به گفته دکتر سید عبدالباقی مدرس، روزی یکی از آشنایان آمد و یک بسته کاغذ آورد به آقا گفت: جناب وزیر این کاغذ را فرستادند که حضرت آقا مطالب خود را روی آن مرقوم کنید، مدرس گفت: عبدالباقی، چند ورق از آن کاغذهای مرغوب خودت را بیاور من بسته ای کاغذ خدمت ایشان آوردم وی به آن مرد گفت: آن بسته کاغذ وزیر را بردار و این کاغذ را هم روی آن بگذار، مرد امر آقا را اطاعت کرد. پدر روی تکه ای کاغذ قند نوشت: جناب وزیر، کاغذ فراوان است ولی لیاقت تو بیشتر از این کاغذ که روی آن نوشته ام نیست.
پیراهن کرباس و یقه باز مدرس
همچنین از فرزند مرحوم آیت اللّه مدرس نقل شده، یک روز همراه آقا به مجلس رفتم وقتی از پله ها بالا می رفتیم، یکی از نمایندگان مجلس که به نظرم شیخ العراقین زاده بود، به ما رسید و خطاب به آقا گفت: شما در این زمستان سخت و با این پیراهن کرباسی و یقه باز گرفتار سرماخوردگی میشوید پدر نگاه تندی به او کرد و گفت، کاری به یقه باز من نداشته باشید حواست جمع دروازه های ایران باشد که باز نماند.
به گفته سید عبدالباقی، رضاخان مراسم نظامی را در محوطه بزرگی در ابتدای خیابان سپهfد که به نام باغ ملی بود و آن را تعمیر و مرمت کرده بود، برگزار می کرد. در بالای سردر بزرگ این محوطه مجسمه نیم تنه ای از خود را نصب کرده بود که مانند ۲ مجسمه از پشت به هم چسبیده بود و از بیرون و درون شمایل تمام صورت او را نشان می داد. روزی برای مراسمی پدر مرا دعوت کردند من هم همراه وی پیاده از منزلشان که سرچشمه بود، به آن جا رفتم. وقتی رسیدیم رضاخان و عده ای دیگر از آقا استقبال کردند و رضاخان به شرح و توصیف پرداخت و سپس در چادری نشستیم. رضاخان از پدر پرسید: حضرت آقا درب ورودی را هم ملاحظه فرمودید او گفت: بله مجسمه شما را هم دیدم درست مثل صاحبش دورو دارد، رضاخان از شرم و ناراحتی به خود می پیچید و تا پایان مجلس دیگر سخنی نگفت.
مدرس، مجتهد طراز اولی که مقابل استبداد ایستاد
سیدحسن طباطبایی زواره معروف به مدرس سال ۱۲۴۹ در زواره استان اصفهان دیده به جهان گشود، وی از مجتهدان تراز اول ناظر بر مجلس شورای ملی و نماینده مردم حوزه انتخاباتی تهران در دورههای نخست تا پنجم مجلس شورای ملی بود.
آغاز فعالیت سیاسی آیت الله مدرس همزمان با نهضت مشروطه در ایران و عضویت در انجمن ایالتی اصفهان بود. او در سال ۱۲۸۹ هجری خورشیدی، برای دوره دوم مجلس قانونگذاری انتخاب و بیش از پیش به عنوان یک چهره سیاسی در میان مردم شناخته شد.
وی در دوره دوم مجلس شورای ملی از سوی فقها و مراجع تقلید، به عنوان مجتهد طراز اول برگزیده شد تا به همراه چهار نفر از مجتهدان دیگر به مجلس رفته و بر قوانین مصوب آن نظارت داشته باشد. او در راه اعتلای اسلام و دفاع از معارف تشیع، مردانه استوار ماند و لحظه ای با استبداد و استعمار سازش نکرد.
مدرس در فعالیتهای سیاسی و به ویژه به عنوان نماینده مردم در مجلس همواره در راه حفظ استقلال کشور و جاری ساختن مبانی اسلام در کشور تلاش کرد و به مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ میان وثوق الدوله و انگلیس برخاست و اجازه نداد ایران میان کشورهای بیگانه تقسیم شود. وی همراه با بسیاری از مبارزان آزادی خواه، پس از کودتای رضاخان در سوم اسفند ۱۲۹۹ هجری خورشیدی، تا پایان کابینه سید ضیاءالدین طباطبایی زندانی بود و با آزادی از زندان در مجلس چهارم به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد. در این دوره، او نایب رئیس و رهبر اکثریت مجلس بود.
همزمان با تغییر سلسله قاجاریه، دوره پنجم مجلس در ۱۳۰۲ هجری خورشیدی گشایش یافت. آیت الله مدرس رهبری اقلیت را در این دوره بر عهده گرفت و به استیضاح رضاخان وزیر سردار سپه پرداخت اما رضاخان در نهایت توانست با فریب و نیرنگ به حکومت برسد.
هنگامی که آیت الله مدرس در هفتم آبان ۱۳۰۵ هجری خورشیدی از کوچه ای در تهران عبور میکرد ماموران دولتی به طرف او گلوله ای شلیک و وی را زخمی کردند. رضاخان که از روشنگری ها و مبارزه های مدرس به ستوه آمده بود ابتدا وی را خانه نشین و سپس در ۱۶ مهر ۱۳۰۷ هجری خورشیدی او را دستگیر و به دامغان، مشهد و سپس به خواف تبعید کرد.
مجلس شورای اسلامی در بیست و سوم تیر ۱۳۷۲ هجری خورشیدی، به مناسبت سالروز شهادت آیت الله سید حسن مدرس، ۱۰ آذر ماه را روز مجلس نامگذاری کرد.
حمایت مدرس از جنبش مشروطیت
در زمان مشروطه، مدرس به حمایت از جنبش مشروطیت برخاست و در کنار حاج آقا نورالله اصفهانی، برای تدارک و تقویت مشروطهخواهان کوشید. با اوجگیری جنبش مشروطهخواهی و دوران استبداد صغیر، مدرس به همراه حاج آقا نورالله، انجمنی با عنوان انجمن ملی تشکیل داد و خود به نایب رئیسی این انجمن انتخاب شد. وی با مشروطهخواهان بختیاری، مخفیانه در تماس بود و همکاری داشت.
پس از فتح تهران و پیروزی مشروطهخواهان، مقدمات تأسیس دوره دوم مجلس شورای ملی فراهم و انتخابات به صورت عمومی برگزار و مجلس تشکیل شد براساس اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه، باید پنج نفر از مجتهدان در مجلس حضور داشته و بر مصوبات مجلس به منظور عدم مغایرت آنها با احکام شرع نظارت داشته باشند به این منظور، مراجع نجف بیست نفر از مجتهدان از جمله مدرس را به مجلس شورای ملی معرفی کردند.
با تصویب مجلس دوم، کارشناسی به نام مورگان شوستر، به مدت سه سال به عنوان خزانهدار کل کشور استخدام و مشغول رسیدگی به امور مالی ایران شد، ولی ازآنجا که ادامه فعالیت وی، منافع و امتیازها و در نتیجه نفوذ سیاسی روس و انگلیس را نقض میکرد دولت روسیه در ذیحجه ۱۳۲۹ق با همدستی دولت انگلیس اولتیماتومی مبنی بر عزل مورگان شوستر صادر کرد و در پی آن، قشون روس وارد بندر انزلی شد و تا قزوین پیشروی کرد مدرس نطق تندی در مجلس انجام داد و همین امر در رأی مخالف مجلس برضد اولتیماتوم موثر بود.
تشکیل دولت سایه در قم
مدرس در سومین دوره مجلس شورای ملی، افزون بر وظیفه نظارتی، نمایندگی مردم تهران را نیز برعهده داشت. با شروع جنگ جهانی اول، ایران رسماً خود را بهعنوان دولت بیطرف اعلام کرد، ولی نیروهای متفق با نقض بیطرفی ایران، وارد خاک کشور شدند؛ با پیشنهاد مدرس و موافقت مجلس، قرار شد گروهی از نمایندگان به منظور مخالفت با قوای متجاوز به قم مهاجرت کنند و یک دولت سایه در کنار دولت اصلی تشکیل دهند. بدین منظور ۲۷ نفر از نمایندگان مجلس به همراه گروهی از رجال سیاسی و مردم عادی، تهران را به قصد قم ترک کردند. مهاجران در قم کمیتهای با عنوان کمیته دفاع ملی تشکیل دادند. اما قشون روس روانه قم شد و در پی شکست مهاجران، گروهی به همراه سلیمان میرزا و مدرس از راه کاشان به اصفهان و از راه کوههای بختیاری خود را به غرب ایران رساندند. در شعبان ۱۳۳۶ق با پایان یافتن جنگ اول جهانی، مدرس به همراه دیگر مهاجران پس از ۲ سال، به تهران بازگشت و در مدرسه سپهسالار به تدریس مشغول شد.
دوره پنجم مجلس دوباره با عضویت مدرس در ۱۳۰۲ افتتاح شد، از اواخر دوره چهارم، زمزمه تغییر رژیم از مشروطه به جمهوری به راه افتاد. طرفداران رضاخان و جمهوری میخواستند هرچه زودتر مسأله جمهوری را تصویب کنند تا رضاخان در نوروز سال ۱۳۰۳ به صورت اولین رئیس جمهور، سلام رسمی برگزار کند، اما مدرس و یارانش که در مجلس پنجم در اقلیت بودند، توانستند زمان طرح جمهوری را به عقب بیندازند. رضاخان نیز در سال ۱۳۰۳، رسما انصراف از جمهوری را اعلام کرد.
در آبان ماه ۱۳۰۴، ماده واحدهای در مجلس مطرح شد که متضمن خلع قاجار بود. مدرس از جمله مخالفان این ماده واحده بود و پیش از همه از جلسه خارج شد. از این تاریخ، حریف مدرس، عنوان «پادشاهی موقت» یافت و امر، به تصمیم مجلس مؤسسان موکول شد.
در سال ۱۳۰۵ شهید مدرس مجددا به نمایندگی تهران انتخاب شد. مدرس در صبح روز هفتم آبان ۱۳۰۵، وقتی برای تدریس به مدرسه سپهسالار میرفت، از سوی افرادی تیرباران شد و با جراحتی که به ایشان وارد شد، به مدت دو ماه در بیمارستان بستری گردید.
در دوره هفتم، مرحوم مدرس به مجلس راه نیافت تا اینکه در روز دوشنبه ۱۶ مهرماه ۱۳۰۷، شب هنگام به وسیله رئیس و مأموران شهربانی با وضعی توهینآمیز دستگیر شد و به «خواف» (نزدیکی مرز افغانستان) تبعیدگردید و ممنوعالملاقات گشت. وی با پولی که شهربانی، ماهیانه در اختیار ایشان میگذاشت، آب انباری در شهر خواف بنا کرد. مدرس بعد از نه سال به کاشمر انتقال یافت و در شب دهم آذر ماه ۱۳۱۶ هنگام غروب، در حالی که روزه دار بود مسموم و مقتول گردید و در همان شهر مدفون شد.
تحصیل در اصفهان و نجف
پدر مدرس سید اسماعیل طباطبائی بود که در روستای سرابه به تبلیغات دینی و انجام امور شرعی مردم مشغول بود، وی مدرس را در ۶ سالگی به شهرضا (قمشه) نزد پدر بزرگش میرعبدالباقی فرستاد و در این دوره با آموزش های پدربزرگ گام در راه علم و تقوا نهاد و تحصیلات ابتدایی را در شهر خود گذراند و در ۱۶ سالگی برپایه وصیت پدربزرگش برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه علوم اسلامی اصفهان رفت و ۱۳ سال در محضر استادانی همچون میرزا عبدالعلی هرندی، ملا محمد کاشی، میرزا جهانگیرخان قشقایی به تحصیل پرداخت و برای ادامه تحصیل به نجف اشرف و نزد آیت الله میرزای شیرازی رفت و تا درجه اجتهاد به تحصیل ادامه داد.
مدرس زمانی که در نجف بود روزهای پنجشنبه و جمعه هر هفته به کار می پرداخت و درآمد آن را در پنج روز دیگر صرف زندگی خود می کرد. وی در نجف با سید محمد صادق طباطبایی، شیخ عبدالکریم حایری و سید مصطفی کاشانی ارتباط نزدیکی داشت و پس از هفت سال زندگی در این شهر و تحصیل علم به اصفهان بازگشت.
مقام علمی مدرس
آیتالله سید حسن مدرس در سنین جوانی به مقام رفیع اجتهاد رسید و از لحاظ علمی و فقهی مجتهدی جامع الشرایط، صاحب فتوا و تقلید بود، هرچند حاضر به چاپ رساله عملیه خود نشد، در فقه و اصول و سایر علوم دینی آثاری مفصل و عمیق از خود به یادگار گذاشت و آیت الله مرعشی نجفی (ره) تألیفات فقهی او را ستوده و گفته از مدرس اجازه نقل حدیث داشته است.
آیتالله حاج سید رضا بهاءالدینی در مصاحبهای اظهار داشت: مرحوم مدرس یک رجل علمی، دینی و سیاسی بود و اینگونه فردی مهمتر از رجل علمی و دینی است. زیرا این مظهر ولایت است که اگر ولایت و سیاست مسلمان نباشد دیگر فروع اسلامی تحقق کامل نمییابد.
تولیت مدرسه سپهسالار/ تلاش برای احیا و آبادانی روستاها
مدرس با ورود به تهران در اولین فرصت تدریس را در ایوان زیر ساعت در مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) آغاز و تأکید کرد که کار اصلی من تدریس و سیاست کار دوم من است. وی در ۲۷ تیرماه ۱۳۰۴ ش. که عهدهدار تولیت این مدرسه شد برای اینکه طلاب علوم دینی از اوقات خود استفاده بیشتری کنند و با جدیت به درس و مباحثه بپردازند برای اولین بار طرح امتحان طلاب را به مرحله اجرا درآورد و به منظور حسن اداره این مدرسه، نظامنامهای تدوین کرد و امور تحصیلی طلاب را مورد رسیدگی قرار داد.
مدرس برای احیا و آبادانی روستاها و مغازههای موقوفه مدرسه زحمات زیادی را تحمل کرد عصرهای پنجشنبه اغلب در گرمای شدید تابستان به روستای اطراف ورامین می رفت و از قناتهای روستاهای این منطقه بازدید می کرد و گاه به داخل چاهها میرفت و در تعمیر آنها همکاری میکرد و از اینکه با چرخ از چاه گل بکشد هیچ ابایی نداشت.
نحوه شهادت
آیت الله مدرس به دستور رضاخان ۱۰ آذر ۱۳۱۶ هجری خورشیدی به شهادت رسید، پیکر او را مخفیانه به خاک سپردند پس از خروج رضاخان از ایران در ۱۳۲۰ هجری خورشیدی، قبر مدرس شناسایی شد، آرامگاه وی اکنون در شهر کاشمر واقع شده است.
دارایی مرحوم مدرس هنگام شهادت ۳۰ ریال وجه نقد (که ۱۲ ریال آن خرج کفن و دفن وی شد)، یک جلد قرآن مجید، یک عینک، یک عصای چوبی، حوله حمام، سجاده نماز و یک پیراهن کرباس بود.