به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، کتاب مرگ یاری با قلم تکتم توسلی با موضوع مرگ یک پسر جوان نوشتهشدهاست. مرگ جوان در حالی اتفاق میافتد که کسی انتظار آن را نداشت و این اتفاق توسط افراد مختلف در شکلهای گوناگون روایت میشود. همین مساله موجب بررسی این مرگ از زوایای مختلف میشود و در نتیجه آن، از رازی پرده برداشتهمیشود و گناهکار بودن راویان یا بیگناهیشان در طول داستان مشخص میشود.
تکتم توسلی متولد سال ۱۳۵۷، باتحصیلات ناتمام در رشته روانشناسی است. پیش از این سه کتاب اینجا همهچیز موقتی است از نشر هیلا، رمان از جایی که من نشستهام از نشر ورجاوند و موزه اشیای آشغالی از نشر افراز منتشر شدهاست.
قسمتی از متن کتاب:
گوشیام زنگ میخورد. بهزاد است. میگویم:«چطوری دکتر؟ کجایی؟» میخندد. میگوید:«از دست این تیکههای تو.»
«وا، تیکه چیه عزیزم؟ ما نفهمیدیم تو رو دکتر صدا بزنیم یا نه؟ خوشت میآد که دکتری یا خوشت نمیآد؟»
میگوید:« حالا تو هی من رو مسخره کن. گفتی چرا وقتی خونهای زنگ میزنم جواب نمیدی؟ نگرانت میشم. گفتم این جور وقتها دکتر صدام کن که کسی شک نکنه. منم جواب میدم.»
«خب مگه بده ما همیشه شما رو آقای دکتر صدا بزنیم؟ اینجوری دیگه هیچوقت هیچکس شک نمیکنه.»
«الان این تیکه بود دیگه! یعنی من خیلی حال میکنم که دکترم؟»
«نه دیگه، بالاخره دکتری، کارت هم شفای بیماراست. مگه دروغ میگم؟»
«مرض تو چیه چند وقته سر به سر من میذاری؟»
مینشینم توی ماشین، شاید پدرام پیدایش شود. هفته پیش هم نیامد. آخرین باری که آمد، کلی با هم حرف زدیم. بچه جذابی است. خیلی هم خوب حرف میزند. حرف زدنش هم مثل ساززدنش آدم را مسخ میکند. یکبار هم برایمان سازدهنی زد. آن روز زیاد حرف نمیزد. توی خودش غرق بود. روی یک بلوک سیمانی نشست و سازدهنیاش را از گوشه کولهاش از میان یک جعبه نقرهای رنگ کشید بیرون. جوری ساز زد که سگها هم خیرهنگاهش میکردند. گفتم:« تو عالی هستی پسر، کجا ساز میزنی؟» لبخند زد. ازآن لبخندهایی که پشتش هیچ شادیای نیست. گفت:«سر پله برفی تجریش.»
بهزاد میگوید:« کجایی؟ صدات قطع و وصل میشه.» میگویم:«توی ماشین نشستهام، منتظر دوست پسرم.» با لحنی میان شوخی و جدی میگوید:«میآم اون ماشین رو روی سر تو و دوست پسر محترمت خورد میکنم!»
کتاب مرگ یاری توسط انتشارات هیلا از زیرمجموعههای انتشارات ققنوس در ۲۰۷ صفحه و شمارگان ۵۵۰ نسخه منتشر شدهاست.