به گزارش ایرنا؛ ملایر به عنوان قطب تئاتر استان همدان، بدون شک برگی درخشان از حوزه تئاتر استان و کشور را به خود اختصاص داده است.
از یقه خرگوشی، خطوط خاطر، سکوتی سرد تا شهادتخوانی، آبیترین آسمان زمین، سرزمین پدری و دهها تولیدات نمایشی را میتوان به جرات سیر تکاملی هنر نمایشی در شهرستان ملایر به شمار آورد که خط تمایزی برای هویت و شناسنامه فرهنگی این شهر قائل شده است.
حدود هفت سال است که روزهای پرفروغ هنر تئاتر ملایر با مهاجرت هنرمندان تراز اول این شهرستان کمفروغ شده، تولیدات دارند اما نه آنچنانی که قلب تئاتر ملایر را به هیجان آورد و در آوردگاههای این نمایش صحنهای، یکهتازی کند.
نمایش "مانداک" اما آغاز تطویل و خیز بلند تئاتر ملایر و عبور از جزری چند ساله است که حرفهای تازه برای مخاطبانش دارد، روایت داستانی از یک جهش وراثتی و تاثیر نامیمون آن بر نسلهای بعدی که معضلاتی را برای فرزندان یک دانشمند رشته شیمی ایجاد کرده و کارگردان، این نمایش را به زیبایی روی صحنه آورده است.
کارگردان، نویسنده و بازیگر نام آشنای تئاتر ملایر که حالا در رده مدعیان هنر تئاتر کشور قرار دارد، در صدد تهیه این نمایش در زادگاه خود است، برگشتی که بدون شک شور و نشاط را به هنر نمایش این شهر و استقبال مخاطبان را به عرصه تئاتر بازمیگرداند.
"محمد قاسمی" در گفت و گویی چند ساعته با خبرنگار ایرنا از سختیها، موفقیتها، بیمهریها و البته از حضور پُرشمارش در جشنوارههای مختلف تئاتر سخن به میان آورد، آنجا که همواره هیاهوی تئاتری در ملایر برپا بود و تئاتریانش بیشترین تندیس و دیپلم افتخار جشنواره را دِرو میکردند.
صحبت را از روزهای خوب و البته تلخ در ملایر شروع کرد، روزهایی که با تئاتر در این شهر رشد کرد و به واسطه توانمندی، خلاقیت و علاقه وافری که به این هنر داشت، بزرگ شد و گروه هنری باران از تلاش او متولد شد، گروهی که به نام او و همسرش "پری بارانی" گره خورده و به عنوان زوجی موفق در عرصه تئاتر، خاک صحنههای زیادی را خوردند تا امروز که در تهران پایتخت ایران زمین، با بزرگان هنر نمایش رقابت میکند و اینگونه ما را با خود در فعالیت هنریش همراه کرد که در پی میخوانید:
ایرنا: چه اتفاقی موجب شد نمایش مانداک را در ملایر بسازید؟
قاسمی: این یک تصمیم زودهنگام بود، برگشت به عقب برایم سخت است، اما این چیزی را از کسی که کار هنری انجام میدهد، کم نمیکند، من یک کارگردان تئاتر و درام نویس هستم و هر جایی که باشد، باید کارم را انجام دهم.
به خاطر شرایط کار برای تهیه نمایش مانداک، میطلبید کار را در یک فضای آرامتر بتوانم کار کنم، تهران فضای شلوغی برای تمرین بود و ممکن بود روی ذهن من تاثیر بگذارد، به همین دلیل تصمیم گرفتم مانداک را در یک موقعیت آرام آماده کنم و یکی از فاکتورهای من آمدن به ملایر و تازهتر کردن هنر تئاتر صحنهای بود.
از فعالیت هنری خود در تهران بگویید؟ وقتی از ملایر مهاجرت کردید..
شروع کار من در تهران طوفانی بود و در بهترین سالنها همچون سالن سنگلج، تئاتر شهر و بسیاری سالنهای معتبر شهر اجرا داشتم، جشنوارههایی بهنام و بزرگی همچون جشنواره فجر کارهای خوبی را ارائه کردم، سالهای اولی که در تهران بودم، به اسم ملایر، کار تولید کردم و از اینکه نام ملایر در جشنوارهها شنیده میشد، احساس غرور میکردم.
هماکنون به یک نگاهی در تئاتر رسیدهام که با تکنولوژی جدید در فضای مجازی میتوانی حتی در روستایی دورافتاده هم نمایشی را آماده و در اجرا از مخاطبهای خارج از کشور هم بهره بگیری. پس با این دید از اینکه فقط در تهران یا ملایر کار کنم، فارغ میشوم.
با همین پیشفرض نمایشنامهای را که ۲ سال پیش سوژه اولیه آن در ذهن من بود، آن را تکمیل و چندین بار اصلاح کردم و در نهایت به یک کار مکتوب متنی به اسم "مانداک" رسیدم.
چرا مانداک؟
پاسخ سوال را از اینجا شروع کنم که پس از رفتن ما از ملایر، این شهر بدون کار نماند و نمایشهایی تولید و اجرا شد، اما این شهر به شدت نیاز دارد که دورههای فشردهای از کلاسهای کارگردانی، نمایشنامهنویسی، بازیگری و کارگردانی برگزار شود، دورههای حرفهای و نه آماتور...
پرورش نویسنده، کارگردان و بازیگر در این شهر به شدت الزامی است، از متولیان امر خواهش میکنم این نگاه را جدی بگیرند، چراکه برای هنرمندان تئاتر ممکن است این حداقلها کافی نباشد.
یکی از دلایل آماده کردن تئاتر مانداک در ملایر انجام یک کارگاه آموزشی کارگردانی، نویسندگی و بازیگری است تا از این طریق بتوانیم گامی در راستای تقویت هنرمندان برداریم.
از عوامل نمایش، تمرینها و بازیگران مانداک برایمان بگویید؟
مانداک یکی از بزرگترین کارهای من به لحاظ فرم، محتوا و حجم است، در کارهایم سراغ ندارم که تا این اندازه روی آدمهای قصه، موسیقی، فضاسازی، کارگردانی و طراحی صحنه، حساسیت نشان داده باشم، احساس میکنم یک قسمت آن برمیگردد به اینکه در استان همدان و شهرستان ملایر روی من حساب ویژهای باز میشود و این امر کار را برای من سختتر میکند.
پری بارانی، حامد ترابی، محیا جباری، مهدی عسگری، مژده دریانی، مهشید صارمی، فاطمه مرادطلب، یاسمن شاهسوند ، مائده عبداللهی، نازنین فیضی و البته خودم به عنوان بازیگر در این نمایش ایفای نقش میکنند، احمد امانی و مهدی عسگری دستیار کارگردان، سجاد غفوری آهنگساز و نوازنده، محمد قاسمی طراحی صحنه، الهام دریانی طراح لباس، مژده دریانی طراح حرکات فرم و فرشته آقارضی طراح نور را بر عهده دارند.
برای تولید مانداک نگرانی دارید؟ برخورد متولیان با شما چطور بود؟
البته که دل مشغولیهایی دارم، با هزینههای گزافی که زندگی دارد، برای تهیه مانداک پا میگذارم روی درآمدهایی که در تهران دارم و باید این کار را در ملایر تولید کنم.
در برخورد اول که با رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ملایر داشتم و برای تهیه مانداک صحبت کردم، استقبال خوب و امیدوارکننده بود و مشتاق بودند که دوباره یک کار در این شهرستان تولید کنم که برای من هم جای خوشحالی بود و هر آنچه نیاز و خواسته داشتم، برآورده کردند تا بتوانم مانداک را آماده و به مرحله اجرا برسانم.
هم اکنون در چه مرحلهای از کار هستید؟
۲۸ شهریور اولین تمرین جدی ما در ملایر بود، بازیگران را انتخاب کردیم و پیشبینی من این است که ۲۵ تا ۳۰ جلسه ۶ تا هفت ساعته زمان میبرد تا کار آماده شود و حدود ۵۰ روز تمرین نیاز داریم که در حال حاضر ۳۰ جلسه تمرین را بستهایم.
موضوع مانداک چیست؟ چقدر امیدوار هستید که مخاطب از آن استقبال کند؟
معنی واژهای مانداک یعنی وراثت، وارث؛ امکان ندارد که اجداد ما کاری کرده باشند و تاثیر آن در نسلهای بعدی نمانده باشد، به همین منظور به این موضوع به چشم یک ایده نگاه کردم.
مانداک در خارج از کشور و در ایران اتفاق نیفتاده است و زندگینامه فردی است که دانشمند رشته شیمی است و نوهها و نتیجههای آن به دلیل وراثت و ژنتیکی دارای معضلات شدیدی هستند که برای رفع این مشکل به دنبال چارهاند.
مانداک به احتمال زیاد تا ۲۰ آبان آماده میشود، بنا داریم اولین اجرا را اواخر آبان یا آذر در ملایر انجام دهیم، اولین جشنوارهای که مانداک برای شرکت در آن تولید میشود، جشنواره فجر است و پیشروی آن هم جشنواره استانی، منطقهای و فجر قرار دارد.
گریزی بزنیم به تئاتر استان همدان؛ نظر شما در این زمینه چیست؟
تئاتر استان همدان به صورت جدی همیشه موفق بوده و پر از شگفتی است و به همین دلیل کار کردن در همدان سخت است، چون هنرمندان بزرگی دارد، آن چیزی که در هنر نمایش استان همدان لازم و ضروری است، نگاه حمایتی از فعالان این حوزه و نگاه جدی برای اجراهای عموم است.
نکته مهمی که اینجا وجود دارد و مورد غفلت واقع شده اینکه گروهها فقط کار را برای شرکت در جشنواره آماده میکنند، در حالیکه اساس کار تئاتر برای مردم است، اینکه مردم چه چیزی نیاز دارند و مخاطب را چگونه میتوان به سالن نمایش کشاند و چطور تزکیه و تعلیم را انجام داد.
توانایی و ظرفیت ملایر را در این حوزه چطور میبینید؟
چیزی که در تئاتر ملایر کم است، نبود اجرای نمایشهای جدی و پُر از مفهومهای انسانشناسی و روانشناختی و رویکردهای مختلف تئاتری است که به شدت جای آن در این شهرستان خالی است.
ما حتی برای نمایش مانداک برای پیدا کردن بازیگران مشکل داشتیم، چون کسی به سالن نمایش نیامده تا به این هنر تئاتر علاقهمند شود یا شاید تئاتر خوبی را ندیده و یا اگر دیده که خوب نبوده است.
عمدهترین مشکل تئاتر از نظر شما؟
من معتقدم تئاتر امروز دارد از روزهای پیش بیچیزتر میشود، حتی گروههای حرفهای که وقتشان را تلف میکنند و چیزی عایدشان نمیشود، هم به این جمله میرسند، اینجا دو نکته باید مورد توجه قرار گیرد اول وظیفه هنرمند و دوم وظیفه دستگاه متولی که باید چالهها و خلاءها را پُر کنند تا مسیر برای هنرمندان هموار شود.
دیالوگ در کشورهای بزرگ و توسعهیافته دنیا که مردمانی آرام، منطقی و موفق دارد، بدون شک آن کشور تئاتری قوی و هنری قوی دارد، بدون شک نشان دادن مفهوم هنر برای مخاطب بسیار اهمیت دارد، به شرط آنکه مسیر برای هنرمند هموار باشد و از طرفی هنرمند هم وظیفهاش را بداند و این وظیفه به خوبی مشخص باشد.
برگردیم به تئاتر مانداک، پس از شرکت در جشنواره و اجرای شهرستانی، چه برنامهای برای آن دارید؟
اول به ظرفیتها و توانمندیهای ملایر اشاره کنم، به اینکه ملایر شهر قدرتمندی است و افراد بزرگی دارد، صاحب چند برند جهانی در انگور و مبلمان منبت است که باید برای زیرساختهای فرهنگی ساماندهی شوند، این شهرستان به عنوان دومین شهر بزرگ استان پس از همدان، لیاقت و توان برگزاری جشنوارههای کشوری را دارد و لازمه آن این است که باید به سمت جذب اسپانسر برود.
مانداک برای بلندمدت علاوه بر اجرا در مرکز استان، ملایر و تهران، حتما برای اجرا در چند کشور اروپایی آماده میکنیم و یک کار خوب از ملایر به خارج از کشور میرود که نیازها و مولفههای شهری هم همراه این نمایش به کشورهای دیگر میرود که فرصتی کمیاب و مغتنم برای شناسایی این شهرستان است.
چه انتظاری از مسئولان دارید؟
هنر چیزی است که برای تداوم و حیات نیاز به حمایت همیشگی دارد، فرهنگ و ارشاد اسلامی محدودیتهای مالی دارد و از طرفی با سیل عظیمی از هنرمندان مواجه است و به تنهایی نمیتواند خواستههای هنر نمایش را برآورده کند، در حالیکه برآورده کردن انتظارات و خواستههای هنرمندان تئاتر منابع مالی میخواهد.
در این راستا سایر نهادها همچون شهرداری باید پای کار بیایند و با حمایت از هنرمندان، فعالیتهای خود را انجام دهند.
از سابقه هنر خودتان و جشنوارههایی که حضور پیدا کردید، برایمان بگویید؟
حدود ۳۰ سال است که تئاتر کار میکنم و کارشناسی روانشناسی و کارشناسی سینما دارم و مشغول تحصیل در کارشناسی ارشد سینما هستم.
۱۲ دوره در جشنوارههای بینالمللی تئاتر فجر حضور داشتم و گروه هنری باران حدود ۴۵۰ دیپلم افتخار بازیگری، نویسندگی، کارگردانی، طراحی صحنه و موسیقی را از این جشنوارهها دریافت کرده، افتخار این را داشتم که در فستیوال ایپسن نروژ، لوارات هندوستان و جشنواره لهستان شرکت کنم، هم اکنون نیز در چند آموزشگاه تهران و چند واحد دانشگاهی مشغول تدریس هستم.
گروه هنری باران در بسیاری از جشنوارههای داخلی شرکت و در سالنهای تئاتر شهر، سنگلج، حوزه هنری، سالنهای تالار محراب و فرهنگسرای نیاوران اجرا داشته و یک کار جدید به نام "زنان نروژی" برای سالن تئاتر شهر در حال آماده کردن داریم و ۱۲ تا ۱۳ دوره در جشنوارههای استانی، منطقهای و کشوری همچون تئاتر مرصاد کرمانشاه داور بودم.
و سخن آخر...
نمایش آبیترین آسمان زمین در سال ۱۳۹۵ آخرین اجرای من در ملایر بود که پس از مهاجرت از شهر و زادگاهم، حدود هفت سال است که دیگر در این شهر اجرا نداشتهام و پس از هفت سال با مانداک برگشتهام که برای من بسیار جای خوشحالی است و امیدوارم همه مردم و به ویژه همشهریانم با بهرهگیری از هنر تئاتر، جامعهای غنی و ایامی شاد و بانشاط داشته باشند.