شهیدسیدمرتضی آوینی ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در منطقه فکه در حال بررسی لوکیشن فیلم مستند شهری در آسمان با مین برخورد کرد و بر اثر اصابت ترکش مین باقیمانده از جنگ ایران و عراق به شهادت رسید. او متولد شهریور ۱۳۲۶ کارگردان فیلم مستند و نویسنده اهل شهرری است. سید مرتضی اگرچه دستی بر آتش بسیاری از هنرها داشت اما ساخت مجموعه فیلمهای مستند «روایت فتح» برای او شهرت بسیاری دست و پا کرد. گزارش زیر به بخشی از زندگی ایشان میپردازد.
استعداد مرتضی
مرتضی از همان کودکی دچار لکنت زبان شدید شد. گویی این عارضه به دلیل یک ترس در او به وجود آمد. اما همین مشکل برای او خوش یمن بود. به گفته محمدصدری فیلمبردار روایت فتح؛ مرتضی میگفت: یکی از زمینههای رشد من همین لکنت زبان شدید بود. چون نمیتوانستم با دیگران ارتباط برقرار کنم، در خودم فرو میرفتم و بیشتر مطالعه میکردم.
یکی از آشنایان آوینی هم در این باره میگوید: برای همین ما زودتر از سن مدرسه به او خواندن را یاد دادیم طوری که او ۵ ساله بود ولی روزنامه میخواند.
سیدمحمدآوینی برادر مرتضی با اشاره به این که برادرش از ۱۱ سالگی شعر میگفت و خط مینوشت و نقاشی میکرد میگوید: مرتضی در زمینههای مختلف هنری مهارت داشت. آثار بسیاری را از کودکی تا اواخر عمرش در رشته های مختلف هنری خلق کرد. او مسحور هنر بود. اما متاسفانه او عادتی داشت و آن از بین آثارش بود. بسیاری از آثارش از جمله اثرهای مکتوبش را در چمدان بزرگی کرد و در رودخانه انداخت و مابقی را نیز در آتش سوزاند. مرتضی بعد از تمام کردن دانشکده معماری بیشتر مشغول نویسندگی شد تا دیگر هنرها.
به گفته اردلان ابراهیمی دوست دوران مدرسه مرتضی، کامران آوینی یا همان مرتضی آوینی دستی بر موسیقی هم داشت و ویولون میزد: او فوق العاده بود. در هر کاری مهارت پیدا میکرد استثنایی میشد.
جوانی کاریزما
عادل فرهنگی دوست دوران دانشگاه مرتضی میگوید: در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۴۹ هیپیگری در جهان مد شده بود و ایران را نیز بینصیب نگذاشته بود. کامران نیز موهایش را بلند کرده بود.
امیرهوشنگ اردلان دیگر دست دانشگاهی مرتضی با بیان اینکه ما او را کامی صدا میزدیم میگوید: کامران ریش و سبیلش را میتراشید و عینک آفتابی درشت و معروفی را هم داشت. چهرهاش هم غریب بود. از همان روز اول هم تفاوتش با بقیه بچههای کلاس محسوس بود. بسیار خوش سیما بود و قیافه مردانه ای داشت. با کاریزمای بالایش بقیه را جذب خود می کرد. کامران جوان بود اما پیرانه رفتار میکرد.
مریم امینی همسر مرتضی نیز این گفته اردلان را تایید میکند: او جذاب بود و کاریزما داشت.
فکر مرتضی
به گفته یکی از دوستان آوینی؛ او سوال و دغدغههای فلسفی داشت و برای یافتن جواب این سوالات هستی شناسانه، غرب را مطالعه میکرد و پاسخی هم نمییافت.
عادل فرهنگی میگوید: همیشه هر چه بود همان را هم نشان میداد. جلسه دفاعیه پایان نامهاش را با عبارت بسم الله الرحمن الرحیم شروع کرد که آن موقع ها معمول نبود و شاید هیات ژوری هم این نگاه را نداشت.
امیرهوشنگ اردلان میگوید: بی قرار بود و بیقراریاش را هم نشان میداد. او فطرتا مسلمان بود. نظریه پرداز فوق العادهای بود. اما آدم بینیازی بود. برایش مهم نبود نمره تحصیلیاش خوب شود یا بد.
هیجان زدگی فرهاد مهراد
امینی میگوید: من و مرتضی سال ۱۳۵۲ با هم آشنا شدیم و بعد از ۴ سال ازدواج کردیم.
بعد از ازدواج بیآن که بدانیم مستاجر خانه مادر فرهاد مهراد شدیم. یک شب فرهاد خیلی هیجان زده پیش ما آمد و از ما خواست نواری را که آورده بود در ضبطمان بگذاریم. میخواست این هیجان را به ما هم منتقل کند. نوار سخنرانی امام (ره) راجع به حذف حکومت نظامی بود. این اولین آشنایی مرتضی با حضرت امام(ره) بود.
منابع:
- مستند آقا مرتضی ساخته سیدعباس سیدابراهیمی
- مجله شهروند امروز