در اول نوامبر ۲۰۲۲ (۱۰ آبان ۱۴۰۱) صهیونیستها برای پنجمین بار در ۴ سال گذشته به پای صندوق های رای خواهند رفت تا با انتخاب یک فهرست از میان فهرست کاندیداهای انتخابات کنست، اعضای پارلمان را مشخص کنند و احزاب درون پارلمان که همان فهرستهای انتخاباتیاند، در یک ائتلاف واحد کابینه را تشکیل دهند.
در این یادداشت مروری خواهیم داشت بر چرایی این تعدد انتخابات زودهنگام و پیامدهای آن بر سپهر سیاسی رژیم صهیونیستی.
آنچه این روزها در رسانهها و اندیشکدههای اسرائیلی دیده میشود، نگرانی از آغاز یک دوران سونامی ناآرامی داخلی و سرریز شدن بیثباتی سیاسی به منبع اصلی آن یعنی شکافهای اجتماعی و تداوم این بیثباتی در کابینهها و انتخابات استآغاز چرخش انتخابات پیاپی توسط نتانیاهو
در روز ۲۴ دسامبر ۲۰۱۹ بود که اعضای اصلی ائتلاف کابینه «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی که محوریت آنها با حزب لیکود بود، پیش از آنکه حزبی با خروجش از این ائتلاف، زمینهساز فروپاشی آن را فراهم سازد موافقت کردند انتخابات زودهنگام ۹ آوریل ۲۰۱۹ برگزار شود.
این تصمیم در حالی گرفته شد که انتخابات پارلمانی در روال عادی خود باید نوامبر ۲۰۱۹ برگزار میشد. اقدام نتانیاهو در پیشدستی برای انحلال کابینهای که خود نخست وزیرش بوده، پیشتر هم سابقه داشت.
در سال ۲۰۱۵ شکست مذاکرات سازش، فشارهای بینالمللی و داخلی به این رژیم پس از شکست و جنابت جنگ ۵۱ روزه ، اعتراضات قدس شرقی و بودجه سال ۲۰۱۵ در خصوص میزان بودجه نظامی و افزایش مالیات مجموعه دلایلی بود که نتانیاهو انحلال کابینه و کنست را در حالی که خودش نخست وزیر بود رقم زد.
ما آنچه در انتخابات کنست ۱۷ مارس ۲۰۱۵ رقم خورد، بسیاری از تحلیلگران را غافلگیر کرد زیرا نتانیاهو با زیرکی تمام، ضمن انحلال دولت توانست باری دیگر کابینه تشکیل دهد و ۱۰ کرسی بیشتر از کنست پیشین، از آنِ لیکود نماید. با آنکه کابینه جدید با ائتلاف حداقلی ۶۱ کرسی از ۱۲۰ کرسی کنست تشکیل شد اما نتانیاهو بسیاری از رقیبان خود را از کابینه حذف کرد.
در سال ۲۰۱۹ هم دلیل اقدام نتانیاهو در انحلال دولت، رهایی از فشار حامیان جنگ و فشار بر نوارغزه و حزبالله در درون کابینه و کنست بود. اما این بار سناریو سال ۲۰۱۵ برای نتانیاهو تکرار نشد و نتانیاهو وارد تکرارهای انتخاباتی شد.
چهار انتخابات پیاپی برگزار شد تا اینکه سرانجام مخالفان نتانیاهو، یا به تعبیر دقیقتری احزابی که حاضر به ائتلاف با نتانیاهو نبودند، باوجود در اختیار داشتن اکثریت ( بیش از ۶۰ کرسی از ۱۲۰) توانستند ائتلافی برای ایجاد کابینه تشکیل دهند. ذکر این نکته هم مهم است که در تمام این مدت و تکرارهای انتخاباتی، نتانیاهو نخست وزیر باقی میماند و این یک برد حداقلی بود.
«نفتالی بنت و لاپید» با تشکیل ائتلافی عجیب از مخالفان نتانیاهو ( از اعراب تا راست تندرو) بالاخره توانستند تکرارهای انتخاباتی را متوقف کنند و در مارس ۲۰۲۱ کابینه تشکیل دهند و نتانیاهو را بعد از حدود ۱۲ سال نخست وزیری پیاپی از قدرت برکنار کنند.
یک سال و یک هفته، عمر دولت مخالفان نتانیاهو
اما مارپیچ انتخاباتی با اعلام پایان دولت مشترک بنت و لاپید، خیلی زود دوباره به سیاست رژیم صهیونیستی برگشت. البته عمر یک سال و یک هفتهای کابینه با نخست وزیری بنت، به باور برخی تحلیلگران بیش از انتظار و توقع بود.
مارپیچ انتخاباتی با اعلام پایان دولت مشترک بنت و لاپید، خیلی زود دوباره به سیاست رژیم صهیونیستی برگشت. البته عمر یک سال و یک هفتهای کابینه با نخست وزیری بنت، به باور برخی تحلیلگران بیش از انتظار و توقع بود
پراکندگی احزاب ائتلاف از اعراب اسرائیلی، یا چپهای سکولار و حتی راستهای مذهبی مثل حزب خود بنت، فروپاشی آن دور از انتظار نبود. تیر خلاص در این اختلافات از سوی لایحه تمدید قوانین ویژه شهرک نشینان کرانه باختری نواخته شد. قانونی که هر ۵ سال باید تصویب میشد و براساس آن شهرک نشیان اسرائیلی در کرانه باختری همانند حقوق مدنی کیفری سرزمینهای اشغالی با آنان رفتار خواهد شد.
اما رای ندادن برخی اعراب در کنار اعضای لیکود (به منظور تلاش برای سقوط دولت نه مخالفت با قانون) موجب رای نیاوردن این قانون و تصمیم بنت به فروپاشی کابینهای شد که بعد از چهار دور انتخابات شکل گرفته بود.
بی ثباتی سیاسی اسرائیل، بیسابقه است
نظام های سیاسی که بر روش پارلمانی مستقرند، اکثر آنها با بیثباتی و انتخابات زودهنگام روبرو هستند.
کابینهها در این نظامها بواسطه متکی بودن دولتها به ائتلافهای پارلمان همواره در تهدید انحلال هستند. میزان دوام ائتلافها در این نظامهای پارلمانی به تکثر احزاب، تکثر هویتی، بحران های سیاسی و .... بستگی دارد که برآیند عملکرد ائتلافها برون دادی عینی از بحرانهای درونی آن نظام سیاسی و جامعه است. بنابراین همواره میانگین عمر کابینهها در این نظامها بسیار با اهمیت بوده است. در همین خصوص مرکز دموکراسی اسرائیل در گزارشی به میانگین عمر کابینهها و به تعبیری میانگین زمان برگزاری انتخاباتها در نظامهای دارای سیستم پارلمانی پرداخته است.[۱]
براساس این گزارش در بازه زمانی سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۹ میانگین برگزاری انتخابات در اسرائیل ۳.۲۷ سال بوده که به گفته این مرکز اسرائیلی، وضعیت چندان مناسبی هم نیست.
اما بواسطه بیثباتیهای اخیر و برگزاری ۴ دوره انتخابات در ۳ سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲، وضعیت به شدت بحرانی شده و نشان دهنده بیثباتی عمیقی است که هیچ آینده روشنی هم متصور نیست. براساس جدول زیر میانگین برگزاری انتخابات زودهنگام و عمر کابینهها، از ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۲، رژیم صهیوینستی بدترین میانگین را در میان نظامهای پارلمانی دارد.
سرریز توامان بیثباتی سیاسی و شکاف اجتماعی
اما آنچه این روزها در رسانهها و اندیشکدههای اسرائیلی دیده میشود، نگرانی از آغاز یک دوران سونامی ناآرامی داخلی و سرریز شدن بیثباتی سیاسی به منبع اصلی آن یعنی شکافهای اجتماعی و تداوم بیثباتی در کابینهها و انتخابات است.
براساس نتایج نظرسنجی شبکههای اسرائیلی، حداقل ۵۷ درصد معتقدند نتیجه کابینههای آتی هم مانند کابینه کنونی است و چندان باثبات نخواهند بود.
براساس نتایج نظرسنجی شبکههای اسرائیلی، حداقل ۵۷ درصد معتقدند نتیجه کابینههای آتی هم مانند کابینه کنونی است و چندان باثبات نخواهند بودنگرانی از شکافهای اجتماعی جامعه متکثر و غیرواقعی برآمده از مهاجرت ملیتها و فرهنگهای مختلف، در ادبیات سران رژیم صهیونیستی هم دیده میشود.
آخرین نمونه آن سخنان پرسروصدای نفتالی بنت و سپس انتشار یک نامه عمومی بود که حدود یک ماه قبل در سخنانی گفته بود: ما ۲ بار دولت هایمان را از دست دادیم. اولی در دوران داود که پس از ۸۰ سال با درگیری داخلی از بین رفت و معبد دوم که یک حکومت مستقل و متحد بود در ۷۷ امین سالش با نزاع داخلی و اختلاف نابود شد و ما ۲۰۰۰ سال آواره شدیم؛ چون تسلیم نزاع و اختلاف داخلی شدیم. ما در دولت سوم هستیم و در حال نزدیک شدن به بحران دهه هشتاد. این درس تاریخی برای ماست و از تکرار آن خسته نمیشویم. پیشتر امثال ایهود باراک و خود نفتالی بنت چند بار به دهه هشتاد و نحسی اون برای یهودیها اشاره کردهاند.
رژیم صهیونیستی نه تنها از منظر سیاسی، حقوقی و شیوه شکلگیری یک موجود نامشروع و دروغین است؛ بلکه از منظر جامعه شناسی مختصات یک واحد طبیعی و عادی را ندارد.
شکلگیری بر اساس ادعای دروغ «آرمان صهیونیسم و سرزمین موعود» موجب شد در دهههای اول ۱۹۰۰ تا دهه ۱۹۵۰ یهودیان زیادی با نژاد، تفکر و حتی مذهبهای گوناگونی از سراسر جهان با وعدههای دروغین به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کنند. مهاجرت حدود ۲ میلیون یهودی طی دو دهه اخیر بر این شکاف هویتی و عدم شکل گیری هویت یکسان افزوده است.
هویتهای ناهمگن در رژیم صهیونیستی
این هویتهای ناهمگن اکنون در ۴ اقلیت ( هر کدام بین ۲۰ تا ۳۰ درصد) نمایان شده است.
۱- اعراب اسرائیلی که به نوعی فلسطینیهای ساکن در سرزمینهای ۱۹۴۸ هستند که به مرور جمعیتشان بیشتر شده و اکنون به یکی از احزاب های مهم و تاثیرگذار در کنست تبدیل شدهاند. به گونهای که ائتلاف اخیر بنت بدون همراهی آنان ممکن نبود.
رژیم صهیونیستی نه تنها از منظر سیاسی، حقوقی و شیوه شکلگیری یک موجود نامشروع و دروغین است؛ بلکه از منظر جامعه شناسی مختصات یک واحد طبیعی و عادی را ندارد۲- حریدیها یا یهودیان تندروها گروههایی هستند که بواسطه رشد جمعیت زیادشان و تغییر نسبت آنان از ۴ درصد در دهههای ابتدای اعلام شکل گیری رژیم به حدود ۲۰ درصد، سربازی نرفتن و ... بر این شکافها افزوده است.
۳- جریان راستگرای سکولار که در دهه اخیر قدرت به تقریب، در دست این طیف بوده و این طیف چالش های فراوانی با مذهبیها و اعراب دارند.
۴- جریان چهارم هم ملی گرا و چپها هستند که اگر این گروه در دهههای ابتدایی تا دهه ۸۰ میلادی سکاندار بودند، امروزه به یک اقلیت تبدیل شده و آرای کمی دارند اما همچنان یک اقلیت تاثیرگذارند.