اول. در همه سالهای برگزاری جشنواره فیلم فجر کنار حضور خبرنگاران روشندل رسانه هایی مثل ایران سپید، با حضور برخی کارشناسان روشندل نیز در سالن مطبوعات و همراهی دوستانی که کمک میکنند در توصیف شفاهی تصاویر مواجه بوده ایم ولی امسال برای اولین بار یک اقدام ویژه در جشنواره صورت گرفته و آن هم نمایش آثار با رابط ویژه ناشنوایان برای مخاطبان کم یا ناشنوایان.
این اقدام بسیار حائز اهمیت است و کمک میکند به افزایش دامنه مخاطبان جشنواره ضمن اینکه می تواند به اکران سراسری هم تسری یابد و از همین حالا برنامه ریزی گردد که مثلا برای اکران نوروزی، سینماهایی خاص با رابط ناشنوایان به پخش آثار مبادرت کنند. صدالبته که میتوان سینماهایی که به لحاظ جانمایی مناسب رفت و آمد روشندلان هستند را هم تجهیز و آماده سازی کرد.
دوم. حضور ابوالفضل پورعرب سوپراستار دهه های هفتاد و هشتاد در خانه رسانه همزمان شد با اعلام خبر عفو عمومی رهبری و پورعرب که پیشتر هم در رسانه ملی پیشنهاد عفو داده بود ورای گفتگوهای سینمایی در این باره هم مورد پرسش قرار گرفت.
پورعرب جزو آن دسته از هنرمندان وطنی بوده که هیج گاه سیاست را وارد هنر نکرده و شاید برای همین است که چند نسل او را دوست دارند، درست مثل جمشید مشایخی که تا آخر عمر سعی کرد خودش باشد و اسیر این باد و آن نسیم نشود. اتفاقاتی که در ماههای اخیر افتاد باعث شد خیلی از هنرمندان گرفتار سیاستبازی شوند ولی پورعربها حرف خودشان را میزنند و دنبالهرو نیستند و همین است که ماندگاری را افزون میکند.
مسعود دهنمکی از دیگر مهمانان جشنواره بوده که او نیز ورای حرف و حدیث ها اغلب آنچه معتقد بوده را بیان کرده و کاری را که قبول داشته انجام داده. صد البته که هم پورعرب و هم دهنمکی در سالهای اخیر نتوانستهاند به مانند گذشته در سینما فعالیت کنند که این هم خودش میتواند ایرادی باشد بر ساختار تهیهکنندگی که به جای کار با امتحان پسدادهها دنبال نوعی آقابالاسری برای فیلم اولیهاست. آقایان! دود از کنده بلند میشود در هر زمان...
سوم. دیگر کار به جایی رسیده اگر کسی پیدا شده و در نشست مطبوعاتی فیلمی، سازنده را با کوبریک و جان فورد هم مقایسه کند نباید تعجب کرد چون به هر حال همان طور که شبهفیلمساز داریم، شبهخبرنگار هم داریم. اینکه در نشست فیلمی میانه که هفت میلیاردی هم حمایت داشته ولی ساختارش به زحمت ۳میلیارد میارزد یکی پیدا شود و از ادامه راه کیمیایی بگوید نباید چندان تعجب کرد.
فقط دوستان یادشان میرود که کیمیایی نه از روز اول و بیگانه بیا بلکه بعد از ساخت قیصر و خط قرمز و سفر سنگ و دندان مار و سرب و چند فیلم دیگر بود که منتقد-رفیق پیدا کرد تا هر چه بعدا میسازد توسط این رفقای منتقد، حلوا حلوا شود نه اینکه غوره نشده، حلوا حلوا شود.
چهارم. این میتو هم بدجوری وارد سینما و جشنواره شده، بعد از ابلق که امسال روی پرده رفت، در ابتدای جشنواره فیلم استاد رونمایی شد که تمام و کمال مرتبط با میتو بود و سپس روایت ناتمام سیما. هر دو فیلم دو استاد دانشگاه را گرفتار افشاگریهای میتویی نشان میدادند و هر دو هم با کمبود پایان بندی منطقی چون هر دو فیلم قرار نیست موضع مستقیم له یا علیه میتو بگیرند.
به جز این، دو فیلم جشنواره هم مساله رحم اجاره ای را محور قرار داده اند، یکی بعد از رفتن و دیگری آنها ما را دوست داشتند و هر دو هم به اختصار و در حاشیه خط اصلی قصه. هم میتو و هم اجاره رحم در بدو امر مسائلی زنانه است و بد نیست در آینده بانوان فیلمساز هم در این باره کار کنند.
پنجم. در کنار نمایش فیلمهای ایرانی جشنواره، فیلمهای بخش بینالملل هم به تدریج اکران میشوند، بازار شروع به کار کرد و کارگاههای تخصصی هم به راه افتاده که هر کدام قصد دارند تنوعی نسبی به جشنواره بدهند. در کارگاه های جشنواره بیشتر سعی شده بر وجه صنعتی هنر سینما تاکید گردد و آن هم از دریچه اموری مانند فیلمبرداری یا تدوین یا صدا که فایده کارگاه را بیشتر خواهد کرد.
آن وجه خاطرهنگاری متداول در برخی ورکشاپهای مرسوم در جشنواره امسال کمتر شده و مباحث در سرفصلهای کاربردی و به صورت فشرده ارائه میگردد. ارائه گزارش های تفصیلی از ورکشاپ ها و حتی پخش زنده آنها از طریق شبکه های اجتماعی قطع به یقین خواهد توانست بار علمی جشنواره را بیشتر کند.