لوسین ژرژ خبرنگار نشریه لوموند در مقدمه مصاحبه خود با امام خمینی (ره) مینویسد: آیت الله خمینی از سال ۱۹۶۳ به حال تبعید در عراق به سر میبرد. مرگ مشکوک پسر ایشان در عراق و انتشار مقاله توهین آمیزی علیه آیت الله خمینی در ۲۹ اکتبر ۱۹۷۷ در روزنامه های دولتی؛ منشاء عصیان و طغیانی شد که پس از آن تاریخ، نیروهای مذهبی را علیه شاه به طور جدی تری به حرکت درآورد. هر چند آیت الله خمینی که از مخالفان سرسخت رژیم شاهنشاهی است، به طور مرتب بیانیهها و اعلامیههایی خطاب به مردم صادر می کنند و آنها را به قیام و عصیان فرا می خوانند ولی هیچ گاه تا کنون با مطبوعات خارجی مصاحبه ای به عمل نیاورده اند.
... آیت الله خمینی با چهره ای لاغر که محاسنی سفید، آن را کشیده تر می کرد، با بیانی متهورانه و لحنی آرام، به مدت دو ساعت با ما سخن گفت. حتی وقتی به این مطلب و تکرار آن می پرداخت که ایران باید خود را از شرّ شاه خلاص کند و نیز هنگامی که به مرگ پسرش اشاره می کرد، نه آثار هیجان در صدایش دیده می شد و نه در خطوط چهره اش حرکتی ملاحظه می شد. وضع رفتار و قدرت تسلط و کفّ نفس او خردمندانه بود. آیت الله به جای آنکه با فشار بر روی کلمات، ایمان و اعتقاد خود را به مخاطبش ابلاغ کند، با نگاه خود چنین می کرد؛ نگاهی که همواره نافذ بود اما هنگامی که مطلب به جای حساس و عمده ای می رسید، تیز و غیر قابل تحمل می شد. آیت الله، عزمی راسخ و کامل دارد و در صدد قبول هیچ گونه مصالحه ای نیست. مصمم است که در مبارزه خود علیه شاه تا پایان پیش برود.
...در حال حاضر در ایران و به نام همین پارسای زاهدِ ۷۶ ساله است که قیام های متعدد به وقوع می پیوندد. اکنون ما در حضور آیت الله در اتاقی ۲ در ۳ متر و در خانه ای هستیم که در دورترین قسمت نجف واقع است. شهری که از لحاظ وضع جغرافیایی در یکی از بدترین مناطق کویری عراق واقع شده است. در راه نجف و بغداد، بادی سخت برخاست و شن ها را به حرکت درآورد. شدت باد به اندازه ای بود که خودروی ما را مانند پر کاهی جا به جا می کرد و بالاخره آن را در یک توده شن بی حرکت ساخت. راننده ما این را خشم و غضب خدا می دانست و به تلاوت آیاتی از قرآن پرداخت. در اینجا که سرزمین مقدس مسلمانان شیعی است، خدای عادل و عدالتخواه و عدالت گستر آنان در همه جا حاضر و ناظر است.
... در پیچ یکی از کوچه های تنگ نجف که خانه هایش برای آنکه سپری در مقابل تابش سوزان آفتاب باشد، سخت به هم فرو رفته است، مسکن محقر آیت الله خمینی قرار دارد. این خانه نظیر مسکن فقیرترین افراد نجف است. در سه اتاق این خانه، حداکثر ۱۲ تن از نزدیکان وی حضور داشتند. آیت الله که مردی متین و کم سخن است، تا به حال هیچ گاه خطاب به مطبوعات بین المللی مطلبی بیان نکرده است و بنابراین، مصاحبه حاضر با لوموند نخستین مصاحبه ایشان است.
شاه شما را متهم می کند که مخالف تمدن و شخصی گذشته گرا هستید. جواب شما به این اتهام چیست؟
این خود محمدرضاشاه است که عین مخالفت با تمدن و گذشته گراست. ۱۵ سال است که در اعلامیه هایم خطاب به مردم ایران با اصرار خواستار رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مملکتم بوده ام اما شاه سیاست های امپریالیست ها را اجرا می کند و کوشش دارد که ایران را در وضع عقب ماندگی و واپس گرایی نگاه دارد. رژیم شاه، رژیم دیکتاتوری است که آزادی های فردی را پایمال و انتخابات واقعی و مطبوعات و احزاب را از میان برده است. استقلال قضایی و آزادی فرهنگی در این رژیم به هیچ وجه وجود ندارد. شاه قوای سه گانه را حذف و یک حزب واحد ایجاد کرده است. از این بدتر پیوستن به این حزب را اجباری کرده است و از متخلفان انتقام می گیرد.
شاه شما را مخالف تمدن می داند و شما نیز همین اتهام را به شاه نسبت می دهید. لطفا موضع خود را درباره سه موضوع اصلاحات ارضی، صنعتی کردن مملکت و زنان بفرمایید.
هدف از اصلاحات ارضی این بود که بازاری برای کشورهای غربی خصوصا آمریکا ایجاد شود اما اصلاحات ارضی که ما دنبالش هستیم، کشاورز را از محصول کارش بهره مند می سازد و مالکانی را مجازات خواهد کرد که برخلاف قوانین اسلامی عمل کرده اند.
در خصوص صنعتی کردن مملکت، ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که همراه با کشاورزی در خدمت مردم قرار گیرد اما سیاست شاه بر اساس صنعت مونتاژ و وابسته به خارج بود؛ سیاستی وابسته به قدرت های استعماری که ایران را به صورت یک جامعه مصرفی در آورده است.
در رابطه با زنان اما، اسلام هیچ وقت مخالف آزادی زنان نبوده است. اسلام با مفهوم زن به عنوان شیء مخالف بوده است. در اسلام، زن مساوی مرد و مثل مرد، آزاد است تا سرنوشت و فعالیت های خود را انتخاب کند. این رژیم شاه است که با غرق کردن آن ها در امور خلاف اخلاق، می کوشد مانع آن شود که زنان آزاد باشند. ما می خواهیم زنان را از فسادی که آنان را تهدید می کند، آزاد سازیم.
درباره لفظ مارکسیسم اسلامی که رژیم شاه مرتب استعمال می کند، چه فکر می کنید؟
این شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده است و اطرافیانش هم از او تبعیت کرده اند. این مفهوم، نادرست و حاوی تناقض است و هدف از آن، از اعتبار انداختن و از بین بردن مبارزه مردم مسلمان بر ضد رژیم شاه است. مفهوم اسلامی بر اساس توحید و وحدانیت خدا بنا شده و با ماتریالیسم در تضاد است اما شاه و دستگاه تبلیغاتی اش می خواهند با به کار بردن واژه مارکسیسم اسلامی، مردم مسلمان را وحشت زده بسازد و بذر ابهام را در میان آنها بپراکند تا مخالفت جامعه را نسبت به رژیم از میان ببرد.
آیا آقا مصطفی، فرزند شما به قتل رسیده است؟ اگر چنین نیست چرا مرگ وی، سبب این همه تظاهرات شده است؟
من با قطع به یقین نمی توانم بگویم چه اتفاقی افتاده است ولی می دانم که او شب قبل از مرگش، صحیح و سالم بود. مطابق گزارشهایی که به من رسیده، آن شب اشخاص مشکوکی به خانه او رفته اند و او فردای آن شب فوت کرده است. مسلما مردم، خدمتگزاران خود را دوست دارند و من و پسرم را خدمتگزار خود می دانند اما مطلب اصلی و اساسی، پسر من نیست. مساله اصلی، عصیان و قیام همه مردم بر ضد ستمگرانی است که به آنها ستم می کنند.
برنامه سیاسی شما چیست؟ آیا می خواهید که رژیم را سرنگون سازید؟ به جای این رژیم چه نوع رژیمی را برقرار خواهید کرد؟
کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامی است. مع ذلک نخستین اشتغال حال حاضر ما، سرنگون کردن این رژیم خودکامه و خودسر است. در مرحله اول باید قدرتی به وجود آوریم که به احتیاجات اساسی مردم پاسخ دهد.
مقصودتان از حکومت اسلامی چیست؟ آنچه از این تعبیر خود به خود به ذهن می آید، امپراتوری عثمانی و یا عربستان سعودی است؟
تنها مرجع استناد برای ما، حکومت زمان پیامبر اسلام(ص) و دوره حضرت علی(ع) است.
آیا خود شما در نظر دارید که در راس آن قرار بگیرید؟
شخصا نه. نه سن من، نه موقع و مقام من و نه میل و رغبت من، متوجه چنین امری نیست. اگر موقعیتی پیش آید، ما در میان کسانی که در جریان مفاهیم و فکر اسلامی مربوط به حکومت هستند، شخص و یا اشخاصی را که مستعد تعهد چنین امری باشند را انتخاب خواهیم کرد.
موقع و موضع شما در قبال آمریکا چیست؟
در طی بیانیه ها و اعلامیه های ۱۵ سال اخیر خود، چندین بار موضع خودم را در قبال آمریکا و قدرت های بزرگ دیگری که از ثروت های ممالک فقیر بهره برداری می کنند، بیان کرده ام. آمریکا عمال خود را در این ممالک تحمیل و بعد، خشونتی را که به مردم تحمیل می شود، تأیید می کند. آمریکا که منشأ کودتای ۱۳۳۲ و بازگشت و حفظ شاه بر سر قدرت است، سیاست خود را تغییر نداده است. تا وقتی که وضع بدین منوال است، موضع من در قبال آمریکا همچنان تغییر ناپذیر خواهد ماند.
آیا مثل برخی فکر می کنید که آمریکا می خواهد یک رژیم آزادمنش لیبرال را در ایران مستقر سازد؟
یعنی اعلامیه دولت آمریکا راجع به احترام و رعایت حقوق بشر؟ این مطلب چیزی جز حرف نیست؛ حرف! و من بدان باور ندارم. کافی است که ملاحظه بکنید کارتر رئیس جمهور آمریکا در جریان دیدارش در تهران، پشتیبانی خود را از شاه تجدید کرد و علاوه بر آن، در عمل این پشتیبانی مورد تکذیب قرار نگرفت. به هر حال ما هیچ گاه رژیمی با سیما و صورتی لیبرال و آزادمنش و مضمون و محتوایی دیکتاتوری و استبدادی را قبول نخواهیم کرد.
در مقابل اتحاد شوروی که همسایه بزرگ ایران است، موضع شما چیست؟
همان موضعی که در قبال آمریکاست. ابرقدرت ها مردم ما را استثمار کردند. من فرقی میان آنها و حتی بین آنها و انگلیس هم نمی بینم. هنگامی که ایران واقعاً مستقل شد، در آن صورت می تواند روابط سالمی با تمامی ممالک عالم برقرار سازد.
آیا فکر می کنید که رژیم شاه قادر است آزادمنشی را پیشه کند؟
هرگز! حتی اصول دموکراسی و آزادی در تضاد بنیادی با این رژیم و با وجود خود شاه است؛ لذا هیچ مصالحه ممکنی با وی وجود ندارد. جنایات وی بی شمار است. نخستین کار یک رژیم آزاد آن خواهد بود که محاکمه شاه را ترتیب دهد؛ بر اساس این امر که او ثروت های مملکت را جمع کرده و آنها را به بانک های خارجی منتقل ساخته است. او باید در خصوص جنایاتی که مرتکب شده، جواب دهد. آزادسازی واقعی تا هنگامی که شاه بر اریکه قدرت است، امکان پذیر نخواهد بود.
آیا به نظر شما بازگشت به قانون اساسی ۱۹۰۶ مشروطه یک راه حل معتبر است؟
قوانین اساسی و متمم آن به شرطی که مورد اصلاح قرار گیرد، می تواند مبنای دولت و حکومتی باشد که ما توصیه می کنیم. این حکومت در خدمت آرمان اسلامی قرار می گیرد.
این قانون اساسی، رژیم سلطنتی را حفظ خواهد کرد و یا حکومت جمهوری را در مد نظر دارید؟
رژیمی که ما برقرار خواهیم کرد، به هیچ وجه رژیم سلطنتی نخواهد بود. این مطلب خارج از موضوع است و مطرح نیست.
به سلطنت رسیدن پسر شاه فعلی برای شما قابل قبول خواهد بود؟
ما مخالف پدر شاه بودیم و مخالف شاه فعلی و مخالف همه سلسله اش هستیم؛ زیرا مردم ایران آنها را نمی خواهند.
شما همواره در مقابل درخواست های مطبوعات بین المللی سکوت کرده اید؛ چرا؟
مطبوعات بین المللی بیشتر به دبدبه و کبکبه و طمطراق و تشریفات رسمی توجه دارند: تخت جمشید، تاجگذاری شاه و … یا در حد اعلا توجهشان معطوف به قیمت نفت است، نه به بدبختی های مردم ایران و یا فشاری که تحمل می کنند. ظاهراً شاه هر سال صد میلیون دلار برای تبلیغاتش در خارج، پول خرج می کند. از این جهت من در طول ۱۵ سال گذشته [مصاحبه نکرده ام]. خصوصاً به من گفته اند روزنامه شما مستقل است و به مسائل واقعی ایران از قبیل شکنجه ها، کشتارها و بی عدالتی ها می پردازد. من امیدوارم که این مصاحبه به آشنا ساختن آرمان مردم من کمک کند. حرف های خود را خطاب به مردم ایران زده ام و همین کار را ادامه خواهم داد.
آیا سیاست موافق شاه در قبال اسرائیل یکی از دلایل مخالفت شما با رژیم است؟
آری؛ زیرا اسرائیل سرزمین یک قوم مسلمان را اشغال کرده و جنایات بی شماری مرتکب شده است. عمل شاه در حفظ روابط سیاسی با اسرائیل و دادن کمک اقتصادی به وی، بر خلاف مصالح و منافع اسلام و مسلمان ها است.
آیا آرزومند آن هستید که ایران علیه اسرائیل در جرگه کشورهای عربی وارد شود؟
من همواره خواسته ام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه کنند. متأسفانه دعوت های مرا رژیم های مختلفی که در کشورهای مسلمان بر سر کار آمده اند، نشنیدند. من امیدوارم که بالاخره این دعوت ها شنیده شود.
منابع:
- صحیفه نور
- ۲۵ سال در ایران چه گذشت؟. داود علی بابایی