بخشی از سابقه تاریخی ایران در این ترانه های حماسی و ستایشگرانه جا خوش کرده و همه آن ابیات و قطعه ها حاوی تاریخ پر گیر و دار ظلم و مظلومیت اقوام ایرانی، دفاع و مبارزه مردان و زنان این سرزمین، عشق و نفرت، زشتی و نیکی ایرانیان است که از گذشتههای دور نقل می شود.
یکی از این راویان که از او به عنوان آخرین نقال شمال کشور یاد می شود، مرحوم عیسی فیوج هنرمند متبحر و چیره دست اما کم نام و شناخته نشده گلستانی است که در دل پردرد او علاوه بر رنج ناشی از کم توجهی مسوولان و تنگاهای شدید مالی، قطعات کم مانندی نظیر منظومه "عباس گالش" جا خوش کرده بود.
مرحوم فیوج راوی و پدیدآورنده این منظومه بود که شهرت آن و نواهای موسیقایی آن ۵۰ سال است که از گیلان تا بخش هایی از کویر ایران را طی کرده و ساکنان آن ابیاتی از این منظومه را در حافظه خویش به یادگار دارند.
آفریننده و راوی منظومه عباس گالش و مخزنی از هنر و تاریخ شفاهی منطقه کتول که در کوچه و بازار گرگان و علی آباد کتول برای گذران امورات زندگی ساده و بی آلایش خود به نوازندگی می پرداخت، یادگار نقالی کشور و منطقه کتول بود که شهرتش بر خلاف زادگاهش، تمام نقاط کشور را نیز طی کرده بود.
او در آخرین سالهای زندگی خود برای تامین معاش مجبور به عرضه هنر ناب خود در کوچه و بازار شد و هر روز کمانچه خود را برای مردمی به صدا در می آورد که نه می دانستند در کنج دل او منظومه عباس گالش جا خوش کرده و نه خبری از جایگاه او به عنوان آخرین نسل نقال خوانهای کشور داشتند.
وی که استاد کمانچه بود در دهه آخر عمر با شرکت در پنج دوره جشنواره نمایش های سنتی - آیینی و خواندن منظومه خودساخته "عباس گالش" و "عباس مسکین" مورد تقدیر قرار گرفت و مقام نخست را به دست آورد.
مشهورترین اثر مرحوم فیوج منظومه حماسی - سیاسی "عباس گالش" است که وی از نزدیک شاهد ماجرای بر دار رفتن این شخصیت مبارز ضد رژیم طاغوت بود و تمامی اتفاقاتی که برای این چهره اسطوره ای معاصر منطقه افتاد را با همه ریزه کاری های آن در ترانه ای با عنوان عباس گالش سرود و بر آن ملودی گذاشت آورد.
عباس گالش و رویدادهای آن زمان
داستان عباس گالش و وقایع آن مربوط به اواخر دوران قاجار و اوایل حکومت پهلوی است.
در آن دوران ضعف حکومت مرکزی در این منطقه و فقر عمومی زمینه ساز سرکشی مستمر گروه های پراکندهای از راهزنان گردیده و موجب سلب آسایش اهالی شده بود.
این دسته از راهزنان در کسوت افرادی چند نفره و اغلب شبها به آبادی ها و روستاهای استارباد شبیخون زده و علاوه بر غارت احشام و اموال مردم، زنان و دختران را نیز ربوده و به عنوان گروگان آنان را در صحرا و دشت های منطقه پنهان می کردند و سپس گروگان های خود را محلی برای اخاذی از اهالی بومی قرار داده و یا در بازارهای خیوه ترکمنستان به عنوان برده به فروش می رساندند.
این مساله تا مدت ها به صورت سنتی مذموم و غیر انسانی، حیات اجتماعی اهالی را با خطرات جدی مواجه ساخته و پیوسته ساکنان مناطق مرزی را در هاله ای از ترس و وحشت فرو می برد.
بی جهت نیست که تا چند دهه پیشتر رودخانه اترک نزد زنان و مردان سال خورده گلستان، مازندران، سمنان و شمال خراسان به عنوان نمادی از نفرت، مرگ و وحشت متجلی گردیده و به گمان بسیاری مامن و مخفیگاه اصلی راهزنان یاد شده بوده است.
عباس گالش که به فراخور لقبش دامداری از اهالی استارباد بود تفنگ برداشت و در دفاع از جان، مال و ناموس مردم یک تنه به مبارزه با راهزنان پرداخت.
قهرمانی ها و رشادت های او آنچنان هراسی در دل راهزنان ایجاد کرد که تا مدت ها مانع از هرگونه اقدام چپاولگرانه آنها شده و امنیت را به این منطقه بازگرداند.
پس از تشکیل واحدهای منظم ژاندارمری و سامان یابی امنیتی منطقه و گردن نهادن ترکمن ها به قوانین حکومت مرکزی ، عباس گالش به خاطر نفرت دیرینه اش همچنان به برخورد با آنان اصرار ورزید که این موضوع از نظر حکومت مرکزی ایران نوعی قانون شکنی قلمداد شده و باعث رویارویی او با افسران ژاندارمری و در نهایت دستگیری و اعدام او گردید.
تصنیف سرای گمنام
استاد عیسی فیوج متولد سال ۱۲۹۲ و خالق و راوی منظومه حماسی عباس گالش در تمامی نقاط منطقه استرآباد از گرگان تا آزادشهر به نقالی پرداخت و گاهی نقل خوانی هایش از شب تا سپیده صبح به طول می انجامید.
این هنرمند نخبه و تصنیف سرای محلی گلستان که سه قطعه مقامی با کمانچه در ادبیات موسیقی مقامی کشور به ثبت رسانده و در پنج جشنواره نمایش های سنتی - آیینی کشور به مقام اول رسیده بود سال ۱۳۸۷ در تنگدستی و گمنامی و در شرایطی که برای امرار معاش در خیابان های گرگان به نواختن موسیقی می پرداخت درگذشت.
موسیقی مورد استفاده مرحوم فیوج، منظومه خوانی موسیقی کتول بود که منظومههای عباس مسکین و عباس گالش از معروفترین آنها به شمار میرود.
موسیقی کتولی منظومهخوانهای معروف بسیاری چون عیسی فیوج و پدرش را داشته که از نقالان و منظومهخوانهای برجسته این استان هستند اما اکنون گرچه منظومهخوانی همچنان رایج است ولی طبیعتاً به نسبت گذشته کمتر اجرا میشود.
کتولی یکی از آوازهای موسیقی سازی و آوازی محسوب می شود که در میان مردم این منطقه سینه به سینه ادامه یافته است.
منطقه کتول در بخش مرکزی گلستان با توجه به برخی ویژگی های فرهنگی و زبانی نسبت به سایر مناطق این استان و همجواری با روستاهای ترکمن نشین و ارتباط با نوارندگان و شعرخوانان این منطقه با اقوام کرد و ترک شمال خراسان و همچنین حضور گسترده سیستانی ها در روستاهای اطراف، از نظر موسیقی به شدت تحت تاثیر اقوام فوق قرار گرفت.