زلزلههای مهیب طی چند روز گذشته در شهرستان خوی و نیز برخی شهرهای ترکیه و چگونگی مخابره اخبار از رسانه های رسمی میتواند، به عنوان سنگ محکی برای سنجش توانمندی و عملکرد حرفه ای این دو کشور در امر اطلاع رسانی بشمار رود.
"فرصت چشم" را میتوان به منزله اصطلاحی دانست که به نخستین مرحله انتشار پیام مرتبط می شود و آن همان جذب مخاطب و به قولی دیگر ، انداختن سر قلاب به هدف است. در همان دقایق ابتدایی زلزله خوی که در شبکه های اجتماعی منتشر شد ، رسانه های بیگانه فارسی زبان شروع به پمپاژ خبر کردند و همین امر سبب نخستین رکب آنان به رسانه های ملی باشد! و این "فرصت چشم" در اختیار آنان قرار گرفت تا با قلاب طلایی بتوانند سایر توهمات و مقاصد دیگری که داشتند را در افکار عمومی میخکوب کنند.
رسانه های ملی که در چنین شرایط غیرمترقبه ای باید فعالانه، جای پا و اثرگذاریشان در امر اطلاع رسانی و آگاهی بخشی شهروندان مشهود باشد، بار دیگر نتوانستند خوش بدرخشند و گواه این ادعا، باورپذیری شایعات مختلفی که از جانب رسانه های معاند همچون ایران اینترنشنال ، بی بی سی فارسی و غیره در بین زلزله زدگان و سایر شهروندان بود.
حتی اگر این مطلب را با عینک خوشبینانه نپذیریم ، نمی توان از کاهلی و ضعف در رسانه های محلی زبان و استانی صداوسیما چشم پوشی کرد؛ این در حالی است که بهترین و مناسب ترین وسیله اطلاع رسانی در حوادث بحرانی، رادیو و یا همان رسانه گرم است که نقش بسیار ارزشمندی دارد.
شایعاتی همچون تشدید و پدیدار شدن دوباره زلزله ، بی اعتنایی دولت رئیسی به این زخم ملی با هدف تفرقه اندازی قومیتی! عدم پذیرش کمک های بشردوستانه همچون هلال احمر ترکیه و غیره، فضایی به شدت مسموم را برای رسانه های معاند فراهم کرده بود تا در این مرحله از "جنگ روایت ها"، ژست وطن پرستی و عدم کفایت جمهوری اسلامی به خود بگیرند.
چند روز پس از وقایع تلخ شهرستان خوی، زلزله مهیب ترکیه روی داد که در همان دقایق ابتدایی شبکه های TRT ترکیه و خبرگزاری رسمی آناتولی به پخش مستقیم اخبار، مردم کشور را بسیج و افکار عمومی را به سمت سیاستگذاری ترسیم شده هدایت کردند ، حتی دوربین های پخش زنده در مناطق زلزله زده که فعالیت نیروهای امدادی برای کمک به شهروندان آسیب دیده از زلزله بود را نصب و تصاویرشان را نمایش می دهند. همچنین از سویی دیگر قرارگاه اطلاع رسانی در دل مرکز مدیریت بحران این کشور توسط دعوت از خبرنگاران تمامی رسانه ها، شکل گرفت تا مدیران و مسوولان کشوری و لشگری هر خبر جدیدی را فقط از یک کانال رسمی تعیین شده به آنان اعلام کنند.
این روند اطلاع رسانی در ترکیه سبب شد تا علاوه بر بی اثر شدن شایعات و اخبار جعلی ، تمام ملت یا یکدیگر همدل شده و بخش بزرگی از هنرمندان، ورزشکاران، سیاستمداران و سایر چهره های شناخته شده برای آنان الگوی همدردی را به نمایش بگذارند.
این در حالی است که به نظر می رسد سیاست های رسانه ای مدیریت بحران در کشور کماکان نتوانسته است آنچنان که لازم است در عرصه اطلاع رسانی و جذب مخاطبان گام های حرفه ای تری بردارد. بر اساس نظریات علوم ارتباطات اجتماعی، چهار تحول اساسی در مشخصههای فضای رسانهای دنیای جدید رخ داده به گونه ای که مرزهای سخت و دقیق به مرزهای نرم تبدیل شده، رابطه یک به چند به رابطه چند به چند مبدل شده، مفهوم مخاطب (دریافت کننده) به مفهوم خلق کننده (توزیع کننده) تغییر یافته و وسایل ارتباط جمعی به وسایل ارتباطی متنوع تبدیل شدهاند.
هم اکنون رسانه به جای این که شکلی از بیان فرهنگی باشد، خود تبدیل به یک فرهنگ شده است؛ بر همین اساس به نظر می رسد با توجه به ظهور رقبای رسانهای قدرتمند همچون ماهواره، اینترنت و فضای مجازی و نیز سرعت فراوان تغییرات فناوری، رسانهها ملزم به بازشناسی روندهای درونی و بیرونی هستند تا با بهرهگیری از روشهای آیندهپژوهی، تنظیم نقشه راه و ترسیم آینده را به درستی انجام دهند چرا که در حالیکه بهمنماه ۹۶ از سوی یکی از مسئولان صداوسیما اعلام شد «۲۶۰ کانال فارسیزبان ماهوارهای علیه نظام جمهوری اسلامی تبلیغ میکنند»، کمتر از دو سال بعد یعنی در اردیبهشت ۹۸، یک مقام دیگر سازمان صداوسیما «از فعالیت ۲۹۵ شبکه فارسیزبان ماهوارهای علیه مقدسات و اعتقادات جوانان» خبر داد و شهریور ماه ۹۹، سعید اوحدی معاون رئیس جمهوری وقت اعلام کرد: «اکنون بیش از ۳۶۰ شبکه ماهوارهای فارسی با جهتگیری علیه نظام جمهوری اسلامی در حال فعالیت هستند و در هیچ کشوری این تعداد شبکه برای هجمه به یک کشور وجود ندارد».
این گونه هجوم فرکانس رسانه های فارسی زبانه بیگانه به کشور زنگ خطری جدی است که می تواند به منزله تهدیدی واقعی برای امنیت ملی تلقی شود و این در حالی است که چوب خط رسانه های کشور نیز در بین افکار عمومی در حال پر شدن است.
در ایران سال هاست که برخی نشریات با یاری بودجه های ارگان های دولتی اقدام به انتشار مطلب و یا اخبار می کنند؛ اما واقعیت آن است که تعلل و یا ترس از انتشار به موقع برخی اخبار، کماکان در برخی سیستم اطلاع رسانی کشور وجود دارد و این همان نقطه ضعفی است که طرف مقابل در جبهه جنگ نرم به خوبی از آن آگاه است و از فضای موجود در بسیاری زمینه ها و اخبار و وقایع سوء استفاده کرده و شاهد جوسازی های بیهوده و برنامه های مختلف آنها در مسیر مشکل آفرینی برای نظام و رسانه در کشور هستیم.
فوبیا یا ترس از انتشار برخی اخبار که با اصول علم ارتباطات مغایرت دارد، در حالی گریبانگیر بسیاری از خبرنگاران و اهالی مطبوعات شده که اغلب بی مورد است و هیچ قانون نوشته شده ای برای این میزان احتیاط و خودسانسوری وجود ندارد. احتیاط برخی از رسانه ها و اهالی قلم شاید در کوتاه مدت به نفع کشور و نظام باشد اما حکایت دوستی خاله خرسه است که می تواند در درازمدت فجایع سنگین و گاه غیرقابل جبران به همراه آورد و ضمن از بین بردن اعتماد عمومی به رسانه های داخلی، گرایش مردم را به برخی رسانه های بیگانه و معاند نیز افزایش دهند.
همچنین رسانه های کشور بایستی به رسالت اصلی خود در راستای بازسازی اعتماد شهروندان توجه بیشتری داشته و پل ارتباطی مستحکمی بین مردم و مسوولان باشند و اینگونه نباشد که مردم فقط صدای مسوولان را بشنوند.