قلب، مشترک لفظی است و از آن دو مفهوم فهمیده می شود. یکی قلب فیزیکی که عضوی مخروطی شکل در بدن انسان است که خون را از راه رگ ها به سلول ها هدایت می کند. دیگری قلب اخلاقی است که از بعد روحانی انسان با عنوان قلب یاد می شود و از آثار آن ادراک حصولی و حضوری و احساسات باطنی است.
بزرگان عرفان، ادراک را کار قلب می دانند و معتقدند دخالت مغز در ادراک، دخالت ابزاری است.
قرآن مجید بسیاری از احساسات باطنی را به قلب نسبت می دهد:
۱. آرامش؛ انزل السکینه فی قلوب المومنین (فتح، ۴)
۲. اضطراب؛ قلوب یومئذ واجفه (نازعات، ۸)
۳. الفت؛ فالف بین قلوبکم (آل عمران، ۱۰۳)
۴. امتحان؛ امتحن الله قلوبهم (حجرات،۳)
۵. انحراف؛ ما کاد یزیغ قلوب (توبه، ۱۱۷)
۶. انکار؛ قلوبهم منکرة (نحل، ۲۲)
۷. ایمان؛ فی قلوبهم الایمان (مجادله، ۲۲)
۸. بیماری؛ فی قلبه مرض (احزاب، ۳۲)
۹. ترس؛ وجلت قلوبهم (انفال، ۲)
۱۰. تعصب؛ فی قلوبهم الحمیه (فتح، ۲۶)
۱۱. تعقل؛ لهم قلوب یعقلون بها (حج، ۴۶)
۱۲. تفقه؛ لهم قلوب لایفقهون بها (اعراف، ۱۷۹)
۱۳. تقوا؛ من تقوی القلوب (حج ۳۲)
۱۴. حسرت؛ حسرة فی قلوبهم (آل عمران، ۱۵۶)
۱۵. خشوع؛ تخشع قلوبهم (حدید، ۱۶)
۱۶. ذکر؛ لذکری لمن کان له قلب (ق، ۳۷)
۱۷. رافت؛ و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رافه (حدید، ۲۷)
۱۸. سلامتی؛ بقلب سلیم (شعراء،۸۹)
۱۹. طهارت؛ اطهر لقلوبکم (احزاب،۵۳)
۲۰. غفلت؛ اغفلنا قلبه عن ذکرنا (کهف، ۲۸)
۲۱. قساوت؛ قلوبهم قاسیة (مائده، ۱۳)
۲۲. گناه؛ فانه اثم قلبه (بقره،۲۸۴)
۲۳. نزول وحی؛ نزله علی قلبک (بقره، ۹۷)
۲۴. نفاق؛ نفاقا فی قلوبهم (توبه، ۷۷)
۲۵. نیت؛ یواخذکم بما کسبت قلوبکم - بقره، ۲۲۵
در مناجات خمسه عشر می خوانیم و امات قلبی عظیم جنایتی؛ بزرگی جنایتم، قلبم را میرانده است. فاحیه بتوبه منک؛ پس آن را با توبه به درگاهت زنده کن.
مرگ و حیات را به قلب نسبت می دهد. قلب مرده با توبه زنده می شود. پیامبر اکرم ( ص ) می فرمایند: انما سمی القلب من تقلبه؛ قلب را از این رو قلب نامیده اند که منقلب و دگرگون می شود. (کنزالعمال، ۱۲۱۰)
با همین نگاه امام باقر (ع) می فرمایند: القلوب ثلاثه؛ سه نوع قلب داریم. قلب مفتوح که چراغی در آن روشن است و هرگز خاموش نمی شود. قلب فیه نکتة سوداء؛ قلبی که یک نقطه سیاه دارد و در آن همواره خوبی و بدی در حال جنگند و هر کدام قوی تر بود بر دیگری غلبه می کند و سوم قلب منکوس؛ قلب واژگون که هیچ امر خیری را درک نمی کند. (معانی الاخبار، ص ۳۹۵)
همان امام بزرگوار می فرمایند: ما من شیء افسد للقلب من خطیئه ان القلب لیواقع الخطیئه فما تزال به حتی تغلب علیه فیصیر اعلاه اسفله؛ هیچ چیز مانند گناه، روح را پریشان و بیمار نمی کند، گناه آنقدر در دل اثر می گذارد و قلب را مشوش می کند که کاملا بر او مسلط می شود و او را تابع خود می کند، کم کم قلب و روح آدمی واژگون می شود. دل که واژگون شد، همه چیز را معکوس می بیند. (اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۸)
گناه، نافرمانی از اوامر و نواهی الهی است؛ چه صغیره باشد، و چه کبیره. قرآن و روایات به کبیره بودن برخی از گناهان تصریح کرده اند. این گناهان بسیار زشت، قلب را واژگون می کنند، مانند: اهانت به اولیای الهی، اهانت به قرآن مجید، کمک به طاغوت و مستکبرین، ترک حجاب اسلامی، زنا، لواط، کشتن انسان بی گناه، دروغ، تهمت، شایعه پراکنی، تخریب اموال مردم و بیت المال، پیمان شکنی و ضدیت با نظام دینی. کار به جایی می رسد که خداوند در آیه ۱۰ سوره روم می فرماید ثم کان عاقبه الذین اساءوا السوای ان کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزءون؛ سرانجام کسانی که زشت کاری و گناه کردند، این شد که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند و قلبی که باید نورانی شود، آن را واژگون می کنند.
قلب انسان باید با تلاوت قرآن و دعا، آموزش معارف اسلام ناب، گفتگوی علمی، همنشینی با علمای با تقوا و مهذب، تقویت ایمان و معنویت، ذکر الهی و استغفار، تفکر در زمین و آسمان، نماز اول وقت، سحرخیزی و نماز شب، گریه از خوف الهی، یاد مرگ و قیامت و شنیدن موعظه و پندآموزی منور گردد.
امام صادق (ع) می فرمایند: القلب حرم الله فلاتسکن حرم الله غیر الله؛ قلب، حرم خداوند است؛ پس کسی را در حرم خدا، جز خدا ساکن نکن. قلب، جای ایمان و قرآن است. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند قلبی که در آن ایمان و قرآن هست، چون مشکدان همیشه خوشبو است.