تهران- ایرنا- مدیر گروه سیاست خارجی مرکز پژوهش‌های مجلس به ناتوانی اروپایی‌ها برای نقش‌آفرینی بین‌المللی اشاره کرده و می‌گوید: باید آمادگی داشته باشیم که در ۵، ۶ ماه آینده تحرکات رژیم صهیونیستی و آمریکایی‌ها را خنثی و محاسبات اروپایی‌ها نسبت به جمهوری اسلامی ایران اصلاح شود.

در ناآرامی‌های پاییز ۱۴۰۱، به طور قطع یکی از اهداف سناریوی دشمنان کشور، کاهش مشروعیت بین‌المللی جمهوری اسلامی و انزوای ایران در جامعه بین‌الملل بوده که توفیقاتی نیز به همراه داشته است. این سناریو با برخی تظاهرات ایرانیان در خارج، بمباران رسانه‌ای، لابی با کشورها برای کاهش سطح روابط و فراخواندن سفیران دنبال‌شده و علاوه بر موضعگیری‌های مقام‌های برخی کشورها علیه جمهوری اسلامی، تعلیق روند مذاکرات هسته‌ای، پیگیری پرونده حقوق بشری در شورای امنیت و خط‌ونشان‌های تازه علیه ایران، را به همراه داشته است.

دولت جمهوری اسلامی در مقابل از یک سو بر تداوم مذاکرات تاکیدکرده و از سوی دیگر به فراخوانی سفیران برخی کشورها در ایران و اجرایی‌ساختن بعضی اقدامات و تحریم‌های متقابل پرداخته است. اما آینده این فشارها علیه جمهوری اسلامی چه خواهد شد و جمهوری اسلامی چه راهکارهایی برای مقابله با این هجمه سنگین دارد؟

بر همین اساس اداره کل پژوهش‌ و بررسی‌های خبری ایرنا، در گفت‌وگو با کارشناسان مسائل بین‌المللی به واکاوی این موضوع پرداخته است تا راهکارهایی نیز ارائه شود.

در شماره نخست این گزارش «دیاکو حسینی» کارشناس روابط بین‌الملل گفت، مساله تجزیه ایران موضوعی قدیمی است و مربوط به اکنون نیست؛ برخی کشورها منتظر فرصتی هستند تا بتوانند ایران را کوچکتر کنند اما هویت ایرانی بسیار پرکشش‌تر از آن است که منجر به تجزیه‌طلبی شود.

«مهدی خانعلی‌زاده» پژوهشگر بین‌الملل نیز درباره فشارهای بین‌المللی علیه ایران گفت، شرایط کنونی، زمینه‌سازی جنگ واقعی و اجرای دوره فشرده یوگسلاوی، لیبی، عراق و افغانستان است و به دلیل آماده‌سازی و همراه‌کردن افکار عمومی دنیا، در شرایط کنونی طرف غربی در صورت شروع جنگ، هزینه اعتباری کمی می‌پردازد.

«مهدی فاخری» سفیر پیشین ایران در مکزیک نیز در مورد پروژه فشار بر ایران گفت، در ۴۳ سال گذشته، تحت فشار برخی کشورهای منطقه‌ای و بین‌المللی بودیم اما ویژگی دوره اخیر این است که هیچگاه این میزان از هم‌سویی و هم‌جهتی دولت‌های خارجی را در تصمیم‌ها و مواضع علیه ایران نداشتیم.

دکتر «صباح زنگنه» پژوهشگر مسائل بین‌الملل و سفیر پیشین جمهوری اسلامی در سازمان همکاری‌های کشورهای اسلامی نیز فشارهای سیاسی و تبلیغاتی این روزها علیه ایران را بیش از هر زمان دیگری دانست و تاکید کرد، اگر سیاست داخلی با منطق، مدارا و دید مشارکت عموم مردم شکل گیرد، موجب استحکام وحدت ملی و بی‌اثرشدن فشار خارجی می‌شود.

«جاوید قربان‌اوغلی» مدیرکل پیشین آفریقای وزارت امور خارجه نیز گفت، ایران در شرایط بین‌المللی بسیار دشواری قرار دارد. این حجم از فشار حتی در اوج بحران هسته‌ای در دوره دولت هشتم نیز وجود نداشت. نباید پیامدهای این فشارها را دست‌کم گرفت و باید تصویر مسئولان و تصمیم‌گیران از پیامدهای تحولات جهانی علیه کشور به‌روز شود.

«محسن پاک‌آیین» سفیر پیشین ایران در زامبیا، تایلند، ازبکستان و جمهوری آذربایجان نیز گفت، پارلمان اروپا یک نهاد پرهیاهو بوده و از آن بیشتر در حوزه فضاسازی عملیات روانی، تبلیغات و فشارهای روانی علیه کشورهای مخالف غرب استفاده می‌شود و این، نهادی فاقد اعتبار بین‌المللی است.

«مسعود ادریسی» سفیر پیشین ایران در کوبا، لبنان و لهستان نیز معتقد است، دشمنان، افکار عمومی جهان را علیه ایران تهییج می‌کنند که بسیار خطرناک است؛ باید با کشورها ارتباط بیشتری بگیریم و تلاش شود هر اظهارنظر در حوزه سیاست خارجی، فقط از کانال وزارت‌خارجه انجام شود.

«حمیدرضا غلامزاده نطنزی» کارشناس مسائل آمریکا و بین‌الملل نیز اظهار داشت، غربی‌ها، اسرائیل و آمریکا می‌دانستند که اتفاقات اخیر به براندازی منجر نخواهد شد اما با سیاست اعلامیِ رژیم صهیونیستی که باید به این پلنگ، هزار زخم بزنیم، به دنبال تضعیف تدریجی کشور برای اهداف خود هستند.

در ادامه این موضوع، با «مصطفی محمدی رمضانی» مدیر گروه سیاست خارجی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی گفت‌وگو کردیم.

اقداماتی که باید انجام دهیم

ایرنا: با توجه به سابقه طولانی فشارهای بین‌المللی علیه کشورمان، تحلیل شما از فشارهای دوره اخیر چیست و چه تفاوتی با سناریوهای گذشته دارد؟
_
ما نباید در تحلیل مواضع و رفتارهای خودمان و طرف مقابل دچار سوء‌برداشت شویم. برخی در تحلیل‌هایشان روابط را به‌گونه‌ایی بازنمایی و روایت می‌کنند که گویی روابط ایران و اروپا به نقطه غیرقابل بازگشت رسیده و تنش غیرقابل حل شده است؛ در حالی که هم در تاریخ خودمان و اروپا و هم روابط اروپا با دیگر کشورها همانطور که ونزوئلا را اشاره کردم نشان می‌دهد اروپایی‌ها خیلی زود با تغییر شرایط، مواضع خود را تعدیل می‌کنند اما این موضوع نیازمند این است که وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی ما نقش بسیار فعال‌تری را در این زمینه ایفا کند و با اقتدار و منطق بتواند فضای تبلیغاتی و هجمه را که علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته، تا حد زیادی خنثی کند و این فضای بین‌المللی را بشکند.

اروپایی‌ها خیلی زود با تغییر شرایط، مواضع خود را تعدیل می‌کنند اما این موضوع نیازمند این است که دستگاه دیپلماسی ما نقش بسیار فعال‌تری را در این زمینه ایفا کندباید آمادگی این را داشته باشیم که در ۵-۶ ماه آینده تحرکات رژیم صهیونیستی و آمریکایی‌ها خنثی شود؛ محاسابات اروپایی‌ها نسبت به جمهوری اسلامی ایران اصلاح شود و اروپایی‌ها به ریل صحیح خود بازگردند. وزارت خارجه می‌تواند در این زمینه نقش‌آفرینی جدی‌تری را ایفا کند.
در این زمان، دیپلماسی عمومی اهمیت بسیار زیادی دارد و می‌تواند به ما کمک زیادی کند؛ به نظر می‌رسد وزارت خارجه در این زمینه به تلاش بیشتری نیاز دارد و ما نباید فرصت‌ها را از دست بدهیم.

در روابط با اروپا نباید مساله را فقط به لابی اپوزوسیون ایران یا حتی لابی رژیم صهیونیستی کاهش داد؛ اگرچه اینها موثر بودند و در این مساله نقش‌آفرینی هم کردند که غیرقابل انکار است.

اروپایی‌ها در سال‌های گذشته تحت تاثیر رژیم صهیونیستی و به ویژه امسال، اقدام‌هایی علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دادند و همینطور به پیروی از جریان اپوزیسیون ایرانی در کشورهای اروپایی، برنامه‌هایی را علیه جمهوری اسلامی ایران طراحی کردند اما موضوع را نباید به این مساله تقلیل داد و باید تلاش کرد مساله را عمیق‌تر و دقیق‌تر تحلیل کرد تا به یک نتیجه مشخصی برساینم.

روابط با اروپا در نقطه غیرقابل بازگشت نیست

در روابط با اروپا، به هیچ وجه در یک نقطه غیرقابل بازگشت قرار نداریم و می‌شود آن را ترمیم کرد. یکی مواردی که در خصوص برجام، بازه‌ زمانی مشخص شده و در سال ۱۴۰۲ قرار است پایان یابد، رفع برخی محدودیت‌های سازمان ملل است؛ منظورم «سان‌ست‌ها» یا بازه‌های زمانی است که در برجام در قطع‌نامه ۲۲۳۱ پیش‌بینی شده که محدودیت‌های سازمان ملل علیه ما رفع شود. در قطع‌نامه ۲۲۳۱ سه بازه زمانی بسیار حساس داریم که یکی از آنها را پشت سر گذاشته‌ایم. سال ۲۰۱۵ قرار بود محدودیت‌های تسلیحاتی شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران لغو شود که موضوع را پشت سر گذاشتیم.

در سال ۲۰۲۳ برابر با مهر ۱۴۰۲، بحثی با عنوان لغو محدودیت‌های موشکی علیه جمهوری اسلامی ایران داریم که ممکن است در این مدت اروپایی‌ها تحت تاثیر تحریکاتی که از طرف آمریکا یا رژیم صهیونیستی انجام شود، به این سمت بروند که حتی از گزینه اسنپ‌بک(طبق برجام) استفاده کنند که این به تدابیری نیاز دارد که کار به آن نقطه نرسد و تنش در روابط مدیریت شود و اروپایی‌ها به آن سمت نروند.

روابط ایران و اروپا پس از انقلاب اسلامی فراز و فرودهای مختلفی داشته است؛ در روابط خود، هم دوره‌های به نسبت خوبی داریم و هم اینکه، دوره‌هایی همراه با تنش جدی بوده که یکی از نمونه‌های بارز آن بعد از ماجراهای «دادگاه میکونوس» است. اروپایی‌ها در سال ۱۳۷۶ بعد از اینکه رای دادگاه میکونوس معلوم می‌شود ایران را به دست‌داشتن در آن واقعه متهم کرده و سفارت‌هایشان را در ایران تعطیل می‌کنند و روابطشان را به نوعی به وضعیت تعلیق با جمهوری اسلامی ایران در می‌آورند.

ما این چالش را در روابط با اروپایی‌ها دیدیم؛ در وضعیتی که آن روز از وضعیت امروز به نسبت بدتر و سخت‌تر محسوب می‌شد اما در بهار همان سال ۱۳۷۶ که روابط ما با اروپایی‌ها تعلیق می‌شود، بعد از گذشت چند ماه در آبان همان سال این کشورها بازمی‌گردند و سفارت‌شان را در ایران بازگشایی می‌کنند؛ بنابراین اتفاقی هم که در دوره اخیر افتاد ریشه آن فقط از حوادث بعد از شهریورماه در ایران نیست؛ اغتشاشاتی که اتفاق افتاد فقط عامل تنش بین روابط ایران و اروپا نیست بلکه برای اینکه فهم دقیق‌تری نسبت به موضوع پیدا کنیم باید کمی به عقب بازگردیم و به نوع تعامل اروپا با ایران در دوره برجام به ویژه پس از خروج آمریکا از برجام نگاه کنیم.

اغتشاشاتی که رخ داد فقط عامل تنش بین روابط ایران و اروپا نیست بلکه برای اینکه فهم دقیق‌تری نسبت به موضوع پیدا کنیم باید کمی به عقب بازگردیم و به نوع تعامل اروپا با ایران در دوره برجام به ویژه پس از خروج آمریکا از برجام نگاه کنیمدر دوره‌ای در دولت سابق، تصور این بود که اروپایی‌ها می‌توانند جایگزین آمریکایی‌ها باشند و ایران می‌تواند برجام را با اروپایی‌ها ادامه دهد اما اتفاقی که می‌افتد از همان ابتدا تردیدهایی درباره اراده و توان اروپایی‌ها برای ایفای نقش مستقل در برابر آمریکا ایجاد می‌شود که رفته رفته مشخص شد اروپایی‌ها توان ندارند و گاهی این گزاره به صورت جدی مطرح شد که اروپایی‌ها توان ایفای نقش مستقل از آمریکایی‌ها را ندارند و نتوانستند منافع ایران را در برجام تامین کنند و حتی آن بخشی که مربوط به خودشان بود را هم اراده ندارند؛ به‌ویژه پس از سپری‌شدن دوره پرتنش ترامپ که اروپایی‌ها نیز با او تنش‌های جدی داشتند.

در دوره بایدن این انتظار وجود داشت که اروپایی‌ها رویکرد بهتری را ایفا کنند و از فضای جدیدی که به وجود آمده برای به نتیجه رسیدن مذاکرات استفاده کنند اما اگر اخبار مذاکرات را دنبال کنید از همان ابتدای شروع مذاکرات در آذرماه ۱۴۰۰، اروپایی‌ها فضای مذاکرات را با تنش شروع می‌کنند؛ یعنی از نخستین دور وین ۷، اروپایی‌ها به سرعت و در مدت دو، سه روز، وین ۷ را پایان می‌دهند و یک هجمه علیه جمهوری اسلامی ایران وارد و آژانس را تحریک می‌کنند علیه ایران موضع‌گیری کند و کارزار روانی علیه ما راه می‌اندازند؛ برای اینکه ایران را وادار کنند چهارچوب‌های به‌ دست آمده در وین ۶ را بپذیرد و از خواسته‌هایش عقب‌نشینی کند.

اگر بخواهیم این رویکرد را دقیق‌تر بررسی کنیم که از چه زمانی اروپایی‌ها موضع‌شان نسبت به ما تغییر کرد شاید می‌توان به قبل‌تر نیز بازگشت اما به نظرم یکی از نقاط شروع ما در آذرماه ۱۴۰۰ است نه در مهرماه ۱۴۰۱. اروپایی‌ها همان زمان فعالیتشان را علیه ایران شروع و فشار خود را به جمهوری اسلامی برای عقب‌نشینی از خواسته‌های خود افزایش دادند. تلاش ایران برای منافع اقتصادی خود طبق برجام بوده و هست و بر این اساس در دوره جدید مذاکرات نیز به دنبال آن بوده اما اروپایی‌ها حاضر نبودند امتیاز بدهند و حتی گاهی گفته می‌شد که نوع عملکرد تیم مذاکره‌کننده کشورهای اروپایی بسیار تندتر از آن چیزی است که از طریق واسطه‌ها و آمریکایی‌ها به ایران اعلام می‌کنند.

آیا اغتشاش‌ها علت تنش بین ایران و اروپاست؟

این یک بازی هماهنگ بین آمریکا و اروپا بود تا ایالات متحده نقش پلیس خوب و اروپا نقش پلیس بد را بازی کند؛ هنوز شواهدی درباره این نداریم که قضاوت قطعی کنیم اما مشخص بود موضع اروپایی‌ها نسبت به جمهوری اسلامی ایران تندتر بود؛ بنابراین اگر کسی موضوع اغتشاش‌ها و بحران اوکراین را عامل اصلی تنش ایران و اروپا اعلام کند به نظرم تا اندازه‌ای دقیق صحبت نکرده و با آنچه رخ داده تفاوت دارد. تنشی که اروپایی‌ها با ما ایجاد کردند به چند ماه قبل‌تر باز می‌گردد؛ هرچند بحران اوکراین و اتفاقاتی که در آن رخ می‌دهد و اغتشاش‌ها نیز اثر می‌گذارد و این ماجرا را تشدید می‌کند.

اما هیچ‌گاه این موارد، دلیل ایجادکننده این موضوع نبوده است؛ در بحث اینکه چرا رویکرد اروپایی‌ها نسبت به ما تند می‌شود و تنش روابط تشدید می‌یابد باید به این موضوع اشاره کرد که اروپایی‌ها پس از اغتشاش‌ها، تصوری از ایران پیدا می‌کنند که بر مبنای یک محاسبه نادرست و اشتباه برای آنها شکل می‌گیرد که گویا در ایران واقعاً اتفاقی در حال شکل‌گیری است.

مواضع کشورهای اروپایی را در شروع اعتراض‌ها نگاه کنید؛ به طور مثال رئیس‌جمهوری فرانسه از وقوع یک انقلاب در حال جریان در ایران صحبت می‌کند؛ یعنی می‌گوید در ایران یک انقلابی در حال وقوع است؛ این با ما که در ایران بودیم و از نزدیک وقایع را می‌دیدیم کاملاً متفاوت و مشخص بود این یا یک حرف تبلیغاتی سیاسی بود یا یک حرفه بر مبنای اطلاعات نادرست.
هر چقدر از فضای اعتراض‌ها فاصله می‌گیریم تعدیل رویکردی را تا حدودی هم در رفتارها و هم سخنان مقام‌های اروپایی مشاهده می‌کنیم؛ شاید آنها یا به این جمع‌بندی رسیدند یا در حال رسیدن هستند که تصورشان نسبت به بی‌ثباتی در ایران، درست نبوده و جمهوری اسلامی ایران بسیار محکم‌تر از از آن است بخواهد با اغتشاش‌هایی دچار آسیب شود.

بعد از اغتشاش‌ها، فرانسه‌ای که مواضع بسیار تندی علیه ایران اتخاذ می‌کند به جای اینکه سفیرش را فرا بخواند و یا قطع روابط کند، سفیر جدیدی را به ایران اعزام می‌کند و سفیر جدید فرانسه نیز چندی پیش استوارنامه خود را تقدیم رئیس‌جمهوری کشورمان کرد؛ یعنی اینکه آنها هم به این نتیجه رسیدند که ثبات در ایران برقرار است.

با فاصله گرفتن از فضای هیجانی، رفتار اروپایی‌ها تعدیل می‌شود

هرچقدر از این فضای هیجانی فاصله بگیریم رفتار اروپایی‌ها نیز نسبت به ما بیشتر تعدیل خواهد شد؛ هر چند موضوع تنش همچنان در موضوع هسته‌ای و ماجرای اوکراین هم بی‌تاثیر نیست و تغییر و تحولات در این دو پرونده همچنان اثر خود را بر روابط ما و اروپایی‌ها خواهد گذاشت اما شاید از آن فضای اولیه تا اندازه‌ای فاصله بگیریم؛ شما چنین تغییر و رفتار نادرستی از اروپایی‌ها در سایر پرونده‌ها هم می‌توانید مشاهده کنید.

این رفتار مختص به جمهوری اسلامی ایران نیست؛ اروپایی‌ها این درک نادرست و تحلیل محاسباتی اشتباه و به‌دنبال آن رفتار خارج از عرف و غیر دیپلماتیکی که نسبت به جمهوری اسلامی ایران داشتند را نسبت به دیگر کشورها هم می‌توانید ببینید. به عنوان مثال در ماجرای ونزوئلا اتفاقاتی که در سال ۲۰۱۹ در آن کشور افتاد و «خوان گوایدو» (رهبر مخالفان دولت) خود را به عنوان رئیس‌جمهور معرفی کرد در حالی که «نیکلاس مادورو» دوره ریاست‌جمهوری را تازه شروع کرده بود؛ گوایدو انتخابات را زیرسؤال برد و خود را رئیس‌جمهور جدید معرفی کرد؛ این موضوع از طرف آمریکایی‌ها به رسمیت شناخته شد و اروپایی‌ها نیز آن را به رسمیت شناختند.

می‌توانید تصمیم پارلمان اروپا در ژانویه(دی‌ماه) ۲۰۱۹ را ببینید؛ آن زمان گوایدو را به عنوان رئیس‌جمهوری موقت ونزوئلا به رسمیت می‌شناسند و از کشورهای اروپایی می‌خواهند نمایندگان دولت رسمی ونزوئلا را به رسمیت نشناسند و با اعضای که از طرف دولت موقت ونزوئلا معرفی می‌شوند همکاری کنند. این مواضع را شما حتی از سه کشور فرانسه، آلمان و انگلیس می‌بینید. مکرون در ماه فوریه(بهمن‌ماه) گوایدو را به عنوان رئیس‌جمهور رسمی ونزوئلا به رسمیت می‌شناسد. مشابه این نوع رفتارها را پارلمان اروپا نسبت به سپاه دارد و موضع‌گیری می‌کند و از اتحادیه اروپا می‌خواهند به عنوان سازمان تروریستی شناسایی کنند.
این مواضع را می‌بینید که در جاهای دیگر هم داشتند؛ این رفتارها نشانه عدم بلوغ و ناپختگی اروپایی‌هاست که در سیاست‌های بین‌المللی معمولاً از رویکردهای آمریکا و گاهی از لابی رژیم صهیونیستی پیروی می‌کنند و این، آنها را در نظام محاسباتی و رفتارهایشان دچار اشتباه می‌کند.

رفتارهای اروپایی‌ها نشان می‌دهد هنوز از آمادگی روانی و قابلیت‌های لازم برای نقش‌آفرینی‌های بین‌المللی برخوردار نیستند و خود را تابع می‌دانند؛ رفتارهای عجیب و غریب از خود نشان می‌دهند و باید به آنها فرصت داداین رفتارها نشان می‌دهد اروپایی‌ها هنوز از آمادگی روانی و قابلیت‌های لازم برای نقش‌آفرینی‌های بین‌المللی برخوردار نیستند و خود را تابع می‌دانند؛ رفتارهای عجیب و غریب از خود نشان می‌دهند و باید به آنها فرصت داد. همان اتفاقی که در سال ۲۰۱۹ در ونزوئلا افتاد و دولت مادورو را غیرقانونی اعلام می‌کردند؛ کار به جایی رسید بعد از مدتی که ثبات در ونزوئلا برقرار شد،به دلیل بحرانی که در حوزه انرژی برای اروپا پیش آمد، اروپایی‌ها از آمریکایی‌ها درخواست کردند به دولت مادورو معافیت نفتی بدهد تا دولت ونزوئلا بتواند به اروپا نفت صادر کند؛ در عمل هم این اتفاق افتاد، یعنی از دولتی که آنها به دنبال تغییر رژیم بودند و علیه آن تلاش کردند اما چون موفق نشدند و در این پروژه شکست خوردند، از آمریکا خواستند به همین رژیم سیاسی حاکم در ونزوئلا معافیت نفتی دهد؛ آمریکا هم معافیت داد و حالا ونزوئلا نزدیک یک میلیون بشکه نفت به اروپا نفت صادر می‌کند.

حالا آمریکایی‌ها نظرشان را نسبت به نزوئلا تغییر دادند و شرایطی برای گوایدو به وجود آمد که با وجود اینکه نزدیک به ۵۰ کشور دنیا به عنوان رئیس‌جمهور قانونی از او حمایت کردند، در ماه‌های اخیر گوایدو از ریاست دولت موقت برکنار و خود دولت موقت هم منحل شد؛ در واقع ایده ارویایی‌ها شکست خورد.

درسی برای اروپا

جمهوری اسلامی ایران با ونزوئلا تفاوت دارد و در ایران نظام از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی استحکام بسیار بیشتری دارد و قابل مقایسه با ونزوئلا نیست؛ کشورهای اروپایی باید از این موضوع درس بگیرند. جمهوری اسلامی ایران در تعاملاتش می‌تواند این موارد را به آنها یادآوری کند و هم می‌تواند تاریخ گذشته ما را در روابط‌ با اروپا یادآوری کند. رخدادهای اخیر را می‌توانیم به اروپایی‌ها یادآوری کنیم که از اشتباهات محاسباتی فاصله گرفته و رفتار معقول‌تری را در پیش بگیرند.