به گزارش روز یکشنبه ایرنا، نشریه سینکو دیاس اسپانیا در گزارشی با عنوان "چین یا آمریکا؟ بهترین متحد برای آینده اروپا کدام است؟ " نوشت: آژیر فرصتهای اقتصادی بزرگ از سوی چین طنینانداز شده است و در مقابل، ایالات متحده، متحد سنتی قاره کهن قرار دارد که دارای ارزشهای مشترکی با اروپا است که چین در مقابل آنها قرار دارد.
به نوشته این نشریه اسپانیایی، آمریکا همچنان قدرتمندترین کشور جهان است اما رقیب اصلی آن، چین نیز همچنان در مدار رشد قرار دارد و نتیجه اینکه این مسئله، از بر هم خوردن توازنهایی خبر میدهد که از زمان پایان جنگ سرد حاکم است.
با وجود شیوع ناگهانی یک بیماری همهگیر و هراس از بحران املاک و مستغلات، اعداد و ارقام نشان میدهند که چین با سرعتی بسیار بالاتر از آمریکا به بهبودی اقتصادی خود ادامه میدهد. براساس دادهها و پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول، از سال ۲۰۱۹ تا اواخر ۲۰۲۲میلادی تولید ناخالص داخلی چین شاهد رشد ۲۸.۷۳ درصدی خواهد بود. این در حالی است که در همین بازه زمانی، این شاخص اقتصادی آمریکا، ۱۶ درصد افزایش خواهد یافت.
همچنین بر اساس گزارش آژانس تجارت و توسعه سازمان ملل متحد، افزایش ۴۳ درصدی صادرات چین در سال ۲۰۲۱ نسبت به ارقام پیش از همهگیری قابل توجه است. در مقابل چین، اقتصادهایی همچون ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ژاپن اعداد متوسطتری بین شش تا ۱۲ درصد را نشان میدهند.
در ادامه این گزارش آمده است: بنابراین با در نظر گرفتن قدرت اقتصادی این کشور آسیایی، هیچ جای تعجب نیست که صداها از نقاط مختلف جهان به نفع روابط نزدیکتر با پکن بلند شود. اما این موضوع در ارتباط با اتحادیه اروپا به این سادگی نبوده و مسئلهای پارادایمیک است.
رشد اقتصادی چین، پرچم بزرگی که پکن در جهان
طبق گزارش یورو استات، چین در سال ۲۰۲۰، فعالترین شریک تجاری اتحادیه اروپا از نظر ارزش کالاهای وارداتی و صادراتی میان طرفین بود. ایالات متحده نیز از نظر ارزش کالاهای مبادله شده، دومین شریک تجاری بزرگ اتحادیه اروپا بود. به این ترتیب آمریکا همچنان شریک اصلی اروپا از نظر حجم کالاها محسوب میشود و به عنوان یک پرتگاه ژئواستراتژیک، همچنان پکن را از بروکسل جدا میکند.
"ماریو استبان" محقق اندیشکده اِلکانو اسپانیا و استاد دانشگاه خودمختار مادرید معتقد است: تا زمانی که چین یک کشور اقتدارگرا و یک اقتصاد بسته است، به هیچ وجه برای اروپا راحت نیست که دست به تغییری با این عظمت در سطح تکتونیکی ژئوپلیتیک جهان بزند.
این کارشناس اسپانیایی در حالی جایگزین کردن آمریکا با چین را زمینلرزهای در عرصه ژئوپلیتیک جهانی میداند که به گفته او "ارزشها و منافع مشترک اتحادیه اروپا با آمریکا ایجاب میکند که به بازیگر دیگری نزدیک نشود". استبان معتقد است: نفوذ اقتصادی چین در عرصه واردات مهم است اما اهمیت آمریکا در زمینه سرمایهگذاریها و صادرات از اهمیت بالاتری برخوردار است.
در ادامه این گزارش آمده است: به گفته استبان، رشد اقتصادی چین، پرچم بزرگی است که پکن در جستوجوی روابط بینالمللی بهتر برافراشته است و رویدادهای اخیر نشان میدهد که در واکنش به انحصار ژئوپلیتیکی آمریکا و متحدانش از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، یک بلوک جایگزین به رهبری چین و روسیه در حال شکلگیری است. ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه، چهارم فوریه (۱۵ بهمن) برای بازیهای المپیک زمستانی از چین بازدید کرد و پس از دیدار با "شی جینپینگ" رئیسجمهوری چین، مقامات دو کشور خواستار توقف گسترش ناتو شدند.
آنچه مسلم است اینکه چین برخلاف آمریکا و متحدان اروپاییش، به طور کلی همکاری نسبتا محدودی در مسائل نظامی با سایر کشورها دارد. چین در تلاش است تا خود را به عنوان یک موتور محرک اقتصادی با فرصتهای تجاری متنوع معرفی کند. از ارائه جذابیتها در قالب بستههای مختلف تمرکز بر فرصتهای تجاری تا تامین مالی و سرمایهگذاری برای طیف گستردهای از کشورهای در حال توسعه تا توسعه یافته.
«ایسیدره آمبروس» روزنامهنگار اسپانیایی پیشتر در بیان تحولات اروپا و چین در سالهای اخیر گفت: اروپا خود را یک غول تجاری، یک کوتوله سیاسی و یک لیلیپوتی در حوزه دفاعی میشناخت اما اکنون اروپا یک قدم به عقب باز گشته و چین گام بزرگی به لحاظ تجاری برداشته و آمریکا را در حوزه فناوری غافلگیر کرده است.
وی افزود: ما به چین توجه نکردیم، چنانکه جوسپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت «وقتی کرونا شیوع یافت ما متوجه شدیم که اروپا حتی یک گرم پاراستامول (مُسکن تببُر) تولید نمیکند و باید برویم آن را از چین بخریم.
توقف ناتو، افول اروپا در صحنه جهانی
این نشریه اسپانیا در حالی علاوه بر مناسبات اقتصادی میان بروکسل- واشنگتن به همکاریهای نظامی آمریکا و متحدانش در قالب نیروهای ناتو اشاره کرده و به تمایل چین و روسیه به توقف گسترش ناتو تاکید کرده است که روزنامه لا وانگواردیا، یکی دیگر از روزنامههای اسپانیا به تازگی در گزارشی نوشت: بر خلاف آنچه از بروز ظرفیتهای سازگاری واقعی در میان اعضای ناتو بین سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۱۰ اتفاق افتاد، اینطور به نظر میرسد که شرایط این ائتلاف تحت سکون قرار گرفته است؛ با فرسودگی استراتژیک مواجه شده و به نظر میرسد که برای تداوم خود همچنان به دستور العملهای قدیمی متوسل میشود و هیچ جای تعجب نیست که آن دستور العمل های قدیمی دیگر کارآمد به نظر نمیرسند.
بنابراین، ناتو باید در سال ۲۰۳۰ به حیات خود ادامه دهد، اما سودمندی واقعی آن تا حد زیادی کاهش خواهد یافت و دیگر دلیل وجودی خود را به درستی نمیداند. شاید این مسئله خیلی جدی نباشد، چرا که در غیر اینصورت به معنای ثبات استراتژیک معین در حوزه اروپا و تداوم افول اروپا در صحنه جهانی خواهد بود.
به نوشته لا وانگواردیا، برای آمریکاییها اما اروپا نه مشکل است و نه راهحل و جو بایدن تمام تلاش خود را میکند اطمینان متحدانش را جلب کند. اولویتی که آمریکا به آسیا و اقیانوسیه و به ویژه چین میدهد، توسط باراک اوباما آغاز شد، به طور فعال توسط دونالد ترامپ دنبال شد و توسط جو بایدن نیز ادامه یافت. اگرچه گزینه های کاربردی در هر دوره کمی متفاوت بود با این حال، حرکت کلی روشن است. آنچه واضح است اینکه همه چیز برای آمریکا در حال حاضر، تابع استراتژی بزرگ مهار چین است و توافق اخیر آمریکا با استرالیا و انگلیس (آکوس) گواه این امر و توهین بزرگ به متحدان ناتو است. آکوس همچنین بازتابی از یک دولت آمریکایی است که آنقدر به موضوع چین وسواس دارد که فراموش میکند پیامدهای جانبی تصمیمات مهم را بسنجد.
در هر صورت به رغم تلاش بایدن برای ترمیم روابط با پاریس، این حادثه گرایش ذهنی واشنگتن را نشان می دهد که دیگر به اقیانوس اطلس نگاه نمیکند، بلکه به اقیانوس آرام مینگرد و این مسئله متحدان اروپایی را نگران میکند.
در ادامه این گزارش آمده است: آنچه باعث نگرانی می شود اینکه توجه بسیاری به جای دیگری جلب شده است: واشنگتن به اقیانوس آرام، پاریس به دریای مدیترانه و آفریقا، آنکارا به قفقاز یا سوریه نگاه میکند، در حالی که لندن همچنان با پیامدهای برگزیت خود مبارزه میکند. همچنین برخی از اعضای جدید همچنان به روسیه به عنوان یک تهدید وجودی نگاه می کنند.
نشریه ال کنفیدنسیال اسپانیا نیز در زمان انتشار خبرها از پیمان آکوس نوشت: ۲۰ یا حتی ۱۰ سال پیش، غرب همچنان با آمیزهای از ساده لوحی و شگفتی به چین مینگریست. رشد چین که در آن زمان به عنوان غول آسیایی میشناختیم، اکنون به فرصتی تجاری برای جامعه چین و کارخانه جهان در برونسپاری اقتصادی تبدیل شده است. در این میان، واشنگتن همه تلاشهای اقتصادی و نظامی خود را برای مهار پکن به کار بسته و اتحادیه اروپا بی آنکه بداند کدام استراتژی را باید در رویارویی با چین به خدمت بگیرد، به دنبال تغییر راهبردی برآمده است.
در پایان با رصد یادداشتهای مختلف رسانههای اسپانیا میتوان اینطور برداشت کرد که برای کشورهای قاره سبز، حفظ و بازیابی روابط با آمریکایی که دستکم در چند سال اخیر، بارها به اعتماد میان بروکسل- واشنگتن خدشه وارد کرده، راحتتر است. به عبارت دیگر، راه آمدن با پای لنگان واشنگتن برای بروکسل، قابلقبول تر از تحکیم روابط با سرزمین اژدهای زرد است با این حال، رشد همه جانبه چین در عرصه جهانی، واقعیتی است که نمیتوان انکار کرد و گزارشهای پیاپی رسانههای اسپانیا نیز گواه این مسئله است. دغدغهای که ذهن دولتمردان اروپایی را نیز به خود مشغول کرده با این حال، راهبرد مشخصی از سوی اروپا در قبال روابط با چین تا کنون مشاهده نشده است.