به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، هادی خورشاهیان در آیین رونمایی از رمان من خواب دیده ام نوشته فاطمه الیاسی در مورد جریان وقف و پدیدآمدن فرقه ای به نام واقفیه، اظهار داشت: در نوجوانی رمان‌های دینی جرجی زیدان با ترجمۀ محمدعلی شیرازی و رمان‌های محمود حکیمی را می‌خواندم و در بزرگسالی به خاطر علاقه، رمان‌های دینی زیادی مطالعه کردم، اما از موضوع واقفیه بی‌اطلاع بودم و وقتی مطالعۀ رمان به اواسط آن رسید، متوجه ماجرا شدم و در پایان ضمن اینکه با کنجکاوی پیرامون موضوع تحقیق کردم، احساس کردم ما در معارف دینی چقدر جای خالی داریم.
وی افزود: برای ما هنوز به‌خوبی تبیین نشده که نقش هر یک از امامان شیعه در معارفی که دست ماست، چه بوده؛ یا اغلب ما در مورد خیلی از اختلافاتی که در طول تاریخ، روی داده، اطلاعات چندانی نداریم و مثلاً نمی‌دانیم چرا شش‌امامی‌ها، امام‌حسن (ع) را امام خود نمی‌دانند. ما حتی گاهی از برخی سوالات هم خبر نداریم، چه برسد به جواب آن‌ها. اهمیت رمان من خواب دیده‌ام همین است که ما را از یک سوال آگاه کرد، در حالی که قبلاً از واقفیه هیچ چیز نمی‌دانستیم. اکثر ما از تاریخ تشیع خصوصاً بعد از امام‌صادق (ع) اطلاعاتی نداریم و این خلأ را باید با رمان و کتاب خوب پر کرد و بیشترین تأثیر را نیز همین‌ها دارند. مردم کتاب می‌خوانند و اگر کسی بگوید مردم کتاب نمی‌خوانند، دروغ گفته‌است.
نویسندۀ کتاب سلول آزادی، با اشاره به شخصیت‌های من خواب دیده‌ام گفت: در مورد جنگ، من حق بودن یا ناحق بودن یک طرف را بر اساس شخصیت‌های در حال جنگ قضاوت می‌کنم؛ زیرا از پشت پرده و سیاست‌ها خبر ندارم. وقتی در جنگ سوریه، کسی مثل حاج قاسم سلیمانی را می‌بینم، پی می‌برم ما در این جنگ در موضع حق هستیم. در این رمان هم چند زن وجود دارند و من تنها در خانۀ حیان که به امامت حضرت رضا (ع) معتقد است، می‌بینم نگاه انسانی به زن حکمفرماست و همین مطلب «حق» را نشانم می‌دهد.
از نظر داستانی شخصیت‌ها خوب بودند؛ خصوصاً شخصیت نسیبه خوب نشان داده شده بود. اینکه «مال» و «زن» چقدر راحت می‌تواند انسان را اغفال کند، در داستان نمایان بود. همچنین رمان پایان باز قشنگی دارد و نشان می‌دهد این راه ادامه دارد و باز هم می‌شود به وسیلۀ عواملی از حق منحرف شد.
موضوع واقفیه امروز هم محتمل است
فاطمه الیاسی نیز در مورد شکل‌گیری ایدۀ رمان من خواب دیده‌ام گفت: با وجود اینکه فرهنگ دینی و ملی ما غنی است، اما تولیدات داستانی ما در این جهت کم است. موضوع واقفیه و انحراف برخی شیعیان، برای امروز هم کاربرد دارد و طمع و مال‌دوستی که موجب انحراف شیعیان در آن مقطع شد، امروز هم ممکن است برای ما محل ابتلا باشد. بررسی کردم و متوجه شدم با وجود اهمیت موضوع، هیچ رمانی پیرامون آن نوشته نشده و لذا شروع به تحقیق و سپس نگارش این رمان کردم.
الیاسی که در مقطع کارشناسی ارشد رشتۀ علوم قرآن و حدیث تحصیل می‌کند، افزود: البته شبهات هم در کنار عامل اصلی، یعنی طمع، از جمله عوامل انحراف واقفیه بود و این شیعیانی که نمایندۀ امام و مورد اعتماد شیعیان بودند، با استناد به برخی احادیث می‌توانستند شیعیان را دور خود جمع کنند.
وی که به‌تازگی برای کتاب تونل سوم، موفق به کسب جایزۀ شهید اندرزگو شده، به تحقیقاتش برای نگارش رمان من خواب دیده‌ام اشاره کرد و گفت: من حتی پیرامون معماری شهرها در آن زمان هم تحقیق کردم و تحقیقاتم نسبت به نگارش رمان، زمان بیشتری به خود اختصاص داد. همچنین قبل از انتشار رمان، برخی کارشناسان دینی آن را مطالعه کردند و توجه دادند که تمام یاران امام‌کاظم (ع)، افرادی طمع‌کار نبودند و در داستان نباید جوری وانمود شود که انگار شیعیان مخلص وجود ندارند.
برای انتشار اثر در مورد بزرگان آماده‌ایم
اسماعیل سلطانی مدیر عامل شرکت چاپ و نشر بین‌الملل نیز در این نشست گفت: ما در انتشارات بین‌الملل قصد داریم تبلیغ را عمومی کنیم و انگیزه‌های اقتصادی در تولید کتاب، برای ما در اولویت نیست. برای همین سراغ انتشار چنین رمان‌هایی می‌رویم. ما سرمایه‌های دینی چون سیدبن‌طاووس و علامه بحرالعلوم و سرمایه‌های ملی چون جلال‌الدین خوارزمشاه و کلنل پسیان داریم که شناخته نشده‌اند و برای آن‌ها رمانی نوشته نشده است.
ما می‌خواهیم کارمان متفاوت از دیگران باشد و تلاشمان این است که با نگاه دینی به شخصیت‌های ملی و مذهبی نگاه کنیم. دغدغه و موضوع ما در انتشارات همین است و اگر کسی سراغ نوشتن زندگی این بزرگان برود، برای انتشار آن اعلام آمادگی می‌کنیم.
من خواب دیده ام در ۳۱۴ صفحه، با شمارگان هزار نسخه توسط شرکت چاپ و نشر بین‌الملل به‌تازگی روانۀ بازار شده‌است. مراسم رونمایی از رمان من خواب دیده‌ام عصر شنبه (سیزدهم آذر) در فروشگاه کتاب بین‌الملل واقع در میدان فلسطین برگزار شد.
این اثر، رمانی تاریخی است که مقطعی از حیات امام‌کاظم (ع) و امام‌رضا (ع) را در قالب داستان روایت می‌کند. نویسنده در این رمان کوشیده تا جریان انحراف گروهی از شیعیان در دوران امام‌کاظم را که به واقفیه معروف شدند و از بیعت با امام‌رضا سر باز زدند، تشریح نماید و به دلایل و انگیزه‌های آنان بپردازد.