندگی با تلاشی فزونتر و در قالب طرح هایی چون بسیج سازندگی به آبادی خرابیهای حاصل از تجاوز رژیم بعث پرداخت. این وزارتخانه در سال ۱۳۷۹ و به دلیل برخی موازیکاریها با وزارتخانه کشاورزی ادغام و به وزارت جهاد کشاورزی تبدیل شد.
ضرورتها و چالشهای احیای جهادسازندگی
مهم ترین دلایل احیای جهاد کشاورزی را میتوان در کارنامه این نهاد از سال تاسیس تا سال ادغام دانست. دستاوردهایی مانند تامین نیازهای کشور در زمینه غذایی و بهبود شیوه های کشاورزی، ساخت هزاران کیلومتر راه های ارتباطی، مسکن و مدرسه، اجرای طرح های متعدد برق و آب و گاز رسانی به مناطق محروم، اجرای طرح مدیریت و احیا و غنیسازی جنگلها، اجرای طرح ملی تعاون دام و مرتع، توسعه فضای سبز و جنگلکاری و ایجاد کمربندهای سبز حفاظتی در بخش منابع طبیعی، می تواند مبنا و انگیزه دولت برای احیای این نهاد شود. گرچه شرایط کنونی کشور با آنچه در زمان تشکیل این نهاد وجود داشت، متفاوت است اما تنها نقطه مشترک را می توان نیاز به اقدامات جهادی برای کاستن از محرومیت های کشور دانست.
دولت در پی کاستن از حاشیه نشینی در کشور است که جهاد سازندگی در این زمینه دستاوردهای قابل قبولی داشته است. هدف دیگر دولت از احیای این سازمان میتواند کاستن از بیکاری در کشور باشد، اگر آنچه در جهادسازندگی و در ابتدای انقلاب تجربه شد، بار دیگر تکرار شود می تواند تا حدود زیادی از بار بیکاری در کشور را بکاهد. با این وجود در مسیر احیای این نیاز حیاتی تله هایی هم قرار دارد که دولت باید با احتیاط هریک از آن ها را در زمان مناسب و با راهکاری عملی و منطقی خنثی کند. واقعیت آن است که پراکندگی افراد در مناطق روستایی و شهری ایران، نسبتی کاملا متفاوت با زمان تشکیل جهاد سازندگی دارد.
از سوی دیگر در پی تلاش های سال های گذشته بسیاری از نیازهای ابتدایی روستاها و مناطق محروم که بسترساز تشکیل این نهاد بود، رفع شده است. با این توصیفات، در احیای جهاد سازندگی بیش و پیش از هر ضرورت دیگر، نیاز به بازتعریف دلایل احیای آن احساس می شود.
در ابتدای تشکیل این نهاد، تامین بسیاری از نیازهای مردم در مناطق محروم اولویت آن بود اما امروزه در اثرگذاری چنین رویکردی شبهاتی وجود دارد؛ اینکه آیا صرف تامین نیازهای حیاتی افراد محروم می تواند گره گشا باشد و این حمایت ها تا کجا و چه میزان باید انجام شود؟ بدون پاسخ منطقی به این پرسش ها نمی توان به اثرگذاری احیای نهادی مانند جهادسازندگی امیدوار بود. اولویت این نهاد در دوران جدید می تواند آموزش و افزایش مهارت های فردی و جمعی افراد باشد.
مهارت های جدید در حوزه فناوری و تکنولوژی های نوین، یا در حوزه گردشگری که می تواند در استان هایی صاحب ظرفیت تحول آفرین باشد. از دیگر تله هایی که دولت در مسیر احیای جهاد سازندگی باید از آن مراقبت کند، تله افزایش دخالت دولت و یا دولتی شدن بیشتر حوزه های مختلف است. برخی کارشناسان به دلیل همین انبساط دولت، تشکیل سازمانی جدید را چندان موفق نمی دانند به ویژه اگر کارویژه های تازه ای برای آن تعریف نشده و به نوعی آغاز موازی کاری با بخش های دیگر باشد. بازگشت روحیه و تفکر جهادی گرچه نیاز امروز کشور است اما اگر چنین تله هایی مورد ارزیابی قرار نگیرد، آسیبهای حاصل از آن به همین تفکر جهادی هم ضربه خواهد زد.