آفتابِ روز، از نیمه گذشته که به مصلی می رسم . صف برگشت به ردیف رفت می چربد، معلوم است این جماعت صبح آمده اند، بیشتر هم جوان هستند و پر از حرف و هیاهو در جمع های چند نفره.
پله های مترو را که به بالا قصد می کنم، بازهم خلاقیت تبلیغات چی هاست که نگاه ها را محکوم می کند به دیدن؛ اوریانا فالاچی...، الیف شافاک ... و نویسنده هایی که نامشان شده بغلنوشت پله ها.
چادرهای دو طرف ورودی پیاده راه نمایشگاه نیمهسایه ای برای خلق الله ساخته اند، خورشید مصلا شاید گرم بوده که جماعتِ بستنی خور شبیه به دسته هجومی اند. ابتدای مسیر غرفه وسیعی در تصرف ردیفی از روحانیون است که به مشاوره دینی و روحی مراجعان مشغولند و البته مشتری هم در این غرفه کم نیست، برعکس غرفه روبرو که سه مامور انتظامی برای مشاوره و آموزش پیشگیری از سرقت نشسته و از بی مراجعی در حال فرورفتن به چرت ظهرگاهی اند؛ چه خوب است که همه بلدند چگونه مراقب سارقان باشند.
بعد، اغذیه فروشی ها که اتفاقا همیشه شلوغند و جمعیتی نیز در حصار پاکت های رنگارنگ ول شده و لم داده در هر لبه و نیمهسایه ای که پیدا کرده اند، انگار یک محل استراحت در این سوی مصلا همیشه باید حسرت نمایشگاه باشد.
این دو راهی سخت است
پیش رویم یک دو راهی است، یک جانبش به سمت کتاب بزرگسالان و در دیگر سو دنیای کتاب کودکان، از آنجا که کودک درونم قصد قدکشیدن ندارد ناخودآگاه پایم به سمت غرفه کودکان می رود، بدم نمی آید سوار یکی از این ماشین های جابجایی مراجعین شوم که از قضا بر تعدادشان هم افزوده شده نسبت به دوره های قبل و مسافر هم زیاد دارند، تا حس گردشگری نمایشگاه بیشتر بجوشد، اما وقت نیست.
انگار همه کودک درونشان زنده است، چون اینجا تعداد بزرگترها بسیار بیشتر از بچه هاست، البته که زرق و برق های اینجا برای بچه های این عصر یک چیز عادی است اما برای ما بزرگترهایی که در دوران بچگیمان کودکانه ها به تعداد انگشتان دست هم نمی رسید اینجا پر از جذابیت و کشش است. دست بزرگسالان بی بچه هم در سالن کودک پر است حالا اگر به بهانه بچه هم شده خودشان دلی از عزا درآورده اند.
از پدیده جوی در بخش کودکان چه خبر؟
بخش کودکان خودش دو قسمت می شود یعنی دو سالن که از قضا در سالن دوم ناشران خیلی هم گلایه دارند. ناشری سالن کودکان را آلوده ترین سالن نمایشگاه می خواند و می گوید خاک کف راهروها از بیرون و داخل دائم در گردش است. روز اول کف سالن موکت شد اما اینجا کلا محل مناسبی برای سالن و استقرار هیچ ناشری نیست. در کنار سالن ما ساخت و ساز است و ما هر روز صبح با حجم عظیمی از گرد و خاک بر روی وسایل و کتاب ها مواجهیم.
بی برنامگی و تاخیر در واگذاری امکانات و اختصاص فضای داخلی سالن در روز اول نیز دیگر گلایه این ناشر کودک و نوجوان بود. «صندلی ها و فضایی که برای دکور باید ارائه می شد هنوز آماده نبود، کارت خوان ها روز اول وصل نبود»...
ناشر دیگر کودک از نبود تبلیغات گله دارد: «هیچ تبلیغ محیطی در مورد این سالن و حضور ناشران کودک در این غرفه علیرغم مستقر بودنِ سه ناشر بزرگ کودک در این سالن وجود ندارد؛ و این مساله در فروش ما تاثیر بسیار زیادی گذاشته است چون هرکدام جامعه مخاطبان خود را داریم. مردم از سالن اول که خارج شدند به طور اتفاقی وارد این سالن می شوند.
وی افزود: برای حضور در نمایشگاه کتاب ۸۵ میلیون تومان بابت بار، دکور، برق و نیروی انسانی هزینه کرده ایم ولی اصلا فروش قابل توجهی نداشته ایم و در روزهای اول حتی فکر می کردیم همین هزینه ها نیز جبران نخواهد شد و این باعث ارائه خدمات کمتر از سوی ما به مخاطبان از جمله اشانتیون بر خلاف دوره های قبل شده است. ما ناشران بزرگ تر از عهده خود بر می آییم اما ناشران کوچک تر ضرر زیادی می بینند. فروش ما در این چند روز با روزهای مشابه دوره گذشته قابل مقایسه نیست.
یکی از دیگر ناشران این سالن گفت: همان روز دوم با چند ناشر دیگر می خواستیم انصراف دهیم که مسئولان نمایشگاه مانع شدند.
این ناشر افزود: مشکل دیگر در مورد بن تخفیف کتاب است که این بن ها فقط به بخش مجازی تخصیص داده شده در حالیکه بسیاری از مشتریان خواهان بن تخفیف در خرید حضوری هستند. اطلاع رسانی نمایشگاه نیز بسیار ضعیف بوده است تا جاییکه تمدید نمایشگاه در روزهای پایانی هفته گذشته اصلا به اطلاع ما نرسید.
بی برنامگی و شلختگی و ناهماهنگی شدید بویژه در روزهای اول نمایشگاه انتقاد مشترک بسیاری از ناشران کودک در این سالن بود. آنها عقیده دارند: مسئولان نمایشگاه به نوعی بی تفاوتی در برابر انتقادات دچار شده اند.
پرچم خانم ها بالاست
دنیای غریبانه کودکان را با مشکلات ناشران به دست روزگار نمایشگاه می سپارم و عازم جهان کتاب بزرگسالان می شوم، اینجا؛ شبستان هرگز به شلوغی دو سال پیش نیست، نه در چینش غرفه ها و نه در تعداد بازدید کنندگان. امروز به نظر می رسد تعداد خانم های بازدیدکننده نمایشگاه بیشتر از آقایان است، نیروهای انسانی در نظر گرفته شده برای بخش های مختلف نمایشگاه از اطلاع رسانی تا نظارت هم بیشتر به نظر خانم ها هستند.
ناشران شبستان خیلی هاشان مشغول کتاب خواندن اند، برخی ها هم در حال گپ و گفت های صنفی و البته تعداد بیشتری هم در حال فروش؛ حالا با مشتری کم یا زیاد، خریدار یا متقاضی و جستجوگر و دیدزن.
نبشی ها نورچشمی نیستند
گلایه این ناشران بیشتر از چینش غرفه هاست. یکی از همین ناشران گلایه دار اعتقاد دارد: هیچ ترتیب الفبایی در نمایشگاه دیده نمی شود، ترتیب غرفه ها را طوری جابجا می کنند که نبش ها را به هرکه می خواهند بدهند، ما هم چون از نظر دموکراسی عقب مانده ایم این مسایل را پذیرفته ایم و هضم کرده ایم، امروز خودم از ۲۰ تا از این نبش ها فیلم گرفتم تا آنها را کنار هم بگذارم و ثابت کنم خاص هستند.
اما اصغر عسگرزاده مترجم زبان انگلیسی؛ نویسنده و مولف و مدیر انتشارات نوین پویا برخلاف خیلی ها معتقد است: در مورد برخی غرفه ها که به قول برخی همکاران بر اساس حروف الفبا چیده نشده احتمالا برخی ناشران نمایندگی به ناشر دیگری داده اند. در واقع دو ناشر در یک غرفه، انتشارات خودم نوین پویا است و انتشارات آیما هم کتابهای خودش را به انتشارات ما نمایندگی داده؛ ناشر اصلی نوشته اش بزرگتر و ناشر نماینده اسمش کوچکتر نوشته شده است.
این ناشر ادامه می دهد: برنامه ریزی نمایشگاه کاملا درست است، اما اگر از حالت فروشگاهی خارج بشود خیلی بهتر است. هر چند یکی از راهها نمایشگاه مجازی است که دقیقا عمل شده یعنی کسی که بن کتاب دارد می تواند از مجازی خرید کند و واقعا مسئولان این رویداد درست عمل کردند. در نمایشگاه فیزیکی نکته مثبت این است که مخاطب کتابها را لمس می کند اما در مجازی مخاطبین حرفه ای میتوانند راحت کتاب های خود را خریداری کنند و رایگان خریدهایشان را در اختیار بگیرند.
وی افزود: فروش مجازی بیشتر از فیزیکی است و این نشانده این است که افرادی که از دورترین نقاط کشور نمی توانند در نمایشگاه شرکت کنند یقینا مجازی بهترین فرصت برایشان است. از طرفی همه که خریدار کتاب نیستند برخی برای سرگرمی و بازدید حضور پیدا می کنند. عطر کتاب یک مزه خاص خودش را دارد.
سقف؛ موهبت خان سی و سوم برای غرفه داران
این ناشر معتقد است: نمایشگاه مثل دوره های سابق است اما راهروها بزرگتر شده و همه ناشران داخل سالن سر پوشیده قرار گرفته اند.
عسگرزاده البته ضعفی را هم در مورد نمایشگاه مطرح کرد و گفت: هزینه حضور در نمایشگاه برای شهرستانی ها بیشتر از پایتخت نشینان است اگر به این قشر پارکینگ بدهند بخشی از مشکلاتشان حل می شود.
جو بی استرس، حاکم بر فضای نمایشگاه
نقطه مثبت دیگر نمایشگاه امسال به گفته برخی ناشران این است که تمرکز مردم به خاطر برخوردهای مدام با بدحجاب ها و بی حجاب ها بر هم نمی خورد. جو آرام تر و بی استرس تری حاکم است.
و دیگر نکته مثبت امسال این است که ماشین های حمل بازدیدکنندگان در داخل نمایشگاه به نظر بیشتر و فعال ترند.
ایالت خودمختار چرخی ها
شرایط در جابجایی بار و به اصطلاح پایانه چرخی ها هم در این دوره نمایشگاه اما از مواردی بود که اعتراضات بسیاری را در پی داشت. ناشر بزرگسال مستقر در شبستان می گوید: امسال وضع چرخی ها خیلی تاسفبار است ، برخی از افراد در این بخش هیچ پرستیژ و دیسیپلین حرفه ای را رعایت نمی کنند. من وقتی یاد خاطراتم از نمایشگاه فرانکفورت می افتم واقعا آه از نهادم بر می آید! مدیران، ناشران را به مسخره می گیرند. دو روز قبل از آغاز نمایشگاه اعلام کردند فردا ساعت ۵ می توانید بار منتقل کنید ساعت ۵ که امدیم اجازه ورود به سمت شبستان ندادند و دوباره چرخی ها را به جان ناشران انداختند.
ناشر دیگر نیز عنوان کرد: دقیقا این مسئله ای بود که ما هم با آن برخورد کردیم ولی قاطع و به شدت مقابل آنها ایستادیم، از ۳۰۰ هزار تومان شروع کردند و به ۴۰ هزار تومان ختم کردیم ولی جالب اینجا بود که با یک اعتماد بنفس بالا و دلگرمی شدید براحتی میگفتن با هرکسی که میخواهید بروید و صحبت کنید.
ناشر دیگری نیز در این بخش می گوید: چرخیها نرخهای عجیب برای حمل چند بسته کتاب از درها تا غرفه تعیین میکنند که چندین برابر بهای وانتهایی است که از مسیرهای طولانی تا نمایشگاه میآیند. و با کمال تأسف هیچ نهادی و قوهای که بر اینها نظارتی داشته باشد و قوانینی تدوین کند، وجود ندارد. باید راهی برای ورود ماشین های حمل کتاب در نظر بگیرند.
این ناشر به مورد دیگری دال بر بی برنامگی دست اندرکاران نمایشگاه اشاره کرد و گفت: روز اول نمایشگاه حراست برای دادن کارت های پارکینک پشت غرفه چاپ و نشر در یک زاویه کور و بدون تابلو یا بنر مستقر بود و این صدای ناشران را درآورده بود.
جای رفاهیات هم خالی است
وی ادامه داد: همچنین معمولا در این نوع نمایشگاه ها که مشکل راه رفتن های مدام و خستگی مهم ترین مانع استفاده بهینه از فرصت های بازدید است ، مدیران نمایشگاه ها در سطح جهان، از طریق جایگاه های فروش چای و قهوه و کیک و نوشیدنی در فواصل نزدیک و داخل سالن های اصلی سعی می کنند از شدت خستگی ها بکاهند. اما در نمایشگاه فعلی خبر از این نوع رفاهیات نیست، در نمایشگاه شهر آفتاب فضای این نوع رفاهیات و بخصوص سرویس های بهداشتی بیشتر در نظر گرفته شده بود.
به گفته وی موضوع دیگر وضع بغرنج سیم کشی های برق و کارتخوان هاست. واقعا خنده دار و غیر حرفه ای ست. همه جا این سیم ها از در و دیوار آویزانند و مضحکه خاص و عام.
این ناشر ادامه داد: مورد دیگر اینکه روز دوم نمایشگاه سعی کردیم برای یک «ان جی او » اصلا دنبال سود نبود و فقط کتاب و اطلاعیه رایگان می داد، جایی بگیریم حتی در حد یک متر، ولی مدیران موافقت نکردند. این در حالی ست که در اغلب سالن ها غرفه های خالی وجود دارند. گفتند باید چهار میلیون تومان به حساب بریزید.
بحث امنیت نمایشگاه نکته قابل انتقاد دیگر نمایشگاه این دوره از دید این ناشر بود که گفت: امنیت نمایشگاه قابل دفاع نیست، شب اول لباس و کفش یکی از دوستان را دزدیدند. دوربین ها از روز اول فعال نبودند.
ناشر دیگر نیز می گوید: این مساله در روزهای اول خیلی ناراحت کننده بود، متاسفانه وسایل ما را دزدیدند و من صبح روز بعد متوجه شدم و به شدت نگران دزدیدن کتاب ها بودیم.
از شلختگی نمایشگاه دلزده ام
خورشید در حال عزیمت به پشت کوه هایی است که دیگر دیده نمی شوند، ترجیم میدم از محوطه بسته شبستان خارج شوم و دوش آفتاب اردیبهشتی بگیرم، هوا گرم نیست شاید هم چون نمایشگاه به آن شلوغی که دلم میخواست باشد، نیست، احساس گرما نمی کنم.
با یکی از انتشاراتی هایی که به گفته خودش ۱۲ دوره پی در پی در نمایشگاه حضور داشته و امروز میان غرفه دارها ندیدمش، تماس می گیرم.
می گوید در بخش مجازی نمایشگاه فعال است و علت عدم حضور را دلایل زیادی عنوان می کند اما عمده ترینش مباحث مالی و هزینه های حضور است، نسبت به حضور مجازی. می گوید: بحث لجستیک و آمادهسازی و تأمین برای نمایشگاه واقعا کاری سختی است.
این ناشر عمومی ادامه می دهد: شخصاً از شلختگی نمایشگاه و اینکه لباس کهنه هر سال را میپوشد دلزده و خسته ام. بماند باقی موضوعات تحلیلی که در کار هست. اگه کمبود نقدینگی نبود شاید تعداد بیشتری از ناشران شرکت نمیکردند. الان از کانالهای دیگری میشود با حاشیه سود بیشتر و راحتی بیشتری کتاب فروخت.
وی افزود: تولیدات فعلی ما چندان به کار فروش در نمایشگاه نمیآیند. قیمت برخی از آثار جدید ما بالاست و برای عرضه در نمایشگاه عمومی مناسب نیست.
چشم در چشم ابرهای آسمان مصلی به این فکر می کنم که روزی این رویداد فرهنگی عظیم دوست داشتنی بی نقص باشد و همه راضی از تمامش. شنوندگان خوب اما بی خاصیتی بودند ابرها، ناظر و ساکت و بی تفاوت.
«نمایشگاه کتاب تهران پایدارترین نهاد فرهنگی ایران است که سالهاست برگزار میشود، بدون اینکه مجلس و دولت و شوراهای ریز و درشت دیگر اصل برگزاریاش را تصویب کرده باشند. این وقتی اهمیت پیدا میکند که بدانیم رویدادهای دیگری بوده که با مصوبه رسمی آغاز شده و بعد متوقف شده است.» این جمله علی اصغر سیدآبادی مروج کتابخوانی و از مدیران فرهنگی سابق، حاوی نکته ارزشمندی است.
نمایشگاه کتاب برآمده از دل فرهنگ و علاقمندان فرهنگ است و پس از سی و سه سال قدمت اکنون دیگر خطا در چیدمان و سیاستگذاری این رویداد محلی از اعراب ندارد.