تهران- ایرنا- «سرجوخه» جدیدترین تلاش سیمافیلم برای تصویرگری لایه‌های پنهان یک داستان امنیتی در تلویزیون؛ درامی با بن‌مایه امنیتی است که در قالب یک تریلر جاسوسی توانست به سریال پرمخاطب ماه اخیر جعبه جادویی تبدیل شود.

نخستین پارامتری که سبب جذابیت سرجوخه شد، روحیات رئالیستی فیلمنامه بود. این روحیه، خود را از قسمت نخست نشان داد و سبب شد مخاطب، از همان ابتدا، با یک افتتاحیه شکوهمند، داستان ورود یکی از چهره‌های مشهور فضای مجازی را به ماجرای شرطبندی‌های خارج از کشور مشاهده کند. این اتفاق نه تنها وابستگی‌های درام را به یک جریان رئالیستی و مورد وثوق اکثریت مخاطب، هدف قرار داده بود بلکه میخ استقبال را از همان قسمت نخست، محکم کوباند و توانست بدون توضیحات حشو و اضافه، مخاطبان بیشتری را با خود همراه کند.

داستان در ادامه، چارچوب درستی برای قصه‌گویی برگزید. با دو قصه موازی شروع کرد و بعد به چهار داستان موازی رسید که علاوه بر افزودن بازیگران جدید، در هر قسمت، داستان مجزایی را دنبال می‌کرد که با ریتمی تند، گوشه‌هایی از لایه‌های پیدا و پنهان این روزهای جامعه کشور را به تصویر می‌کشید.

در آن قسمت‌هایی که مخاطب، داستان آن را شنیده و مابه‌ازاهای بیرونی آن اتفاقات را به خوبی درک کرده بود، شهامت سازندگان و جذابیت سوژه، مخاطب را به وجد می‌آورد. در آن سکانس‌هایی نیز که قرار بود سوژه، حرف‌های کمتر پرداخته شده امنیتی را واگویه کند هم مخاطب، جذب متد کار و سازوکار عجیب تیم‌های امنیتی می‌شد. بنابراین در کلیت داستان، مخاطب با صحنه‌هایی مواجه بود که وی را به شعف می‌آوردند و چگالی محبوبیت داستان را نزد وی بیشتر می‌کردند. عنصری که سبب شد مخاطب از قسمت نخست تا قسمت پایانی سریال را دنبال کند. این استقبال، قطعا سابقه خوبی را برای سیما فیلم و تلویزیون به همراه آورد.

این دو رویکرد داستان‌پردازی در کنار پیچیدگی‌های روابط انسان‌ها، استحکام تعلیق را دوچندان کرد. در داستان‌هایی از این دست، عموما مخاطب در انتظار رمزگشایی‌هایی است که می‌تواند تا حدودی آنها را حدس بزند. در سرجوخه، پیچیدگی‌ها به اندازه‌ای است که غلظت تعلیق را تا جایی بالا می‌برد که نمی‌توان به سادگی نسبت به آینده درام و شخصیت‌هایش اظهارنظر کرد. حال آنکه این جنس روابط با تکیه بر دو اصل دوستی‌های فضای مجازی و ارجح دانستن منافع شخصی، لایه‌های روایی را با پیچش درست و جذابی مواجه کرد که مورد قبول مخاطب واقع شد.

به تمام این عوامل اضافه کنید پیرنگ کلی امنیتی داستان را. همچنان که حوزه امنیت، ساختار ساده‌ای نیست، طبعا فیلم ساختن در این حوزه نیز مشکلات خاص خود را دارد که این مشکلات، خود را از مرحله پژوهش نشان می‌دهد. ساختار داستان تلاش کرد با تکیه بر اصولی چون وفاداری به جریان‌های واقع‌گرا و تصویرگری ساختارشکنانه، تا حد امکان به نمونه‌های واقعی نزدیک شود؛ طوری‌که فضای داستان، شکلی نمادگرایانه یا سوررئالیستی پیدا نکند. به همین دلیل مخاطب، با دیدن بسیاری اتفاق‌ها و شخصیت‌های داستان، جریان حقیقی آن موضوع را در جامعه و مابه‌ازاهای بیرونی آن شخصیت‌ها را متوجه و نسبت به الگوریتم کارکردگرایانه عملکرد آنها شناخت پیدا می‌کرد. 

پرهیز از وجه شعاری و اعمال گل‌درشت

در کنار این هوشمندی‌هایی که داستان از خود نشان داد، قرینه‌سازی مفهومی عنوان سرجوخه نیز در نوع خود جالب توجه بود. مخاطب در این سریال با یک عنوان سرجوخه مواجه است که منظورش، سردسته‌های ترور است که رژیم صهیونیستی آنها را برای رسیدن به اهداف تروریستی خود در ایران و منطقه اجیر کرده و در مقابل، یک عنوان اصیل دیگر را نیز مورد توجه قرار داده که به نوعی محوریت و تمرکز اصلی داستان است و آن، شاخه‌های مقاومت است که با عملکرد هوشیارانه خود در کشور و منطقه، امنیت را برای شهروندان به ارمغان می‌آورند.

این هوشیاری اما در ادامه روند نوخواهانه سریال، با تدبیر درستی مهندسی شده است. عموما یکی از مشکلات سریال‌های امنیتی، وجه شعاری و اعمال گل‌درشت آن است. همین امر سبب می‌شود مخاطب ارتباط چندانی با این سریال‌ها برقرار نکند. اما در سرجوخه تعبیه داستان‌ها و وقایع اجتماعی در دل یک جریان نفوذ وجود داشت تا مخاطب متوجه شود دشمن چه راهکارهایی در مسیر جنگ نرم طراحی و اجرا کرده است. چگونگی نفوذ عوامل سرویس‌های جاسوسی به زندگی جوانان و نحوه کارکرد مهندسی اجتماعی موساد و رهنمودها و نوع تربیت آنها در این سریال با ظرافت زیادی به تصویر کشیده شده بود.

همچنین نحوه اداره سایت‌های شرط‌بندی و دست‌های پشت پرده آن که یکی از موضوعات روز جامعه ماست نیز برای نخستین بار در این سریال نشان داده شد که فارغ از نگاه ساختارشکنانه طراحان فیلمنامه، آگاهی‌بخشی خوبی نیز برای مخاطبان آن به دنبال داشت.

در شکل اجرا نیز سریال، نمره قابل قبولی دریافت می‌کند. سکانس‌ها چابک‌سازی شده و صحنه‌های اضافی ندارند. این مهم نشان می‌دهد تدوین تا چه اندازه در امتداد یک کارگردانی هوشمندانه قدم برداشته و این دو، از فیلمنامه فاقد جریان‌های اضافی نشات گرفته‌اند. میزانسن ها در نهایت هوشمندی و مقارن با خواست و فضای فیلمنامه طراحی شده اند که نورپردازی سکانس‌های مختلف از جمله سکانس‌ها پرحرکت و شلوغ، ابهت آن را دوچندان کرده است.

این شیوه پرداخت در کنار ریتم تند داستانی، ماهیت تریلر را ثبات بخشید مخصوصا برای تلویزیون ما که تریلر به معنای یک جنس سینمای پراکت و پرهیجان را کمتر تجربه کرده بود. فیلمبرداری و موسیقی نیز بخش‌های اصیل این تریلر بودند که با یک جریان پرنفس، شتاب فیلم را در راستای ماهیت تریلر تنظیم کردند.

سرجوخه در ادامه خانه امن

سرجوخه با مجموعه‌ای از بازیگران نوظهور توانست به این میزان از موفقیت برسد. این ترکیب بازیگران در مسیر بی‌ادعایی سریال، طراحی شد که سازندگان برخلاف بازی‌های ژورنالیستی مرسوم، کیفیت کار را بالا بردند و توانستند با همین سروشکل و گروه بازیگری نسبتا گمنام، به چنین درجه‌ای از موفقیت برسند.

سرجوخه در ادامه سریال خانه امن، دنباله معنادار و درست از مفهوم سریال امنیتی و تریلر جاسوسی را برای مخاطبان ایرانی تداعی می‌کند. سیمافیلم در راستای سیاست‌گذاری‌های نوین خود و کارهای استراتژیکی که در برنامه دارد، اقدام به تولید این قبیل کارها کرده است که اتفاقا با استقبال قابل توجهی از جانب مخاطب مواجه شده است. این آگاهی‌بخشی سریال‌هایی از این دست که جزو برنامه‌ها و اهداف سیمافیلم از طراحی و تولید چنین سریال‌هایی است، به خوبی تاثیرگذار بوده و به تنویر افکار عمومی منجر شده است.

این گزاره که دشمن در قالب جنگ نرم، از طرق ساده‌ای مانند شبکه‌های مجازی که اکنون در دسترس هر شهروندی است، اقدام به اغفال و جهت‌دهی اعمال شهروندان و حتی کشاندن آنها به آن سوی مرزها و جذب کردن‌شان در سرویس‌های موساد می‌کند، به خوبی در سریالی مانند سرجوخه دیده می‌شود.

در راستای همین نگاه واقع گرایانه، تلویزیون برای نخستین بار و در روزهای اوج سرجوخه و از آنجا که مردم نسبت به وقایع این سریال حساسیت‌هایی نشان می‌دادند، مصاحبه‌ای با جاسوسان واقعی موساد را پخش کرد که دلیل آن ذوق زدگی‌های مخاطب نسبت به حوادث سریال و تاکید بر وجه روشنگرایانه پرونده‌های جاسوسی بود. ضمن آنکه پخش مستند «لات مجازی» نیز دیگر اقدام تلویزیون در مسیر پخش و استقبال از سریال سرجوخه بود که تمام این برنامه‌ها با استقبال زیادی از جانب مخاطبان مواجه شدند.

این رسالت آگاهی‌بخشی در سریال‌هایی که بیشترین مخاطب را دارند، نوعی جهت‌دهی اجتماعی را رقم می‌زند که در قالب یک «گفتمان اجتماعی» می‌تواند سهم بسزایی در فرهنگسازی داشته باشد. به نظر می‌رسد با نگاه جدیدی که توسط پیمان جبلی رییس جدید صدا و سیما به رویکرد تلویزیون او قصد دارد سیما را به سوی اهداف تحول گرایانه هدایت کند که امید است به بیان حرف‌های کمتر پرداخته شده‌ در تلویزیون و به جریان سازی منجر شود.