به گزارش گروه علم و آموزش ایرنا، امیرهوشنگ ابتهاج متخلص به «سایه» شاعر و پژوهشگر نامدار ایران روز چهارشنبه ۱۹ مرداد ماه در ۹۴ سالگی درگذشت. مرحوم ابتهاج اواخر تیر ماه به دلیل نارسایی کلیوی در بیمارستانی در شهر کلن آلمان بستری و تحت درمان بود.
رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم، در این پیام تسلیت نوشت:
شاعر بزرگ معاصر هوشنگ ابتهاج متخلص به ه.الف سایه چشم از جهان فروبست و مهر ختم بر گنجینه سخن گرانبهای خود نهاد.
شاعر کیست و چه می کند؟ مردم پاسخ این پرسش را می دانند، اما همه همیشه نمی توانند آن را بیان کنند. شاعران اگر در زمره عزیزترین کسان در نزد مردمانند از آن روست که گشایندگان افق زندگی و پیام آوران مهر و دوستی اند و اگر آنها نبودند شاید مردم دوران های ظلمت زمانه را تاب نمی آوردند و از این روست که همه در مرگ شاعر عزا و ماتم می گیرند.
عصر ما هر چه بود و هرچه هست، از بعضی برکات بی بهره نبود. نسل ما از این بخت برخوردار بود که در دوران درخشش شعر فارسی به سر برد. این دوران را اگر نتوان در عرض چهار قرن دوران اول شعر فارسی قرار داد، مسلماً در قیاس با دوران ششصد ساله بعد از حافظ تا زمان مشروطیت، دوران آبرومندی سخن و شعر فارسی است و به این جهت این نسل باید راضی و خرسند باشد که در سختی ها و تلخی ها و شکست ها، شاعران را همراه خود می دیده و می توانسته است در پناه شعرشان آرامشی بیابد.
ما امروز در عزا و ماتم مرگ شاعری نشسته ایم که در زمره بزرگترین سخن سرایان زمان و شاید سرآمد غزلسرایان بود، هرچند که او خود به شهریار ارادت می ورزید و برای او در غزلسرایی مقام ممتاز قائل بود. اما درست آن است که ابتهاج بیش از استاد خود، غزل را با زندگی مردمان پیوند داده است.
ابتهاج شاعر مردم بود. مقصود این نیست که او شعر سیاسی می گفت. شاعر می تواند به یک ایدئولوژی تعلق عادی و رسمی داشته باشد، اما شعر، امری ورای ایدئولوژی است و از جای دیگر می آید. شعر شاعر زبان مردم است. وقتی شاعر می میرد، زبان عزادار می شود. پس امروز یکی از روزهای عزای زبان فارسی است.
ضایعه درگذشت شاعر را به همه اصحاب زبان و ادب فارسی در سراسر روی زمین تسلیت می گویم. دریغا که از این پس شاعر دیگر با ما سخن نمی گوید، اما گنجینه گرانبهای سخن او می ماند و مایه قرار و آرامش مردم این زمان و نسل های آینده خواهد بود. رحمت بی پایان خدای بزرگ نصیب او باد که شعر و سخنش، سخن رحمت و مهربانی بود.
علی اکبر صالحی معاون پژوهشی و قائممقام فرهنگستان علوم، نیز در پیام تسلیتی نوشت:
امیر شعرای نامدار و معاصر ایران رخ بر خاک کشید. او این دنیای فانی را پس زد و به دیار ازلی و ابدی معشوق شتافت. این شوق و شور دیدار یار بود که سبب شد بدون ترس حجاب غیب کنار زند و مرگ را در آغوش گیرد. بله او همچون رند حافظ در این ایام حزن و اندوه محرم هم به وصال یار و هم به دیدار محبوب عالم و آدم حضرت ابا عبد الله الحسین (ع)رسید. ابتهاج یعنی خورشید تابان که در سایه آن زبان و ادب فارسی روحی تازه و رونقی چشمگیر یافت. سروری از میان رفت که اشعارش سرور(ابتهاج) دلها بود. روحش شاد و یادش گرامی باد.
آیت الله سیدمصطفی محقق داماد عضو پیوسته و رییس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم در پیام تسلیتی نوشت:
امیرهوشنگ ابتهاج متخلص به سایه را میتوان نامدارترین شاعر باقیمانده از نسل بزرگان شعر معاصر دانست که برخی اشعار او به تعبیر استاد شفیعی کدکنی آبروی شعر امروز است. او با وجود آگاهی و شناخت ژرفی که از ادبیات گرانسنگ کهن و میراث شعر عرفانی داشت، علاوه بر سخنسرایی در قالبهای کهن، بهویژه غزل، از حال و هوای جهان معاصر هم اثر پذیرفته بود و در قالبهای نو نیز طبعآزمایی میکرد. ازهمینرو سخنان او هم از دید سنتگرایان پسندیده بود و هم در چشم امروزیانی که گرایشی متعادل به طرح مضامین جدید داشتند مطبوع مینمود.
سایه از طریق همین هنر سخنوری خود به ارتقای سطح فرهنگی نسل شاعران و شعردوستان پس از خود یاری رسانده است و این جداست از خدمتی که با تصحیح دیوان حافظ به این متن ارزشمند و محبوب ایرانیان نموده و نیز خدمات مفیدی که به هنر اصیل ایرانی وجلوگیری از هرگونه ابتذال آن کرده است. ابتهاج دربرخی قطعاتش بیانگر درددل جامعه زمان خود بود و ازین رهگذر تعهد ملی خویش را ایفا می نمود.
در این سَرای بی کَسی، کَسی به دَر نِمی زَنَد
به دشت پُر مَلال ما پَرنده پَر نمی زند
یِکی زِ شَب گِرفتِگان چِراغ بَر نِمی کُنَد
کسی به کُوچه سارِ شَب، دَرِ سَحَر نمی زند
نِشَسته اَم دَر انتظار این غُبارِ بی سَوار
درَیغ، کز شَبی چُنین، سِپیدِه سَر نمی زند
گُذَرگَهی ست پُر سِتَم که اَندَر اُو به غِیر غَم
یکی صَلایِ آشِنا، به رَهگُذَر نمی زند.
ابتهاج به سیدالشهداء (ع)عشق می ورزید واورا خون همواره جوشان توصیف کرده وخطاب به آن بزرگوار چنین سروده بود؛
«یا حسین بن علی!
خون گرم تو هنوز
از زمین میجوشد
هرکجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمه خون مینوشد.
کربلایی است دلم»
وسرانجام اراده حق متعال بران تعلق گرفت که درایام عزای مولایش همراه امید به شفاعت او دعوت حق را لبیک گوید. اللهم ارزقنا شفاعة الحسین (ع) یوم الورود.