به گزارش خبرنگار ایرنا روز دهم ذی الحجه با نام عید قربان، از اعیاد مهم و بزرگ مسلمانان و مطابق با روزی است که حضرت ابراهیم نبی(ع) بعد از اینکه خواب دیده بود فرزندش اسماعیل را قربانی می کند، او را به قربانگاه برد.
معنی کلمه عربی "قرب"، نزدیکی و تقرب جستن است و مسلمانان در کشورهای اسلامی روز عید قربان را جشن می گیرند و از آنجائیکه شاعران به واسطه سر و کار با مجاز و استعاره و کنایه و التذاذ روحانی از معانی دور و بعید اصطلاحات و تعبیرات مختلف، بیش از ظواهر قربانی کردن، به باطن و کُنه آن نظر دارند و با اشارات آشکار و پنهان، نظر مخاطبان را به نیت و مراد پنهان در ذات این عید معطوف می دارند.
به چند نمونه از ابیات شعر فارسی توجه فرمائید؛
مولانا جلال الدین بلخی در دیوان شمس در بیتی از غزل های شورانگیز خود می گوید:
آن عید قربان را بگو وان شمع قرآن را بگو
وان فخر رضوان را بگو مستان سلامت می کنند...
عارف شوریده قرن هفتم هجری این غزل بسیار موزون و موسیقایی که با قوافی درونی ذوق خاصی در شنونده ایجاد می کند، را گویی خطاب به معشوق روحانی و آسمانی خود ساخته و سروده است و همانگونه که از وزن دوری آن (مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن) بر می آید، گویی در حال سماع و رقص صوفیانه حاصل از جذبه معشوق و محبوب، ندا سر می دهد و رندانه سلام می گوید و از جام دوستی معشوق سرمستی می کند و در نهایت در بیت های پایانی غزل، خطاب به عید قربان که در آن فرزند و جگرگوشه انسان (ابراهیم نبی) به قربانگاه برده می شود و همچنین به "شمع قرآن" که می تواند تمثیلی از اولیای الهی باشد و "فخر رضوان" که می تواند شخص پیامبر اکرم (ص) قلمداد شود، به جمیع این اسباب عزت و عظمت می فرماید که سرمستان عشق الهی سرگرم سلام و دعا و ثنا به پیشگاه معبود هستند.
مولانا در بیت دیگری، عید قربان را وسیله یا بهانه ای برای نیل به آرمان و هدفی متعالی تر می داند و تاکید می کند که بهتر است از عید قربان درس بگیریم و نفس یا جان را قربانی کنیم زیرا معشوق، مشتری و مشتاق جان های عاشقان خویش است؛ اینجا مولانا گویی به شدت و حدت عشق خدا به بندگانش که در احادیث و روایات آمده اشاره کرده است؛ به عنوان مثال در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) آمده است که؛ اِذا احَبَّ اللهُ عَبداً اِبتَلاهُ لِیَسمَعَ تَضَرُّعَهُ هرگاه خداوند متعال بنده ای را دوست بدارد او را به بلاها مبتلا می سازد تا صدای تضرعش را بشنود.
بنابراین مولوی نیز می سراید؛
خویش را قربان نماییم از پی قربان عید
کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا می کشد
این عارف نامدار، همچنین بیت صریحی در باب قربانی کردن دارد و اینگونه فریاد سر می دهد که؛
خواهی که تو را کعبه کند استقبال
مایی و منی را به منا قربان کن
معنی ظاهری این بیت اشاره به حجاج و معنای درونی آن به انسان نوعی دارد که اگر طالب پذیرش و استقبال از ناحیه خانه خدا و در اصل صاحب خانه هستی، منیت و خودبزرگ بینی و تفاخر را در قربانگاه ذبح کن تا پذیرفته شوی.
البته بهتر است در خوانش این بیت، از هنر واج آرایی مولانا و موسیقی ایجاد شده از تکرار حروف (م) و (ن) غافل نشویم که بسی گوشنواز و آهنگین است.
عبدالرحمان محمد جامی معروف به خاتم الشعرا شاعر پرآوازه قرن نهم هجری نیز سروده است:
کبش (قوچ یا گوسفند) منی (منیت) را به منا ریز خون
نفس دنی را به فنا کن زبون
شاعر با اشاره به ریخته شدن خون گوسفند یا قوچ قربانی در منا توسط حجاج بیت الله الحرام، این رفتار را به ریخته شدن خون منیت و خودپسندی تعبیر می کند و در مصرع دوم بیت خویش، همین اشارت شاعرانه را آشکاراتر بیان می کند و می فرماید که با قربانی کردن منیت و تکبر و غرور، در حقیقت نفس پست و دون مایه خود را در خاک فنا و مذلت، زبون و خوارساز تا بر جوهر وجود ارزشمند و الهی تو غلبه نکند.
از ملامحسن فیض کاشانی حکیم، صوفی و عارف دوره صفویه نیز بیتی درباره قربانی کردن موجود است که هدف از ذبح قربانی را دست یافتن به لقا و وصل به معشوق می داند و جان باختن و سردادن در پای معشوق یا همان ذات باریتعالی را آنچنان مهم می شمارد که تجارتی سودمندتر از این سراغ ندارد و می فرماید:
ذبح منا کنیم ما تا ببریم از او لقا
نیست برای عاشقان، بهتر از این تجارتی
ابومجد مجدودبن آدم سنایی غزنوی شاعر شهیر و عارف بزرگ قرن های پنجم و ششم هجری، بیت زیبایی در موضوع قربان دارد به طوری که به صراحت می گوید ای عاشق و عارف خداجو اگر در منا و قربانگاهی قرار گرفتی که عشاق برای نیل به دوست و محبوب، جان شیرین را پیشکش می کنند، درنگ نکن و به غیر از ضربت شمشیر مهر و محبت دوست، خود را کشته و ذبیح قرار مده.
البته اگر جای کاما یا ویرگول مصرع اول بیت را تغییر داده و به این شکل بنویسیم؛ "در منای قرب، یاران جان اگر قربان کنند ... " باز هم نظیر همان معنای اولی افاده می شود، به این شکل یعنی حتی اگر مشاهده کردی که یاران در قربانگاه حبیب، از جان شیرین می گذرند، تو نیز سر و جان را جز به تیغ محبت دوست مباز.
در منای قرب یاران، جان اگر قربان کنند
جز به تیغ مِهر او در پیش او بِسمل (ذبح شدن، کشته شدن) مباش
عید قربان یا اضحی علاوه بر شعر فارسی در شعر و ادب ترکی نیز فراوان جلوه گری می کند و در نهایت از منا به کربلا می رسد و از قربانگاه اسماعیل به قتلگاه حسین (ع) سر می کشد و چه سوزها که از ساز دلها بر نمی خیزد و چه حزن ها که بر دلها سایه اندوه نمی گسترد!
امام حسین (ع) در اصل معنی تام و تمام ذبح عظیم است که پرده آخر و پایانی دلدادگی و شوریدگی به معشوق آسمانی و ابدی را به نمایش می گذارد و نه تنها قربانی کردن نفس اماره، بلکه سر دادن و جانبازی در پیش جانان را به بهترین شکل ممکن نشان می دهد.
استاد شهریار در غزلی ترکی فرموده است؛
محراب شفق ده اوزومو سجده ده گوردوم / قان ایچره غمیم یوخ یوزوم اولسون سنه ساری
ترجمه؛ خودم را در محراب شفق در حالت سجده یافتم و مشاهده کردم / در بین خون و در حال غلطه در میان خون غمی، ندارم زیرا صورتم و نگاه به سوی توست.
منابع؛
دیوان جامی، تهران، دفتر میراث مکتوب، ۱۳۷۸، چ ۱، ج ۱، ص ۵۱۵.
دیوان سنایی غزنوی، تهران، سنایی، ۱۳۸۰، چ ۵، ص ۳۱۵.
فیض کاشانی، تهران، سنایی، ۱۳۵۰، چ ۱، ص ۳۷۴.
کلیات شمس تبریزی، تهران، دوستان، ۱۳۸۴، چ ۳، ص ۲۵۷.