هوش مصنوعی که پیشتر فقط در تخیلات ما وجود داشته، با توسعه فناوری اطلاعات همچون افزایش قدرت محاسبات، تجمع دادهها و پیشرفت شبکههای ارتباطی نسل پنجم، به سرعت در حال رشد است. سیستمهای مبتنی بر این فناوری در سراسر جهان با طیف وسیعی از سایر فناوریها از جمله کلان داده، فناوریهای زیستی، به منظور تقویت امنیت جهانی، در تعامل است. استفاده از دادههای حاصل از الگوهای ترافیکی شهرها، بازارهای مالی، رفتار مصرفکننده، پروندههای سلامت و علم ژنتیک به منظور پیشبینی جنبههای مختلف زندگی روزمره انسانها، نشان از ارتباط و تعامل این فناوری با دیگر فناوریها است.
بهکارگیری هوش مصنوعی در تمام صنایع از جمله تولید، مراقبتهای بهداشتی، حملونقل، محیطزیست و آموزش گسترش یافته و اکنون تقریباً در همه جنبههای زندگی روزمره با این فناوری مواجه هستیم. بر اساس تأکید مجمع جهانی اقتصاد، جهان امروزی در اسرع وقت نیاز به ایجاد یک قرارداد اجتماعی جدید دارد تا ایمنی در نوآوری فناورانه، به ویژه فناوری هوش مصنوعی و هماهنگی آن با نیازهای اخلاقی یک جامعه جهانی را تضمین کند.
هوش مصنوعی با ایجاد کاتالیزور نوآوری در کل صنایع و فراهم کردن راحتی بیشتر در زندگی روزمره مردم، ابزاری قدرتمند در حل مشکلات اجتماعی مانند پیری جمعیت و پیشگیری از جرم خواهد بود. اساساً نحوه کار و ساختار شغلی را تغییر میدهد و درعینحال گسترش آن میتواند موجب اختلال در عملکرد و تهدیدهای امنیتی باشد. بنابراین باید به جای پذیرش منفعلانه این تغییرات، عوامل تغییر فعال در ایجاد آیندهای روشن را فراهم کنیم.
در طی سالهای آینده، فناوری هوش مصنوعی به عنوان یکی از عوامل رشد اقتصادی و ایجاد تحول در صنایع مختلف خواهد بود. بررسیهای موسسه PWC حاکی از آن است که میزان تأثیر هوش مصنوعی در تولید ناخالص داخلی جهانی در سال ۲۰۳۰ به ۱۵.۷ هزار میلیارد دلار میرسد که ۶۰ درصد آن از طریق مصرف و ۴۰ درصد آن به دلیل بهرهوری است.
لذا نه تنها حوزه اقتصادی بلکه سایر حوزهها و صنایع نیز متأثر از پیشرفت و توسعه این فناوری در کشور خواهد بود. بطوریکه امروزه اغلب استارتآپهای فعال دنیا در حوزه هوش مصنوعی در زمینههایی همچون تحلیل اطلاعات و بهینهسازی و پیشبینی مبتنی بر آن، هوشمندسازی خدمات، تجهیزات، ماشینآلات و کمک ابزارها، ایجاد امنیت، جلوگیری از تقلب و پردازش صوت و تصویر فعال هستند. بنابراین نیاز است این صنایع از ظرفیت تعامل با کاربران بهرهبرداری کند. عدم توجه به ظهور و حضور این فناوریها، موجب کاهش مخاطبان، دورماندن از بازار رقابت و عدم کارایی و بهرهبرداری از منابع خواهد شد.
لذا وقت آن رسیده که برای جهانی آماده شویم که مردم و هوش مصنوعی بتوانند در آن همزیستی داشته باشند. برای این منظور، نیاز به تدوین یک استراتژی ملی برای این فناوری با هدف به حداکثر رساندن نقاط قوت ملی و زیرساخت مناسب فناوری اطلاعات و درعینحال تحقق بخشیدن به هوش مصنوعی مردم محور، فراتر از دیدگاههای فنی و صنعتی وجود دارد. قطعاً با همکاری بخشهای دولتی و خصوصی برای اجرای موفقیتآمیز این استراتژی ملی، میتوان از رقابت دیجیتال در کلاس جهانی اطمینان حاصل نمود و کیفیت زندگی افراد را تا سال ۲۰۳۰ به طور قابلتوجهی بهبود بخشید.