الف: برای سازمانها و نهادهایی که چند دهه تلاش کردهاند بدون شفافسازی و توضیح درباره عملکرد و آورده خود و بدون پرسشگری رسانه بیطرف بر همان "مدار قبلی" بچرخند و طی طریق کنند، سختترین کار ممکن مواجهه بیپرده با رسانههای پرسشگرِ مختلف است. مدیران بینالملل بنیاد فارابی در طول چهار دهه فعالیت، خود را هیچگاه ملزم به انجام این مهم ندیدهاند.
یکی از آن بخشهایی که سالها محل اما و اگرهای بسیاری بود و کسی جواب روشن و قانع کنندهای دریافت نمیکرد، عملکرد بخش بینالمللی بنیاد سینمایی فارابی در نحوه معرفی و نمایش سینمای ایران به جهان بود. خیلی عجیب است که در طول چند دهه فعالیت، هیچ مدیری در این بخش در مقام پاسخگویی به عملکرد خود (که با اتخاذ سیاستهای غلط بینالمللی فرصتهای بیشمارِ "دیده شدن و تجاری شدن" را از کف دادند) و دستاوردهای احتمالی این بخش در سطح جهان، گزارشی اقناعی به مخاطب ارائه نکرده است. با همه کنجکاویها و پرسشهایی که در این حوزه وجود دارد، در تاریخ حیات بخش بینالملل بنیاد فارابی به جز یک سال و چند ماهی که زنده یاد نادرطالب زاده ریاست این بخش را برعهده داشت، تقریبا در هیچ دورهای امکانی برای طرح پرسشهای اساسی و بنیادی و دریافت پاسخ جامع از سیاستها حوزه بین الملل فارابی در ادوار گذشته و نتایج اتخاذ این تصمیمات برای سینمای ایران وجود نداشته است.
به نوعی میشود گفت که مدیران برج عاجنشین این حوزه در ادوار گذشته بدون اینکه نتیجه روشنی از عملکردشان مشهود باشد، برای سینمای ایران در ابعاد جهانی نسخه پیچیدهاند که بخشی از وضعیت فعلی سینمای ایران به طور قطع محصول چنین مدیریت بیسامان و غیر پاسخگویی بوده است.
ب: در حالی که سینمای ما به خاطر طرح مسائل انسانی و جهان شمول میتوانست بسیار بیش از اینها در سبد نیازمندیهای واقعی فرهنگی مردم جهان قرار گیرد. متاسفانه در سالهای گذشته اولویت و اهمیت ویژهای به "حضورِ صرف در جشنوارهها" و "کسب جوایز و عنوانهای مختلف" بسنده شده است و از ظرفیتهای دیگر مثل برنامهریزی دراز مدت برای "پخش جهانی و مستمر آثار ایرانی در سینماهای جهان" غفلت شده است. همان کاری که سینمای آسیای شرقی به خوبی در آن زمان انجام داد و اکنون نتیجه آن رویکرد و تغییر ریل را در اقبال جهانی مردم به آثار سینمایی آنها میبینیم.
متاسفانه در گذشته سیاست غلط "جشنوارهزدگی" و "چیدن همه تخم مرغها در یک سبد" بخش عمد ای از " ذهنیت" و " توان" مدیران بخش بینالملل فارابی را به خود مشغول کرده بود و فرصت حیرتانگیز مواجهه مردم جهان با آثار ایرانی، تنها به حضور در جشنوارههای عمدتا سه و چهار و احیانا کسب جایزهای محدود شد.
هیچگاه از مدیران اسبق بخش بینالمللی بنیاد فارابی این سوال نشد که بر طبق چه مجوزی بهترین فرصتها برای رونق سینمای ایران را در حد گرفتن عنوانی از جشنوارهای تقلیل دادید؟ در تمام این سالها چرا سیاست پخش معقول و منطقی فیلمهای ایرانی را با توجه به ظرفیتهای آن در سینماهای جهان دنبال نکردید؟ چرا این فرصتهای طلایی را صرفا به گرفتن جوایزی که برخی از آنها بر علیه مردم و سینمای ایران تعریف میشوند، فرو کاستید؟
اینها و پرسشهای بی شماری ازاین دست، میتواند از همه مدیران اسبق بخش بین المللی فارابی که سالها بیدغدغه سکاندار بودند، پرسیده شود. بخش عمدهای از سردرگمی فعلی سینمای ایران، ویژهخواری برخی و هرز رفتن توان سینمای ما در بخش تجاری، به خاطر همین سیاستهای غلط و تاکید بر اتخاذ سیاستهای کم خطر و عافیتطلبانه است که برای چند دهه بر این بخش کلیدی و تاثیرگذار حاکم بوده است.
ج: حالا چند سالی است که مدیر جوانی در مقام معاون بخش بین الملل فارابی آمده که از همان بدو امر جرات کرده، نشست خبری برگزار کند و سیاستها و فعالیتهای انجام شده در حوزه کاری خود را تشریح کند. یعنی همان کاری که بیش از چهل سال در بخش بینالملل بنیاد فارابی مغفول بود و مدیران این بخش خود را ملزم نمیدیدند (و یا جرات نمیکردند) خود را در معرض دید و قضاوت منتقدان و کارشناسان قرار دهند، کار بزرگی که معاون فعلی بخش بینالمللی بنیاد فارابی انجام داده این است که بعد از چهار دهه، قرار است ریل گذاری غلط مدیران قبلی را از " نگاه جشنوارهای صرف" به " نگاه تجاری به سینمای ایران" تغییر دهد.
هر ریل گذاری جدید نیازمند "تغییر زیر ساخت ها" و "صرف زمان لازم و کافی" برای انجام بهینه آن است. از چهار دهه پیش مدیریت بخش بین الملل فارابی سینمای ما نتوانست به جز کسب عنوان جشنوارهای کار در خور دیگری برای سینما انجام دهد. فیلمهای سینمای ما امکانی برای نمایش عمومی در جهان نیافتند و سینمای ما از "دست یابی به گیشه جهانی" واماند. عجیب است که در طول این سالها هیچکس به این مهم اشاره نکرده است.
اتفاق بزرگی در حوزه بین الملل سینمای ما در حال وقوع است که اگر به بار بنشیند بخش بزرگی از مصایب و مشکلات دست و پاگیر کنونی سینمای ما از بین خواهد رفت. وقتی مدیر بخش بین الملل بنیاد فارابی می گوید که برای او در درجه اول "مارکت سینمای ایران در جهان اولویت دارد" یعنی اینکه به درستی راه برون رفت سینمای ایران را از وضعیت فعلی یافته است. البته که برای محقق شدن چنین هدف بزرگی باید زیر ساختهای سینمای ما نیز به نحو چشمگیری تغییر یابد.
همین نگاه است که باعث میشود در جشنواره کن امسال به جای اینکه مانند ادوار گذشته بیش از ۳۰ نفر آدم مربوط و نامربوط با هزینه بیت المال راهی فرانسه شوند و در انتها هم بدون هیچ دستاورد خاصی به کشور برگردند، با تکیه بر اصل چابکسازی تنها با ۲ نفر به این جشنواره می رود.
فقط مدیری که از کار خود مطمئن است به حضور حداقلی نیروهایش در یک جشنواره جهانی رضایت میدهد. او هم میتوانست مانند همه مدیران قبلی بر همان مدار قبلی برود و هیچ آوردهای هم نداشته باشد. آنها که منتفع میشوند را راضی نگه دارد و باری به هر جهت بر اجرای همان سیاستهای کم خطر پیشین اصرار ورزد. واقعیت این است این روزها مدیری که پیدا شود و بخواهد بازی را به نفع سینمای ایران عوض کند باید قدر دانست و باید به او "میدان و زمان" داد که برنامههایش را اجرا کند همان طور که به دیگران چهار دهه میدان داده شد که سینمای ما را به بیراهه ببرند.