تهران- ایرنا- آثار تغییرات اقلیمی محدود به یک کشور خاص نیست،آلودگی هوا و کاهش ذخایرآبی به ویژه منابع مشترک میان کشورها به صورت بالقوه از عوامل تنش‌زا و مناقشه برانگیز میان کشورها در آینده نزدیک خواهد بود. در این میان کشورهایی که مانند ایران در مناطق گرم و خشک زندگی می‌کنند با چالش‌های بیشتری روبه‌رو می‌شوند.

یکی از مشکلات اساسی که همه کشورهای جهان در دوران کنونی با آن روبرو هستند، تغییرات آب و هوایی و گرم شدن کره زمین است. حتی کشوری مانند سوئد که به لحاظ قوانین محیط‌زیستی کشوری بسیار پیشرفته محسوب می‌شود، از این موضوع مستثنی نیست. تغییرات آب و هوایی و اقلیمی مشکلات متعددی را در زمینه منابع آبی ایجاد خواهد کرد و از آن‌جا که همه کشورها در آن نقش دارند و بخش زیادی از مشکل پیش آمده، می‌تواند مربوط به سایر کشورها باشد، لذا پیش‌بینی جنگ آب و هوایی در آینده‌ای نه چندان دور، خیلی هم دور از ذهن نیست.

زمین موجود زنده است

در صورتی که دمای داخل دهان یک فرد از ۳۷.۹ درجه سانتیگراد فراتر برود تب ایجاد شده است و در بزرگسالان در صورتی که دما از ۴۰ درجه فراتر رود، خطراتی را برای حیات در بر دارد. زیرا در دمای بالای ۴۰ درجه، عملکرد پروتئین‌ها و آنزیم‌های بدن مختل می‌شود. تب در دمای بالای ۴۴ درجه بسیار خطرناک است و احتمال فوت فرد بسیار زیاد خواهد بود.

این تنها مثالی ساده از یک ارگانیسم زنده کوچک انسانی است که با تغییر کمتر از ۱ درجه مشکلاتی برای ارگانیسم بدن ایجاد می‌کند؛ با افزایش ۳ درجه خطر را بسیار بیشتر کرده و با افزایش دمای بیش از ۴ درجه، احتمال مرگ فرد هم افزایش می‌یابد. اگر زمین را هم به سان یک ارگانیسم زنده در نظر بگیریم، در خواهیم یافت که تغییراتی در حد یک یا دو درجه، برای زمین خطرناک بوده و همان‌گونه که تب در بدن انسان موجب تخریب بافت‌های زنده می‌شود، افزایش دما در زمین هم موجب تخریب بسیاری از بافت‌ها مانند از بین رفتن منابع آبی، بروز خشکسالی و ... بسیاری مشکلات دیگر خواهد شد. این همان چیزی است که در نظریه «گایا» هم مطرح شده است.

افزایش دما در زمین هم موجب تخریب بسیاری از بافت‌ها مانند از بین رفتن منابع آبی، بروز خشکسالی و ... بسیاری مشکلات دیگر خواهد شد«جیمز لاولاک» یکی از تئوری‌پردازان اصلی نظریه گایا است. پرسش اصلی وی این است که: «آیا ماده زمین، هوا، اقیانوس‌ها و سطح خشکی‌ها، نظامی غول‌آسا و ارگانیسم زیستی واحدی را تشکیل نمی‌دهند؟» لاولاک خود دراین‌باره می‌گوید: « در نگاه اول جو زمین ترفندی می‌نمود که کل نظام‌های زنده برای اجرای برخی عملیات لازم، جهت کنترل، دست به یکی کرده و آن را ابداع کرده‌اند. این امر ما را به فرمول‌بندی فرضیه‌ای کشاند که ماده جاندار، هوا، اقیانوس‌ها و سطح زمین اجزای نظامی غول‌آسایند که قادر است دما، ترکیب هوا و دریا، PH خاک و مانند آن‌ها را چنان کنترل کند که برای بقای زیست‌کره در بهترین حالت خود باشد.

گایا زمین را به‌عنوان یک اَبرموجود زنده معرفی نموده است. چرخه مواد غذایی حاصل از خاک و سنگ را که براثر جویبارها و رودخانه‌ها به جریان می‌افتد، به گردش خون در بدن جانوران تشبیه می‌کند. در این تشبیه، رودخانه‌ها در حکم رگ‌ها، جنگل در حکم ریه و اقیانوس به مثابه قلب زمین معرفی می‌شوند. براساس این نظریه، تمام موجودات زنده دارای یک سیستم عصبی هستند. کره زمین نیز دارای چنین سیستم عصبی است که به آن شبکه مغناطیسی می‌گویند که هم از درون خود و هم از طریق کیهان نیرو می‌گیرد.

گرم شدن کره زمین مشکل جدید

شاید اساسی‌ترین مشکلی که امروزه بشر با آن روبه‌روست، بحران زیست‌محیطی است. ازآنجاکه هستی پیکره واحد محسوب می‌شود، آسیب به هر بخش، آسیب به کل این پیکره تلقی می‌شود. بنابراین انسان باید بپذیرد که هر نوع خدشه و آسیبی که به طبیعت وارد می‌سازد، خود را یک قدم به نابودی نزدیک‌تر می‌کند. این موضوع تنها مختص کشورهای کمتر توسعه‌یافته نبوده و حتی کشورهای توسعه‌یافته نیز با آن دست به گریبان هستند. اما از آن‌جا که این کشورها نسبت به موضوعاتی از این دست بسیار حساس هستند، میزان اهمیت آن نیز برای شهروندانشان بسیار بیشتر است.

مثلا نتایج گزارش‌های مربوط به تغییرات آب و هوا نشان می‌دهد که میانگین دمای سوئد ۱.۹ درجه سانتیگراد از سده ۱۸۰۰ افزایش یافته است. یک گزارش جدید در مورد تغییرات آب و هوایی این کشور منطقه شمال اخیرا اعلام کرده که میانگین دمای سوئد از اواخر سده ۱۸۰۰ تقریبا دو درجه سانتیگراد افزایش یافته و در حالی که بارندگی افزایش یافته است، اما پوشش برف دو هفته کمتر دوام دارد.

بر اساس گزارش موسسه هواشناسی و هیدرولوژی سوئد (SMHI) میانگین دما در این کشور ۱.۹ درجه سانتیگراد (۳.۴ درجه فارنهایت) در بازه زمانی ۱۹۹۱ تا ۲۰۲۰ در مقایسه با دوره بین ۱۸۶۱ تا ۱۸۹۰ بیشتر بوده است. این موسسه خاطرنشان کرد که تغییر مشاهده شده تقریبا دو برابر تغییر میانگین دمای جهانی برای همان دوره است. آژانس هواشناسی گفته که قبلا تحلیلی به این گسترده انجام نداده بود که در آن به همان اندازه شاخص‌های مختلف تغییر آب و هوا را بررسی کرده بود. «سمجون شیمانکه»، اقلیم شناس و رهبر پروژه در SMHI، در بیانیه‌ای گفته: «نتایج تجزیه و تحلیل به وضوح نشان می‌دهد که آب و هوای سوئد تغییر کرده است.»

وضعیت ایران به لحاظ شاخص خشکسالی و گرمایش

بررسی اطلاعات به دست آمده از مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی، از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۴ شاخص SPEI یعنی روند تغییرات شاخص خشکسالی بر اساس شاخص استاندارد شده بارش و تبخیر تعرق، کاملا برعکس شده است. یعنی اگر این شاخص برای کل کشور در سال ۱۳۶۵ برابر با ۰.۸۳ بوده، در سال ۱۳۹۴ این شاخص به ۰.۸۳- رسیده است.

طی سی سال اخیر میانگین خشکسالی و به تبع آن تبخیر کاملا افزایش یافته و هر سال بر میزان خشکسالی و تبخیر نیز افزوده شده استبدین ترتیب می‌توان نتیجه گرفت در ۳۰ سال اخیر میانگین خشکسالی و به تبع آن تبخیر کاملا افزایش یافته و هر سال بر این میزان خشکسالی و تبخیر نیز افزوده شده است. بررسی داده‌های مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی حاوی اطلاعات جالب‌تری نیز هست. بر اساس مقایسه تغییرات بارش سالانه کل کشور طی ۵۰ سال تغییرات سینوسی بارش تجمعی کشور و روند کاهشی آن با آهنگ تقریبی ۱ – میلی‌مـتـر در سال، در ۵ دهه گذشته ادامه داشته است. کم بارش‌ترین و پربارش‌ترین سال‌ها هم ۱۳۸۷-۱۳۸۶ و ۱۳۷۲-۱۳۷۱ به ترتیب با میزان بارش ۳/۱۲۹ و ۴/۳۲۸ میلی‌متر است. نکته قابل توجه این که روند تغییرات دما هم در کشور افزایشی و روند مقدار بارش تجمعی کاهشی بوده که افزایش روند خشکی و تشدید درجه‌های خشکسالی را در پـی داشته است.

دو نمودار زیر اطلاعات مورد نظر را با شکل نشان می‌دهند؛

بیشترین میزان باران در فصل بهار مورد نیاز کشاورزی است و بارندگی در فصل تابستان به منزله هجوم آفت برای محصولات کشاورزی و از بین رفتن محصولات و به نوعی از بین رفتن میزان آبی است که برای تولید این محصولات به کار رفته است

با اندکی تامل بر این دو نمودار می‌توان دریافت که تغییرات اقلیمی در ایران طی ۵۰ سال گذشته به شدت محسوس است. باید توجه داشت که ایران کشوری با آب و هوای نیمه خشک و نیمه بیابانی است که این مهم فصل کشت، داشت و برداشت را محدود به نیمه اول سال کرده است. بدین معنی که بیشترین میزان باران در فصل بهار مورد نیاز کشاورزی است و بارندگی در فصل تابستان به منزله هجوم آفت برای محصولات کشاورزی و از بین رفتن محصولات و به نوعی از بین رفتن میزان آبی است که برای تولید این محصولات به کار رفته است.

در بهار سال زراعی ۱۴۰۱-- ۱۴۰۰سهم بارش فصل بهار و تابستان به ترتیب حدود ۱۳ و ۱۱ درصد بارش سال زراعی بود که کم بارشی شدید فصـل بهار تاثیر بسیار مخرب در تولید محصولات کشاورزی و بخصوص در دیمزارها و مراتع داشته است و بنابراین کشاورزان دیم‌کار و دامداران سنتی بیشترین آسیب و خسارت را متحمل شدند.

روند افزایش میانگین دمای کشور هم با آهنگ ۴۰/۰ درجه سلسیوس در هر دهه است. اطلاعات مربوط به میانگین سالانه دما و روند تغییرات آن از۱۳۵۱ تا ۱۴۰۱ نشان می‌دهد در ۵ دهه گذشته افزایش دما موجب افـزایـش پتانسیل تبخیر و تعرق و افزایش نیاز آبی شده که تاثیر مخرب آن در وقوع و فراوانی رخداد خشکسالی است. در نمودار ۵۰ ساله تغییرات دمای میانگین کشور، سال آبی ۷۱-۷۰ با دمای ۷/۱۵ درجه سلسیوس خنک‌ترین و سال‌هـای ۱۳۹۷-۱۳۹۶ و۱۴۰۰ - ۱۳۹۹با دمای ۱۹ درجه سلسیوس به عنوان گرم‌ترین سال ثبت شده است.

تاثیر تغییرات اقلیمی

در ۵ دهه گذشته افزایش دما موجب افـزایـش پتانسیل تبخیر و تعرق و افزایش نیاز آبی شده که تاثیر مخرب آن در وقوع و فراوانی رخداد خشکسالی استنکته مهم در رابطه با تغییرات اقلیمی این است که آثار آن محدود به یک کشور خاص نیست. آلودگی هوا و منابع آبی در مناطق مرزی و برای کشورهای همسایه، از عوامل تنش‌زا بین این کشورهاست. بنابراین مقابله با تغییرات اقلیمی، گرمایش زمین، جلوگیری از انتشار گازهای گلخانه‌ای و ... همواره پتانسیل بروز تنش را دارند که برای جلوگیری از آن باید از هم‌اکنون چاره اندیشی کرد.