گروه سیاسی خبرگزاری ایرنا - امین صبحی: ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ بعد از یک دوره پر فراز و نشیب اتفاق جدیدی به واسطه انتخاب مردم رخ داد که راه نجات کشور از این تصمیم گشوده شد، در تاریخ دولتهای بعد از انقلاب، هیچ رئیسجمهوری بهاندازه آیتالله رئیسی میراثدار مشکلات، ضعفها و کاستیهای برجایمانده از دولت پیش از خود نبوده و شرایط هنگام تحویل دولت آنقدر سخت بود که بسیاری از شاخصهای کلان اقتصاد ایران در وضعیت بدی قرار داشت و بسیاری از چالشهای اقتصادی مانند کسری بودجه، کاهش ارزش پول ملی و تورم بالا ماحصل هشت سال سیاستگذاری نادرست و ناکارآمدی بود، شرایط در زمان تحویل دولت آنقدر بد بود که مطابق اظهارنظر خود آیتالله رئیسی از همان اولین جلسه حضورش در دولت با وزرای روحانی بر سر پرداخت حقوق مردادماه بحث و چالش داشتند! این یعنی شروع کار جهادی در یک شرایط غیر عادی. در این اتمسفر، مهمترین چالش دولت سیزدهم در آغاز کار، اقتصاد و تامین معیشت مردم بود، اما در عین حال تعیین دستمزد عادلانه برای کارگران، تفکیک پیشرانهای اقتصادی کشور از مذاکرات وین، پایان دادن به رانت ارزی و دیپلماسی بدیع و گسترده رابطه با همسایگان به کانون تمرکز دیپلماسی دولت سیزدهم تبدیل شد. مهمتر از همه این موارد شروع برای بازگشت سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی بود که دولت گامهای مهمی در این زمینه برداشت؛ حالا در اولین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در گفتوگوهای تفصیلی متعدد با چهرهها به مرور این اتفاقات پرداختهایم.
«محمدصادق خیاطیان» رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در نخستین روز تابستان در خبرگزاری ایرنا حضور یافت و با «علی نادری» مدیرعامل این خبرگزاری دیدار و گفتوگو کرد؛ او که پیش از این رئیس مرکز شرکتها و مؤسسات دانشبنیان معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری بوده، سوم آبان ۱۴۰۰ از سوی آیتالله رئیسی ریاست مرکزی را بر عهده گرفت که از مهمترین نهادهای زیرمجموعه دولت است و مسئولیت پژوهشهای راهبردی و تبیین گفتمان دولت و شبکهسازی نخبگانی را بر عهده دارد. خیاطیان که در گفتوگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی به تبیین گفتمان دولت و مسائل مرتبط با آن پرداخته، در روزهای اخیر نیز همایشی را تحت عنوان «حکمرانی مردمی در گفتمان عدالت و جمهوریت» با حضور جمعی از وزرا برگزار کرد. مرکز بررسی های استراتژیک، ماهنامه گفتمانی - راهبردی «برداشت اول» را نیز با هدف نشر گفتمان راهبردی دولت و پیوند بین امر سیاسی و سیاستی در دولت سیزدهم منتشر میکند.
مشروح گفتوگوی تفصیلی خبرنگاران سیاسی ایرنا با محمدصادق خیاطیان در ادامه آمده است:
گفتمان هر دولت مانند نقشه راهی برای دولت در میدان عمل است و دولتها بر همین مبنا برای خود گفتمانی را تعریف و تبیین میکنند تا شناسنامه و هویت آن دولت باشد، اما برخی منتقدان دولت معتقدند دولت سیزدهم گفتمان مشخصی ندارد. مشخصاً برای شروع بحث توضیح دهید گفتمان دولت سیزدهم چیست؟
موضوع گفتمان موضوع مهمی است. شاید واقعاً همانطور که شما بیان کردید، انتقادات جدی می شود از اینکه چرا دولت گفتمان ندارد یا گفتمان دولت مشخص نیست و تبیین نمی شود. برای پاسخ به این نقد ابتدا تاریخچه کوتاهی بیان می کنم و بعد به این نکته می پردازم که گفتمان دولت چیست و درباره آن توضیح می دهم. اوایل که به مرکز بررسی های استراتژیک آمده بودم مشخص نبود که آیا مرکز بررسی های استراتژیک مأموریت بحثهای گفتمانی را برعهده دارد یا نهاد دیگری باید این موضوع را دنبال کند، اما به هر حال ما بهواسطه همین خلائی که احساس می کردیم تلاش کردیم تعیین و تبیین گفتمان را به عنوان مأموریت جدی مرکز پیگیری کنیم و مورد موافقت آقای رئیس جمهور هم قرار گرفت که یکی از مأموریتهای ما تبیین، ترویج و توسعه گفتمان دولت باشد.
قاعدتاً اغلب دولتها با شعارهای مشخصی وارد انتخابات میشوند؛ یعنی فردی که میخواهد به عنوان رئیس جمهور کاندیدا شود، شعارهایی را مطرح می کند و با آن شعارها و برنامهها سعی می کند پا به عرصه انتخابات بگذارد. قاعدتاً منظور از گفتمان، شعار یا برنامه نیست.به هر حال دولتها و کاندیداها با برنامه در انتخابات می آیند، برنامهها را ارائه می کنند و مردم هم قاعدتاً به همان برنامه رأی می دهند که این برنامه در چتر بالاتری قرار می گیرد و آن بحث گفتمان است که یکنوع مفاهمه زبانی بین فردی که می خواهد وارد عرصه انتخابات شود و مردمی که به او می خواهند رأی دهند، اتفاق می افتد. این مفاهمه زبانی در قالب گفتمان خود را نشان می دهد.
وقتی بررسی می کردم دولتهای گذشته گفتمان هایی که داشتند چهطور شکل گرفت، این نقد درباره بسیاری از دولتها وجود داشت؛ یعنی بهرغم اینکه همه فکر میکنند دولتهای گذشته گفتمان داشتند و خیلی سریع گفتمان آنها توسعه پیدا کرد اما مستنداتی که بعضاً بررسی میکنیم این را نشان نمی دهد که در سالهای اول حضور یک دولت، گفتمان آن سریع توسعه پیدا کرده و مردم با این گفتمان خو گرفته باشند و تشخیص دهند گفتمان فلان دولت چیست و با آن ارتباط برقرار کرده باشند. قاعدتاً طی یک دورهای با کلی گفتوشنود و برنامه و اقدام، این گفتمانها نهادینه می شود و در اذهان عمومی قرار می گیرد و مردم با آن ارتباط برقرار می کنند. در مورد دولت سیزدهم نیز همین اتفاق افتاد. وقتی در ایام انتخابات راهبردهای انتخاباتی آقای دکتر رئیسی و اقتضائات و شرایط کشور و انتظاراتی که مردم بعضاً از چهرهای مثل دکتر رئیسی داشتند را مرور می کردیم همان زمان به فکر بودیم که گفتمان را سریعتر انتخاب کنیم و این بهعنوان یک مسیری که می تواند مردم را همراه کند و آن مفاهمه را ایجاد کند، باید دنبال شود.
**گفتمان یک امر الصاقی نیست
نکته مهم این است که گفتمان یک امر الصاقی نیست یعنی نمیتوان گفت فردی که بعنوان رئیس جمهور در راس دولت قرار می گیرد برخی از ویژگی ها را به او الصاق کنیم و بگوئیم این گفتمان دولت شد. گفتمان نشات گرفته از کردار و رفتاری است که صرفاً درگفتار نیست یعنی در کردار و رفتار آن فردی است که طی سالیان متمادی اب فرد همراه بوده و مردم آن را لمس کردند و وقتی شما آن گفتمان را درباره دکتر رئیسی مطرح می کنید که گفتمان ایشان جمهوریت و مردمی بودن دال مرکزی گفتمان ایشان است، مردم سریع تطبیق می دهند و می پذیرند و مورد پذیرش مردم قرار می گیرد چون نگاه می کنند ایشان از سال های گذشته بین مردم بوده، همراه مردم بوده و در آستان قدس رضوی ایشان در صحن ها می آمدند و در جماعت های مختلف مردمی حضور پیدا می کرد و با مردم می نشست و مشکلات مردم را حل می کرد. در قوه قضائیه این بروز بیشتری پیدا کرد و مردم بهتر مسائلی را می دیدند که در حوزه قضائیه داشتند با ایشان راحت تر مطرح می کردند. این چهره مردمی در مورد آقای رئیسی برای مردم ناآشنا نبود. کاملاً آشنا بود. این یک بعد قصه است، یک معیاری که گفتمان نمی تواند امر الصاقی باشد را مدنظر قرار دادیم. گفتمان برامده از کردار و رفتار و ویژگی های فردی است که وقتی مطرح میکنید باید قاعدتاً برای مردم قابل پذیرش و قابل قبول باشد. از سوی دیگر موضوع عدالت بود. باز این هم بحث الصاقی نبود. یعنی باز فسادستیزی و روحیه ضدفسادی که دکتر رئیسی داشتند باز در قوه قضائیه این بروز و ظهور پیدا کرد جلوه دیگری از این بود که مردم این ویژگی را به راحتی می پذیرند و برای آنها قابل قبول است و به طور خاص شعارهایی که در ایام انتخابات روی این موضوع دادند و شعارهای آنها ضد فساد و علیه فساد بود، قاعدتاً برای مردم جلوه گر بود. این یک ویژگی است.
ویژگی دوم این است که گفتمان باید خیلی سریع بر جامعه نهادینه شود. یعنی ما برای گفتمان نیاز به تولید محتوا، ادبیات، تئوری پردازی داریم و این در تبیین گفتمان کمک میکند یعنی گفتمان دولت چیست قاعدتاً باید تبیین و ترویج شود و از آن مهم تر این است که چطور نهادینه شود که رد بخش بعدی درباره گفتمان این را توضیح می دهم که چه برنامه هایی داریم. اساساً در انتخاب گفتمان چه معیارهایی باید داشته باشیم و بعد برای اینکه در جامعه تعمیق پیدا کند و امتداد اجتماعی پیدا کند چه کارهایی باید انجام دهیم به نظرم این دو عنصر مهمی است که در انتخاب گفتمان دولت بدان پرداختیم و نسبت به آن توجه داشتیم.
برخی منتقدان دولت میگویند واژگان «جمهوریت» و «عدالت» که به عنوان گفتمان دولت سیزدهم اعلام شده یا عبارتی که به عنوان «دولت مردمی» مطرح شده، کلیدواژههایی هستند که در گذشته توسط دولتهای پیشین استفاده شدهاند و با همین برداشت، دولت را به فقدان گفتمان متهم کردهاند و در بهترین حالت معتقدند دولت گفتمان خود را از شعارهای گفتمانی دولتهای قبل گرتهبرداری کرده است. چه پاسخی به این دسته از منتقدان دارید و مایلیم توضیح دهید تفاوت گفتمان در چیست؟
اوایل این موضوع مطرح می شد، در اوایل که می خواستیم گفتمان دولت را انتخاب کنیم خیلی ها بیان می کردند گفتمان به این معنا که یک تمرکزی روی برخی از حوزهها داشته باشیم نکنید و گفتمان دولت سیزدهم گفتمان انقلاب اسلامی است. با همه وجود که گفتمان عدالت و جمهوریت یکی از ابعادی است که جمهوری اسلامی بدان پرداخته و وزن بسیار زیادی هم دارد اما اعتقاد داشتیم این دولت باید تمرکز خود را نشان دهد که روی چه حوزهای از گفتمان انقلاب اسلامی است. به نظر ما رأی مردم در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ رأی به گفتمان انقلاب اسلامی بود؛ یعنی رأی به آیتالله رئیسی بازگشت مردم به شعارهای انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی بود. وقتی بیانات حضرت امام و تأکیدات مقام معظم رهبری را نگاه می کنید، صحبتهای ایشان در رحلت حضرت امام را در ۱۴ خرداد امسال نگاه کنید، بخش مهمی از صحبتهای ایشان به حوزه مردم و ارتباط با مردم و نقش مردم در سرنوشت خود و نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور برمی گردد؛ لذا فکر می کنم اگرچه دولتهای مختلف به موضوع به خصوص عدالت پرداختند، دولتهایی که مقداری فاصله آنها را از حوزه مردمی زیاد می دانیم، درباره آنها صحبت نمی کنم ولی بههرحال موضوع عدالت موضوعی بود که خیلی از دولتها بدان پرداختند اما باز خود مقام معظم رهبری فرمودند ما همچنان عقبماندگیهایی در حوزه عدالت داریم. یعنی آنقدر مسأله وسیع است و آنقدر ابعاد متنوعی دارد که در حوزه عدالت هر چقدر کار کنیم و مورد تمرکز و توجه ما باشد باز جا برای کار زیاد دارد. عقبماندگی در حوزه عدالت بسیار زیاد است؛ در حالی که عدالت از مهم ترین محورهای گفتمان انقلاب اسلامی است و تا می توانیم باید به آن تأکید کنیم. در مورد مردمی بودن هم اتفاقاً من فکر می کنم این دولت با شناختی که از وضعیت جامعه داشت و با توجه به قطعی ارتباطی که بین دولت و مردم در سالیان گذشته اتفاق افتاده بود، مردم این گفتمان را ترجیح دادند و علاقهمند بودند دولتی باشد که در میان مردم باشد، حرف مردم را بشنود و واقعاً برآمده از مردم و استفاده از ظرفیت مردم در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری باشد.
بنابراین در موضوع عدالت همه دولتها به موضوع عدالت پرداختند اگرچه ممکن است گفتمان خیلی پررنگی برای آنها نباشد ولی به هر حال شعار این را دادند و درباره آن حرف زدند اما به فرموده مقام معظم رهبری عقبماندگیهای ما در حوزه عدالت بسیار زیاد است و موضوع مردمی بودن صرفاً در نظام سیاسی کشور نیست که ما بگوئیم مردمی بودن را در حوزه انتخابات داریم و مردم در انتخابات شرکت می کنند و این معادله با جمهوریت است؛ چون برخی تعریف تکبُعدی و ناقصی از جمهوریت دارند و آن را به مفهوم مشارکت مردم در انتخابات می دانند در صورتی که تعریفی که حضرت امام و حضرت آقا دارند و عملکردی که از رئیس جمهور می بینیم اعتقاد به این است که مردمی بودن نظام و دولت بهمعنای مشارکت واقعی مردم در تصمیم سازیها و تصمیم گیریهای کشور است.
مرکز بررسی های استراتژیک فقط گفتمان دولت را به صورت تئوریک تبیین می کند یا وارد مصادیق و مفاهیم و خطوط هم می شوید؟ مثلاً در بحث عدالت، قرار است با چه رویکرد و در چه سطحی و با کدام روشها به موضوع پرداخته شود یا در بحث مردمی بودن همواره این چالش وجود داشته که تعریف از مردم چیست و با توجه به فراگیر بودن مفهوم مردم و تفاوت سلایق و نظرات و نگرشها در سطح جامعه تا کجا و با کدام بخش از مردم میشود همراه بود؟
ما دو جنبه را در حوزه گفتمانی دنبال می کنیم که یک جنبه تولید محتواست. اینکه برای مردم روشن کنیم منظور ما از عدالت چیست. چه تفسیری از عدالت را می پذیریم و قبول داریم. روی این مسأله مفصل کار می شود و ابزارهایی که برای تبیین این موضوع در خدمت گرفتیم قاعدتاً به نظرم در یکی دو ماه پیش رو توسعه پیدا خواهد کرد. سعی خواهیم تبیین و تفسیری که از موضوع عدالت داریم را روشنتر کنیم یا در مورد بحث جمهوریت و مردمی بودن!
در این مسیر نقش دانشگاه، مراکز علمی، نخبگان خیلی مهم است که پای کار بیایند و آنها نیز برداشت خود از عدالت و تفسیرشان از مردمی بودن را بیان کنند و استقبال خوبی هم شده است؛ یعنی ابزارهایی که برای این موضوع در خدمت گرفتیم استقبال خوبی از جانب نخبگان شده که بهصورت جزئیتر به موضوع بپردازند و بحث و تبادل نظر و تولید محتوا شود و ما به تفسیر و تعبیری که از موضوع عدالت و یا مردمی بودن داریم برسیم.
جنبه دوم نهادینه شدن موضوع گفتمان است. ما تفسیر کردیم و مشخص شد تعریف ما از عدالت چیست و مشخص شد تعریف ما از مردمی بودن چیست و این چه نتیجهای برای مردم خواهد داشت و مردم چطور این را لمس می کنند و اینکه صرفاً در گفتار بگویند قاعدتاً کفایت نمی کند و نهادینه هم نخواهد شد. این مسیری است که باید امتداد اجتماعی پیدا کند. یعنی گفتمان باید در مسیر امتداد اجتماعی قرار گیرد و بر سیاستهای مختلف کشور مسلط و جاری و ساری شود و در ساحتهای مختلف نماد و نمود پیدا کند تا مردم لمس کرده و با آن ارتباط برقرار کنند وگرنه صرف گفتار معتقدیم حتماً این گفتمان نهادینه نمی شود. یعنی اگر می گوییم عدالت، بهدنبال این هستیم که سیاستهای کشور پیوست عدالت پیدا کند. این مورد خواست مقام معظم رهبری در روز تنفیذ بود که برای سیاستهای خود پیوست عدالت داشته باشید. این را در قالب گفتمان می بینیم، آنجا که می گوییم امتداد اجتماعی پیدا کند، یعنی در موضوع عدالت باید دنبال پیوست عدالت هم برویم. واقعیت این است که نمیخواهیم این موضوع را بی محتوا کنیم چون پیوستهایی که وجود دارد قدری فضا لوث شده و سندی نوشته می شود و می گوییم یک پیوست فرهنگی هم برای آن بنویسیم. اسم این پیوست فرهنگی نیست. برای همین است که در مقدمات اسناد سیاستی معمولاً مبانی و ارزش ها می نویسند و در احکام هر چه می خواهند می نویسند. هیچ ارتباطی بین ارزش ها و مبانی در ابتدای سند با احکام وجود ندارد بخاطر اینکه کار شکلی و سوری شده است.
**ترجمه مردمی بودن را باید در سیاستگذاریها نشان دهید
خیلی در اوایل دولت این بحث مطرح بود که با پیوست عدالت باشد ولی برخی اسناد را به ما دادند که شما برای آن پیوست بنویسیم و ما گفتیم هرگز این کار را نمی کنیم. هر گز برای سندی که نوشته شده و اجرا می شود پیوست عدالت نمی نویسیم. پیوست عدالت این است که در متن سند و محتوای سند خود را نشان دهد یعنی در فرایند تدوین سند حتما باید متخصصین حوزه حضور داشته باشند و عدالت را در تکتک احکام و کلمات باید لحاظ کنند و مورد توجه قرار گیرد. یا در حوزه مردمی بودن! با وزرای محترم می نشینیم و درباره گفتمان دولت صحبت می کنیم و به آنها می گوییم شما باید از لحاظ سیاستگذاری و برنامه ریزی که قاعدتاً دست شماست، بگویید مردمی کردن در اقتصاد به چه معناست، مردمی کردن در سلامت چیست، مردمی کردن در آموزش و سیاست خارجی و سیاست داخلی و ساحتهای مختلف چیست؟ ترجمه مردمی بودن را باید در سیاستگذاریها نشان دهید که مثلاً وقتی قرار است سیاستی در حوزه اقتصادی دنبال شود، مردم کجای کار در فرایند برنامه ریزی و اجرایی آن هستند. حتی در فرایند اجرایی رهبری تعبیری دارند تحت عنوان حلقههای میانی. گروههای جهادی داشتیم، سمن ها و تشکل های مردم نهاد هم داشتیم اما ایشان باز از حلقههای میانی صحبت می کنند؛ یعنی تعبیری فراتر از اینها. شاید همه گروههای اجتماعی ذیل حلقههای میانی جا بگیرند ولی اینکه ایشان یک عبارت جدید را بهکار میبرند، نشانگر آن است که در واقع اعتقادشان بر این است که یکطرف حاکمیت و دولت را داریم و طرف دیگر گروههای مختلف مردمی را. قاعدتاً بههمرسانی اینها به این سادگی نیست. یعنی ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم یک فردی که در یک استانی یا در محله ای کاری انجام می دهد، این براحتی بتواند با دولت ارتباط برقرار کند. می گویند حلقه میانی بیاید که هم ظرفیت های اینور را بشناسد و نیازهای دولت و اقتضائات دولت را بداند و هم از سوی دیگر توانمندی های مردم را بداند و بتواند بهمرسانی کند. اگر لازم است آنجا ارتقای توانمندی بدهد، آموزش بدهد، این گروههای مردمی و حلقههای میانی این کار را انجام دهند که حلقه واسطی بین مردم و حاکمیت باشند. از سوی دیگر زمینه را برای حضور مردم در عرصههای مختلف حلقههای میانی فراهم کند. منظور این است که ما بدنبال الگوسازی هستیم برای اینکه گفتمان مردمی کردن و مردمی سازی دولت را به معنای واقعی در ساحتهای مختلف دنبال کنیم.
این حلقههای میانی دقیقاً چهکسانی هستند؟ خیلی ها این نگاه را دارند که سمن ها و حتی احزاب و تشکلها همین نقش و کارکرد را دارند. دنبال ساختار و عناصر جدیدی در این حوزه هستید؟
لزوماً نه بافت و ساختار جدید. حلقههای میانی می توانند شامل گروههای جهادی باشند، شامل سمن ها باشند، شامل انجمن های علمی باشند. همه اینها می توانند به نوعی حلقههای میانی محسوب میشوند اما باید واقعاً ویژگیهایی بر اینها مترتّب باشد؛ یعنی اینکه حلقه واسطی بهمعنای واقعی کلمه بین حاکمیت و بین دولت و مردم باشند. یعنی اگر جایی توانمندسازی لازم است برای مردم اتفاق افتد این حلقههای میانی هستند که توانمند کنند. اگر دولت ظرفیتها را نمی تواند در بخش مردمی قرار دهد، اینها ظرفیتها را شناسایی کنند و با سازوکاری که اتخاذ می کنند این ظرفیتها را فراهم کنند. لذا فراتر از یک سمن یا گروه جهادی است که کار مردمی می کند، گروه جهادی خود این کارکرد را دارد که در جایی زلزله می آید بصورت جهادی کمک به مردم می کنند. این نگاه حداقلی به حلقه های میانی است. حلقه میانی واسط است یعنی سعی می کند ارتباط معنادار بین دولت و گروه های مردمی پیدا کند که آموزش، توانمندسازی دارد و سعی می کند اینها را به لحاظ توانمندی ارتقا بدهد و همچنین در سوی دیگر ظرفیت ها را بکار بگیرد. یکی از ماموریت ها و کارگروهی که در مرکز راه اندازی کردیم این است که مفهوم حلقه های میانی را شفاف کنیم و ویژگی های اینها را تبیین کنیم و اگر جایی لازم است سازوکاری در دولت برای معرفی اینها فراهم شود این کار انجام شود یعنی شاید لازم باشد شناسنامه دار کنیم البته من معتقدم حلقه های میانی یک الگوی واحد ندارد و خود خلاقیت و نوآوری دارد و انعطاف شدیدی باید داشته باشد و این تعدد و تنوع باعث می شود حلقه های میانی به معنای واقعی مردمی بودن راحت تر کار خود را دنبال کند.
**اهمیت تبیین گفتمان و امتداد اجتماعی پیدا کردن آن
مرکز بررسی های استراتژیک، در فرایند تبیین گفتمان دولت، مسائل و چالش های این حوزه را هم رصد و آسیبشناسی می کند که فرضاً گفتمان دولت دقیقاً منطبق با خواست و مطالبه مردم باشد و آحاد جامعه چه میزان همراهی دارند، یا اینکه برنامهها و اقدامات دستگاهها و بخشهای مختلف دولتی همراستا با این گفتمان است یا از آن انحراف دارد؟
یکی از جنبههایی که در حوزه گفتمانی دنبال می کنیم، تبیین گفتمان بود و بُعد دیگر موضوع امتداد اجتماعی پیدا کردن و نهادینه کردن گفتمان و موضوع سوم هم رصد و پایش است. وقتی در حوزه سیاستگذاریها و برنامهریزیها موضوع گفتمان را نهادینه کردیم و دولت مصمم شد این گفتمان در بخش های مختلف جاری و ساری شود، قاعدتاً نیاز به یک نظام رصد و پایش هم وجود دارد. این حتماً جزو مأموریتهای سهگانه است که در حوزه گفتمانی تعریف کردیم. یعنی موضوع تبیین، موضوع امتداد اجتماعی پیدا کردن در ساحتهای مختلف و موضوع رصد و پایش! قاعدتاً چون در سال اول این موضوع گفتمانی هستیم اگر بخواهیم گزارش عملکردی در این حوزه بدهم شاید نشود به آن مفهوم گزارش داد که مثلاً در زمینه رصد و پایش چهکار کردهایم ولی این سه جنبه را در فرایند تبیین و ترویج گفتمان دیدهایم و امیدواریم در سال آینده بتوانیم گزارش عملکردی در این حوزه ارائه دهیم که در رصد و پایش گفتمانی دولت چه اتفاقاتی افتاده و در حوزه گفتمانی چه نمرهای می توانیم به دولت بدهیم. اساساً در انتخاب گفتمان هم خواست مردم باید لحاظ شود و هم فردی که گفتمان می خواهد بر اساس آن در مقام اجرا قرار گیرد و امور دولت را پیش ببرد، باید تطبیق گفتمانی در او وجود داشته باشد.
و اگر تضادی در مصادیق پیش بیاید، مثلاً بخشی از کارکردها و برنامههای دستگاهها با گفتمان دولت ناهمگونی پیدا کند یا بین گفتمان و خواست اکثریت مردم شکاف به وجود آید، چگونه با این چالش مواجه میشوید؟
قاعدتاً اینها باید از لحاظ متدولوژی فرایندهایی را طی کنند؛ یعنی نظام افکارسنجی و نظرسنجی در مسیر انتخاب سیاستها و برنامه ریزی ها خیلی می تواند تعیینکننده باشد و نقش داشته باشد. البته این را باید لحاظ کنیم که با این متدولوژی باید با رویکرد علمی برخورد شود؛ یعنی برخی مواقع رصدی در فضای مجازی می کنیم و یک جریانی در فضای مجازی اتفاق می افتد و کسی تحت این فضاسازیها اینگونه برداشت می کند که مردم با این سیاست مخالف هستند! به نظرم این روش درستی نیست؛ چون همه مرم در فضای مجازی نیستند و نمی توان فضای مجازی را ملاک نظر جمعی و به تبع آن تصمیم گیری قرار داد. لذا متدولوژی اصیل علمی که بتواند این فرایند را اعتبار دهد و تائید کند، دولت با آن همراهی می کند اما به نظرم بین خواست مردم به معنای واقعی کلمه - مشروط به آنکه با قوانین و مقررات اسلامی ناسازگار نباشد - و رویکرد و بسیاری از سیاستهای حاکمیت مخالفتی وجود ندارد و تعارضی بهوجود نمی آید.
**گفتمان «عدالت و جمهوریت» هم خواست مردم و هم ضرورت امروز کشور است
در عین حال ذکر این نکته را لازم میدانم که قاعدتاً دو وجه را در حوزه انتخاب گفتمان نگاه می کنیم که یکی برخاسته از خواست مردم باشد؛ یعنی مردم این گفتمان را مطالبه داشته باشند. به نظرم در این وجه کلمه جمهوریت و مردمی بودن دولت انتخاب خوبی شد؛ هم بهعنوان گفتمان اصیل انقلاب اسلامی است که جمهوریت یکی از پایههای انقلاب اسلامی و شعار نظام اسلامی و هم تأکید امام و رهبری است که انقلاب اساساً انقلابی مردمی است. به نظرم درباره نظر امام و مقام معظم رهبری در حوزه مردمی بودن خیلی جای بحث است و یکبار مفصل باید در این باره صحبت کنیم و متخصصین تبیین کنند که چقدر بنیانگذار انقلاب اسلامی و رهبر انقلاب اسلامی نسبت به این موضوع تأکید و باور دارند. این خواست مردم است؛ بهخصوص اینکه در دوره گذشته این فاصله بین مردم و حاکمیت را بیشتر دیدیم. به نظر میرسد این رویکرد مردم را به این واداشت که دولتی می خواهیم که بیشتر با مردم در ارتباط باشد و در میان مردم باشد. این یک وجهه است و همچنین باید کسی که گفتمان می خواهد درباره آن مصداق پیدا کند و این گفتمان را پرچمداری کند، قاعدتاً این گفتمان متناسب با شخصیت و روحیات و خلقیات او باشد. در این حوزه هم دکتر رئیسی به نظر می رسد به موضوع مردم باور عمیق دارند و این گفتمان درباره ایشان مصداق دارد و کسی این را امری انتزاعی و خارج از ویژگی های ایشان نمی داند و حضور ایشان در دل مردم هم مؤید و نشانگر همین موضوع است. حضور در میان مردم یک جنبه مردمی بودن است و برخی دوستان انتقاد به حضور آقای رئیس جمهور در سفرهای استانی دارند و می گویند شما مردمی بودن و جمهوریت را با حضور رئیس جمهور در سفرهای استانی معادل کردید! این سفرها به صورت نمادین و در واقع نمود بیرونی رویکرد و نگرش دولت و خواست و مطالبه مردم است. مردم دوست دارند رئیس جمهور خود را از نزدیک ببینند و نکات، مشکلات و دغدغههای خود را بی واسطه و چهره به چهره با او در میان بگذارند. این ویژگی در مردم ما عموماً وجود دارد ولی در ارتباط با نخبگان و ارتباط با بخشهای مختلف دانشگاهی، حضور نخبگان در نظام تصمیم گیری کاملاً دنبال می شود و بهاینگونه نیست که صرفاً حضور در بین مردم جلوهگر مردمی بودن است. واقعیت این نیست؛ اگرچه وزن آن مهم است اما مهم تر از این مسأله، حضور مردم در تصمیم گیری ها، تصمیم سازی ها در نظام اجرائی است که به خوبی دنبال می شود. در واقع گفتمان «عدالت و جمهوریت» هم خواست مردم و هم ضرورت امروز کشور است.
دولت سندی تحت عنوان سند تحول دارد که در واقع نقشه راه دولتمردان است و بارها رئیس جمهور بر محوریت آن و تطبیق همه تصمیمات، برنامهها و ضوابط و دستورالعملهای دولت با آن تأکید کرده است. نسبت گفتمان دولت با این نقشه راه چیست و سند تحول در تحقق گفتمان دولت تا چه میزان اثرگذاری دارد؟
سند تحول یک نقشه راه است. بین گفتمان و برنامه و نقشه راه باید تمایز قائل شد. اما اینکه ما چه ارتباطی با سند داریم باید بگویم مرکز بررسی های استراتژیک در بحث گفتمان سازی، جمع کردن نخبگان حول محور سند، نقد کردن، اصلاح کردن و غیره نقش ایفا می کند اما از لحاظ سازوکار، سند دبیرخانه مستقلی دارد و افرادی بهعنوان اعضای شورای راهبردی سند هستند و این شورا هم دبیر دارد و موضوعات به صورت خاص دنبال می شود که ما دعوت می کنیم اگر نشستهایی را برای بخش های مختلف سند می گذاریم و نخبگان را دعوت می کنیم عزیزان از دبیرخانه می آیند، درباره چالش ها و فرصتها بحث و بررسی و نقد و تبادل نظر می شود و اگر لازم است دوستان سند را اصلاح و بهروزرسانی کنند، فرایند اصلاح هم در سند پیش بینی شده است. در واقع ما در مرکز زمینه نقد و بررسی و اصلاح سند بهعنوان نقشه راه دولت را فراهم می کنیم و قاعدتاً دوستان هم در فرایندهای اجرایی از این نظرات کارشناسی بهره می برند.
آنچه از گفتمان دولت در مورد جمهوریت و عدالت تبلیغ میشود، درحالیست که برخی منتقدان معتقدند این سیاستگذاریها هنوز با مصادیق تطبیق داده نشده است. مثلاً اگر چه دولت سعی دارد با سفرهای استانی وجههای مردمی از خود نشان دهد، اما نمونههایی هم وجود دارد که کل منسجم بودن این ایده را نقض میکند؛ مثل طرح صیانت یا ورود زنان به استادیوم. آیا نباید گفتمانسازی عدالتی در این خصوص داشته باشید؟
فکر می کنم در صحبتهای قبلی به این مسأله اشاره کردهام و الآن کوتاه بیان می کنم که خواست یک گروه کوچک را نمیتوان به گروه بزرگی از جامعه تعمیم داد...
**دولت باید زمینه و شرایط حضور بانوان در ورزشگاه را فراهم کند
آیا نباید زمانی که این اتفاقات می افتد، گفتمانسازی عدالتی در این خصوص تعمیم پیدا کند و معنادار شود؟
ما که انجام ندادهایم ولی اگر نظر شخصی من را بخواهید، شاید خواست خیلی از مردمی که دغدغه دارند، همین باشد و حتی کسانی که مدافع حضور خانم ها هستند همین خواسته را باید داشته باشند که دولت زمینه حضور سالم خانم ها در ورزشگاه را فراهم کند. این حرف بسیار درستی است. دولت باید تمام تلاش خود را روی این بگذارد که زمینه حضور با نشاط، سالم و بدون دغدغه بانوان را فراهم کند. به هر حال فضای ورزشگاه بهخصوص در فوتبال مشخص است. خیلی ها به ورزشگاه رفتهاند و می دانند که این حوزه ورزشی در ورزشگاهها چه فضایی دارد. همه مردم دغدغه دارند و ما هم دوست داریم و علاقهمند هستیم که خانمها هم در ورزشگاه حضور پیدا کنند اما باید زمینه و شرایط این حضور فراهم شود. این کاری است که دولت باید انجام دهد. بنابراین من فکر می کنم دولت مخالفت جدی به این مفهوم که با اصل موضوع حضور بانوان در ورزش مخالف باشد، ندارد بلکه زمینه و بسترها را فراهم می کند. بهعلاوه اینکه حضور بانوان در مسائل ورزشی که صرفاً محدود به حضورشان در ورزشگاه نیست. هر چقدر بتوانیم زیرساختهای مناسب برای حضور خانم ها در بخش های مختلف ورزشی را فراهم کنیم، به همان اندازه خانم ها از فضاهای ورزشی بیشتر و بهتر بهره می برند و این از وظایف دولت است؛ از پارکی که بهصورت خاص برای خانم ها باشد و محیط سالمی داشته باشد تا استادیوم های مختلف. نگاه ما این است که بانوان ما بدون دغدغه و با سلامت کامل در باشگاهها و میادین مختلف ورزشی حضور یابند و موضوع ورزش که این میزان در اسلام به آن تأکید شده را بتوانیم در شرایط کاملاً حرفهای و سالم و با مقتضیات نظام اسلامی فراهم کنیم گام مؤثری در این زمینه برداشتهایم.
جناب خیاطیان! به بحث دانشگاه و نخبگان اشاره کردید. رئیس جمهور هم بارها تأکید داشتهاند دانشگاهها و مراکز علمی باید اتاق فکر دولت در ایجاد تحول در جامعه باشند و از ظرفیتهای مراکز علمی و نخبگان در عرصه حکمرانی استفاده شود. یکی از انتقاداتی که در خصوص دولت فعلی مطرح است، این است که با شبکه نخبگانی ارتباطی ندارد. اگر امکان دارد بهطور مشخص گزارش عملکردی در این خصوص ارائه دهید که چه اقداماتی در مجموعههای ذیربط در دولت به خصوص مرکز بررسی های استراتژیک انجام شده است؟
تأکید آقای رئیس جمهور ارتباط با دانشگاه و نخبگان است و این تعبیر که دانشگاه اتاق فکر دولت است، به معنای آن است که در نظام تصمیم گیری ها و تصمیم سازی ها باید دانشگاه نقش مؤثرتری داشته باشد. من فکر می کنم جامعه دانشگاهی متوجه این امر شدند که برای دولت و رئیس جمهور مهم است که ارتباط مستمر و کارآمدی بین دانشگاه و دولت برقرار شود. من که از آبان سال گذشته وارد مرکز بررسی های استراتژیک شدم یکی از مأموریتهایی که رئیس جمهور به ما دادند، ارتباطگیری با نخبگان و فراهم کردن زمینه ارتباط دانشگاه با دولت بود. این محور مأموریتی بود که رئیس جمهور تأکید داشتند در مرکز دنبال کنیم و از همان روز اول هم سعی کردیم برنامه ریزی های مناسبی را برای این کار انجام دهیم. یکی دو نمونه را بیان می کنم و اگر فرصت بود مفصلتر توضیح می دهم.
یک زمینه، حضور اعضای دولت در دانشگاهها و شنیدن حرفهای دانشگاهیان و استفاده از نظرات آنهاست. شاید فکر کنید این یک امر شکلی و صوری است اما به اعتقاد ما بسیار تأثیرگذار است. این کار را برخی از اعضای دولت و وزرا انجام می دهند و ما در مرکز استراتژیک هم زمینه حضور اعضای کابینه را در بخش های مختلف دانشگاهی و مراکز علمی و در جمعهای نخبگانی فراهم می کنیم. یعنی چه به صورت موضوعمحور، مسأله محور و هدفمند و چه به صورت عمومی که در قالب نشستهایی پیگیری میشود که موضوعات آن اندکی عام تر هستند. مثلاً دو روز گذشته نشستی در دانشگاه تهران داشتیم که سه تن از وزرا تشریف آوردند و با دو پنل که یکی موضوع مردمی کردن اقتصاد و دیگری بحث گفتمان دولت بود، با دانشگاهیان بحث و هم اندیشی کردند. وزیر اقتصاد در پنل اول تشریف آوردند و در پرسش و پاسخ سؤالاتی هم مطرح و جوابهایی داده شد و سعی شد به خوبی موضوع برای دانشگاهیان و نخبگان تبیین شود و ما سعی کردیم موضوع ارتباط دولت و دانشگاه را برقرار کنیم و هم همکاران ما در دولت بتواند بسیاری از سیاستهایی را که دنبال می شود، تبیین کنند. در حوزه تبیین هم حقیقتاً باید جهادگونه عمل شود و این کار جهاد ویژهای می طلبد. بر همین اساس تلاش می کنیم در تداوم این روند وزرای محترمی که در دانشگاه حضور پیدا می کنند، سیاستهای دولت را تبیین کنند و به سؤالات و ابهامات پاسخ دهند و هم بازخوردها را بگیریم و نقدها و پیشنهاداتی که وجود دارد را دریافت کنیم که اصولاً پیشنهادات خوبی هم وجود دارد و به صورت حضور مستمر در دانشگاه این مسائل را دنبال می کنیم.
کار دیگری که انجام دادیم، تشکیل میز دانشگاه - دولت بود. این را اوایل امسال نامهای خدمت آقای رئیس جمهور دادیم که میز دانشگاه - دولت را در برخی دانشگاههای کشور راهاندازی کنیم که مورد موافقت ایشان قرار گرفت و مدل کار هم به این شکل است که دانشگاهها را برحسب کلونی که در موضوع تخصصی دارند و مأموریت محوری که دانشگاهها سعی می کنند برای خود تعریف کنند، یک دانشگاه را با این میز دانشگاه - دولت در یک محور پُررنگ و سعی کنیم شبکهای از افراد متخصص دیگر در دانشگاههای دیگر را حول آن موضوع در میز دانشگاه - دولت دور هم جمع کنیم. مثلاً دانشگاه علم و صنعت در حوزه آب توانمند است، میز دانشگاه - دولت ما با محوریت آب در آن دانشگاه تشکیل می شود. یک فردی توسط رئیس دانشگاه بهعنوان مدیر میز دانشگاه - دولت منصوب می شود و با ما در ارتباط خواهد بود و ما این شبکه را تشکیل می دهیم و افراد متخصص در دانشگاههای دیگر را هم به این میز وصل و در واقع برای مسائل و چالش های مختلف شبکهسازی نخبگانی می کنیم. فرد متعهد است هم موضوع محوری خودرا در دانشگاه که موضوع آب است با سایر دانشگاهها دنبال کند و هم موضوعاتی فراتر از موضوع محوری در دانشگاه وجود دارد به ما منتقل کند و ما هم در مکانیسمی به سایر بخش های دولت وصل کنیم و این زمینه را فراهم کنیم.
این دو اقدامی است که الآن در دست کار داریم و به صورت مستمر انجام می دهیم و این میز دانشگاه - دولت اگر فراگیر شود و جا بیافتد و مأموریتها کاملاً مشخص شود، من فکر می کنم توانستهایم بهصورت نهادینه موضوع ارتباط دانشگاه و دولت را پیگیری کنیم. تأکید مکرر آقای رئیس جمهور به همه وزرا برای ارتباط مستمر با دانشگاه است و انشاءالله این وظیفه را بهخوبی دنبال می کنیم که این امر حتماً محقق شود.
**مهمترین رویکرد در دوره جدید فعالیت مرکز مردمی بودن است
اگر اجازه بدهید کمی هم درباره برنامهها و فعالیتهای مهم ترین تفاوت رویکردی این دوره مدیریت مرکز با دورههای دیگر چیست؟ تیم جدید چه کارویژهای تیم را می خواهد پیش ببرد؟
مهم ترین رویکرد در دوره جدید فعالیت مرکز، مردمی بودن است؛ به معنی حضور در میان مردم. یعنی مردمی بودن مبتنی بر یک نظام برنامه ریزی منسجم و همراه بودن بخش های مختلف دولت و موارد مشابه، جزو ویژگی هایی است که به نظر می رسد این دولت دنبال می کند. عدم تمرکزگرایی یکی دیگر از ویژگی هایی است که از این دولت مشاهده می کنید که همه تصمیمات و برنامهها در تهران خلاصه نمی شود. اینکه آقای رئیس جمهور می گویند ۶ روز برای تهران و یک روز برای سایر استانهاست، ناظر بر همین رویکرد و اعتقاد است که باید در استان ها رفت و به مدیران استانی اختیار و به معنی واقعی کلمه میدان داد. یکی از کارهایی که دولت سعی کرد سال گذشته در بودجه انجام دهد ولی متاسفانه به سرانجام نرسید، این بود که صندوق هایی در استان ها شکل گیرد که صندوق عدالت و پیشرفت بود و اعتبارات آن با اختیار کامل استاندار برای برنامههای توسعه استان استفاده شود. رویکرد دولت این است که اختیارات مرکز را تا جایی که امکان دارد به استان ها واگذار کند. این به نظر می رسد ویژگی متمایزی است که این دولت نسبت به سایر دولتهای گذشته دارد.
نکته دیگر این است که دولت سیزدهم قائل به موضوع شفافیت است و به آن عمیقاً اعتقاد دارد و در عملکرد و برنامه ریزی نشان داده با مردم شفاف برخورد می کند. یعنی اگر سیاستی قرار است اتخاذ و پیگیری شود، مردم حتماً در جریان قرار گیرند و بدانند این سیاست قرار است اجرا شود و مردم دچار غافلگیری در اجرای سیاستها نشوند.
اگر چه برخی منتقدین ادعا داشتهاند دولت سیزدهم دولتی بسته است، آیتالله رئیسی بعد از شکلگیری دولت منتقدین و مخالفین را برای هم اندیشی دعوت کرد و نشستهای مختلفی با حضور صاحبنظران حوزههای مختلف با دیدگاههای متفاوت برگزار شد. این سُنّت در مرکز بررسیهای استراتژیک هم بهعنوان یک مجموعه تخصصی پیگیری می شود؟ یعنی تاکنون نشستی با صاحبنظران از گروههای سیاسی مختلف و حتی مخالفین دولت برگزار کردهاید؟ نتیجه این نشستها چه بوده؟
من فکر می کنم هفته دومی که در مرکز مستقر شدم نشستی با رؤسای سابق مرکز برگزار کردیم که خبر آن هم منتشر شد و از دید من جلسه بسیار خوبی بود و دوستان تجربیاتی داشتند که این تجربیات ردوبدل شد و از نظرات آنها استفاده کردم و این کار را ادامه می دهیم. یکی از مأموریتهایی که رئیس جمهور به من دادند، پیگیری همان نکاتی است که در فرمایشات مقام معظم رهبری در روز روز تنفیذ بود؛ یعنی استفاده از نخبگان. این نخبگان هم به معنای نخبگان بنیاد ملی نخبگان نیست بلکه صاحبان ایده و صاحبنظرانی هستند که در حوزههای مختلف کار کردند و تجاربی در طول سالیان دراز اندوختهاند و نظراتی دارند فارغ از بحثهای سیاسی از نظرات آنها استفاده می کنیم. نشستهایی هم با استانداران سابق داریم که هر از چندگاهی به صورت دورهای برگزار میشود و از نظرات، مباحث و تجربیات آنها در موضوعات منطقهای و استانی و حتی مسائل کلانتر و بحثهای ملی استفاده میکنیم. با برخی وزرای سابق هم نشست داریم و بعضاً خود آنها علاقهمند هستند موضوعاتی را به صورت کارشناسی مطرح کنند. درب مرکز بررسی ها کاملاً به روی صاحبنظران و صاحبان تجربه باز است که حرفهای کارشناسی و دیدگاههای آنها را بشنویم و سعی می کنیم با سیاستهای دولت تطبیق دهیم و حتماً نتایج این تبادل نظرها به رئیس جمهور و بخش های مختلف دولت منتقل می شود تا از آنها استفاده شود.
به طور مشخص از نظرات و دیدگاههای فعالان حزبی هم استفاده میکنید؟ به هر حال احزاب هم بخشی از گروههای مرجع در جامعه هستند که از حلقههای میانی محسوب میشوند...
نگاه ما خیلی حزبی نیست؛ بلکه نگاهی کاملاً کارشناسی است. مثلاً وقتی مسأله بحران آب به وجود می آید و میخواهیم موضوع را مورد بررسی کارشناسی قرار دهیم، عزیزانی که در سطح وزرا و مدیران میانی در این خصوص نظر تخصصی دارند، نظر خود را بیان می کنند. درباره موضوعات تخصصی دیگر هم همینطور. البته موضوع سیاسی هم داریم چون بالاخره در کشور موضوعات و مسائل مختلفی وجود دارد و نگاه ما به همهی موضوعات، مسألهمحور است؛ یعنی روی مسأله متمرکز می شویم و بر اساس مسأله از تجربیات دوستان استفاده می کنیم.
الآن در دولت نظام مسائل شناسایی و دستهبندی شده است و برای بررسی و حل آنها برنامه و فرایندی طراحی کردهاید؟
نظام مسائل در کشور در طی سالیان مختلف طراحی شده است. چند مسأله اول کشور هم مشخص است و تمرکز روی آن است: مسأله آب، مسأله خشکسالی، مسأله ریزگردها و موضوع تغییر اقلیم که مسائل مهمی هستند.
این مسائل خیلی جزئی نیستند؟ یعنی شاید این سوال برای خیلیها پیش بیاید که مسائل مهمتری نیست به آنها بپردازید؟
اینها ترندهای اصلی هستند. در دنیا اگر مطالعه کنید در جاهایی حتی این مسائل را بهعنوان مگاترند تلقی می کنند. برای مثال مطالعات نشان می دهد که موضوع جمعیت از مسائل راهبردی کلان است که جزو ترندهای بین المللی است.
اگر بخواهید ۳ چالش مهم پیش روی دولت را نام ببرید، به چه موضوعاتی اشاره میکنید؟
دولت وارث یکسری سیاستها و برنامههایی بود که در گذشته اتفاق افتاده و قاعدتاً مردم این را می دانند که قرار نیست خیلی از مشکلاتی که در کشور سابقهدار است و به نوعی در بخش های مختلف رسوب کرده یکشبه و یکساله حل شود. برخی از این چالش ها پُرسابقه است که البته دولت همیشه اعلام کرده از کنار مسائل و چالش ها نخواهیم گذشت و سعی در حل آنها خواهیم داشت. این رویکرد بسیار مهم و مناسبی است و مردم این را درک کردند و چون می بینند وقتی دولت می خواهد سیاستی را دنبال کند مردم را در جریان می گذارد و در کنار آنها ایستاده و همراه مردم است، با تصمیم گیران و مجریان همراهی می کنند و همراهی آنها مسیر اجرای سیاستها را خیلی هموار می کند. برای نمونه یکی از بحثهای مهم طرح اصلاح و عادلانهسازی نظام یارانهها و حذف ارز ترجیحی است که من این را در جای دیگری گفتهام و اینجا باز تکرار می کنم. در بحث حذف ارز ترجیحی خاطرم هست که آقای دکتر رئیسی در ایام انتخابات با گروهها و اقشار مختلف از جمله صنعتگران و کشاورزان و اقتصاددانها ملاقات می کردند و تقریباً اغلب این گروهها اعتقاد داشتند ارز ۴۲۰۰ تومانی فسادزاست و خلل در نظام اقتصادی کشور ایجاد کرده و حتماً باید حذف شود. یعنی فیلم ها و اسناد این گفتوگوها و مکالمات ردوبدل شده بین گروههای مختلف مردمی وجود دارد که تأکید می کردند ارز ۴۲۰۰ تومانی باید حذف شود و نهایتاً جمعبندی کارشناسی اجرای این طرح بود. البته در نظام اجرا حتماً اشکالاتی وجود دارد که این بحث دیگری است و کسی قائل به این نیست نظام اجرائی و پیادهسازی این سیاست دچار اشکال نیست و دولت هم مصمم است این اشکالات را رفع کند اما به نظر می رسد برای برخی از مردم و دلسوزان موضوع اصلاح یارانهها قدری مشکلزا شده ولی این گونه نیست و انشاءالله بهخوبی حل می شود. دولت در اجرای این طرح مصمم به همراهی با مردم است و جایی که احساس کند مردم در مضیقه و مشکلات هستند، حتماً کنار مردم است و با مردم به ویژه اقشار آسیبپذیر همراهی می کند. ضمن اینکه جریان مشکلات اقتصادی یکبخشی مربوط به مشکلات جهانی است؛ یعنی اینگونه نیست که مشکلات اقتصادی الآن دامنگیر کشور ما شده باشد. اتفاقاتی که در جنگ روسیه و اوکراین افتاد نظام اقتصادی دنیا را بههم ریخته و تحتتحتتأثیر قرار داده است. نظام بین المللی بهخصوص در امنیت غذایی جهان دچار مشکلاتی شده ولی فکر می کنم با برنامه ریزی های دولت و سیاستهایی که دنبال می کند، کمترین چالش را در آینده نزدیک خواهیم داشت. هر جراحی و تغییری قاعدتاً سختی هایی بههمراه دارد اما تمام تلاش دولت این است که اجازه ندهد بار این سختی ها به مردم تحمیل شود و حتماً کمک می کند تا مردم بتوانند این سختی را تحمل کنند و از این مرحله به سلامت عبور کنیم.
یکی از کارهای مهم مرکز بررسیهای استراتژیک به عنوان یک نهاد تخصصی راهبردی اندیشهای، مستندسازی است که برای ثبت در تاریخ و استفاده محدود خواص انجام میشود اما از طرفی هم این انتظار هست که نظرات کارشناسی مرکز در اختیار نخبگان و حتی علاقمندان به مسائل روز قرار گیرد که شاید این مسأله با توجه به اهمیت برخی مباحث آسیبها و تبعاتی هم داشته باشد که نمونه آن انتشار فایل صوتی مصاحبه وزیر سابق امور خارجه بود. برای اینکه بخش های نخبگانی از آن استفاده کنند. جنابعالی با کدام رویکرد موافق هستید؛ انتشار نظرات کارشناسی مرکز یا بایگانی آنها؟
مدیریت دانش امر پذیرفته شدهای است و خیلی به ارتقای تصمیم گیری ها و سیاستهای کشور کمک می کند؛ یعنی جایی که تجربهای اندوخته شده و نقاط قوت و ضعف یک موضوع مشخص شده و تجربیات مدیران و کارشناسان آن موضوع ترم علمی پیدا کرده و حتی نرم افزار برای مدیریت دانش داریم که تجربیات دانش در سازمان رسوخ کند، باید از این ظرفیت استفاده بهینه شود. اشکالی که بعضاً در کشور داریم این است که وقتی مدیر جدیدی می آید، تمام سابقه قبلی را حذف می کند و می گوید از اول کارکنیم و به تنظیمات کارخانه برگردیم! مدیریت دانش باعث می شود این اتفاق رخ ندهد و از تجربیات و دانش اندوزی دیگران استفاده شود. لذا من قائل به مسأله مدیریت دانش هستم و در سیاستها و برنامههای آتی باید از تجربهاندوزی که زمینهساز مدیریت کارآمد است، حداکثر استفاده بشود.
اما درباره ثبت و ضبط مباحث برای انتشار یا بایگانی و استفادههای نخبگانی از آنها که اشاره کردید به طور کلی باید بگویم که کاملاً مشخص است اگر مسائل امنیتی و از این جنس باشد، طبقهبندی دارد و قابل انتشار نیست. ما در مرکز همه نوع مباحث و نظریات را داریم؛ هم موضوعات طبقهبندی شده داریم که صرفاً برای استحضار رئیس جمهور است و ایشان باید ورود کند و ما گزارش و تحلیل و بعضاً پیشنهاداتی می دهیم که دستور می دهند اقدامات لازم روی آنها انجام شود و نیاز به انتشار عمومی نیست و برخی مسائل هم فاقد طبقهبندی هستند که انتشار عمومی پیدا می کند و روی سایت می گذاریم و خیلی از گزارش های ما مثل مسأله آب و جمعیت از این دستهاند.
در کشور مراکز، مؤسسات و نهادهای تخصصی پژوهشی و تحقیقاتی مختلف و متعددی فعالیت دارند. اگر کسی درباره ضرورت وجود مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری سوال کند، پاسخ شما به این پرسش چیست و با فقدان این مرکز چه خلائی به وجود می آید؟
بی تردید هر سازمانی بر اساس یک ضرورت و برای پاسخگویی به نیازهایی در جامعه با مأموریتهایی مشخص شکل می گیرد و فعالیت می کند.
همه دولتها در دنیا برای خود مراکز فکری و اتاق فکر دارند. ممکن است بگویید در کشور ما هم کلی مرکز راهبردی و پژوهشی وجود دارد اما ما مرکز پژوهشی نیستیم.
مرکز استراتژیک در حقیقت جایی است که پژوهش ها، تحقیقات، مطالعات، هم اندیشی ها و طرحهایی که در بخش های مختلف کشور اجرا شده و به نوعی باید تجاری کنیم، مبتنی بر نظام مسائل کشور که دولت گریبانگیر آنهاست، با استفاده از ظرفیتهای نخبگانی تبدیل به راهبرد و اقدام و به دولت اعلام میکند. این نقشی است که باید در مرکز دنبال کنیم.
مثلاً وقتی مسأله آب پیش می آید، اعلام کردیم از ۹ دانشگاه استفاده می کنیم و از شبکه نخبگانی هم شروع می کنیم. برخی گفتند که از ابتدا می خواهید دراینباره مطالعه و پژوهش کنید، ما اعلام کردیم به هیچ عنوان پژوهش نمی کنیم چون پژوهش های زیادی در این زمینه انجام شده و ماموریت ما هم پژوهش کردن نیست اما فراخوان دادیم دانشگاههایی که در این خصوص پژوهش و مطالعه کردهاند و کار علمی روی موضوع انجام دادهاند، نتایج بررسی ها را به ما اعلام کنند و جلسات مختلفی با پژوهشگران برگزار کردیم و به نوعی مغز حرفهای آنها را گرفتیم و آنهایی که قابلیت اجرایی و عملیاتی دارند را در دستور کار قرار دادیم. از سوی دیگر با ذینفعان مختلفی که با موضوع ارتباط دارند نشستهایی را داریم و اجماعی در راهحلهای مسأله رقم می زنیم و در نهایت تبدیل به راهبرد و اقدام می کنیم و جهت ارائه دستور و اجرایی شدن کار به استحضار رئیس جمهور می رسانیم. این نقشی است که در مرکز داریم و قضاوت با مردم است که بگویند این نقش خوب است، باشد یا نباشد!