تهران- ایرنا- نفت به عنوان طلای سیاه، بلای جان مردم لیبی شده؛ وقتی با کودتای قذافی، روزهای خوش آمریکا و اروپا در این کشور فقیر آفریقا به سرآمد، آنها با اشغال، روی کار آوردن ژانرال حفتر و استقرارش در بخش نفت‌خیز شرقی کشور، بار دیگر فلکه نفت لیبی را به دست گرفتند.

«معمر قذافی» که از ۳۱ اوت ۱۹۶۹ با کودتا، زمام امور لیبی را به دست گرفته‌بود، ۲۰ اکتبر ۲۰۱۱ در یک قیام مسلحانه و با پشتیبانی هوایی جنگنده‌های ناتو سرنگون شد؛ از آن به بعد که بیش از یک دهه می‌گذرد، این کشور آفریقایی روی خوش آرامش و امنیت را به خود ندیده‌ است.

بنابراین قذافی سرنگون شد اما اسلحه در دست گروه‌های مبارز باقی ماند. گروه‌های سیاسی از عقبه نظامی برخوردار شدند. هرجا درهای تعامل و گفت‌وگو بسته بماند، آتش‌ گشوده می‌شود. از آن زمان با زرادخانه تسلیحاتی ارتش قذافی، صدها گروه در لیبی مسلح شدند که هرکدام راه و مسیر خود را برگزیدند.

اینک لیبی کشوری با دو دولت، دو پارلمان، دو ارتش و کلکسیونی از گروه‌های تبهکار و شبه‌نظامی است. دخالت نظامی کشورهای منطقه و فرامنطقه‌ای نیز در حمایت از دو طرف گره‌کور اوضاع لیبی را تشدید کرده‌است. در این وضعیت آشفته، برخی قبایل هم فرصت را مغتنم شمرده و در مناطق جنوبی اعلام خودمختاری کرده‌اند؛ به گونه‌ای که اکنون لیبی بدترین وضعیت خود را بعد از جنگ جهانی دوم سپری می‌کند.

سال ۲۰۱۴ نام «خلیفه حفتر» بر سر زبان‌ها افتاد. او از همراهان قذافی در جریان کودتای سال ۱۹۶۹ علیه «ملک ادریس» پادشاه سابق لیبی بود و سپس مورد غضب قذافی قرار گرفت و با کمک سازمان «سیا» به آمریکا گریختورود ژنرال حفتر به بازی قدرت
فوریه سال ۲۰۱۴ بود که نام «خلیفه حفتر» بر سر زبان‌ها افتاد. او از همراهان قذافی در جریان کودتای سال ۱۹۶۹ علیه «ملک ادریس» پادشاه سابق لیبی بود و سپس مورد غضب قذافی قرار گرفت و با کمک سازمان «سیا» به آمریکا گریخت. حفتر سال ۲۰۱۱ برای مقابله با رژیم قذافی بار دیگر به لیبی بازگشت و از سوی شورای ملی انتقالی لیبی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش مخالفان قذافی تعیین شد. پس از سقوط قذافی در سال ۲۰۱۱، افسران سابق ارتش درصدد بودند او را به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح لیبی انتخاب کنند اما ناکام ماندند.

در فوریه سال ۲۰۱۴، ژنرال حفتر پایان کار کنگره ملی و دولت طرابلس را اعلام و عملیاتی موسوم به «کرامت» را در شرق لیبی آغاز کرد. او هدف از این عملیات را پاکسازی لیبی از اخوان المسلمین و شبه‌نظامیان وابسته‌ به این طیف عقیدتی اعلام کرد. همزمان با این وقایع، نمایندگان تشکیل‌دهنده پارلمان شرق نیز که در طبرق مستقر شده بودند، برای در امان ماندن از حملات نیروهای مسلح مستقر در طرابلس و دیگر گروه‌های شبه‌نظامی دست اتحاد به حفتر دادند.

بنابراین حفتر به عنوان فرمانده ارتش ملی تعیین و دارای مشروعیت بین‌المللی شد. به این ترتیب لیبی کشوری با دو حکومت موازی تبدیل شد. یک حکومت در «طرابلس» که از دل کنگره ملی بیرون آمده و دیگری دولت «طبرق» که برگزیده پارلمان شرق است و نیروهای مسلح آنان را ژنرال خلیفه حفتر فرماندهی می‌کند.


با کورشدن گره بحران لیبی، سازمان ملل تعدادی از نمایندگان پارلمان طبرق (شرق) و پارلمان طرابلس (غرب) را گردهم آورد و توافق‌نامه‌ای را سال ۲۰۱۵ در شهر «الصخیرات» به امضا رساند. طبق این توافق‌نامه، مقرر شد یک دولت وفاق ملّی به ریاست «فائز السراج» به مدت دو سال تشکیل تا روند انتقال قدرت و برگزاری انتخابات پارلمانی و پس از آن ریاست‌‎جمهوری برای برون‌رفت از بن‌بست سیاسی لیبی فراهم شود.

حفتر از سال ۲۰۱۹ به پشتوانه دلارهای ریاض و ابوظبی و تسلیحات مصر، روسیه و اسرائیل خود را تنها رهبر لیبی خواند و عملیات نظامی را برای فتح طرابلس آغاز کردحفتر از ابتدا با این پیمان مخالف بود و به همین دلیل زیر بار آن نرفت؛ برهمین اساس از سال ۲۰۱۹ به پشتوانه دلارهای ریاض و ابوظبی و تسلیحات مصر، روسیه و اسرائیل خود را تنها رهبر لیبی خواند و عملیات نظامی را برای فتح طرابلس آغاز کرد. نیروهای حفتر با تصرف سرت و پایگاه الجفره، اقدام به پیش‌روی در شهرهای نوارساحلی لیبی کردند و در نهایت به مرزهای طرابلس رسیدند اما با مقاومت نیروهای دولت وفاق ملّی، پایتخت سقوط نکرد.

بر همین اساس ارتش ترکیه برای جلوگیری از سقوط دولت اخوانیِ «فائز السراج»، به طور مستقیم وارد درگیری لیبی شد. با شروع سال ۲۰۲۰، ترکیه با اعزام ۱۷ هزار تن از تروریست‌های شمال سوریه، ارسال تجهیزاتی همچون سامانه هوایی هاوگ و پهپادهای تهاجمی توانست نیروهای حفتر را تا شهر سرت عقب براند.

در نقشه زیر که وبسایت شبکه «الجزیره» انتشار داده، منطقه آبی تحت قلمرو دولت وفاق ملّی، منطه زرد تحت سلطه قلمرو دولت طبرق یعنی ژانرال حفتر و همچنین منطقه سبز دیده می‌شود که قلمرو قبایل همچون قبیله تابو است.


به دلیل اقلیم بیابانی لیبی (نزدیک به ۹۰ درصد)، اصل درگیری‌ها در نزدیکی نوار ساحلی قرار دارد. با وجود اینکه بخش بزرگی از وسعت سرزمینی لیبی تحت حاکمیت نیروهای حفتر و قبایل متحد آن قرار دارد اما ۶۵ درصد جمعیت لیبی زیر پرچم دولت وفاق ملّی (GNA) قرار دارند.
طبق برآوردها، از جمعیت ۶.۹ میلیونی لیبی، ۳ میلیون نفر در قلمرو دولت وفاق ملی و ۱.۶ میلیون نفر در قلمرو حفتر هستند. باقی نیز در مناطق تحت سیطره قبایل جنوبی قرار دارند.


گره کور انتخابات در لیبی
همانگونه که پیشتر اشاره شد، لیبی از سال ۲۰۱۱ و از زمانی که معمر قذافی سرنگون شد، درگیر بحران بوده‌؛ از سال گذشته پس از چند سال درگیری خشونت‌آمیز، نیروهای رقیب شرقی و غربی موفق به برقراری آتش‌بس و ایجاد یک دولت موقت وحدت ملی و موافقت با برگزاری انتخابات در ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ شدند.

با این حال این رای‌گیری چند بار به تعویق افتاد زیرا دو طرف بر سر قوانین دقیق، از جمله داوری اختلاف‌ها، اجرای دستورالعمل‌ها و صلاحیت نامزدهای اصلی که شامل تعدادی از چهره‌های بحث برانگیز در انتخابات می‌شد، اختلاف‌نظر داشتند. پیشتر در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ نیز قرار بود انتخابات برگزار شود اما جنگ داخلی لیبی باعث عدم برگزاری انتخابات شد.

از جمله نامزدهای مورد مناقشه برای شرکت در انتخابات لیبی، «سیف الاسلام قذافی» پسر دیکتاتور سابق این کشور است. او به جنایات جنگی متهم است و گفته می‌شود در جریان جنگ در سال ۲۰۱۱ مرتکب جنایات جنگی شده بود؛ به همین دلیل سیف‌الاسلام توسط دادگاهی در طرابلس به طور غیابی محاکمه و محکوم شده‌است.

چند روز پیش (اوایل دی) ژنرال حفتر فرمانده ارتش ملی لیبی (LNA) از نیروهای سیاسی این کشور خواست زمینه را برای برگزاری انتخابات در این کشور جنگ‌زده فراهم کنند. اظهارات حفتر یک سال پس از آن بیان شد که مقام‌های لیبی، انتخابات این کشور را به دلیل اختلاف‌ها بین جناح‌های رقیب به تعویق انداخته‌اند.

پاییز ۲۰۱۴ سازمان سیا ژنرال حفتر را در لیبی پیاده کرد تا پس از ۳۰ سال دوری از وطن، ماموریتی جدید برای او تعریف کند؛ آمریکا مناطق شرق لیبی را به او سپرد که بیشترین منابع نفتی این کشور در آنجاسترمزگشایی از ارتباط حفتر با اسرائیل و سیا
ارتباط نزدیک خلیفه حفتر و آمریکا بر کسی پوشیده نیست. حفتر که روزگاری یکی از فرماندهان عالی‌رتبه قذافی و درصدد فرصتی برای کشتن او بود، بعد از مورد غضب قرار گرفتن، به آمریکا پناه برد. در آن زمان حتی سازمان سیا حفتر را به مخالفان قذافی در کشور چاد رساند تا فرماندهی جنگ علیه لیبی را برعهده بگیرد اما این عملیات شکست خورد و آمریکایی‌ها او را به ویرجینیای غربی منتقل کردند.

پاییز سال ۲۰۱۴ سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) این ژنرال کهنه‌کار را در لیبی پیاده کرد تا پس از ۳۰ سال دوری از وطن، ماموریتی جدید برای وی تعریف کند. بنابراین آمریکا مناطق شرق لیبی را به او سپرد. همچنین در یک اقدام دور از انتظار، دولت آمریکا که پیش از این فقط دولت وفاق ملی تحت حمایت سازمان ملل متحد در لیبی را به رسمیت می‌شناخت، از ژنرال خلیفه حفتر و ارتش ملی لیبی اعلام پشتیبانی کرد.

ارتباط ژنرال حفتر اما با رژیم صهیونیستی شهریور ماه ۱۳۹۹ آشکار شد و منابع عربی و صهیونیستی از دیدار «صدام حفتر» فرزند این ژنرال لیبیایی با سران تل‌آویو در سرزمین‌های اشغالی خبر دادند. او در این سفر با برخی از مقام‌های رژیم صهیونیستی در فرودگاه «بن گوریون» در شرق تل‌آویو دیدار و درخواست کمک پدرش از این رژیم را مطرح کرد.

شاید بتوان گفت، نخستین خبر این دیدار را یک تحلیلگر صهیونیستی افشا کرد که در آن «یوسی ملمن» تحلیلگر مسائل اطلاعاتی رژیم اشغالگر قدس با انتشار یادداشتی در روزنامه صهیونیستی «هاآرتص»، این سفر را علنی کرد و نوشت: صدام حفتر، حامل پیامی از سوی پدرش برای درخواست کمک نظامی و سیاسی از رژیم صهیونیستی بوده‌است. بنا بر ادعای ملمن، صدام به نقل از پدرش به مقام‌های صهیونیست گفته اگر از او حمایت سیاسی و نظامی کنند، او نیز متعهد خواهد شد که در آینده روابط دیپلماتیک بین لیبی و رژیم صهیونیستی برقرار کند.

در دوران قذافی، وی از جریان مردم فلسطین علیه رژیم صهیونیستی حمایت می‌کرد اما پس از آنکه طرابلس تلاش کرد رابطه خود را با غرب ترمیم کند، خبرهایی مبنی بر تلاش قذافی در سال ۱۳۸۴ درخصوص آمادگی او برای عادی‌سازی روابط با تل آویو منتشر شد. در آن دوره نشریه «المنار» از تبادل نامه میان «آریل شارون» نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی و قذافی خبر داد و نوشت «قذافی در پاسخ نامه شارون بر آمادگی خود جهت تلاش برای عادی‌سازی کامل روابط میان جهان عرب و اسرائیل تاکید کرده‌است.»

طلای سیاه و مهره‌ای به نام حفتر
شمال آفریقا برای غرب دارای اهمیت زیادی است و غرب با محوریت آمریکا می‌کوشد، بر این حوزه به ویژه کشور لیبی تسلط داشته باشند. درحقیقت، لیبی با وجود مردم فقیر، از کشورهای ثروتمند شمال آفریقا از لحاظ منابع انرژی همچون نفت و گاز است.
از نگاه کارشناسان اقتصادی، نفت لیبی از دو ویژگی اصلی برخوردار است؛ نخست آنکه «نفت خام شیرین» دارد و به نسبت نفت خاورمیانه که سولفور زیادی دارد، باکیفیت‌تر است؛ دوم آنکه برای تامین نیاز نفت اروپا به دلیل نزدیکی مسافت، دیگر نیازی به هزینه گزاف حمل ‌ونقل نیست. همین دو ویژگی کافی بود تا پالایشگاه‌های فرانسه و ایتالیا، مشتری اصلی نفت لیبی شده و این کشور تبدیل به ششمین صادرکننده نفت جهان در سال ۱۹۶۵ شود و ۱۰ درصد از کل صادرات جهانی نفت را به خود اختصاص دهد.


برای کشوری که تا سال ۱۹۵۹ در فقر کامل بود، تولید روزانه سه میلیون بشکه نفت در پایان دهه ۶۰ یک رویای محال بود اما لیبی در سال ۱۹۶۹ توانست در تولید نفت، از عربستان هم سبقت بگیرد. ورود نفت لیبی به بازار و نقش‌آفرینی آن، بر قیمت‌های جهانی نفت اثر فراوانی داشت و بر کاهش قیمت که پس از بحران سوئز در سال ۱۹۶۵ ایجادشده بود، نقش تشدیدکننده‌ای ایفا کرد.

از روزی که ژنرال حفتر کنترل شرق لیبی را در دست گرفت،‌ تولید نفت لیبی به زیر ۴۰۰ هزار بشکه در روز سقوط کرد؛ درست در روزهایی که آمریکا با افزایش تولید نفت در حال کاهش شدید واردات خود بودنفت و گاز لیبی در دهه‌های اخیر همواره در اختیار منافع آمریکا بوده اما واشنگتن، این اعتمادسازی از سوی قذافی را کافی نمی‌دانست‌ تا روزهای سیاه به‌سرعت برای سرهنگ فرا برسد. با سرایت انقلاب‌های عربی به لیبی، قذافی برای خاموش‌کردن اعتراض‌های مردم وارد عمل شد؛‌ در مقابل رهبران غرب با حمایت از تظاهرات‌کنندگان، قذافی را شگفت‌زده کردند. آگوست ۲۰۱۱ اوج هماهنگی میان شورشیان لیبی و ناتو بود؛ ماهی که حملات منظم‌تری به مواضع دولت قانونی این کشور صورت گرفت و قذافی، انگیزه این حملات را نفت عنوان کرد.

پس از سه دهه حضور ژنرال حفتر در آمریکا، سیا او را به مناطق شرق لیبی آورد زمام امور این مناطق را به دست گرفت؛ مناطقی که بیشترین منابع نفتی و چاه‌های نفت این کشور در آنجا وجود دارد. در نقشه زیر در هلال نفتی لیبی، بندرگاه‌های سدره (بزرگترین بندر صادرات نفتی کشور و در نزدیکی شهر سرت)، راس لانوف و برگا قرار دارد. منطقه هلال نفتی با رنگ سبز مشخص شده‌است.


در نقشه زیر نیز مناطق سیاه کم‌رنگ «نواحی نفتی» را مشخص کرده‌ و به طور عمده در شرق لیبی و در اختیار نیروهای حفتر قرار دارد. خطوط نارنجی خطوط انتقال گاز و خطوط سیاه خطوط انتقال نفت است.
 

در مجموع، ژنرال خلیفه حفتر از سال ۲۰۱۴ صاحب نفت و اختیارات نفتی شد و با حمایت پنهان کاخ سفید، ارتش ملی را پدید آورد؛ سپس در مقابل دولت وفاق ملی لیبی که مورد تأیید نهادهای بین‌المللی و سازمان ملل بود، دولتی دیگر تشکیل داد و مانع تولید و صادرات نفت شد.

از روزی که ژنرال حفتر کنترل شرق لیبی را در دست گرفت،‌ تولید نفت لیبی به زیر ۴۰۰ هزار بشکه در روز سقوط کرد؛ درست در روزهایی که آمریکا با افزایش تولید نفت در حال کاهش شدید واردات خود بود.

از نگاه ناظران، حاکمیت دوگانه‌ای که از سال ۲۰۱۴ در شمال آفریقا شکل گرفته، برایند سیاست‌های کاخ سفید است تا متناسب با برنامه‌های آمریکا، استراتژی نفتی لیبی تنظیم شود. اینک نیز با مهره‌ای به نام حفتر، فلکه نفت لیبی در واشنگتن تنظیم می‌شود و این آمریکاست که تشخیص می‌دهد چه زمانی لیبی باید تولید نفت خود را افزایش یا کاهش دهد.