به گفته «عباسعلی نوبخت» رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور، در ایران هر سال یک میلیون هکتار بیابان ایجاد میشود. از دید وی محدودیت اعتباری و منابع سالانه هم باعث شده هر سال بتوان تنها ۳۰۰ هزار هکتار از عرصه کشور را مدیریت کرد چرا که میزان تولید بیابان در کشور کمی بیش از ۳ برابر فعالیتهای ما برای مقابله با بیابان زایی است.
ایران قربانی «تفکرسازهای» است که توسعه را تنها با شاخص رشد صنایع و افزایش محصولات کشاورزی و ... میسنجد که بیشترین میزان آلایندگی و مصرف آب را در نامناسبترین مناطق کشور داشته و سرعت بیابانزایی در کشور را شتاب داده استموقعیت جغرافیایی ایران در جهان
نگاهی سطحی و گذرا به نقشه طبیعی-سیاسی جهان و محل قرارگیری صحراها و بیابانهای جهان نشان میدهد که ایران در کمربند بیابانی جهان قرار دارد که از شبه جزیره عربستان آغاز و با گذر از ایران، افغانستان و پاکستان،شمالغرب هند، شمال و شمالشرق چین بخشهایی از آمریکای جنوبی، بوتسوانا و نامیبیا در جنوب آفریقا با جهت جنوبغربی-شمالشرقی میگذرد. البته کمربند دیگری هم از آمریکای شمالی با جهت شمالغربی به سمت جنوبشرقی، سراسر شاخ آفریقا و بخشهایی از استرالیا را در برمیگیرد، زمین را با دو کمربند به صورت ضربدری در بر گرفته است.
باید در نظر داشت که این وضعیت خود معلول عامل دیگری هم هست که با نگاهی به نقشه عوارض طبیعی جهان بیشتر به چشم میخورد.
بخش زیادی از کشورمان بین مدار راسالسرطان و ۳۷ درجه شمال قرار دارد که درست همین نواحی با وسعت ۱۲۵ میلیون هکتار از ۱۶۵ میلیون هکتار کشور را در بر گرفته است. با استناد به همین قرار گیری کشور در مدارهای یاد شده نکته دیگری هم آشکار میشود. کشورهایی که در خط استوا قرار دارند، کشورهایی با جنگلهای انبوه و بارانهای فراوان است و هرچه از استوا به سمت شمال یعنی مدار راسالسرطان و به سمت جنوب یعنی مدار راسالجدی پیش برویم از ازمیزان رطوبت هوا کاسته شده، در نتیجه به دلیل کاهش میزان بارندگی، کشورها با پدیدهای به نام بیابان و کویر مواجه میشوند.
ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما به دلیل وجود برخی پدیدههای جغرافیایی، موجب شده تا بخشهایی از ایران که انتظار بیابانی بودن را دارند، با آب و هوایی کاملا متفاوت شناخته شوند. این که «شهرکرد» با هوایی سردسیر و کوهستانی درست در عرض جغرافیایی با منطقهای مانند «نایبند» در تلاقی دشت کویر و کویر لوت قرار دارد و یا شهری مانند «یاسوج» سرسبز درست در همان عرض جغرافیایی کویر لوت، نشان دهنده موقعیت استثنایی ایران در کشورهای منطقه و جهان است.
عامل ارتفاع و رشته کوههای زاگرس در نوارغربی به سان یک شانس بسیار منحصربه فرد موجب شده تا کشورمان در قیاس با کشورهای همسایه از موقعیت بسیار خوبی به لحاظ آب و هوا و چهارفصل بودن برخوردار باشند. چنین موقعیت استثنایی اما این روزها قربانی «تفکرسازهای» است که توسعه را تنها با شاخص رشد صنایع بزرگ مانند فولاد و افزایش محصولات کشاورزی و ... میسنجد که بیشترین میزان آلایندگی و مصرف آب را در نامناسبترین مناطق کشور داشته و سرعت بیابانزایی در کشور را به شدت شتاب داده است.
اگر سالی یک میلیون هکتار بیابان در کشور ایجاد شود، چنین چیزی به این معنی است که با توجه به مساحت یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۶ کیلومتر مربعی ایران، کشورمان تا تقریبا ۱۶۴ سال آینده به بیابانی کامل تبدیل خواهد شد. این در حالی است که اگر موقعیت طبیعی ایران را با توجه به مطالب فوق و در کل جهان در نظر بگیریم در خواهیم یافت، این موقعیت استثنایی در کمتر جایی از جهان یافت میشود، که باید قدر آن را بدانیم.
اقلیم ایران را باید حفظ کرد و توسعه داد
باید پذیرفت که کشور همین اقلیم را دارد. باید مانع از اقدامات نادرست که روند آسیب محیط زیست را بیشتر می کند، شد تا از تبدیل جنگلها به مراتع و بیابان جلوگیری کرد.
البته امکان کاشت جنگلهای دست کاشت به صورت محدود و با اهداف خاص وجود دارد. مانند آنچه که به عنوان نخستین جنگل مصنوعی گز و تاغ در ناحیه کویری «بادرود» در شهرستان «نطنز» سالها قبل رخ داد. این جنگلها با توجه به شرایط منطقه و به منظور تثبیت شنهای روان ایجاد شد که خوشبختانه باوجود ناملایمات تاکنون، دوام آورده و نقش مهمی در جلوگیری از پیشروی بیابان داشته است.
طرح کاشت یک میلیارد درخت هم که در ایران با غرس نهال توسط ابراهیم رئیسی در «باغ گیاهشناسی» آغاز شد، در راستای همین اهداف است. باید در نظر داشت که این یک میلیارد درخت قرار نیست ظرف یکسال کاشته شود. این تعداد از درختان بنا به گفته «سید جواد ساداتینژاد» وزیر کشاورزی، قرار است تا در سالهای آتی به منظور «ترسیب» کربن منتشر شده در هوا غرس شود.
هر یک نهال بلوط برای غرس و نگهداری به هزینههای زیادی نیاز دارد، در صورتیکه هزینه نگهداری و حفاظت از همین جنگل بلوط کنونی بسیار کمتر از کاشت آن استاین اتفاقات در حالی رخ میدهد که سالانه بخش زیادی از مراتع و جنگلهای ایران در حال نابودی است و به گفته یکی از فعالان محیطزیست اگر روند تخریب جنگل بلوط با همین سرعت پیش برود، تا ۵۰ سال آینده خبری از جنگل بلوط نخواهد بود.
روند تخریب جنگل بلوط طی ۷۰ سال گذشته نزدیک به ۷ میلیون هکتار بوده و هم اکنون چیزی در حدود ۵ میلیون هکتار از آن باقی مانده است. هر یک نهال بلوط برای غرس و نگهداری به هزینههای زیادی نیاز دارد. در صورتیکه هزینه نگهداری و حفاظت از همین جنگل بلوط کنونی بسیار کمتر از کاشت آن است.
سالانه در دنیا حدود ۱۵ میلیارد درخت از دست میرود و تخریب جنگلها عواقب و معضلات زیستمحیطی بسیاری از جمله فرسایش خاک، آلودگی آب و خاک، پدیده ریزگرد، بروز بلایای طبیعی و تولید سالانه ۳۶ میلیارد تن گازهای گلخانهای را در پی دارد که منجر به گرم شدن زمین و به خطر افتادن امنیت غذایی میشود.
متاسفانه غلبه تفکر سازهای بر کشور موجب شده تا برای ساخت سازههایی مانند سد و جاده، بخش زیادی از جنگلها از بین برود. سدسازیهای افسار گسیخته که آخرین نمونه آن «سد چمشیر» در استان کهکیلویه و بویراحمد و در یکی از استانهای دارای ذخایر غنی جنگل بلوط در حال آبگیری است.
رویکرد سازهای در مدیریت منابع آب (سدسازیهای فراوان)، با به اسارت کشیدن رودها(۱) یکی از علتهای اصلی خشکیدن دریاچهها و تالابها و به تبع آن از بین رفتن جنگلها و مراتع بوده است. باید توجه داشت که ذات رویکرد سازهای در تامین منابع آب، توهم فراوانی آب و افزایش مصرف و تقاضا را در پی داشته، چنانکه مطابق دفتر آمار و فناوری اطلاعات وزارت کشاورزی حتی در سالهای خشکسالی و پس از آن، تولیدات کشاورزی سیر صعودی داشته است.
باید با روش های مختلف علمی و بومی اقلیم طبیعی کشور را حفظ کرد و توسعه داد
نکته حائز اهمیت این است که اقلیم ایران تابآوری چندانی ندارد و هرچند با داشتن رشتهکوههای بزرگ شانسی مهم در تامین منابع آب دارد اما این منابع هم محدود به همان اقلیم بوده است. اقلیم ایران طی میلیونها سال بدین شکل درآمده و پیشینیان ما با همین اقلیم محدود خو گرفته و با طبیعت رابطهای دوسویه داشتهاند. این رابطه دوسویه ایرانیان با طبیعت که آن را به سان یک انسان در نظر میگرفت، نقطه مقابل تفکر سازهای در بحث توسعه ایران است.
بنابراین باید با روش های مختلف علمی و بومی اقلیم طبیعی کشور را حفظ کرد و توسعه داد.کارشناسان محیط زیست هشدار دادهاند، توسعه بیابانها با گیاهان غیربومی و کشت محصولات نامتناسب با اقلیم، کشور را با مشکلات فراوانی روبرو میکند و چنانچه مشکلات زیستبوم رفع نشود، تا ۵۰ سال دیگراحتمالا جنگل بلوط وجود نخواهد داشت و در یک و نیم قرن آینده به بیابان تبدیل میشود که جبران آن بسیار دشوار است.
منابع
۱. ظفرنژاد، ف. ۱۳۸۶ .پیامدهای محیطزیستی سدهای بزرگ: رودهای خاموش، (نوشته مک کالی، پاتریک)، ناشر علم و ادب، تهران.