به گزارش گروه سیاسی ایرنا، سرلشکر «حسین حسنیسعدی» متولد کرمان است و فعالیتهای نظامی خود را از سال ۱۳۴۰ در ارتش رژیم طاغوت آغاز کرد. او در جنگ ایران و عراق یکی از فرماندهان ارشد ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و به علت عملکردش در جنگ، دو نشان درجۀ یک فتح دریافت کرد. خاطرات و نکات وی درباره هشت سال دفاع مقدس و نقش روحانیون در این برهه از انقلاب شنیدنی و قابل تامل است که بخشی هایی از آن را میخوانیم:
آنچه باعث پیروزی رزمندگان اسلام در دفاع مقدس و در پایان هشت سال جنگ شد، برتری سلاح و تجهیزات و امکانات نبود بلکه دشمن از این نظر، برتری قابلملاحظهای داشت. قدرتها بهترین تجهیزات و جنگابزارها و آخرین فناوریها را در اختیار ارتش بعثی عراق میگذاشتند. همچنین شیوههای جنگ، راهکنش(تاکتیک)، چگونگی اجرای عملیات آفندی و پدافندی، مواضع و استحکامات و... بهترینهایش در اختیار دشمن بود ولی با آن همه پشتیبانی و برتری قابلملاحظهای که داشتند، در نهایت شکست برای دشمن و پیروزی برای رزمندگان اسلام به دست آمد.
مهمترین عامل خنثیکنندۀ برتریهای تجهیزات و جنگابزارهای دشمن و در نهایت کسب پیروزی برای رزمندگان، نیروی ایمان بود؛ با ایمان و اتکال به خداوند بود که رزمندگان ما توانستند بر دشمن فائق آیند.
برای بررسی آمادگی رزمی از عوامل فیزیکی و غیرفیزیکی نام برده میشود. عوامل فیزیکی مانند نیروی انسانی، تجهیزات، تحرک، قدرت آتش، آموزش و... است. از عوامل غیرفیزیکی هم از ایمان به عنوان مهمترین عامل، آن هم یک عامل برترساز نام برده میشود.
روحانیت در طول دفاع مقدس، در ایجاد و تقویت این عامل برترساز نقش بسزایی داشته است. حضور روحانیها در یگانها اعم از صف و ستاد و در برخی موارد به عنوان یک رزمنده در نوک پیکان عملیات، عامل مهمی در مقاومت هشت ساله و پیروزیها به حساب میآید.
غالب رزمندگان از اولین روز جنگ تا پایان آن، بهطور مداوم در جبههها حضور داشتند. با موی سیاه به جبهه آمدند و پس از پایان جنگ با موی سپید برگشتند. چه عاملی میتوانست این استقامت و پایداری را در نیروی انسانی این جنگ به وجود بیاورد؟ آیا غیر از نیروی ایمان و اتکال به خداوند و امید به پیروزی، عامل دیگری بود؟ دعای کمیل و زیارت عاشورایی که با همت روحانیها در شبهای عملیات برگزار میشد، از انسانهای معمولی، انسانهایی آهنین تربیت میکرد و پرورش میداد. روحانیت در این تربیت و پرورش نقش مهمی برعهده داشت.
حضور روحانیان در یگانهای رزمی، بهویژه در رده گردانها و گروهانها، در جهت استحکام و استقامت و پایداری نیروها در مقابله و مبارزه رودررو با دشمن، نقش تعیینکنندهای داشت. با برگزاری جلسات دعا و مراسم سینهزنی در روزهای نزدیک به عملیاتها شور و شوق عجیبی در یگانها برپا میشد. همین امر، اعتقادی را که رزمندگان به این جنگ داشتند تقویت میکرد و باعث میشد که در شب عملیات، قبل از ابلاغ شروع حمله، نگهداشتن رزمندگان مشکل بشود. آنها تاب نداشتند و میخواستند حمله هرچه زودتر و سریعتر آغاز شود.
در عملیات فتحالمبین، قرار بود مرحله چهارم عملیات در شب شروع شود. ساعت دو بعد از ظهر بود که فرمانده یکی از محورها درخواست کرد عملیات را در روز و در همین ساعت آغاز کند. علت این درخواست را هم بیتابی نیروهایش برای حمله به دشمن عنوان کرد. او میگفت «نمیتوانیم جلوی رزمندهها را بگیریم!» در نهایت، دستور داده شد تک را در روز آغاز کنند. آنها توان دشمن را منهدم کردند و به اهداف عملیات رسیدند. در عملیات بیتالمقدس نیز نیروها باید در تاریکی شب از رودخانه کارون عبور میکردند و بعد حمله آغاز میشد ولی رزمندهها قبل از تاریکی و در هوای روشن، مشتاقانه از رودخانه عبور کردند.
البته این وضعیت را نباید بیانضباطی نامید. روحیه سرشار از ایمان و معنویت رزمندهها بود که ترس از دشمن را در وجودشان کشته بود. هرچند جنگ تحمیلی هشت سال طول کشید ولی هیچگاه کسی احساس خستگی نکرد و جبههها هیچ وقت از رزمنده و روحانی خالی نبود. بدون شک یکی از عوامل مهم بلکه عامل اصلی این پایداری تا پیروزی، عشق به حضرت امام(ره) و فرمانده معظم کلقوا بود. حوزههای علمیه به تبعیت از مقام ولایت و رهبری حضرت امام، حتی یک لحظه از هشت سال دفاع مقدس هم جبههها را بدون روحانی نگذاشتند.