خشکسالی و هجوم پروانه سفید برگخوار به جنگلهای بلوط در جنوب ایران یکی از پدیدههایی است که هرچند در گذشته هم وجود داشته اما وسعت آن در سال جدید نگرانیهای زیادی را ایجاد کرده و بسیاری از کارشناسان را به واکنش واداشته است. در همین رابطه پژوهشگر ایرنا گفتگویی را با «سیده آل محمد» دانشآموخته دکتری برنامهریزی محیطزیست دانشگاه تهران انجام داده که موارد مطرح شده در آن به لحاظ غنای علمی و محیطزیستی برای متخصصین و عموم جامعه قابل توجه است.
بعد محیطزیستی بلوط در کنار جنبه اجتماعی آن معنا دارد
ایرنا: به عنوان مقدمه، رویشگاه جنگلی زاگرس و اهمیت محیطزیستی و نقش اجتماعی و اقتصادی آن را در کشور معرفی بفرمایید؟
قدمت جنگلهای ناحیه رویشی زاگرس، بیش از ۵ هزار و ۵۰۰ سال است. گسترش این جنگلها در منطقه وسیعی از سردشت آذربایجان تا فیروزآباد فارس است و در استانهای متعددی پراکنش دارند. غنای گونهای درختان و درختچههای ناحیه رویشی زاگرس در جهان بینظیر است. تیپ غالب جنگلی، بلوط ایرانی با نام علمی Querqus branti همراه با گونههایی مانند بنه، زالزالک، و بادامکوهی است. از کارکردهای مهم جنگلهای بلوط زاگرس، حفاظت آب و خاک با ذخیرهسازی آب، حفظ کیفیت آب، کنترل فرسایش خاک و سیل است. با توجه به آب و هوای خشک و نیمهخشک کشور و زادآوری ذاتی پایین این جنگلها، اهمیت حفاظتی و احیایی آنها انکارنشدنی است.
از میان رفتن جنگلهای بلوط زاگرس یعنی نابود شدن اسفنج طبیعی جذب و ذخیره آب، نابودی مانع طبیعی حرکت ریزگردها و تخریب ساختار اکولوژیکی طبیعی موثر برای تعدیل اقلیم.این گیاه خودرو، تا چند قرن هم میتواند عمر کند. از نیاکان مردم زاگرسنشین نقل شده که این درختان ارتفاعی بسیار بیشتر از ده متر هم داشتهاند. هنوز هم از میوه، برگ، پوست و گال این درختان در داروسازی و گاه چرمسازی استفاده میشود. هر هکتار جنگل بلوط توان نگهداری سالانه بیش از ۸۴ متر مکعب آب و مهار بیش از ۶۸ تن گرد و غبار را دارد. این جنگلها حدود ۴۰ درصد آب شیرین کشور را تامین نموده و دومین منبع سلولزی تجدیدپذیر کشور هستند. روستاییان زاگرسنشین و عشایر منطقه، این عرصهها را سرمایه اصلی معیشت خود میدانند. جنگلهای کهن بلوط ایرانی، جریان مستمری از فرایندها و خدمات اکوسیستمی ایجاد میکند که علاوه بر پشتیبانی حیات وحش، در حیات اقتصادی و معاش انسانی نقشآفرین است. از میان رفتن جنگلهای بلوط زاگرس یعنی نابود شدن اسفنج طبیعی جذب و ذخیره آب، نابودی مانع طبیعی حرکت ریزگردها و تخریب ساختار اکولوژیکی طبیعی موثر برای تعدیل اقلیم. در آن صورت باید منتظر خیل مهاجرتهای عظیم به سمت ابرشهرها و شهرهای پیرامون البزر و عواقب جدی پس از آن باشیم.
استانهای لرستان و ایلام بحرانیترین شرایط را دارند
ایرنا: مسئله زوال بلوط چیست و چرا گریبانگیر جنگل های زاگرس شده است؟
چند دهه است که هزاران هکتار از درختان بلوط ایرانی خشکیده یا در معرض زوال هستد. اما با ادامه شرایط موجود بخشهای سالم بلوطستانها نیز درگیر خواهد شد. بر اساس مساحت خشکیدگی، استانهای ایلام و لرستان بحرانیترین شرایط را دارند. زوال بلوط از عواملی در هم پیچیده و گرهخورده ناشی شده است، اما بیشک نوع مدیریت سرزمین و شیوه بهرهبرداری منابع آب و خاک، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم زمینهساز آن بوده است. میتوان عوامل زوال بلوط را در دستههای زیر معرفی نمود:
۱- ورود دام به عرصههای جنگلی و افزایش تعداد دام که سبب فرسایش، کوبیدگی، کاهش نفوذپذیری و رطوبت خاک شده و سطح زیر اشکوب را عریان نموده است. زیادتر شدن نسبت بز به گوسفند در گلهها سبب افزایش سرشاخهخواری شده است. بز از گوسفند چابکتر و زیرکتر است، از مناطق صعبالعبور میگذرد و به دلخواه از برگها و شاخههای درختان تغذیه میکند.
۲- شخم و کشت دیم زیر اشکوب جنگل برای تامین علوفه دام منجر به نابودی خاکدانهها، کاهش مواد آلی و ریزمغذیهای آن شده است. در این شرایط، رقابتی غیر رو در رو میان کشاورزان و گلهداران بر سر دستیابی به این اراضی در گرفته، در مدت کوتاهی فشار زیادی به خاک آمده که درختان را ضعیفتر نموده است.
۳- سنجاب ایرانی، گونه شاخص جنگلهای بلوط زاگرس و دانهکار طبیعی بلوط ایرانی در آستانه نابودی است. این حیوان از روی غریزه مقاومترین و سالمترین دانهها را پنهان میکنند، احتمال جوانهزنی چنین دانههایی بالاتر و درختان حاصل شده پایدارتر و بلندقامتتر هستند. سنجاب ایرانی به منظور برآوردن نیازهایش به عرصهای وسیع از جنگلهای پیوسته بلوط ایرانی نیاز دارد. اما بر اثر فعالیتهای مخرب زیستگاه، محدودیت این گونه در تامین پناهگاه، غذا و ارتباط با همنوعانش روزافزون است. از جمله این دخالتهای انسانی میتوان به آتشزدنها، چرای بیرویه دام، عملیات عمرانی، زراعت در جنگل، گرد و غبار و تلهگذاری اشاره نمود.
۴- جمعیت جوندگان، پرندگان، کفشدوزکها و عنکبوتها (که از دشمنان طبیعی پروانه برگخوار سفید گزنده بلوط و سوسک چوبخوار بلوط هستند) بر اثر دخالت در کارکردهای اکوسیستم از جمله سمپاشیها محدود شده است. در نتیجه جمعیت آفات در یک بازه زمانی کم به شدت زیاد شده است.
۵- افزایش شیوع بیماریهای قارچی و باکتریاتی که به دلیل مدیریت نادرست آفات و کمآبی بوده است.
۶- افزایش ریزگردها (که بر اثر شیوههای بهرهبرداری نادرست انسان از منابع آب و خاک در سرزمین ما و کشورهای همسایه بروز نموده)، سبب مسدود شدن منافذ برگها و کاهش نفوذ دیاکسیدکربن شده و یا با ورود از برگ به آوندها، توان جابهجایی شیره پرورده را کاهش داده است.
هر هکتار جنگل بلوط توان نگهداری سالانه بیش از ۸۴ متر مکعب آب و مهار بیش از ۶۸ تن گرد و غبار را دارد. این جنگلها حدود ۴۰ درصد آب شیرین کشور را تامین نموده و دومین منبع سلولزی تجدیدپذیر کشور هستند.
۷- سایر دخالتهای انسانی مانند: قطع درختان برای تامین سوخت و زغال، آتشزدنها، استفاده از شاخه و تنه درختان بلوط به عنوان مصالح و ابزار، برداشت معادن و سنگشکنی در میان جنگلها، احداث جادهها و ... .
۸- تبدیل سطح عمده پوشش جنگلی به اراضی کشاورزی و مسکونی طی چند دهه.
۹- زمینخواری و طرحهای نامتناسب توسعه گردشگری.
۱۰- افزایش فراوانی و شدت آتشسوزیهایی که در گذشته به صورت محدود رخ میداده است به سبب خاک عریانتر، خشکتر و گرمتر، خاکدانههای از هم پاشیدهتر و در نهایت دورههای خشکسالی، چرخه تخریب را تقویت نموده است. به نحوی که آتشسوزیها مناطق دور از دسترس کشاورزان و دامداران را نیز درنوردیده است.
آیا پروانه سفید برگ خوار قابل کنترل است؟
ایرنا: کنترل یا مقابله با پروانه سفید هماکنون به چه ترتیبی است و چگونه باید باشد؟
حمله پروانه برگخوار بیشتر به دلیل کاهش جمعیت دشمنان طبیعی آن بر اثر سمپاشیهای گذشته است. حذف دشمنان طبیعی این پروانه که طی هزاران سال تکامل با هم به تعادل رسیدهاند، حتی میتواند در آینده سبب فعالیت جدی گونههای آفت دیگر شود از زمانهای دور آفتها و بیماریهایی در این جنگلها وجود داشته اما درختان جوان همچنان جایگزین میشدهاند. این پروانه نیز از دیرباز بومی منطقه بوده، پراکنش وسیع داشته و در سالهای خشکی که حرارت، بالا و رطوبت نسبی، پایینتر بوده خسارت میزده است. هماکنون تداوم حیات بلوط ایرانی را مدیریت نادرست سرزمین تهدید نموده است. طغیان شدید اخیر این گونه فرصتطلب بیشتر به دلیل کاهش جمعیت دشمنان طبیعی آن بر اثر سمپاشیهای گذشته است. حذف دشمنان طبیعی این پروانه که طی هزاران سال تکامل با هم به تعادل رسیدهاند، حتی میتواند در آینده سبب فعالیت جدی گونههای آفت دیگر شود. برخی دشمنان طبیعی این پروانه به شرح زیر هستند:
۱- زنبور «پارازیتوییدی» که شفیره پروانه را پارازیته میکند؛
۲- مگسهای پارازیتوییدی که لارو پروانه را مورد حمله قرار میدهد؛
۳- نوعی باکتری که حشرهکش موسوم به BT از آن ساخته شده و متاسفانه بر درختان بلوط مناطق وسیعی پاشیده شده است. این سم دستگاه گوارش لارو حشرات را متلاشی میکند و مناسب گلخانه و یا مزرعه است، اما استفاده از آن در عرصههای طبیعی جهان ممنوع شده است. به کار بردن این سم، نه تنها پروانه برگخوار سفید بلوط، بلکه سایر حشرات بومی، حشرات شکارگر این پروانه و حتی گونههای ناشناخته را در معرض انقراض قرار میدهد. سم این باکتری با نابودی حشرات سبب کم شدن منابع غذایی و تهدید گونههای بالای هرم غذایی (مانند پرندگان) میشود.
هم اکنون به عنوان راهکار کوتاه مدت لازم است:
۱- ابتدا همه سمپاشیها (اعم از سم بیولوژیکی یا شیمیایی) متوقف شود؛
۲- بعد پروانههای سفید برگخوار نر، عقیمسازی شده و در مناطق درگیر (به صورت محدود) رهاسازی شود؛
۳- سپس زنبور پارازیتویید و مگس پارازیتویید پرورش داده شده و در مناطق درگیر (به صورت محدود) رهاسازی شود.
ایرنا: گال بلوط چیست، آیا برای حیات بلوط خطرناک است یا به بقای آن کمک میکند؟
یک درخت بلوط آشیان اکولوژیکی برای گونههای پستاندار، پرنده، خزنده، حشرات، عنکبوتها، گلسنگ، خزه، قارچ است. گال شکل تغییریافتهای از بافت درختی است که معمولا توسط برخی حشرات به عنوان محل تغذیه یا پناهگاه ایجاد میشوند. معمولا ترکیبات بیوشیمیایی، آنتیاکسیدانها و نانن در سرشاخههای گالدار نسبت به سرشاخههای بدون گال بیشتر است. ایجاد گال توسط زنبورهای پارازیتویید، بقا و زادآوری بلوط را افزایش میدهد. مردم زاگرسنشین نباید این قطعات را از روی درخت بلوط حذف نمایند.
چه باید کرد؟
ایرنا: براساس شرایط موجود، پاسخ عملی و علمی به مسأله زوال بلوط ایرانی چیست؟
هماکنون که فیزیولوژی درختان کهنسال بلوط بر اثر تحمل انواع تنشهای بر هم زننده تعادل اکوسیستم ضعیف شده، تاب تحمل بیماری، کمآبی و توان زادآوری آنها محدودتر شده است. بنابراین علاوه بر راهکارهای کوتاه مدتی که در پاسخ به طغیان پروانه برگخوار سفید مطرح شد، راهکارهای میانمدت و بلندمدت افزایش تابآوری کل اکوسیستم جنگلی در پاسخ به موضوع پیچیده زوال بلوط باید به کار گرفته شود.
راهکارهای درمانی میانمدت زوال بلوط:
۱- شناسایی و کاشت نهال زیرگونههای بلوط ایرانی که نسبت به عوامل بیماریزا، کمآبی و ریزگردها تابآورتر باشند؛
۲- عدم تکیه مطلق بر کاشت بلوط و توجه به توالی جنگل با جایگزینی گونههای همراه و مقاوم.
راهکار پیشگیرانه درازمدت زوال بلوط:
بازگرداندن حقابه تالابها و رودخانهها، ممنوع نمودن جدی چرای دام و کشت زیر اشکوب جنگل، توانمندسازی جوامع محلی با آموزش و ایجاد معیشتهای جایگزین از جمله سپردن نظارت بر قرق و حراست بخشهایی از جنگلها به خودشان از جمله مهمترین راهکارهای حفظ بلوط ایرانی استبازگرداندن حقابه تالابها و رودخانهها، ممنوع نمودن جدی چرای دام و کشت زیر اشکوب جنگل، توانمندسازی جوامع محلی با آموزش و ایجاد معیشتهای جایگزین از جمله سپردن نظارت بر قرق و حراست بخشهایی از جنگلها به خودشان، جایگزینی بهرهبرداری از چوب به عنوان سوخت با سامانههای ذخیره و انتقال انرژی خورشیدی و در نهایت عملیات آبخیزداری و آبخوانداری برای افزایش نفوذپذیری آب و حفظ رطوبت خاک.