سی و ششمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی با موضوع « اتحاد اسلامی، صلح و پرهیز از تفرقه و تنازع در جهان اسلام، راهکارهای اجرائی و اقدامات عملیاتی» در حالی از ۱۷ مهر ماه ۱۴۰۱ آغاز شده و تا ۲۲ همین ماه ادامه خواهد یافت که در آن علما و اندیشمندان سراسر جهان به صورت حضوری و مجازی به موضوعات مرتبط با جهان اسلام خواهند پرداخت؛ موضوعاتی از جنگ و صلح گرفته تا تقابل با تروریسم و آتش افروزی های هدفمند غرب در کشورهای اسلامی.
یکی از بزرگ ترین مصیبت های جهان اسلام به تلاش های آمریکا و متحدان اروپایی در تفرقه انگیزی میان مسلمانان برمی گردد. تفرقه افکنی، تلاش برای تجزیه کشورهای اسلامی، حمایت از گروه های تروریستی و تحریم برخی از کشورهای جهان اسلام از جمله تلاش های غرب در جهان اسلام با هدف تضعیف کشورهای اسلامی است.
آمریکا و متحدان خود تنها با موارد فوق الذکر بسنده نکرده و طی دهه های اخیر افزون بر راه اندازی جنگ های نیابتی و سرازیر کردن جنگ افزارهای خود به خاورمیانه، همواره به صورت مستقیم اراضی کشورهای مسلمان را به اشغال خود در آورده اند که نمونه های بارز آن اشغال افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در سال ۲۰۰۳ بود
سایه ترور، وحشت و فقر بر افغانستان تحت اشغال
از سال ۲۰۰۱ که آمریکای بوش به بهانه ریشه کن کردن تروریسم، افغانستان را اشغال کرد تا سال گذشته (۲۰۲۱) که پس از شکست مفتضحانه ناگزیر به خروج غیرمسئولانه از خاک این کشور شد، کابل روی امنیت، آرامش و رفاه را به خود ندیده است.
اگر چه هزینه مالی بالایی طی این ۲ دهه متوجه آمریکا بود اما نگاهی به شمار کشته شدگان افغان و اوضاع وخیم امنیتی و معیشتی مردم این کشور از عمق میراث شوم آمریکایی ها پرده برمی دارد.
«اداره بازرس ویژه آمریکا در امور افغانستان» یا «سیگار» چندی پیش در گزارشی اعلام کرد که «در جنگ ۲۰ ساله ایالات متحده در افغانستان ۶۶ هزار نظامی و ۴۸ هزار غیرنظامی افغان کشته شده و ۷۵ هزار غیرنظامی دیگر این کشور نیز زخمی شده اند.»
اگرچه آمریکا در سال ۲۰۰۱ به بهانه مقابله با تروریسم، افغانستان را به اشغال خود درآورد اما طی این دو دهه با وجود هزینههای سنگین، نتوانست ارتشی منظم و سیستم امنیتی قوی در این کشور ایجاد کند؛ ارتشی که دست کم چند روز در مقابل طالبان ایستادگی کند. افزون بر آن، آمریکا در زمینه ریشهکن کردن تروریسم و افراطگرایی که در سال ۲۰۰۱ با این هدف افغانستان را اشغال کرده بود، ناکام ماند.
طی سالهای اخیر همواره خاک افغانستان جولانگاه گروههای افراطی و حملات تروریستی بوده است و پس از خروج نظامیان آمریکا نیز گروههای افراطی دیگری سربرآوردهاند که گروهک تروریستی موسوم به «داعش خراسان» از آن جمله است؛ این گروهک در سال ۱۴۰۰ چندین حمله انتحاری ترتیب داد که از حملات مرگبار به فرودگاه کابل با ۱۷۰ کشته گرفته تا انفجارهای انتحاری در مساجد «امام بارگاه فاطمیه» در قندهار و «سیدآباد» در ولایت قندوز را شامل میشد؛ مساجدی که به شیعیان تعلق داشت و از نگاه ناظران با هدف ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی انجام شد.
دو دهه اشغال و تحمیل هزینه بر عراق
جرج بوش رئیس جمهوری وقت آمریکا سال ۲۰۰۳ به نام «عملیات آزادسازی» دستور حمله نظامی به عراق را صادر و عملاً این کشور را اشغال کرد. در این تهاجم ۳۲ کشور ایالات متحده را همراهی کردند؛ علاوه بر این، واشنگتن شرکتهای نظامی و امنیتی را نیز وارد عراق کرد که این شرکتها مجری بسیاری از جرائم نظیر قاچاق، سرقت نفت، ایجاد وحشت، تخریب زیرساختها و آتشزدن کارخانجات محلی بودند.
به موازات گستردگی و حضور همهجانبهی آمریکا در عراق، این کشور طی هشت سال اِشغالگری و غارت متحمل هزینههای بسیاری شد و یکی از پرهزینهترین دخالتهای خود در قرن را رقم زد.
سال ۲۰۰۳ و یک هفته قبل از آغاز جنگ عراق، یک برنامه تلویزیونی، گفتوگویی بین روزنامهنگاران و «دیک چنی» معاون جرج بوش رئیس جمهور وقت ترتیب داد که در آن نتیجه تمام تحلیلها و برآوردها از هزینههای مالی احتمالی واشنگتن در عراق، مبلغ ۱۰میلیارد دلار به طور سالانه برآورد شده بود.
بعد از این رسانههای آمریکایی به مردم این کشور اعلام کردند که اگر این جنگ حداقل دو سال ادامه پیدا کند، بیش از ۱۰۰میلیارد دلار هزینه به واشنگتن تحمیل خواهد کرد. تخصیصهای مالی ایالات متحده در ردیف بودجه نظامی به حضور نظامیاش در عراق نیز جالب توجه است:
پژوهش دیگری تحت عنوان «پروژهی هزینههای جنگ» توسط موسسه مطالعات بینالمللی واتسون در دانشگاه براون آمریکا تهیه شده که میزان هزینههای واشنگتن در جنگ با عراق را نشان میدهد.
براساس این پژوهش هزینه جنگ آمریکا در عراق بالغ بر ۱.۷ تریلیون دلار و ۴۹۰ میلیارد دلار برآورد شده است؛ هزینهای که ممکن است طی چهار دهه آینده پس از محاسبه حقوق جانبازان به بیش از ۶ تریلیون دلار افزایش یابد. طبق دادههای این پژوهش، جنگ آمریکا علیه عراق منجر به کشته شدن حدود ۱۳۴ هزار غیرنظامی عراقی شده است.
این در حالی است که پژوهشگران حاضر در این پروژه احتمال میدهند آمار واقعی چهار برابر این تعداد قربانیان باشد. این احتمالات مورد تأیید فعالان سیاسی عراقی نیز است و آنان معتقدند تعداد غیرنظامیان قربانی شده بسیار بیشتر از آمار و ارقام منتشر شده آمریکایی است.
مطابق با نتایج این مطالعه شمار تلفات از بین نیروهای امنیتی، سرکوب شورشیان، روزنامه نگاران و امدادگران، مجموع تلفات جنگ بین ۱۷۵هزار تا ۱۸۹هزار قابل افزایش است. انتشار این پژوهش که توسط حدود ۳۰ نفر از دانشگاهیان و صاحب نظران تهیه شده، مصادف با دهمین سالگرد تهاجم آمریکا بود.
بعد از این گزارش وزارت خزانهداری آمریکا و برآورد هزینههای واقعی جنگ، میزان خسارتهای مالی و نظامی و جانی را بالا برد. این ارقام اضافه بر تعهدات آتی ناشی از جنگها مانند مزایای پزشکی و غرامت برای جانبازان معلولان است که حداقل به ۳.۷ تریلیون دلار میرسد؛ برآورد حاضر در آخرین گزارش به حدود چهار تریلیون دلار افزایش یافته است.
افزایش حجم هزینههای جانبازان، هزینههای اجتماعی هنگفتی نیز برای آمریکا به همراه داشت؛ یک پژوهش در سال ۲۰۱۱ به این نتیجه رسید که حق درمان برای جانبازان مجروح و معلول پس از ۱۰ سال جنگ بالغ بر ۳۳ میلیارد دلار بوده است؛ این رقم طی دو سال بعد به ۱۳۴.۷ میلیارد دلار افزایش یافت.
نتیجهی پایانی این جنگ برای آمریکا صرف هزینههای هنگفت جهت رسیدن به توافقی بر سر امنیتش بود. اما از آن مهمتر و دردناکتر ویرانیهای تحمیلشده به عراق بود که فقط یک دور بازسازی نسبی آن وضعیت، ۲۱۲ میلیارد دلار شد.
بنابراین جنگی که آمریکا با ادعای دستیابی صدام به سلاح کشتار جمعی آغاز کرد، نتایجی جز اشغال خاک این کشور، پایمال شدن حقوق اولیه شهروندان، نقض حقوق بشر، آوارگی و پناهندگی عراقیها، تخریب گسترده زیرساختهای اقتصادی، بهداشتی و آموزشی برای عراق نداشت. از آن مهمتر نتایج سیاسی- امنیتی این جنگ در سطح منطقهای و بروز بحرانهای فراگیری است که یک دهه بعد خود را نشان داد.
افغانستان و عراق که در این نوشتار به آنها اشاره شد، تنها دو نمونه از میراث شوم اشغالگری و تجاوز غرب در جهان اسلام هستند. در حالی که غربی ها به ویژه آمریکا با سیاستهایی چون تفرقه افکنی، مداخله جویی، تحریم، حمایت از گروههای تروریستی، راه اندازی جنگ های نیابتی و غیره در کشورهای مختلف نظیر سوریه و دیگر کشورهای غرب آسیا و آفریقا همواره در صدد تضعیف جهان اسلام برآمده اند و این سیاست ها همچنان ادامه دارد و نیازمند راهکاری برای وحدت بیش از پیش از سوی علما و اندیشمندان جهان اسلام و مسلمانان است.