این روزها خبرهای عجیبی درباره مرگ خودخواسته افراد می خوانیم. در گوشه ای از کشور پدری پس از قتل عام خانواده اش، جان خود را نیز می گیرد و در گوشه ای دیگر مرگ مشکوک فردی سرشناس مردم را در شوک فرو می برد.
خودکشی شاید آخرین نقطه ای باشد که افراد به آن فکر می کنند، اما خبرها حاکی از آن است که آمار خودکشی در حال افزایش است. طبق گزارش ها هر ۴۰ ثانیه یک نفر در گوشه ای از دنیا تصمیم به خودکشی می گیرد. سازمان بهداشت جهانی نیز در گزارشی اعلام کرد سالانه ۸۰۰ هزار نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست می دهند و خودکشی بعد از تصادفات جاده ای بالاترین آمار را در میان دلایل مرگ افراد به ویژه در گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال یعنی قشر نوجوان و جوان به همراه دارد.
در ایران نیز طبق آمار پزشکی قانونی، خودکشی منجر به فوت به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر، ۶.۲ نفر است که این آمار نسبت به قبل در حال افزایش است.
مسلم اکبری روانشناس حوزه خودکشی در گفت و گو با خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا گفت: هرگونه آسیب جدی فرد به خود، خودکشی است. البته دو گروه در این تقسیم بندی قرار می گیرند. افرادی که به صورت جدی می خواهند جان خود را بگیرند و افرادی که با قصد به خودکشی به دنبال گرفتن امتیاز از اطرافیان خود هستند؛ نوعی باج گیری و جلب توجه.
موارد زیادی از جمله وضعیت تأهل، افسردگی، سوءمصرف مواد و سنین نوجوانی، وضعیت اقتصادی و... از عوامل خودکشی افراد هستند، اما در این میان اختلالات روانی نیز از دیگر عوامل مهم پیشبینیکننده اقدام به خودکشی است.
این درحالی است که به گزارش پزشکی قانونی۲۳ تا ۲۵ درصد مردم حداقل یک اختلال روانی دارند و این خود باید ما را برای افزایش آمار خودکشی نگران کند.
در واقع این طور می توان نتیجه گرفت که اهمیت مشکلات روان شناختی می تواند در تصمیم فرد برای آسیب زدن به خود اثرگذاری بیشتری داشته باشد. به گفته اکبری در کشورهایی که از رشد و توسعه بالایی برخوردارند بیماری های روان شناختی همانند مشکلات و بیماری جسمی عادی و پذیرفته شده است و به عنوان انگ حساب نمی شود. در نتیجه مردم برای حل مشکلات روان شناختی خود به روان شناس مراجعه می کنند؛ چرا که طبق گفته کارشناسان افسردگی از رایج ترین مشکلات روان شناختی محسوب می شود و نیاز به درمان دارد.
اما در برخی از جوامع فرد با تصور اینکه در جامعه یا اطرافیان انگشت نما نشود و با عناوینی از جمله "روان پریش، روانی" خطاب قرار نگیرد، برای حل مشکل خود به روانشناس مراجعه نمی کند. غافل از اینکه به خاطر زمینه افسردگی و با بروز یک بحران در زندگی خود، فرد ممکن است قدرت حل مشکل را نداشته باشد و برای رهایی از آن، تصمیم به خودکشی بگیرد.
روی بائومایشتر در سال ۱۹۹۰ در مقاله روانشناسی خود صحبت از این کرد که خودکشی فرار از خود است. وی در جایی دیگر تاکید می کند: فقر صرفا یک فاکتور ریسک برای خودکشی شناخته نمی شود. چرا که این پدیده در افرادی که زندگی متوسط رو به بالایی دارند بیشتر دیده می شود. از این نظر که این افراد بیدلیل استانداردهایی برای شادی فردی ایجاد میکنند، بنابراین افراد احساساتیتر در پاسخ به عقبگردهای غیرمنتظره، دست به این عمل میزنند یا به بیانی دیگر وقتی شرایط دشوار میشود، افرادی که اغلب زندگی ممتازی داشتهاند، زمانی دشوارتر را در مواجهه با شکست سپری میکنند.
بائومایشتر در بخش دیگری از مقاله خود عنوان می کند: خودکشی به دلیل فقدان هوشیاری رخ میدهد تا درد روانی کمتری تحمل شود. بیشتر افرادی که قصد خودکشی دارند، تنها سه راه برای گریز از مهلکه دردناکی که در آن گرفتارند، مییابند، مواد مخدر، خواب و مرگ. طبعاً در نظر آنها، آرامش نهایی در مرگ است.
خودکشی یک فرد می تواند تا ۱۳۵ نفر را تحت تاثیر قرار دهد
خودکشی پایان زندگی یک نفر نیست. این اقدام برای مدت ها روی فرزندان، والدین، همسر و اطرافیان فرد که بیشتر با وی در ارتباط بوده اند تاثیر می گذارد. در مطالعه ای در کشور آمریکا گزارش شد خودکشی یک فرد می تواند به طور غیر مستقیم تا ۱۳۵ نفر را تحت تاثیر قرار دهد.
به گفته اکبری در جوامع سنتی و مذهبی مثل جامعه خودمان آمار دقیقی از علل خودکشی و اینکه چه سهمی از خودکشی عامل آن مشکلات روان درمانی یا افسردگی بوده یا مشکلات خانوادگی و .... هنوز مشخص نیست.
این روانشناس حوزه خودکشی ادامه داد: ۲۵ درصد خودکشی ها بدون دلیل روان شناختی رخ می دهند و در کشورهای توسعه یافته این آمار شاید کمتر از ۱۰ درصد باشد.
واقعیت این است که خودکشی کوچک و بزرگ نمی شناسد. برخی افراد در شرایط خاصی از زندگی اقدام به خودآسیبی می گیرند که در مواردی به مرگ آنها می انجامد. برای مثال طبق تحقیقات گروهی از پژوهشگران این حوزه در خودکشی گروه سنی کودک و نوجوان، عواملی زیادی از جمله سن، جنسیت، نژاد، قومیت و عوامل محیطی همانند نبود حمایت خانوادگی و اجتماعی، زندانی شدن، مهارتهای ضعیف زندگی، سابقه خانوادگی خودکشی، اینترنت و رسانههای گروهی و عوامل روانی شامل اختلالات روانی تشخیص داده شده، حوادث ناگوار زندگی و سابقهی سوءاستفاده در دوران کودکی، استرس، استفاده از مواد مخدر و الکل و مزاحمت سایبری از عوامل اقدام به خودکشی این گروه سنی بوده است.
تحمل هم حدی دارد
طبق تحقیقاتی دیگر آمار اقدام به خودکشی در زنان بیش از مردان گزارش شده، اما میزان مرگ مردان بر اثر خودکشی دو برابر زنان بوده است که البته این آمارها با نحوه انتخاب روش های خودکشی ارتباط مستقیم دارد. چرا که به طور معمول مردان به روش های خشن تر و بی نقص تری برای پایان دادن به زندگی خود روی می آورند.
با این وجود اکبری معتقد است این مسئله در نقاط مختلف کشورمان متغیر خواهد بود. برای مثال در بخش هایی از نقاط غربی کشور خودکشی زنان بیش از مردان گزارش شده و اغلب این اقدام ریشه در مسائل روان شناختی افراد ندارد و به دلیل مشکلات دیگر است. «در نقاطی از کشور به خاطر فرهنگ بومی آن منطقه فشار روی زنان بیش از مردان است. این فشار در بخش های فرهنگی و اجتماعی به شدت احساس و به زن ها سخت گیری بیشتری می شود».
وی ادامه داد: برای مثال در شهرهای کوچکتر یا روستاها زن ها کمتر اشتغال دارند و مستقل نیستند. زن در صورت جدایی از همسرش امکان دارد از سوی خانواده خود نیز طرد شود. همچنین انگ و بی آبرویی و... مجموعه عواملی هستند که باعث می شود یک زن بدون مسئله روانی اقدام به خودکشی کند.
این درحالی است که گروهی از کارشناسان بهداشت روان معتقد هستند یکی از دلایل اصلی خودکشی زنان، شیوع خشونت خانگی و مسائلی از جمله مشکلات خانوادگی و ازدواج است.
دکتر اوشا ورما سریواستا، روانشناس بالینی در شهر بنارس در شمال هند در مصاحبه ای با اشاره به اینکه به طور متوسط ۶۱ مورد خودکشی زنان خانه دار در هر روز یا یک مورد در هر ۲۵ دقیقه در هند صورت میگیرد، گفت: زنان واقعا انعطافپذیر هستند، اما تحمل هم حدی دارد.
به اعتقاد این روانشناس که شاهد خودکشی زنان بسیاری در جامعه هند بوده، بیشتر دختران در سن ۱۸ سالگی عروس شده و پس از ازدواج با محدودیت هایی مواجه می شوند. آنها آزادی شخصی کمتری دارند، تحصیل و رویاهای آنها دیگر مهم نیست و جاه طلبی هایشان شروع به افول می کند و در نتیجه ناامیدی آغاز می شود.
برای این دسته از زنان که زندگی شان ناخواسته به شکنجه گاهی برای آنها تبدیل می شود کافی است همسری نامناسب هم داشته باشند تا در نقطه ای بحرانی، عزمشان را برای گرفتن جان خود در زندگی جزم کنند.
سندرم آشیانه خالی
اما سوال اینجاست که زنان مسن چرا اقدام به خودکشی می کنند؟ اینجا با مفهوم سندرم آشیانه خالی مواجه می شویم. بسیاری از زنان پس از بزرگ شدن فرزندانشان و ترک خانه از سوی آنها با این سندرم مواجه می شوند و به این دلیل و دلایل دیگر از جمله، تنهایی، یائسگی، افسردگی و... ممکن است اقدام به خودکشی کنند.
دکتر سریواستاوا روانشناس اهل هندوستان در بخش دیگری از صحبت هایش اظهار داشت: خودکشی به راحتی قابل پیشگیری است و اگر کسی را که قصد خودکشی دارد، لحظهای متوقف کنید، به احتمال زیاد مرتکب این عمل نمیشود.
علایم هشدار دهنده اقدام به خودکشی
خودکشی اما دلیل یکسانی برای همه ندارد. به نظر می رسد این مسئله در افراد افسرده رایج تر است. تصور کنید فردی زمینه افسردگی دارد و در زندگی به بن بست، پوچی و بی هدفی می رسد. در نتیجه همه چیز برای خودکشی وی مهیا می شود. اما سوال اینجاست آیا بیماری روحی و روانی قابل درمان نیست؟ اکبری گفت: این بیماری بدون شک قابل درمان است.
این روانشناس توضیح داد: فکر آسیب زدن به خود آنی و یک روزه شکل نمی گیرد. برای مثال فردی را تصور کنید که در کنار اختلالات روانی مدت هاست نشانه های افسردگی را بروز می دهد. این فرد بعد از مدتی فکر خودکشی به ذهنش می آید. در واقع این طور نیست که فرد بعد از یک درگیری تصمیم بگیرد که به خود آسیب بزند. زمینه این مسئله از مدت ها پیش در فکر و ذهن وی شکل گرفته است. او سپس به روش های خودکشی می اندیشد که این مرحله خطرناکی است.
اکبری ادامه داد: معمولا این افراد جملاتی مثل "کاش به دنیا نمی آمدم. خوش به حال فلانی که مرد و راحت شد و...." به زبان می آورند.
به گفته این روانشناس از دیگر نشانه ها یادداشتی است که فرد از خود به جا می گذارد. امروزه در فضای مجازی می توان از روی نوشته های افراد متوجه حالات آنها شد. آنها حتی در گفت و گویشان درباره اینکه چگونه مرگی را ترجیح می دهند صحبت می کنند. با افراد دیگر مهربان می شوند، بهترین لباسشان را می پوشند، ممکن است آرایش کنند یا به دوستان و اطرافیانشان سر بزنند و... «گرچه ممکن است برخی از افراد از این جملات استفاده کنند اما بدین معنا نیست که همگی آنها قصد خودکشی داشته باشند. با این حال مهم است که اطرافیان در زمان شنیدن جملات اینچنینی و مکرر از سوی فرد، شرایط وی را جدی بگیرند و حواسشان به او باشد».
وی افزود: این گفته ها نشان دهنده احساس نداشتن خوشبختی و رضایت فرد در زندگی است. چنین فردی احساس شادکامی ندارد و با جملات یا نوشته های خود به نوعی در حال هشدار دادن به اطرافیان و همه اینها حاکی از آن است که فرد یک شبه به این تصمیم نرسیده و از مدت ها پیش به خودکشی فکر می کرده. اما گاهی یک محرک می تواند سبب اجرایی شدن اقدام به خودکشی فرد شود.
این روانشناس حوزه خودکشی بیان کرد: برای مثال فرد با همسرش درگیر می شود و پس از مشاجره و درگیری اقدام به خودکشی می کند. در واقع دلیل اصلی درگیری نبوده، اما این اتفاق محرک اقدام فرد بوده است. در نتیجه مهم است که اطرافیان افسردگی فرد و رفتارهای او را جدی بگیرند.
سابقه خودکشی نافرجام مانده نیز از اهمیت بالایی برخوردار است و ممکن است اگر مشکل فرد توسط متخصص حل نشود مجددا به فکر خودکشی بیفتد. بدون شک این شرایط را باید حساس تلقی کرد و مراقب او بود.
یک مداخله به موقع زندگی نجات می دهد
گاهی همدردی و مداخله ای هرچند کوچک می تواند آبی روی آتش باشد و یک زندگی را نجات دهد. «برای مثال فردی که تنها زندگی می کند و علائم هشدار افسردگی یا نشانه های هشداردهنده را در بیان و نوشته ها و رفتارش داشته باشد نیاز به توجه دارد. برای مثال سر زدن به این فرد، انتقال حس ارزشمندی به او و اینکه چقدر حضورش اهمیت دارد می تواند تا مدت ها او را از اقدام به خودکشی دور نگه دارد».
اما به گفته اکبری این کافی نیست و فرد باید در اولین فرصت به یک متخصص معرفی شود تا مشکل به صورت بنیادی حل شود. یک اظهار همدردی کوچک شاید اقدام او را برای مدتی به تاخیر بیندازد، اما این مقطعی خواهد بود. جمله ای است که می گوید بدترین گناه این است رنج کسی را انکار کنید. در نظر بگیرید فردی از زندگی خود راضی نیست و نه تنها از سوی اطرافیان درک نمی شود بلکه آنها با گفتن این جمله که همه زندگی شان همین است و تحمل کن، سعی می کنند وی را آرام کنند، اما در واقع به ناراحتی های او دامن می زنند. میان دوست و درمانگر فاصله زیادی است و مراجعه به متخصص برای حل مشکل او اهمیت زیادی دارد.
رسانه قضاوت می کند
در این میان اما افرادی هستند که به خاطر چهره بودن زیر فشار و بمباران رسانه ای قرار می گیرند. اینجا بحث اجتماع و فشار اجتماعی مطرح می شود. به نظر می رسد چنین فردی که زمینه افسردگی هم داشته باشد در معرض کامل خطر اقدام به خودکشی قرار دارد.
این روان درمانگر تصریح کرد: بخش رسانه ای خواه ناخواه قضاوت می کند. در واقع وقتی رسانه فرد را طرد می کند یا درباره آن شخص صحبت نکند مردم راجع به آن فرد و مسائلش شروع به قضاوت می کنند و حتی اطلاعات از منابع اشتباهی مثل شبکه های اجتماعی نامعتبر در فضای مجازی منتشر می شود. همین باعث می شود نگاه جامعه به فرد چهره و معروف سمت و سویی دیگر به خود بگیرد. طبیعی است که این حجم از فشار برای چنین فردی قابل تحمل نخواهد بود. حتی همین فضای رسانه می تواند به غلط آموزش دهنده خودکشی به افراد به ویژه گروه سنی نوجوان و جوان باشد.
وی ادامه داد: گاهی فیلم های طنزی ساخته می شود که به نظر خنده دار است، اما محتوای آن این مفهوم را به مخاطب القا می کند که اگر پول نداری خودت را بکش. این فیلم ها بی تاثیر نیست؛ چرا که بعضی از این صفحات اجتماعی دنبال کننده زیادی دارند و اثرگذار هستند. شاید اگر روی این صفحات نظارت صورت می گرفت مطالب باکیفیت و مطلوب تری تولید می شد که حس امید و شادی را به جامعه تزریق کند.
خودکشی پاسخ دایمی به مشکل موقت است
با توجه به آمار و افزایش میزان خودکشی جای خالی آموزش به شدت احساس می شود. در واقع مجموعه ای از آموزش ها در طول زندگی می تواند به فرد کمک کند تا در شرایط بحران تصمیم اشتباه و عجولانه ای نگیرد. مهارت حل مسئله، نه گفتن، مواجهه صحیح با مشکلات و... اهمیت زیادی دارد و در این میان آموزش و پرورش پس از خانواده می تواند پایگاه خوبی برای آموزش این مهارت ها به کودکان باشد.
«در نظر داشته باشید خودکشی پاسخ دائمی به یک مشکل موقت است چون مشکلی نیست که قابل حل نباشد. آموزش و پرورش برای تربیت کودکان و نوجوانان به ویژه آنها که در خطر افسردگی، مصرف مواد و... هستند بسیار اهمیت دارد. در حال حاضر و به دلیل کرونا خیلی از بچه ها مجبور به استفاده از اپلیکیشن ها برای یادگیری هستند. در نتیجه در قالب همین برنامه ها آموزش و پرورش می تواند خیلی راحت محتواهایی مناسب سن کودکان تهیه کرده و درباره مسائل مختلف به آنها آموزش دهد».
جامعه باید بداند کسی مستحق مرگ نیست
در سال ۲۰۱۳ سازمان جهانی بهداشت پیشگیری از خودکشی را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از اولین برنامه روان درمانی این سازمان در نظر گرفت. هدف از این کار کاهش میزان خودکشی در کشورها بود، اما بدون شک این کار با آموزش و افزایش آگاهی جوامع رخ نخواهد داد.
اکبری در این زمینه عنون کرد: برای کاهش خودکشی باید از تجربیات یکدیگر بهره بگیریم. انجمن پیشگیری از خودکشی داریم و می توانیم از این انجمن یا محققان و کارشناسانی که در این حوزه فعالیت داشته اند، برای تهیه محتوا و ارائه آن در میان خانواده ها یا قشر کودک و نوجوان کمک بگیریم. در این میان رسانه ها هم نیازی نیست نحوه خودکشی را بیان کنند، اما می توانند ریشه یابی کرده و با کمک کارشناسان این مسائل را واکاوی و برای پیشگیری از آنها آموزش هایی را در نظر بگیرند.
وی افزود: بیان نکردن واقعیت و کتمان خودکشی باعث ایجاد قضاوت در جامعه شده و افراد سعی می کنند از منابع غیرموثق کنجکاوی های خود را پاسخ دهند. جامعه باید بفهمد و یاد بگیرد هر اتفاقی هم که افتاد، کسی مستحق مرگ نیست. درست این است که عوامل شناسایی و بازخواست و مجازات شوند، اما فرد را در فضایی قرار ندهیم که آنقدر عرصه را به وی تنگ کنیم که دست به خودکشی بزند. همه به عنوان متخصص، معلم، دانشجو، خبرنگار و... باید آموزش ببینیم تا در مواجهه با چنین شرایطی درست عمل کرده و گاه با مداخله به موقع مانع از وقوع اتفاقات تلخ در جامعه شویم.