به گزارش ایرنا، بخشش هم سخت است و هم شیرین به طوری که انسانهای بزرگ در تمامی عرصه ها همیشه برای داشتن دنیایی بهتر در تلاش برای دادن سرمشق بخشش به دیگران بوده اند و در باب این داستان بسیار شنیدیم که می گویند: لذتی که در بخشش هست در انتقام نیست.
کانون پرورش فکری این بار نیز مانند همیشه دست در جیب هنرمندانه خود کرده و سوار بر تریلی شده تا در قاب تماشاخانه اش فرهنگ مهربانی و بخشش را در میان کودکان و نوجوانان استان هرمزگان به نمایش بگذارد بلکه نسل های آینده حافظان این راه و رسم پسندیده شوند.
اینجا کیش، شهرک رز، عصر یکی از نخستین روزهای زمستان، حوالی ساعت ۶ است در محوطه یکی از مجتمع های مسکونی که فضای باز بزرگی دارد تریلی تماشاخانه کانون آماده پذیرایی فرهنگی از دوستدارانش است.
در گوشه ای به تماشای شور و شوق کودکانه بچه ها نشسته ام و با اضافه شدن هر کودک، نوجوان و والدین به این محفل یاد شعر اندک اندک جمع مستان می رسند، می افتم و افسوس می خورم که چقدر جای حضور دائمی مرکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در کیش خالی است.
در میان شور و شوق و هیاهوی بچه ها، صحنه نمایش که سوار بر تریلی بود برای اجرا آماده شد و صندلی هایی که از قبل برای نشستن حاضران چیده شده اند میزبان جیغ و هورای کودکان شد وقتی که خانم مجری با آن صدای پرانرژی و جذابش گفت: بچه ها برای شروع برنامه ها آماده هستید؟ بچه ها پر انرژی تر جواب دادند بلللللللللللللللله.
شادی، هیجان و شور مجری و بچه ها در آغاز برنامه برایم یادآور خون گرمی مردمان مناطق جنوب شد و برای چند لحظه ای فارغ شدم از هرآنچه اقتضای سن و سالم بود و همراه بچه ها با موزیک ورزشی در حال پخش و عمو ورزشکار که خانم مجری او را بر روی سن دعوت کرده بود تن به ورزشی کودکانه سپردیم تا اهمیت ورزش در زندگی را اینگونه آموزش دیده باشیم و آن را سرلوحه زندگیمان قرار دهیم.
چقدر عالی می شد اگر انسان بعد از هر بار ورزش که هنر پرورش روح و جسم است مانند حاضران در این محفل روح و ذهنش را مهمان دنیای کتاب و قصه ها می کرد، همان گونه که ما نشستیم پای قصه خانم قصه گویی مهربان تا برایمان بگوید داستان کتاب امینترین دوست نوشته کلر ژوبرت که به زیبایی ذهن کودکان را مشغول خداشناسی می کند.
قصه گو با سبکی متفاوت و با ظرافتی خاص به توصیف محتوای داستان، شخصیت پردازی و فضای قصه پرداخت به طوری که بچه ها را پابه پای بچه فیل داستان در جنگل به راه انداخت تا هم دوستی امین برای بچه فیل پیدا کنند و هم در این مسیر به خداشناسی برسند.
کانون هیچ گاه از این مساله که دنیای بچه ها به شدت به تصویر و رنگ وابسته است غافل نبود و در این راستا تئاتر رینارد روباهه که برنامه اصلی تماشاخانه بود با طراحی زیبای دکور جنگل و انتخاب مناسب رنگ لباس و نقاشی صورت هر کدام از شخصیت های داستان به خوبی نیاز بچه ها را اقناع کرده بود.
به طوری که این اولین و مهمترین فاکتورها در جذب مخاطب کودک برای دیدن نمایش آنقدر هنرمندانه انجام شده بود که با آغاز نمایش، کودکان به دکور و طرز پوشش و نقاشی صورت شخصیت ها اشاره و با خنده و شادی آنها را برای همدیگر توصیف می کردند.
روباه های بیچاره که همیشه از سوی ما انسان ها به حیله گری و مکاری شهره شده، این بار نیز از دست آرتور فاکویز نویسنده نمایش نامه قسر در نرفته و در نمایش رینارد روباهه حامل شخصیتی دروغگو، حیله گر و اذیت کن است که با کارها و شوخی های افراطی اش حیوانات جنگل را به ستوه می آورد.
دادگاهی با حضور شیر به عنوان پادشاه جنگل، کلاغ مشاور پادشاه و خرس عمهی رینارد روباهه برگزار می شود و بچه ها نیز شاهدان این دادگاه هستند تا برای کلاغ و خرس که از رینارد شکلایت کردند شهادت بدهند.
مهربانی چاشنی کار پادشاه جنگل می شود و به روباه یک سال وقت می دهد که کارهای اشتباهش را جبران کند و اگر طی این یک سال ۲۵ خطا انجام دهد از جنگل برای همیشه اخراج می شود، بچه ها چقدر خوب با داستان ارتباط گرفته اند و با صدای بلند، بخشش و مهربانی پادشاه را تشویق می کنند و فریاد زنان به رینارد می گویند: "تو می تونی، تو میتونننننی".
با ختم دادگاه صحنه برای چند لحظه ای خالی می شود و بچه ها چشم انتظار ادامه داستان با شنیدن صدای آب و بلبل ها مژده آمدن بهار را از رینارد که دارد به بقیه حیوانات جنگل خبر می دهد، می شنوند.
امان از رینارد که دست کشیدن از خصلت بدش برایش سخت است و با عوض شدن هر فصل روباه دروغگوی قصه بنا به شرایط و موقعیت آن فصل از سال اذیت و آزار حیوانات را ادامه می دهد و بچه ها در هر سکانس از این نمایش به صورت غیر مستقیم با فصل های سال و ویژگی آنها آشنا می شوند.
زمستان هم فرا می رسد و ما کم کم به پایان این نمایش مهیج و زیبا نزدیک می شویم تا یاد بگیرم روباه هم می تواند مهربان و فداکار باشد وقتی که جان دوستانش به خطر می افتد و تصمیم می گیرد از آنها دفاع کند، چرا که او معتقد است شادی جنگل نیازمند حضور و شاد بودن تمام حیوانات است.
نمی شود از صحنه ای که یکی از پسر بچه ها هنگام خارج شدن رینارد از صحنه خلق کرد سخن نگفت: آغوشش را باز کرده بود و با صدای بلند فریاد می زد: تو توانستی رینارد، دوست دارم بغلت کنم بیا به آغوشم.
همین برایم کافی بود تا یاد بگیرم که هنر چه دستگاه انسان ساز بزرگی است و وامصیبتا به جامعه ای که از آن غافل شود چرا که چه هنرمندانه پادشاه با بخشش روباه و فرصت یکساله ای که به او داد به ما یادآور شد حاصل رفعت و عطوفت مهربانی و فداکاری خواهد بود همانگونه که رینارد روباهه تنها با فرصت دوباره بود که توانست جنبه مهربان و فداکار بودن شخصیتش را به خودش و اهالی جنگل ثابت کند.
غرق در هنر نمایش و لحظات شاد امشب بودم که خانم مجری کودکان را برای برگزاری مسابقه شعرخوانی بر روی سن دعوت کرد و این فرصت را غنیمت شمردم تا با مسوول تماشاخانه های سیار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم صحبت شوم و از زبان او نیز بشنویم که این تماشاخانه ها سیار در راستای تحقق عدالت فرهنگی و کاهش آسیب های اجتماعی به مناطق هدف خود سفر می کند.
لیلا شویدی به ایرنا گفت: نخستین تماشاخانه پس از بهبود شرایط کرونایی از ۱۵ روز قبل فعالیت خود را در استان هرمزگان شروع کرده و فاز اول برنامه های خود را در کیش به پایان رساند اما با وقفه ای کوتاه در روزهای آینده دوباره از روستاهای جزیره قشم فعالیت خود را از سر می گیرد.
وی با اشاره به اینکه این برنامه در کیش با همکاری سازمان منطقه آزاد اجرا شده است افزود: تماشاخانه سیار در این جزیره به مدت پنج شب اکران داشته که حدود یک هزار و ۳۰۰ نفر از کودکان، نوجوانان و والدین از خدمات فرهنگی آن از جمله قصه گویی، نمایش تئاتر رینالد روباهه و اکران سینما بهرهمند شدند.
شویدی اضافه کرد: دلیل انتخاب جزیره کیش به عنوان یکی از محل های اجرای تماشاخانه محصور بودن آن در بین آب و عدم دسترسی کودکان به امکانات مختلف فرهنگی موجود در مرکز کشور و استان است.
شویدی با بیان اینکه فعالیت این تماشاخانه تا پایان ماه بهمن در استان هرمزگان تداوم خواهد داشت اظهار داشت: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اکنون ۶ تماشاخانه سیار را بر روی تریلی تجهیز کرده تا پس از بهبود شرایط کرونایی و وضعیت هوا به صورت همزمان در ۶ نقطه کشور اجرا داشته باشد.
پایان بخش این لحظات مهیج، شاد و پر از آموزش شعرخوانی پسر بچه ای چهار پنج ساله بود که به زیبایی با خواندن بیت سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز / مرده آن است که نامش به نکویی نبرند برنامه را خاتمه داد.