به گزارش ایرنا، شاید تلخترین روز وزنهبرداری ایران زمانی رقم خورد که بهداد سلیمی دارنده مدال طلا المپیک ۲۰۱۲ لندن در یک برنامه تلویزیونی برابر کوروش باقری سرمربی خود قرار گرفت و بدون توجه به جایگاه و کسوت این مربی سخنانی بر زبان راند که در آن دوره در نوع خود بیسابقه بود. او حتی به صورت مستقیم درخواست عزل سرمربی تیم را داشت و خود را سخنگوی شمار زیادی از وزنهبرداران و مدالآوران معرفی کرد. آن مناظره به پایان رسید و بسیاری از حرمتها شکسته شد. بدعت سلیمی در زمینه درخواست عزل مربی در برنامه زنده تلویزیونی موجب شد تا برخی اعلام کنند که جایگاه استاد و شاگردی در وزنهبرداری معنا ندارد و برخی دیگر نیز قهرمانی و مدال المپیک را دلیل این رفتار بهداد با باقری میدانستند.
مناظره تلویزیونی به پایان رسید و بهداد به قول خود عمل کرد و شاگرد باقری نشد؛ مدتها بعد دست تقدیر سلیمی را به بیمارستان بروجرد کشاند اما نتیجه آن مناظره مشخص بود و بهداد در زمان خروج از آن مجموعه درمانی، با لب شکافته برابر رسانهها ظاهر شد تا مشخص شود هر اتفاقی در این رشته ورزشی ممکن است. آن اتفاقات به فراموشی سپرده شد تا نسل جدید در یک اقدام هماهنگ اردوی تیم را تحریم و به بهانه نبود امکانات علیه رییس فدراسیون کودتا کنند؛ رییسی که بنا به اذعان بسیاری از کارشناسان مدیریت وی عاری از ایراد نیست بلکه نقدهای تندی به او وارد است؛ نقدهایی که اکنون به بهانه برای مدعیان کرسی فدراسیون تبدیل شده است.
اما آیا این نقدها میتواند به بهانهای تبدیل شود تا جوان ۲۳ ساله ملیپوش ایران در برنامه زنده تلویزیونی روبروی مدیر خود قرار گرفته و بدون توجه به جایگاه وی نقدهایی وارد کند که شاید به دستمایه برای سیاه نمایی ورزش کشور تبدیل شود؟ بدون شک پاسخ به این سوال خیر است زیرا مشکلات یکی از همزادهای ورزش است و در ادوار مختلف همواره وجود داشته است؛ مشکلاتی که قهرمانانی بزررگتر از علی داودی و علی هاشمی با آن دست به گریبان بودند اما آن را به یک برنامه زنده نکشانده یا اینکه با تحریم اردو به دنبال اصلاح آن نبودند.
از تحریم اردو و خروج خودسرانه از تیم ملی در تمام ورزشهای حرفهای جهان تحت عنوان بازیکنسالاری یاد میشود و هیچ نهادی نیز آن را نخواهد پذیرفت. ورزشکار اگر به دنبال کسب موفقیت در سطح بینالمللی و المپیک است با خود را با شرایط تطبیق دهد. باج دادن به ورزشکار و همراه شدن با خواستههای شخصی و خاص وی در نهایت به داستانی ختم خواهد شد که تا سال گذشته کیانوش رستمی پرچمدار آن بود. ورزشکاری که اکنون تنها نیست بلکه نفراتی مانند علی هاشمی و علی داودی در کنار وی حضور دارند.
هر چند که افتخارات و توانایی هاشمی و داودی برابر رستمی چشمگیر نیست اما گام گذاشتن یک جوان در مسیر این ستاره کرمانشاهی تیم وزنهبرداری میتواند برای داودی عواقب سختی را به همراه داشته باشد. داودی که اکنون در سودای رقابت با تالاخادزه و لالایان است نباید اسیر حاشیهسازان شود بلکه باید با تمرکز روی تمرینات به دنبال کسب مدال طلا و عنوان قویترین مرد جهان باشد؛ عنوانی که بعد از دعوای باقری و بهداد سلیمی از ایران گرفته شد و تا کنون نیز کسی نتوانسته آن را تکرار کند. بهداد سلمی در سال ۲۰۱۱ و در مسابقات جهانی پاریس موفق به کسب مدال طلای دسته فوق سنگین شد و در سال ۲۰۱۲ نیز مدال طلای المپیک را در این وزن کسب کرد. از آن تاریخ تاکنون کسی نتوانسته از ایران به مدال طلا فوق سنگین در مسابقات جهانی دست پیدا کند.
به نظر میرسد علی داودی به عنوان میراثدار بهداد سلیمی در دسته فوق سنگین، به خوبی یکی از مهمترین رفتارهای دارنده مدال طلای المپیک ۲۰۱۲ لندن را الگو خود قرار داده است. داودی جوان که خود را سخنگوی وزنهبرداران معترض معرفی کرد، در برنامه ورزش و مردم در حضور رییس فدراسیون مطالبی را ایراد کرد که شاید به تندی مطالب سلیمی برابر کوروش باقری باشد اما میتواند آغاز راهی برای ظهور یک سالار جدید در وزنهبرداری ایران باشد.
آنطور که از شواهد برمیآید، داودی جوان در تله حاشیه منتقدان مرادی گرفتار شده است؛ منتقدانی که روز کسب مدال المپیک این نابغه جوان با ریشخند به این کوردها، آن را برای کسب مدال المپیک ۱۹۹۲ بارسلون کافی دانستند.