تهران - ایرنا - پیروزی «لولا داسیلوا» در انتخابات ریاست جمهوری برزیل از اهمیت بالایی برخوردار است و می توان گفت که در سه سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی قابل تحلیل بوده و نتایج و آثار چشمگیری به همراه خواهد داشت.

به گزارش ایرنا، ۲۷ اکتبر ۱۹۴۵ در یکی از شهرهایی که خشکسالی، یکی از مشکلات تکراری آن است، به دنیا آمد. دستفروش خیابانی و کارگر خشکشویی از جمله شغل‌هایی است که همزمان با یادگیری خواندن و نوشتن، تا پیش از ۱۹۶۸ و ورود به عرصه فعالیت در اتحادیه‌ها به آن‌ها اشتغال داشت. در سال ۱۹۸۶، یکی از کرسی‌های اتاق نمایندگان فدرال را به دست آورد و در سال ۱۹۷۰ به عنوان رئیس اتحادیه فلزکاران، با رهبری یک اعتصاب تاریخی، دیکتاتوری نظامی وقت را به چالش کشید. ده سال بعد، حزب کارگران را با همراهی دیگر اتحادیه‌ها و شماری از روشنفکران و سیاستمداران تاسیس کرد و سرانجام برای نخستین بار در سال ۲۰۰۳، با رای مردم به جایگاه ریاست جمهوری دست یافت. وی نخستین رئیس‌جمهوری بود که پس از سه تلاش ناکام در انتخابات، از طبقه کارگر به قدرت رسید و به عنوان رئیس «معجزه اقتصادی»، اعتبار بین‌المللی شگفت‌انگیزی برای کشورش به دست آورد. پس از دو دوره ریاست جمهوری موفق، در سال ۲۰۱۷، به اتهام فساد مالی به ۱۲ سال زندان محکوم شد اما با گذشت ۱۹ ماه از دوره محکومیت، با حکم دستگاه قضایی تبرئه شد و آزادی او با استقبال انبوهی از رهبران و طرفدارانش همراه شد. و بدین ترتیب، از نخستین روزهای پس از آزادی، زمزمه‌های بازگشت دوباره او به قدرت آغاز شد تا اینکه ساعات پایانی ۳۰ اکتبر ۲۰۲۲ (هشتم آبان ۱۴۰۱) تصاویر و تیترها از خبر «لولا داسیلوا در انتخابات برزیل پیروز شد» در رسانه‌های جهان منتشر شد.   

کوچ از برزیلِ بولسونارو به برزیلِ داسیلوا

«لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا»، کمتر از یک هفته پس از تولد ۷۷ سالگی (۲۷ اکتبر ۱۹۴۵)، دوباره عنوان رئیس‌جمهوری برزیل را از آن خود کرد. پس از ماه‌ها رقابت انتخاباتی فشرده، این سیاستمدار کهنه‌کار با شکست «ژائیر بولسونارو» که می‌بایست خود را برای تحویل سکان ریاست جمهوری آماده کند، برای سومین بار، رئیس‌جمهوری برزیل شد. براساس شمارش ۹۹.۹۹ درصد مجموع آرا، ۵۰.۹ درصد در مقابل ۴۹.۱ درصد.

داسیلوا توانست از مشارکت ۷۹.۴۱ درصدی مردم، حدود ۶۰ میلیون رای را از آن خود کند؛ نه تنها هیچکس تاکنون در انتخابات برزیل به این میزان رای دست نیافته بود بلکه هیچکس با این اختلاف ناچیز پیروز نشده بود؛ نشانه‌هایی که بازگشت داسیلوا را تاریخی می‌کند.

لولا داسیلوا، ۱۹ سال پیش توانست برزیل را به عنوان کشوری که در یک بحران اقتصادی پیچیده با بدهی عمومی بالا، کاهش ارزش پول و کاهش تولید ناخالص داخلی، بیکاری، فقر و نابرابری غوطه‌ور بود، احیا کند. اکنون داسیلوا، سه سال پس از ترک زندانی که ۵۸۰ روز را در آن گذراند، خود را به عالی‌ترین جایگاه پهناورترین کشور آمریکای لاتین رسانده است. نکته حائز اهمیت اینکه داسیلوا اگر چه گوی سبقت را از بولسونارو رییس جمهور مستقر ربود اما اختلاف کمتر از دو درصدی او با رقیبش، یک نشانه آماری از جامعه‌ای دو قطبی است. به این ترتیب، هر آنچه باعث می‌شود تا پیروزی داسیلوا را تاریخی تلقی کرد، به همان میزان از دشوار بودن مسیر پیش‌روی این سیاستمدار چپگرا خبر می‌دهد.

بولسونارو این رقابت را به حریفش واگذار کرد و مردم برزیل موفق شدند تا دست‌کم برای چهار سال، دست راستگرایان افراطی را از دولت کوتاه کنند. اما ویدیوی حمله نماینده طرفدار بولسونارو به یکی از حامیان داسیلوا با اسلحه و در وسط خیابان که کمتر از ۲۴ ساعت به برگزاری انتخابات در شبکه‌های مجازی، بازدید میلیونی پیدا کرد، واقعیت این روزهای برزیل، در پایان چهار سال ریاست جمهوری بولسونارو را نشان می دهد. انتشار تصویر همسر بولسونارو پای صندوق‌های رای با پیراهنی با تصویر پرچم رژیم صهیونیستی از دیگر موضوعاتی بود که سر و صدای زیادی به پا کرد و انتقادهای تندی از سوی کاربران با این عناوین که «فاشیست از صهیونیسم می‌گذرد»، «چه میهن‌پرستی عجیبی!»، «ای کاش غول آمریکای جنوبی امروز بیدار شود» و «دیوانگی در برزیل باید امروز تمام شود» مطرح شد. بنابراین باید گفت مدیریت موفق قبلی داسیلوا در کنار مدیریت ناموفق افراطی و اسف‌بار بولسونارو منجر به این شد که داسیلوا یکم ژانویه به صورت رسمی ساکن مقر ریاست جمهوری این کشور شود.

بولسوناروی نظامی و طرفدار آزادسازی حمل سلاح، تمام تلاش خود برای هر چه بیشتر قطبی کردن جامعه را به کار بست و چنانکه تجربه «دونالد ترامپ» در آمریکا نشان داد، ایجاد هراس در میان مردم به جای تزریق آرامش و به رگبار بستن رقیب با اتهام‌ها به جای ارائه برنامه‌های آینده، بر نقاط تاریک دوره حضور در قدرت او تلمبار شده و به ویژه آرای مردد و بلاتکلیف را به سمت مخالف سوق می‌دهد. بولسونارو در چهار سال گذشته، نهادهای برزیل را به شدت تحت فشار قرار داد و این روزها همچنان نگرانی‌ از پذیرش مسالمت‌آمیز شکست از سوی بولسونارو وجود دارد. حمله بولسونارو به نهادهای برزیل به اندازه‌ای بود که تا پیش از پیروزی داسیلوا، اگر چه بازگشت او، تضمین قطعی تکرار دوره‌های موفق پیشین او نیست اما ابقای بولسونارو، تهدید قطعی برای دموکراسی برزیل تلقی می‌شد.

مردم برزیل با انتخاب داسیلوا بار دیگر به احیای دوباره قدرت کشورشان درحالی دل بسته‌اند که در حال حاضر، حدود ۶۳ میلیون برزیلی زیر خط فقر زندگی می‌کنند؛ ناامنی غذایی، ۱۲۵ میلیون نفر را تحت تاثیر قرار داده است؛ کمتر از یک درصد از مالکان زمین‌های کشاورزی، ۴۵ درصد از اراضی روستایی را در اختیار دارند؛ با وجود اینکه، بیش از نیمی از جمعیت این کشور را سیاه‌پوست‌ها تشکیل می‌دهند، تعداد اندکی از آفریقایی- برزیلی‌ها در پست‌های مدیریتی قرار دارند و هر ساله، ۵۰ هزار نفر (روزانه حدود ۱۳۰ نفر) در برزیل به دلیل وقایع خشونت‌آمیز کشته می‌شوند. بنابراین چنان که استراتژی انتخاباتی داسیلوا همواره حول یادآوری موفقیت‌های دوران ریاست قبلی او متمرکز بود، روند مدیریت او در چهار سال پیش‌رو، بیش از پیش زیر ذره‌بین خواهد بود. باید دید به راستی کامیابی‌های قبلی داسیلوا تکرار خواهند شد؟    

برزیل و آمریکای لاتین؛ خروج از پیله انزوا، پیش به سوی همگرایی

لولا داسیلوا را می‌توان برجسته‌ترین شخصیت چپگرای تاریخ معاصر آمریکای لاتین دانست. بزرگترین اقتصاد آمریکای لاتین از یکم ژانویه ۲۰۲۳ به دست رهبری چپگرا خواهد افتاد و پازل حکمرانی چپگرایان در پنج قدرت اقتصادی برتر منطقه (برزیل، مکزیک، آرژانتین، شیلی و کلمبیا) کامل خواهد شد. بر اساس برآوردهای بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی این کشور آمریکای جنوبی در حدود ۱.۶۰۸ میلیارد دلار در نوسان است و فاصله او با دومین اقتصاد منطقه (مکزیک با ۱.۲۹۳ میلیارد دلار) چشمگیر است.

نتایج آخرین انتخابات‌ آمریکای لاتین نشان می‌دهد که جریان چپگرایی در این منطقه، جان تازه‌ای گرفته است. این موج جدید را می‌توان ادامه «موج صورتی» دولت‌های چپ دانست که در دهه ۱۹۹۰ میلادی به قدرت رسیدند. در آن زمان، رهبران چپ، سیاست‌های نئولیبرال و همچنین نابرابری‌ها و محرومیت‌ها و در نتیجه، فساد اجتماعی، سیاسی و تسلط خارجی بر اقتصاد داخلی را محکوم کردند. به گفته کارشناسان، جریان چپ در حال حاضر به آمریکای لاتین بازگشته است، زیرا دولت‌های دست راستی که جایگزین آن‌ها شدند و به صورت عمده از سوی آمریکا حمایت می‌شدند، نتوانستند از موج ناامیدی عمومی جلوگیری کنند.  

«گوستاوو پترو» در ژوئن ۲۰۲۲ به عنوان رئیس‌جمهوری کلمبیا انتخاب شد. «گابریل بوریک» پس از پیروزی در انتخابات دسامبر ۲۰۲۱، چپ‌گراترین رئیس‌جمهوری شیلی در ۵۰ سال اخیر لقب گرفت. یک ماه پیش از آن، «سیومارا کاسترو»، سیاستمدار چپ در هندوراس، ۱۲ سال پس از برکناری همسرش «مانوئل زلایا» از ریاست جمهوری با کودتای نظامی، پیروز شد. در پرو، «پدرو کاستیو»، معلم و رهبر اتحادیه، در ژوئن ۲۰۲۱ به ریاست جمهوری رسید و در بولیوی، «لوئیس آرسه» از حزب «جنبش به سوی سوسیالیسم»  (MAS) به عنوان رئیس‌جمهوری در سال ۲۰۲۰ انتخاب شد. در سال ۲۰۱۹، «آلبرتو فرناندز» با حمایت از یک حزب چپ ائتلافی، «مائوریسیو ماکری» دست راستی را در آرژانتین شکست داد. یک سال پیش از آن نیز، «آندرس مانوئل لوپز اوبرادور» در انتخابات ریاست جمهوری مکزیک به پیروزی قاطع رسید.

نکته حائز اهمیت اینکه خیزش جبهه چپگرایان در آمریکای لاتین اگر چه نویدبخش همگرایی و اتحاد منطقه‌ای عمیق‌تر این جغرافیای پهناور است اما چالش‌های داخلی و خارجی گسترده‌ای نیز پیش روی آن‌ها قرار دارد. با این حال، همگرایی و انزوا، دو شاخصی بود که در دوران رقابت‌های انتخاباتی به داسیلوا و بولسونارو نسبت داده می‌شد. داسیلوا در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۱۰، نقشی کلیدی در پیوند برزیل با آمریکای لاتین و جهان ایفا کرد و باید دید آیا دولت داسیلوا خواهد توانست خود را با شرایط پیچیده خارجی و داخلی و متفاوت از ریاست قبلی خود، تطبیق دهد؟

خروج برزیل از «جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب» (سلاک) که در حال حاضر ریاست آن بر عهده آرژانتین است، قطع روابط دیپلماتیک با ونزوئلا و انتقادهای تند از روسای جمهوری چپگرای شیلی و آرژانتین از جمله اقدامات و تصمیمات بولسونارو است که به احتمال زیاد داسیلوا در مورد آن‌ها تجدید نظر خواهد کرد. داسیلوا پس از رای دادن در انتخابات دیروز گفت: ما از اینکه منطقه‌ای فقیر باشیم خسته شده‌ایم. برزیل باید همه را دور هم جمع کند. ما به آمریکای لاتین نیاز داریم تا یک بلوک قوی باشد.

پیروزی داسیلوا برای رهبران آمریکای لاتین از چنان اهمیتی برخوردار است که موج ارسال پیام‌های تبریک سیاستمداران در ساعت‌های گذشته آغاز شده است: روسای جمهوری کلمبیا، بولیوی، مکزیک، آرژانتین، نیکاراگوئه، هندوراس، شیلی، پرو، جمهوری دومینیکن، پاناما، اوروگوئه، اکوادور، کوبا، ونزوئلا، «اوو مورالس» رئیس‌جمهوری سابق بولیوی و «کریستینا کرشنر» رئیس‌جمهوری سابق آرژانتین، «رافائل کوره‌آ» رئیس‌جمهوری سابق اکوادور، «ساچا یورنتی» دبیر کل اتحادیه آلبا، «سانتیاگو کافیِرو» وزیر امور خارجه آرژانتین از جمله شخصیت‌هایی هستند که تا کنون پیروزی داسیلوا را تبریک گفته‌اند.

پیروزی داسیلوا؛ آزمون سخت کاخ سفید

استقرار دوباره دولت‌های چپ‌گرا، از حاکم شدن معادلات و سیاست‌های جدیدی در این منطقه خبر می‌دهد که به احتمال زیاد در تنظیم مجدد سیاست خارجی کاخ سفید در قبال این منطقه که همواره به «حیاط خلوت» آمریکا شهره بوده است، تاثیرگذار خواهد بود. رصد تحولات اخیر آمریکای لاتین، تحلیل گفتمان اظهارنظرهای «آندرس مانوئل لوپز اوبرادور» رئیس‌جمهوری مکزیک در قبال جنگ اوکراین و همسو نشدن این کشور با تحریم‌های غرب علیه روسیه، انتقادهای تند «آلبرتو فرناندز» رئیس‌جمهوری آرژانتین از اقدام آمریکا در خط زدن خودسرانه کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا از اجلاس اخیر سران قاره آمریکا، تحریم حضور در این نشست توسط «سیومارا کاسترو» رئیس‌جمهوری هندوراس، تور ۱۱ روزه «نیکلاس مادورو» رئیس‌جمهوری ونزوئلا به کشورهای اوراسیایی و آفریقایی به نشانه شکست تحریم‌ها و موفقیت این کشور در خروج از پیله تحمیلی انزوا و همچنین تصمیم «دانیل اورتگا» رئیس‌جمهوری نیکاراگوئه برای استقرار نظامیان روسیه در خاک این کشور کارائیب بدون توجه به تهدیدهای آمریکا، نمونه‌های روشن از حقایقی است که بازبینی اجباری سیاست‌ها و تغییر رویه در قبال منطقه آمریکای لاتین را به واشنگتن گوشزد می‌کند.

آنچه واضح است اینکه آمریکای لاتین در حال تغییر است و واشنگتن مجبور است تا دامنه این تغییر را درک کند. در سال ۲۰۱۹، «جان بولتون» مشاور امنیت ملی «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا، بازگشت دکترین مونرو ۱۸۲۳ را اعلام کرد که بر اساس آن واشنگتن آمریکای لاتین را حیاط خلوت خود می‌دانست و به همه قدرت‌های خارجی هشدار می‌داد که از این منطقه دوری کنند. به دنبال روی کار آمدن «جو بایدن» اما سیاست این کشور آمریکای شمالی در قبال کشورهای لاتین همچنان اشتباه است. اجلاس سران قاره آمریکا که در ژوئن ۲۰۲۲ در لس آنجلس برگزار شد، با حذف عامدانه گروه کشورهایی که بولتون «تروئیکای استبداد» نامیده بود، برگزار شد: کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا. این موضوع موجی از انتقادات را به همراه داشت. چند تن از رهبران آمریکای لاتین به رهبری رئیس‌جمهوری مکزیک از حضور در این مراسم خودداری کردند، در حالی که برخی دیگر از این فرصت برای محکوم کردن سیاست آمریکا در منطقه استفاده کردند.

تحلیل رفتار دولت‌های آمریکای لاتین بیانگر این مطلب است که دولت بایدن می‌بایست در خوانش نقش جدید خود در آمریکای لاتین به عنوان یک قدرت غیر هژمونیک تجدید نظر کند، چرا که تصاحب دومینووار کرسی های ریاست جمهوری توسط کاندیداهای چپ‌گرا در آمریکای لاتین، گواه روشنی از تضعیف رویکرد هژمونیک آمریکا در قبال این منطقه است. تاریخ انقضای نگاه از بالا به پایین آمریکا به کشورهای آمریکای لاتین به سر رسیده و تعریف سیاست‌های عمل‌گرایانه به دور از رویکردهای مداخله‌جویانه و مبتنی بر تعامل سازنده، راهکار حفظ روابط است.

بنابراین، با پیروزی داسیلوا در برزیل و کامل شدن پازل چپگرایان، زمان آزمون دولت بایدن در پذیرش و تن دادن هر چند اجباری به دگرگونی و تغییر سیاست آمریکای لاتین فرا رسیده است.

از طرفی، استقرار دولت‌های با گرایش چپ در این منطقه، احتمالا زمینه برای حضور و نفوذ بیشتر چین و روسیه و به دنبال آن، نگرانی فزاینده آمریکا را به همراه خواهد داشت. چنان که اکونومیست می‌نویسد: خطری که از جانب آمریکای لاتین وجود دارد، دور شدن این منطقه از مدار غرب است. این رسانه با اشاره به نفوذ چین در آمریکای لاتین می‌نویسد: چین اکنون در بیشتر مناطق به شریک تجاری اصلی تبدیل شده و در زیرساخت‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند. به نظر می‌رسد برخی از دولت‌های چپ منطقه مشتاق بازگشت به عدم تعهد دوران جنگ سرد هستند اما آمریکای لاتین باید بداند نقش آن در دنیای تحت سلطه چین، نقش یک مستعمره نو خواهد بود.

برزیلِ داسیلوا؛ چهره‌ای جدید در عرصه بین‌المللی

انزوا گرایی در سیاست خارجی بولسونارو، محدود به آمریکای لاتین نبود و فراتر از مرزهای آمریکای جنوبی به عرصه بین‌الملل نیز گسترش یافت. فاصله گرفتن او از دولت «جو بایدن» پس از شکست ترامپ، تنش‌ها با اروپا بر سر مسائل زیست‌محیطی، روابط متشنج با چین بر سر زیر سوال بردن کمونیسم و روابط نه چندان فعال با آفریقا که دولت‌هایی با ویژگی‌های مشابه حزب کارگران در آنجا بر سرکار هستند، از نمونه‌هایی است که سیاست انزواگرایانه بولسونارو را تشریح می‌کند.

داسیلوا در نخستین سخنرانی خود پس از پیروزی گفت: برزیل به محافل بین‌المللی بازگشته است، دیگر نمی‌خواهد مطرود باشد و نیازمند اتحاد است.

بنابراین چنانکه داسیلوا اذعان کرده است، وی تلاش خواهد کرد تا وجهه برزیل را نه تنها در سطح منطقه‌ای بلکه در سطح بین‌المللی بهبود بخشد.  

برزیل دارنده بزرگ‌ترین میزان تولید ناخالص داخلی و پرجمعیت‌ترین سرزمین آمریکای لاتین بوده و کشوری درحال‌توسعه با پتانسیل عظیم اقتصادی است؛ برزیل در گروه قدرت‌های نوظهور اقتصادی موسوم به بریکس به روابط و همکاری دوستانه خود با سایر قدرت‌ها ادامه می‌دهد؛ این کشور پهناور یک نیروگاه بزرگ کشاورزی، دارای منابع عظیم معدنی و بازار داخلی قابل‌توجهی است و از همه مهم‌تر از نفوذ منطقه‌ای قابل‌توجهی برخوردار است.

وجود ثروت‌های طبیعی بیشمار در آمریکای لاتین همواره این قسمت از جهان را منطقه‌ای جذاب برای قدرت‌نمایی کشورهای بزرگ کرده است. آمریکای لاتین در بحبوحه زنگ خطرها از امنیت غذایی، یک صادرکننده بزرگ مواد غذایی است، به انبوه گسترده‌ای از منابع همچون لیتیوم و مس برای گذار به سمت انرژی‌های سبز دسترسی دارد، پهنه جنگل‌های آمازون، نقش این منطقه در جلوگیری از تغییرات اقلیمی را برجسته می‌کند و دسترسی این منطقه به منابع آب شیرین جهان، مثال‌زدنی است. بنابراین، هر چه بیشتر تکمیل شدن پازل جبهه چپ‌گرایان در این منطقه با پیروزی داسیلوا، نه تنها زمینه برای حضور قدرتمندتر برزیل در عرصه جهانی بلکه شرایط برای عرض اندام قوی‌تر آمریکای لاتین را فراهم خواهد کرد.

پیروزی داسیلوا در عرصه جهانی نیز با استقبال مواجه شده است. «امانوئل مکرون» رئیس‌جمهوری فرانسه، «پدرو سانچز» نخست وزیر اسپانیا، «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه آمریکا، «جو بایدن» رئیس‌جمهوری آمریکا، «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهوری روسیه، «جوسپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، «جاستین ترودو» نخست وزیر کانادا از جمله شخصیت‌های جهانی هستند که پیروزی داسیلوا را تبریک گفتند.