در ادامه گزارش ۱۶ بهمن روزنامه فرهیختگان آمده است: «کارآفرینی دانشجویی» را فرآیندی که دانشجو هدایت یک کسبوکار نوآورانه را در دانشگاه یا نزدیک دانشگاه، بهتنهایی یا همراه دیگران برعهده میگیرد و این کسبوکار حداقل باید در مرحله راهاندازی یا رشد باشد و بهعنوان ایجاد فعالیتهای اقتصادی جدید توسط دانشجویان یا دانشآموختگان تعریف میشود.
تربیت نیروی کار کارآفرین امروزه به یکی از وظایف دانشگاهها تبدیل شده است؛ نیروهایی که قدرت ایجاد شغل داشته باشند. افرادی که دیگر منتظر این نمیمانند تا در بازار کار جذب شوند، بلکه قدرت آن را دارند که بتوانند با راهاندازی شغل مختص خودشان، هم برای خود درآمدزایی داشته باشند، هم بتوانند برای افراد دیگری هم شغل ایجاد کنند. در اصل کارآفرینان، جزء معدود افرادی در جامعه هستند که نهتنها ایدههای جدیدی را برای بازار اقتصادی دارند، بلکه بهراحتی میتوانند زمینه را برای تبدیل شدن علم به ثروت در حوزههای مختلف فراهم کنند. اما طبیعتا تربیت چنین افرادی بهراحتی امکانپذیر نیست.
دانشگاهها باید به مؤلفههای خاص این مهم در ارتباط با دانشجویان که جامعه هدف این مهم را تشکیل میدهند، توجه ویژه داشته باشند. بهعبارت دیگر مراکز آکادمیک باید بتوانند زیستبوم موردنیاز برای رسیدن به دانشجوی کارآفرین را فراهم کرده تا درنهایت جامعه شاهد فارغالتحصیلی افرادی در رشتههای مختلف باشد که میتوان از آنها بهعنوان کارآفرین نام برد. طبیعتا تحقق این مؤلفه میتواند نقش اثرگذاری در بهبود شرایط اقتصادی هم داشته باشد. در همین راستا در این گزارش چهارمقالهای که طی ۶ ماه گذشته توسط مجلات معتبر علمی کشور در همین ارتباط به چاپ رسیده، آورده شده است.
هدایت آموزش و ارتقای پژوهشهای علمی بهسمت کارآفرینی ازسوی دانشگاهها
«توسعه اکوسیستمهای کارآفرینی دانشگاه برمبنای تقویت استارتاپهای فناورانه» عنوان مقالهای است که توسط الهه معصومی، دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری، مریم تقوایییزدی و محمد صالحی دانشیار این واحد دانشگاهی در فصلنامه فناوری آموزش منتشر شده است. این مقاله با هدف بررسی چرایی شکست استارتاپها در فرآیند تجاریسازی و توسعه اکوسیستمهای کارآفرینی دانشگاه برمبنای تقویت استارتاپها به رشته تحریر درآمده است. بهعبارت دیگر براساس آنچه در خود این مقاله آمده است: «امروز باتوجه به ظرفیت اقتصادهای درحال توسعه، استارتاپهای فناورانه بهعنوان کسبوکارهای نوپا، نقش مهم و قابلتوجهی را بهخصوص در عرصه کارآفرینی به خود اختصاص داده است، اما بهدلیل عدم وجود بسترهای مناسب چه ازمنظر اجتماعی در بعد آموزش و فرهنگ و چه ازمنظر اقتصادی دارای ریسکهای زیادی است و این باعث میشود تعداد زیادی از استارتاپها در فرآیند تجاریسازی خود با مشکل روبهرو شده و درنهایت با شکست مواجه شوند. استفاده از اکوسیستمهای کارآفرینی در سطح دانشگاه یکی از راهکارهای توسعه اثربخش استارتاپها، بهخصوص استارتاپهای فناورانه است که با شناخت نیازمندیهای بازار هدف و باتوجه به سطح توانمندیها و قابلیتهای فردی و جمعی کارآفرینان و ایجاد تعادل میان آنها امکان توسعه اثربخش آنها را فراهم میکند.»
نگارندگان این مقاله از روش ترکیبی برای پژوهش خود بهره بردهاند، یعنی از تحلیلهای فراترکیب، دلفی و مجموعه راف برای این کار استفاده شده است. همچنین جامعه هدف در بخش کیفی، پژوهشهای مشابه و خبرگان دانشگاهی در سطح کارآفرینی بوده، اما در بخش کمی ۲۰ نفر از مدیران و معاونان در سطوح مختلف دانشگاهی در سطح استان گلستان جامعه هدف قرار گرفتند که باتوجه به الزام تحلیل تئوری راف، این حد از جامعه آماری موردقبول است.
در این پژوهش ابتدا با غربالگری پژوهشهای انتخابشده ۹ گزاره تقویت استارتاپها و ۵ مؤلفه اکوسیستم کارآفرینی در سطح دانشگاه تعیین شدند که باتوجه به تأیید حدکفایت نظری براساس تحلیل دلفی وارد فاز تحلیل مجموعه راف شدند. نتایج در این بخش مشخص ساخت که تأثیرگذارترین گزارههای تقویت استارتاپها دو گزاره وجود نیازهای فناورانه و تدوین استراتژیهای مناسبی هستند که برای توسعه آن درقالب اکوسیستمهای کارآفرینی در سطح دانشگاه، نیاز است. در این مقاله دو کارکرد آموزشی/پژوهشی و نوآورانه بهعنوان بستر توسعه استارتاپها مدنظر قرار میگیرد.
این پژوهش به یافتههای جالبی هم رسیده است. بر این اساس کارآفرینانی که درقالب استارتاپهای فناورانه عمل میکنند، نیاز دارند تا از راه جمعآوری اطلاعات بومشناختی و توجه به رویکردهای اجتماعی، دادههای لازم را برای توسعه کسبوکار خود بهدست آورند تا براساس انتخاب استراتژی مدون در این زمینه، بتوانند به نیازهای فناورانه پاسخ بدهند. همچنین تاثیرگذارترین نقش دانشگاه بهعنوان یک اکوسیستم کارآفرینانه، تقویت سطح کارکردهای آموزشی و پژوهشی است. این بهمعنای آن است که دانشگاه در قالب سیاستهای کارآفرینانه ابلاغی معاونت فناوری و اطلاعات ریاستجمهوری، لازم است سطح آموزش و ارتقای پژوهشهای علمی را بهسمت کارآفرینی هدایت کرده تا براساس آن دانشگاه را به بستری برای شکلگیری و شکوفایی ایدههای کارآفرینانه در قالب استارتاپها تبدیل کند. بهعبارت دیگر، دانشگاه میتواند در ایجاد شناخت و توسعه توانمندی و قابلیتهای تخصصی کارآفرینی مؤثر عمل کند و باعث شود افراد برای شروع کسبوکارهای نوپای خود، قابلیتهای مهارتی مناسبی در زمینههای دانشافزایی بهدست آورند. درواقع این نتیجه نشان میدهد دانشگاه در راستای ماهیت و فلسفه تعریفشدهای که دارد، باید کارکردهای آموزشی و پژوهشی را درجهت شکلگیری رویکردهای کارآفرینانه بهخصوص در مقاطع بالاتر تحصیلی در دستورکار قرار دهد و صرفا از توسعه تئوریهای بدون کاربرد پرهیز کند. فلسفه وجودی اکوسیستمهای کارآفرینی در سطوح دانشگاهی بدین معناست که سطح شناخت دانشجویان با این هدف گسترش و ارتقا یابد که بتوانند بهعنوان یک کارآفرین در محیط اقتصادی بیثبات امروز، نقش درخوری ایفا کنند.
۹ مؤلفه اثرگذار در رسیدن به زیستبوم کارآفرینی دانشجویی
«شناسایی مؤلفهها و سنجش روابط ابعاد زیستبوم کارآفرینی دانشجویی» هم دیگر مقالهای است که توسط احسان سالاری، دانشجوی دکتری کارآفرینی دانشگاه آزاد واحد ساری، مریم تقوایییزدی و محمد صالحی، دانشیار این واحد دانشگاهی در فصلنامه توسعه کارآفرینی منتشر شده است؛ مقالهای که هدف آن شناسایی مؤلفهها و سنجش روابط بین ابعاد زیستبوم کارآفرینی دانشجویی در دانشگاه فردوسی مشهد است.
پژوهشگران این پژوهش معتقدند، دانشگاهها نیازی ندارند خودشان کارآفرینی کنند، بلکه باید از نقش خود در زیستبومهای کارآفرینی آگاه باشند و بهطور فزایندهای به نیروی محرکه در شکلگیری زیستبومهای کارآفرینی تبدیل شوند. در اصل دانشگاهها محیط را برای کارآفرینی اعضای خود (دانشجویان، اساتید و کارکنان) فراهم میکنند. به همین دلیل با آشکار شدن ضرورت توجه دانشگاهها به کارآفرینی بهعنوان یک کارکرد محوری درکنار آموزش و پژوهش، فراهمسازی زمینه مساعد برای کارآفرینی دانشگاهی، بیشازپیش اهمیت یافته که این مهم، نیازمند فراهمسازی محیطی حمایتی و ارائه مشوقهای لازم است. همچنین در این مقاله آمده است: «مفهوم کارآفرینی دانشجویی برای مدتی طولانی محدود به حوزه آموزش بود و کارآفرینی دانشجویی با کارآفرینی دانشگاهی تفاوت داشت. در مطالعه نقش دانشجویان تحصیلات تکمیلی در شرکتهای زایشی دانشگاه، شواهدی ارائه میدهند که کارآفرینی دانشجویی ارتباط نزدیکی با کارآفرینی دانشگاهی دارد و درطول زمان در توسعه، رشد و پیکربندی مجدد شرکتهای زایشی دانشگاهی ایفا میکنند. این شواهد و اتخاذ یک چشمانداز وسیعتر از مشارکت اعضای هیاتعلمی در جامعه، منجربه یک چشمانداز پیشرفته از کارآفرینی دانشگاهی ازجمله مساله کارآفرینی دانشجویان شده است. فضایی را که دانشجویان و دانشگاهیان درمعرض تصمیمگیری در زمینه مشاغل کارآفرینانه قرار میگیرند، «زیستبوم کارآفرینی دانشگاهی» تعریف کردهاند. همچنین «کارآفرینی دانشجویی» را فرآیندی که دانشجو هدایت یک کسبوکار نوآورانه را در دانشگاه یا نزدیک دانشگاه، بهتنهایی یا همراه دیگران برعهده میگیرد و این کسبوکار حداقل باید در مرحله راهاندازی یا رشد باشد و بهعنوان ایجاد فعالیتهای اقتصادی جدید توسط دانشجویان یا دانشآموختگان تعریف میشود.»
روششناسی این مقاله باتوجه به هدف آن، کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات، آمیخته - اکتشافی است. در بخش کیفی، جامعه آماری این پژوهش شامل ۱۳ نفر از اعضای هیاتعلمی دانشگاه فردوسی مشهد بوده که با روش گلولهبرفی و براساس معیارهای فعالیت در صنعت و مشارکت در راهاندازی کسبوکارهای نوپا انتخاب شده است. همچنین از روش مصاحبه نیمهساختارمند برای جمعآوری دادهها استفاده شده و درنهایت ۶۹ مؤلفه زیستبوم کارآفرینی دانشجویی بهعنوان مؤلفههای نهایی درنظر گرفته شدند.
طبق آنچه در این مقاله آمده است: «آموزش و یادگیری یکی از ابعاد اثرگذار در زیستبوم کارآفرینی دانشجویی شناسایی شد. بعد دیگری که در پژوهشهای حاضر بهعنوان یکی از ابعاد اثرگذار زیستبوم کارآفرینی دانشجویی شناسایی شد، پژوهش و فناوری بوده است. سیاستگذاری نیز بهعنوان یکی دیگر از ابعاد اثرگذار شناختهشده در این زیستبوم بهشمار میرود. درواقع تبیین سیاستها هرگونه مداخله مدیریت دانشگاه درجهت بهبود زیستبوم کارآفرینی، تسهیل فعالیت اعضای دانشگاه و بخش خصوصی است. سیاستهای کارآفرینانه مفهومی چندبعدی است و عمدتا در دو گروه اقتصادی و اجتماعی جای میگیرند. سیاستهای اقتصادی معمولا با هدف بهبود تشویق کسبوکارها و ارائه خدمات حمایتی مناسب برای کسبوکارها تعیین میشود. قوانین و مقررات بهعنوان اثرگذارترین بعد که بر تمامی ابعاد دیگر اثرگذار است، شناخته شد که مشتمل بر تدوین آییننامه و دستورالعملهای حمایتی و تدوین سازوکار توسعه و بهبود ارتباط دانشگاه با صنعت و جذب متخصصان دانشگاهی در شرکتهای نو و دانشبنیان دانشگاهی است. بعد دیگری که در زیستبوم کارآفرینی دانشجویی شناسایی شد، فرهنگی و اجتماعی بود که میتواند در شکلدهی شرکتهای نوپا توسط دانشجویان نقش داشته باشد و از ابعاد اثرپذیر در زیستبوم کارآفرینی دانشجویی شناخته شد. یافتههای پژوهش حاضر، تاکید ادبیات کارآفرینی را بر اهمیت اقدامات فرهنگی و اجتماعی در توسعه و تقویت زیستبوم کارآفرینی نشان داد. منابع مالی، حمایت و پشتیبانی، رویدادها و اجتماعات، نهادها، شبکهها و تعاملات هم دیگر مؤلفههای اثرگذار در این حوزه هستند.»
نگارندگان این پژوهش معتقدند: «کارآفرینی دانشجویی نیازمند محیطی است که به دانشجویان بال و پر پرواز برای تحقق ایدهها و علایقشان را بدهد، محیطی که شرایط تبدیل شدن تلاشهای پژوهشی و خلاقانه آنها را به محصول و خدمات مناسب برای ورود به بازار و نوآوریهای بعدی فراهم کند. جریان دانش در این محیط باید روان بوده تا دانشجویان قادر باشند به اطلاعات صحیح و مناسب دسترسی داشته و از تجربیات اعضای هیاتعلمی استفاده کنند.»
۳ پیشنهاد برای شکلگیری رفتار کارآفرینانه در دانشجویان
«عوامل مؤثر بر شکلگیری رفتار کارآفرینانه دانشجویان دانشگاه سیستانوبلوچستان» نیز که توسط حکیمه واعظی، دانشجوی کارشناسیارشد و مهدی زیودار، استادیار این دانشگاه در پژوهشنامه مدیریت اجرایی منتشر شده، به بررسی چگونگی شکلگیری رفتار کارآفرینی در میان دانشجویان پرداخته است. در چکیده این مقاله آمده است: «در بین دانشجویان این دانشگاه «هوشیاری کارآفرینانه» اثر مهم و معناداری بر «قصد کارآفرینانه» دارد و درمقابل «ویژگی رقابت» اثر معناداری بر قصد کارآفرینانه ندارد و اثر تقاطی «ویژگی رقابت و هوشیاری کارآفرینانه» بر «قصد کارآفرینانه» معنادار نیست. همچنین در این پژوهش آمده از میان متغیرهای کنترلی، تنها دو متغیر «شرکت در دورههای کارآفرینی» و «تجربه کسب درآمد»، دارای ضرایب معنادار هستند، بهگونهای که شرکت در دورههای کارآفرینی بر قصد کارآفرینانه، و تجربه کسب درآمد بر رفتار کارآفرینانه، مؤثر است.»
جامعه آماری این پژوهش، تمام دانشجویان مراجعهکننده به بخشهای مرتبط با کارآفرینی دانشگاه یعنی مرکز کارآفرینی، مرکز رشد، پارک علموفناوری و مرکز نوآوری بوده و حجم نمونه نیز با استفاده از فرمول کوکران بهدست آمده است. در این پژوهش از روش تعیین حجم نمونه کوکران جهت انتخاب نمونه آماری استفاده شده است. با استفاده از نظرخواهی از خبرگان، حدود ۱۰درصد دانشجویان دانشگاه با مراکز کارآفرینی، مرکز رشد و پارک علموفناوری در ارتباط هستند. بنابراین، جامعه آماری ۱۰۰۰ نفر دانشجو لحاظ شد و حجم نمونه این پژوهش، ۱۶۴ دانشجو درنظر گرفته شده است.
درنهایت این پژوهش نتیجه میگیرد: ««قصد کارآفرینانه» دارای اثر مهم و تأثیرگذاری بر «رفتار کارآفرینانه» دانشجویان دانشگاه سیستانوبلوچستان است. همچنین برخورداری از «شخصیت پیشگام» بر شکلگیری رفتار کارآفرینانه مؤثر است. ازطرفی، تجربه کسب درآمد توسط دانشجویان درطول دوران زندگی نیز در شکلگیری رفتار کارآفرینانه تاثیر دارد. متغیر هوشیاری کارآفرینانه بهصورت غیرمستقیم بر شکلگیری این رفتار مؤثر بوده و این متغیر با اثرگذاری بر قصد کارآفرینانه، درنهایت بهصورت غیرمستقیم بر رفتار کارآفرینانه مؤثر خواهد بود. آموزشهای کارآفرینی نیز بهصورت غیرمستقیم بر این مهم اثرگذار است.»
این پژوهش سه پیشنهاد را نیز مطرح میکند. شناسایی و تقویت ویژگیهای پیشگام بودن در دانشجویان، تقویت ویژگی رقابتی بین دانشجویان ازطریق برگزاری استارتاپها، جشنوارهها و درنهایت تقویت آموزشهایی با هدف توسعه ذهنیت کارآفرینانه در دانشجویان همان پیشنهادهایی است که این مقاله برای ایجاد رفتار کارآفرینانه در میان دانشجویان مطرح کرده است.
نقش آموزش و محیط در توسعه قصد کارآفرینی دانشجویان
«تبیین شرایط توسعه قصد کارآفرینی اجتماعی دانشجویان» هم دیگر مقالهای است که توسط دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی در دو ماهنامه علمی پژوهشی رهیافتی نو در مدیریت منتشر شده است. فرشید کریمیحصاری، دانشجوی واحد کیش و علیرضا روستا و سعید مرادی، اعضای هیاتعلمی واحد شهر قدس و اسلامشهر نگارندگان این پژوهش بودهاند. مقالهای که با هدف تبیین شرایط توسعه قصد کارآفرینی اجتماعی دانشجویان رشتههای مختلف گردشگری انجام شده است. این مقاله به نکته مهمی درباره عوامل اثرگذار بر کارآفرینی اشاره میکند و در آن آمده است: «براساس یک تقسیمبندی از عوامل تاثیرگذار بر کارآفرینی، رویکرد درونبهبرون و برونبهدرون مطرح شده است. در رویکرد درون به برون، ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان مورد بررسی و تاکید قرار میگیرد. ازسوی دیگر، در رویکرد برونبهدرون، کارآفرینان براساس عوامل زمینهای توصیف و تحلیل میشوند. ازجمله عوامل زمینهای عبارتند از سطح حمایت دولتها و سیاستها/ قوانین آنها مانند قوانین مالی، قوانین نیروی کار و قوانین حق مالکیت فکری، برمبنای رویکردهای دیگر، تقسیمبندی فوق اسامی دیگری همچون خرد- کلان، عرضهگرا- تقاضاگرا و درونزاد و برونزاد را به خود اختصاص داده است.»
این پژوهش جامعه آماری خود را کارشناسان حوزه گردشگری و کارآفرینی اجتماعی قرار داده و ۲۴ مصاحبه نیز با آنها انجام داده و انتخاب دو گروه دانشگاهی و فعال در کارآفرینی برای این پژوهش باعث شده تا نظرات مختلف و متنوعی در این زمینه جمعآوری شود. همچنین از مدل روایی برای ارزیابی نهایی نظرات بهره گرفته شده است.
درنهایت این پژوهش نتیجه میگیرد: «کارآفرینی یک مهارت اکتسابی است و پرورش کارآفرینان موفق، بستگی به کیفیت آموزشهای فراهمشده و همچنین محیطی که در آن نوآوری تشویق میشود، دارد. این درحالی است که ویژگی آموزشی مهارتهای همدلی، کمتر در پژوهشها و مدلهای قبلی موردتوجه قرار گرفته است. نقش محوری آموزش در مدل، یکی از یافتههای مهم این پژوهش است.»
طبیعتا این پژوهش هم مانند دیگر پژوهشها پیشنهادهایی را در راستای رسیدن به کارآفرینی برای دانشجویان گردشگری مطرح کرده است. یکی از این پیشنهادها که شاید بتوان آن را مهمترین هم دانست این است که کارآفرینی اجتماعی بهعنوان یک سرفصل درسی در رشتههای گردشگری موردتوجه قرار گیرد. یکی از دلایل مهم گنجاندن کارآفرینی اجتماعی در برنامه درسی رشتههای گردشگری، آموزش پتانسیلهای بالای بخشهای مختلف صنعت گردشگری در اشتغالزایی بخشهای آسیبپذیر جامعه (مانند افراد معلول) به دانشجویان است.
همچنین در این پژوهش پیشنهاد شده تا برای توسعه کارآفرینی اجتماعی در بخشهای مختلف صنعت گردشگری، از روشهای آموزش تجربی استفاده شود. یکی از این روشها نیز شبیهسازی موقعیتهای واقعی در کلاس، مهارتهای نوشتاری، بحث در کلاس، روش مطالعه موردی، ایفای نقش، یادگیری مشارکتی و تمرینهای حل مشکل است. بهبود ارتباط بین دانشگاه با ذینفعان خارج از دانشگاه هم دیگر از مباحث مطرحشده است. ازجمله عوامل مهم مداخلهگر در این پژوهش که مورد تاکید کارشناسان قرار گرفت، میتوان به عقاید مذهبی اشاره کرد؛ یعنی اصولا هدف اصلی افرادی که در فعالیتهای کارآفرینی اجتماعی وارد میشوند پاداشهای غیرمالی و درواقع پاداشهای غیردنیوی است. برگزاری دورههای آموزش کارآفرینی ترکیبی با دانشکدههای مختلف هم بهعنوان مؤلفه دیگر پیشنهادشده است.