تهران-ایرنا- در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد، اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی‌خبرند.

گروه امام و رهبری خبرگزاری ایرنا: داغ‌های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم، چرا که ما امت آخرالزمانیم، و خمینی، این ماه بنی هاشم، میراث‌دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. به قول سید مرتضی آوینی در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر، در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شد و هیچ منذری نمی‌آمد خمینی میراث دار همه انبیا بود و داغ او بر دل ما، داغ همه اعصار است؛ داغی بی‌تسلی.

 حالا ۳۳ سال از رحلت امام امّت می‌گذرد. امامی که با رفتنش گویی تکه‌ای از جان و نفْس تک‌تک امتش هم با او از دنیا بریده شد. از همین رو مردمان در سوگش این‌چنین مبهوت و پریشان بودند. امامی که در تنگناها و بلایای سال‌های سختِ انقلاب و جنگ با مردمش همراه و سهیم بود. پدر امت بود و فقدان پدر سخت است...

امروز فرزندان امام، همان‌ها که نسبت خونی و نَسَبی با خمینی بزرگ ندارند اما دل‌وجانشان با نور وجود خمینی پیوند دارد، راه را، مسیر را در نگاه امام می‌یابند. فرزندان امام و انقلاب چشم و قلبشان به کلام رهبرشان است که در تمام این سه دهه پس از امام، پرچمدار سربلند و منصور راه و نگاه خمینی کبیر است. فرزندان راه پدران را رها نخواهند کرد. به همین مناسبت به بازخوانی منظومه فکری امام در یکی از مهم ترین پیام‌های ایشان در 29 تیر 1367 که در سالگرد حج خونین و در پی پذیرش قطعنامه 598 صادر شده بود، پرداخته‌ایم. 

بخشی از این پیام در ادامه می‌آید:

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏ ‏‏لَقَد صَدَقَ الله ُ رَسولَهُ الرُّءْیا بِالحَقِّ لَتَدْ خُلُنَّ المَسجِدَالحَرامَ ان شآءَالله ُ آمِنِینَ.

علی رغم گذشت یک سال از کشتار فجیع و بی رحمانۀ حجاج بی دفاع و زائران مؤمن‏‎ ‎‏و موحّد به وسیلۀ نوکران امریکا و سفاکان آل سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت‏‎ ‎‏و حیرتند. آل سعود با کشتن میهمانان خدا و به خاک و خون کشیدن بهترین بندگان حق نه‏‎ ‎‏تنها حرم را، که جهان اسلام را آلوده به خون شهیدان نمود و مسلمانان و آزادگان را‏‎ ‎‏عزادار ساخت. مسلمانان جهان در سال گذشته و برای اولین بار عید قربان را با شهادت فرزندان‏‎ ‎‏ابراهیم ـ علیه السلام ـ که دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند،‏‎ ‎‏در مسلخ عشق و در منای رضایت حق جشن گرفتند. و بار دیگر امریکا و آل سعود، بر‏‎ ‎‏خلاف راه و رسم آزادگی، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهید، از جانبازان بی پناه‏‎ ‎‏ما کشته ها گرفتند؛ و در آخرین لحظات نیز با ناجوانمردی و قساوت بر پیکر نیمه جان‏‎ ‎‏سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشکیدۀ مظلومان ما تازیانه زدند و انتقام خود را از آنان‏‎ ‎‏گرفتند. انتقام از چه کسانی و از چه گناهی؟ انتقام از کسانی که از خانۀ خویش به سوی‏‎ ‎‏خانۀ خدا و خانۀ مردم هجرت نموده بودند! انتقام از کسانی که سالها کوله بار امانت و‏‎ ‎‏مبارزه را بر دوش کشیده بودند. انتقام از کسانی که همچون ابراهیم ـ علیه السلام ـ از‏ ‎‏بت شکنی برمی گشتند؛ شاه را شکسته بودند؛ شوروی و امریکا را شکسته بودند؛ کفر و‏‎ ‎‏نفاق را خرد کرده بودند. همانها که پس از طی آن همه راهها با فریاد: ‏‏وأَذِّن فِی النَّاس بِالحَجِّ‏‎ ‎‏یَأْتُوکَ رِجَالاً، پا برهنه و سر برهنه آمده بودند تا ابراهیم را خوشحال کنند، به میهمانی خدا‏‎ ‎‏آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدایند، و عطش خویش را در‏‎ ‎‏زلال مناسک حج برطرف نمایند و با توانی بیشتر مسئولیت پذیر گردند و در سیر و‏‎ ‎‏صیرورت ابدی خود نه تنها در میقات حج، که در میقات عمل نیز لباس و حجاب‏‎ ‎‏پیوستگی و دلبستگی به دنیا را از تن به در آورند. همانها که برای نجات محرومان و‏‎ ‎‏بندگان خدا راحتی راحت طلبان را بر خود حرام، و مُحرِم به اِحرام شهادت شده بودند و‏‎ ‎‏عزم را جزم کردند تا نه تنها بندۀ زرخرید امریکا و شوروی نباشند، که زیر بار هیچ کس‏‎ ‎‏جز خدا نروند.

آمده بودند که دوباره به محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بگویند که از‏‎ ‎‏مبارزه خسته نشده اند و به خوبی می دانند که ابی سفیان و ابی لهب و ابی جهل برای انتقام‏‎ ‎‏در کمین نشسته اند؛ و با خود می گویند مگر هنوز لات و هُبَل در کعبه اند. آری، خطرناکتر‏‎ ‎‏از آن بتها، اما در چهره و فریبی نو. آنها می دانند که امروز حَرَم، حَرَم است اما نه برای‏‎ ‎‏ناس، که برای امریکا! و کسی که به امریکا لبیک نگوید و به خدای کعبه رو آورد سزاوار‏‎ ‎‏انتقام خواهد شد.

**ما اندوه دلمان را در وقت‏‎ ‎‏مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت

انتقام از زائرانی که همۀ ذرات وجود و همۀ حرکات و سکنات‏‎ ‎‏انقلابشان مناسک ابراهیم را زنده کرده است؛ و حقیقتاً می رود تا فضای کشور و زندگی‏‎ ‎‏خویش را با آوای دلنشین «لَبَّیکَ،اللهم لَبَّیکَ» معطر سازد. ‏ آری، در منطق استکبار جهانی هر که بخواهد برائت از کفر و شرک را پیاده کند متهم‏‎ ‎‏به شرک خواهد شد، و «مفتی»ها‏‎ و مفتی زادگان این نوادگان «بَلعَم باعورا»ها،‏‎به قتل‏‎ ‎‏و کفر او حکم خواهند داد. بالاخره در تاریخ اسلام می بایست آن شمشیر کفر و نفاقی که‏  ‎‏در لباس دروغین اِحرام یزیدیان و جیره خواران بنی امیه ـ علیهم لعنة الله ـ برای نابودی و‏‎ ‎‏قتل بهترین فرزندان راستین پیامبر اسلام، یعنی حضرت ابی عبدالله الحسین ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏و یاوران با وفای او، پنهان شده بود مجدداً از لباس همان میراث خواران بنی سفیان به‏‎ ‎‏درآید و گلوی پاک و مطهر یاوران حسین ـ علیه السلام ـ را در آن هوای گرم، در کربلای‏‎ ‎‏حجاز و در قتلگاه حَرَم، پاره کند؛ و همان اتهاماتی را که یزیدیان به فرزندان راستین‏‎ ‎‏اسلام زدند و آنان را «خارجی» و «ملحد» و «مشرک» و «مَهدورالدم» معرفی کردند،‏‎ ‎‏درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند.

ان شاءالله ما اندوه دلمان را در وقت‏‎ ‎‏مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت‏‎ ‎‏این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد، و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و‏‎ ‎‏نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.‏ اما زائران کشورها که یقیناً با کنترل و ارعاب دولتها و حکومتهایشان به مکه سفر‏‎ ‎‏کرده اند، جای دوستان و برادران و حامیان و همسنگران واقعی خود را در میان خود‏‎ ‎‏خالی خواهند یافت. آل سعود برای پرده پوشی جنایات هولناک سال گذشتۀ خود و‏‎ ‎‏همچنین توجیه ‏‏صدٌّعن سبیل الله‎‏ و منع حجاج ایرانی از ورود به حج، زائران را زیر بمباران‏‎ ‎‏شدید تبلیغات خود قرار خواهد داد؛ و آخوندهای درباری و «مفتی»های خودفروخته ـ‏‎ ‎‏لعنة الله علیهم ـ در کشورهای اسلامی خصوصاً حجاز توسط رسانه ها و مطبوعات دست‏‎ ‎‏به نمایشها و سخنرانیها زده و عرصه را بر تفکر و تحقیق زائران دربارۀ فهم و درک فلسفۀ‏‎ ‎‏واقعی حج و نیز پی بردن به ماجرای از پیش طراحی شدۀ شیطان بزرگ در قتل میهمانان‏‎ ‎‏خدا تنگ خواهند نمود. و مسلّم در چنین شرایطی رسالت زائران بسیار سنگین است.‏‎ ‎‏بزرگترین درد جوامع اسلامی این است که هنوز فلسفۀ واقعی بسیاری از احکام الهی را‏‎ ‎‏درک نکرده اند؛ و حج با آنهمه راز و عظمتی که دارد هنوز به صورت یک عبادت‏‎ ‎‏خشک و یک حرکت بیحاصل و بی ثمر باقی مانده است...‏

و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‏دیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری می‏کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‏دانم. و خدا می‏داند که اگر نبود انگیزه‏ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی‏بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه‌‏های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده‌‏اند، تشکر و قدردانی می‏‌کنم. و همه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می‏‌کنم.

در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی‌خبرند و نمی‏‌دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌‏ای وارد نمی‏‌سازد.

** تربت پاک شهیدان تا قیامت‏‌ دارالشفای آزادگان خواهد بود

و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا می‏‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت‏‌ مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند!

**بدا به حال آنهایی که از کنار معرکه جنگ و شهادت بی‌‏تفاوت و پرخاشگر گذشتند

خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‏‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‏های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده‌‏ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‌‏ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‏‌کنم و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکه بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی‌‏تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند!

**مردم نگذارند مدعیان بی‏‌هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه‏‌ها برگردند

آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش می‌‏آید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم. آنهایی که در این چند سالِ مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده‏‌اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته‏‌اند و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده‏‌اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید. که من مجدداً به همه مردم و مسئولین عرض می‏‌کنم که حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارند این مدعیان بی‏‌هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه‏‌ها برگردند.

**نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره به فراموشی سپرده شوند

من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‏‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.

**قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به‏ معنای حل مسئله جنگ نیست

اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش می‏‌کنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به‏ معنای حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است؛ ولی دورنمای حوادث را نمی‏ توان به ‏طور قطع و جدی پیش بینی نمود و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است؛ و چه بسا با بهانه جوییها به همان شیوه‌‏های تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید برای دفع تجاوز احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم. و ملت ما هم نباید فعلًا مسئله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام می‏کنیم که هدف ما تاکتیک جدید در ادامه جنگ نیست. چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانه‏ ها حملات خود را دنبال کنند. نیروهای نظامی ما هرگز نباید از کیْد و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطی باید بنیه دفاعی کشور در بهترین وضعیت باشد.

مردم ما، که در طول سالهای جنگ و مبارزه ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کرده‏اند، باید خطر تهاجم جهانخواران در شیوه‏ ها و شکل های مختلف را جدی تر بدانند و فعلًا چون گذشته تمامی نظامیان، اعم از ارتش و سپاه و بسیج در جبهه‏ها برای دفاع در برابر شیطنت استکبار و عراق به مأموریتهای خود ادامه دهند.

در صورتی که این مرحله از حادثه انقلاب را با همان شکل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذاردیم برای بعد از آن و سازندگی کشور و سیاست کل نظام و انقلاب تذکراتی دارم که در وقت مناسب خواهم گفت. ولی در مقطع کنونی به‏ طور جدّ از همه گویندگان و دست اندرکاران و مسئولین کشور و مدیران رسانه‏ ها و مطبوعات می‏‌خواهم که خود را از معرکه‏‌ها و معرکه آفرینی‌ها دور کنند و مواظب باشند که ناخودآگاه آلت دست افکار و اندیشه‏‌های تند نگردند و با سعه صدر در کنار یکدیگر مترصد اوضاع دشمنان باشند.

در این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسئله به خودی خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست. چه بسا آنهایی که تا دیروز در برابر این نظام جبهه گیری کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهوری اسلامی ایران از صلح و صلح طلبی به ظاهر دم می‌‏زدند، امروز نیز با همان هدف سخنان فریبنده دیگری را مطرح نمایند و جیره خواران استکبار، همانها که تا دیروز در زیرنقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملی‌گراهای بی‏‌فرهنگ برای از بین بردن خون شهدای عزیز و نابودی عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند. که ان شاء اللَّه ملت عزیز ما با بصیرت و هوشیاری جواب همه فتنه‏‌ها را خواهد داد.

** قبول قطعنامه برای من از زهر کشنده‏‌تر است

من باز می‏‌گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده‏‌تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم و نکته‏‌ای که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولان کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفته‏‌اند و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است.

مردم عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش می‏‌دانم و شما می‏دانید که من به شما عشق می‏‌ورزم و شما را می‏‌شناسم؛ شما هم مرا می‏‌شناسید. در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد تکلیف الهی‏‌ام بود. شما می‏‌دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود؛ و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشتم؛ و اگر آبرویی داشته‏‌ام با خدا معامله کرده‏‌ام. عزیزانم، شما می‏‌دانید که تلاش کرده‏‌ام که راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی شما مقدّم ندارم. خداوندا، تو می‏دانی که ما سر سازش با کفر را نداریم.

خداوندا، تو می‏‌دانی که استکبار و آمریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‌‏شناسیم و غیر از تو نخواسته‏‌ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی. خداوندا، تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و رسیدن به خودت جبران فرما.

منبع : صحیفه امام؛ ج 21، ص 92-95