به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، همین سیاسیکاریها بود که کار دست جشنواره ونیز داد و سبب شد تا این جشنواره، با دور شدن از اهداف هنری خود، خیلی زود قافیه رقابت را به جشنواره کن باخته و دیگر هیچگاه نتواند آن جایگاه اصیل خود را پس بگیرد. جشنوارهای که برای مدتی، کرکره سیاسیکاریهایش را کمی پائین کشید و توانست تاحدودی، مقبولیت دهههای گذشته خود را به دست آورد اما درست در دورهای که احساس میشد این جشنواره درصدد نگاه صرف به مقولات هنری و اجتناب از بازیهای سیاسی است، شاهد بیشترین عملکرد سیاسی این جشنواره طی یک دهه گذشته بودیم.
این رویکرد، خود را در انتخاب فیلمهای بخش مسابقه نشان داد. زمانی که طبق یک سناریوی از پیش طراحیشده، جعفر پناهی برای دستگیری ۲ کارگردان دیگر، به زندان مراجعه میکند و همانجا دستگیر میشود. این، مرحله نخست پازل بود که توسط پناهی طراحی شد. او فیلم آمادهای داشت و میدانست که فیلم وی که اصلا با هدف شرکت در جشوارههای خارجی ساخته شده، به شکلی عادی و به فراخور کیفیت، نمیتواند در هیچ فستیوالی پذیرفته شود، بنابراین با طراحی این نقشه دقیق، در گام نخست به زندان افتاد و در گام بعدی و طی هماهنگیهایی که با مدیریت جشنواره ونیز صورت گرفته بود، تنها چند ساعت پس از انتشار خبر این دستگیری، دبیر این رویداد، در اقدامی عجیب، از «خرس نیست» پناهی بهعنوان نخستین اثری نام برد که در بخش رقابتی جشنواره امسال ونیز پذیرفته شده است. حال آنکه تا آن زمان، هنوز اسامی فیلمهای بخش مسابقه اعلام نشده بود و داوران، مشغول انتخاب آثار بودند.
باربرا خیلی صادقانه اعلام کرد که خرس نیست برخلاف تشریفات و قواعد مرسوم، در بخش مسابقه این دوره گنجانده شده است. البته که وی، یک هفته پس از این اظهارنظر، در یک تناقضگویی عجیب اعلام کرده بود که انتخاب این فیلم، سیاسی نبوده است. وقتی انتخاب یک فیلم در اصلیترین بخش یک رویداد و آن هم چند ساعت پس از دستگیری کارگردان آن، بدون تشریفات و قواعد مرسوم، امری سیاسی نیست، پس چه معنای دیگری میتواند داشته باشد؟
اتفاق بعدی اما خود را روی فرش قرمز افتتاحیه نشان داد. جایی که در میان یک جمع هنری، ناگهان هیلاری کلینتون، مقابل دوربین عکاسان ظاهر شده، برای ۱۰ دقیقه، عکس انداخت و همان شب هم ونیز را ترک کرد. اتفاق عجیبی که هنوز دلیل روشنی برای آن ذکر نشده اما برخی مفسران سیاسی، دلیل این حضور را بیارتباط با انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا و بهرهکشیهایی که نامزدهای حزب متبوع کلینتون از هالیوود و دیگر جشنوارههای پرنفوذ سینمایی میتوانند به عمل آورند، ندانستهاند. بنابراین ونیز، در این زمینه، نهتنها، پا را نسبت به کن عقبتر نگذاشت بلکه حالا با دعوت از سیاسیون غیرمرتبط با جشنواره، عملا دایره سیاستزدگی خود را فراتر از جشنواره کن هم ترسیم کرد.
پس از این اتفاق و در مراسم افتتاحیه نیز به شکلی عجیب که از پیش نیز اعلام نشده بود، صحبتهای اختصاصی زلنسکی برای جشنواره ونیز به روی پرده رفت. اتفاقی که در افتتاحیه کن نیز رخ داد و موجی از انتقادها را به همراه داشت. جشنواره سیاستزده ونیز با وجود آگاهی از این میزان انتقادها که عنوان میکردند یک جشنواره سینمایی، ارتباطی با ماجراهای سیاسی روز ندارد و یا بجران در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد و در این بین، چرا تنها به اوکراین پرداخته میشود؟ باز هم بیگدار به آب زد و ترجیح داد همان مسیری که کن رفت و به در بسته خورد را عملیاتی کرده و در ادامه، همانگونه که مشاهده کردیم، هیچ عایدی نصیب این جشنواره نشد.
البته که تا پیش از افتتاحیه، باربرا اعلام کرده بود که برنامههایی در حمایت از اوکراین در این دوره از جشنواره انجام خواهد شد که پخش سخنرانی زلنسکی، یکی از این موارد بوده است. این اظهارنظرها که تمام آنها تا پیش از برگزاری جشنواره امسال رقم خورده بود، خود گواه آن بود که ونیز تا چه اندازه با اهداف و منویات سیاسی، قدم در گود هفتادونهم نهاده است.
در اثنای برگزاری این رویداد نیز یک شبهمستند از زندگی شیرین عبادی؛ فعال مخالف ایران، به روی پرده رفت که حضور ۱۲ نفر در سالن نمایش این مستند و غرولند آنها پس از پایان این مستند، خود، بزرگترین گواه بر میزان اعتبار و کیفیت این اثر است. اما سوالی که اینجا مطرح میشود آنکه جشنواره عریض و طویلی چون ونیز، چرا باید به چنین آثار بیکیفیتی باج بدهد و درحالیکه دهها مستند باکیفیت در سراسر جهان آماده نمایش هستند، با پذیرش آثاری از این دست، عملا جای آثار باکیفیت را تنگ کرده و هم خشم مخاطبان را به همراه دارند و هم از رهگذار این اقدام شائبهبرانگیز سیاسی، نه چیزی دستگیر جشنواره میشود و نه در میدان عمل، اتفاقی در حوزه سیاستگذاری کشورمان رخ میدهد.
و حالا در آخرین روز جشنواره، یک اتفاق عجیب دیگر نیز رخ داد که طی آن، حدود ۲۵ نفر از کسانی که هویت آنها مشخص نشده، با در دست داشتن تصاویری از جعفر پناهی و محمد رسولاف، دقایقی مقابل دوربین عکاسان قرار گرفتند و سپس متفرق شدند. یک اقدام فوقالعاده عجیب که مشخص نیست با چه هدف و نگاهی برگزار شد و جشنواره ونیز از این مجال، چه آوردهای را کسب نمود؟
نکته قابل تامل آنکه در دورهای که انتظار میرفت تا ونیز با حضور چند فیلم و یک داور ایرانی، مقهور استعداد فرزندان ایرانزمین شود، اما این دوره به یک دوره ضدایرانی تبدیل شد که طی آن، از هر مسیری که ممکن بود، هجمههایی علیه سینما در ایران و مدیریت آن صورت گرفت.
ونیز با این دستفرمان، نهتنها توقیفی در جهت بازپسگیری جایگاه خود از جشنواره کن نمییابد بلکه موقعیت و جایگاه خود را در قیاس با جشنوارههای ردهپائینتر از خود نیز در خطر میبیند. حقیقتی که انتظار میرفت در جشنواره این دوره اعمال شود اما باید دید در پشت پرده جشنواره ونیز چه اتفاقاتی در حال رقم خوردن است که مدیران این جشنواره را قانع کرده تا بدون آنکه چیزی عایدشان شود، اینچنین سنگ اپوزیسیون وطنی و مخالفان نظام ایران را به سینه بزنند.