به گزارش ایرنا، اعلام امضای توافق بین ایران و عربستان برای احیای روابط و بازگشایی سفارتخانه ها در روز جمعه، واکنش های متعدد و گسترده ای را به دنبال داشته است.
استقبال کشورهای منطقه ای از این توافق، ابراز امیدواری نسبت به ایجاد ثبات و امنیت در خاورمیانه، معرفی این توافق به عنوان نماد پیروزی صلح، تاکید بر منفعت این توافق برای منطقه، تاثیر این توافق در بر باد دادن رویای رژیم صهیونیستی برای تشکیل ائتلافات منطقه ای تنها بخشی از واکنش های گسترده بوده است.
اندیشکده شورای آتلانتیک نیز در واکنش به این توافق، نظر تنی چند از کارشناسان خود را منتشر و این توافق را عاملی برای کاستن از اختلافات کشورهای منطقه خلیج فارس ارزیابی کرده است.
پیروزی برای عراق و چین
اندرو پیک (Andrew Peek) کارشناس برنامه خاورمیانه در شورای آتلانتیک درباره این توافق نوشت: عادی سازی روابط ایران و عربستان سعودی یکی دیگر از نتایج تلاش کشورهای خلیج فارس برای ایجاد امنیت در منطقه در دوران پس از خروج آمریکا است.
این کارشناس اضافه کرد: روابط تهران-ریاض در سال ۲۰۱۶ پس از مجموعه ای از بحرانها که بعد از مذاکرات هسته ای (برجام) به وجود آمد، قطع شد. عربستان و برخی متحدان آن بر این باور بودند که با این توافق، نقش آمریکا به عنوان نیروی متوازن کننده در برابر ایران کاهش می یابد.
این تحلیلگر تاکید دارد که خروج آمریکا از افغانستان تازه ترین اقدام در میان تصمیم گیری های راهبردی بود که قدرت ایران را افزایش داد. به زعم سعودی ها و صهیونیست ها موازنه قدرت در منطقه زمانی پایدار است که آمریکا به عنوان متحد فعال باقی بماند اما عربستان و تل آویو نگران بودند که تحت برجام، چنین هدفی محقق نشود.
این کارشناس افزود: پیمان آبراهام (عادی سازی روابط بین رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی) نیز در تلاش مشابهی از سوی کشورهای منطقه خلیج فارس برای دستیابی به امنیت بود. کشورهای سنی خلیج فارس با این توافق به دنبال یافتن جایگزینی برای قدرت بازدارندگی آمریکا بودند.
در مقابل چنین چارچوبی، از سرگیری روابط بین ایران و عربستان مفهوم کاهش تنش ها را دارد. بغداد، پیروز احتمالی این تحول جدید است زیرا مذاکراتی که این کشور میزبان آن بود به حصول این توافق کمک کرد.
بر اساس این تحلیل، چین برنده دیگر از سرگیری روابط تهران-ریاض است. اقدامات یکجانبه پکن در کمک به دیپلماسی منطقه خاورمیانه می تواند، در آینده زنگ هشدار را برای نقش آمریکا در این منطقه به صدا در آورد.
آغاز فصلی جدید در منطقه
مسعود مستجابی دیگر کارشناس اندیشکده آتلانتیک در ارزیابی خود از توافق بین ایران و عربستان آن را عاملی برای به چالش کشیدن اعتبار واشنگتن در منطقه ارزیابی کرد و نوشت: اعلام توافق بین ایران و عربستان دستاورد مهمی در دیپلماسی منطقه است و می تواند آغازگر دوران جدیدی در خاورمیانه باشد.
این کارشناس افزود: این تحول، دو ایفاگر اصلی منطقه را بعد از سالها دشمنی در کنار هم قرار می دهد، بر حضور فزاینده چین در منطقه تاکید دارد و چالشی برای آمریکا محسوب می شود. از این رو احتمال میرود واشنگتن سعی خواهد کرد چنین تلاش هایی را تضعیف کند.
مستجابی نوشت: اعتبار آمریکا به عنوان (مدعی) صلح در منطقه به دلیل فقدان اعتماد به این کشور و تمایل آن به جانبداری در درگیری ها از جمله در یمن و سوریه به چالش کشیده شده است. در مقابل چین، یک میانجی منعطف قلمداد می شود که از جانبداری طرف های درگیر خودداری کرده است.
به اعتقاد این کارشناس، اگر این روند ادامه یابد ایفاگران بیشتری در منطقه به چین به عنوان یک میانجی رویگردان خواهند شد و اعتماد بیشتری به این کشور نسبت به آمریکا خواهند کرد. این تحول جدید برای منطقه مثبت است زیرا به افزایش دیپلماسی و مذاکره بین رقبای سنتی نیاز دارد.
این کارشناس با اشاره به مزایای این توافق برای ایران و عربستان خاطرنشان کرد: چین نیز می تواند از توسعه روابط اقتصادی و فضای امن تر تجاری در خاورمیانه منفعت کسب کند.
کودتای دیپلماتیک چین
مایکل دوکلوس (Michel Duclos ) کارشناس غیرمقیم اندیشکده آتلانتیک و سفیر سابق فرانسه در سوریه نیز نوشت: این توافق از دیدگاه پاریس، یک موفقیت واقعی برای دیپلماسی چین است و از یک سو به وضوح نقش میانجی گر پکن در منطقه را نشان داد و از سوی دیگر مهارت این کشور را در میانجی گری به نمایش گذاشت که تا پیش از این سابقه نداشته است.
وی افزود: روشن است که اقدام چین و پاسخ ایران و عربستان به آن با این روایت مطابقت دارد که پکن تلاش می کند به عنوان یک قدرت مثبت، مصلح و مسئول، راه حل های سازنده ای را بیابد و بیش از پیش در جایگاهی قرار دارد که می تواند مسائل را به پیش ببرد.
این تحلیلگر تاکید کرد: نکته بارز این است که چین و دیگر قدرت های به اصطلاح «جهان جنوب» (برای اشاره به آنچه که ممکن است «جهان سوم» نامیده میشود؛ یعنی آفریقا، آمریکای لاتین و کشورهای در حالتوسعه آسیایی) دیگر نیاز ندارند که به اقداماتی از سوی غرب تکیه کنند.
به گفته دوکلوس، از این لحاظ چین از نسخه ای که روسیه در ابتدا با سازماندهی روند آستانه پیچید، پیروی می کند. هدف از این روند با همکاری ترکیه و ایران، مدیریت بحران سوریه بود.
این کارشناس خاطرنشان کرد: وضعیت کنونی دو سوال را مطرح می کند؛ آیا چارچوبی که در توافق بین ایران و عربستان با میانجی گری چین ایجاد شده دنبال خواهد شد؟ آیا «کودتای دیپلماتیک» چین آغازگر تعامل عمیق تر سیاسی پکن در منطقه است؟
دوکلوس اضافه کرده است: نقش میانجی چین می تواند دیپلماسی این کشور را نه تنها در منطقه بلکه در عرضه جهانی نیز تقویت کند.
وی نتیجه گرفت که در حال حاضر برای ارزیابی قطعی در این زمینه زود است اما شاید بتوان به شکل کامل محتمل دانست که برخی کشورهای خاورمیانه ممکن است دیگر امیدی به غرب و سیاست های آن نداشته باشند.
این تحلیلگر اضافه کرده است: به دلیل جنگ اوکراین آنها همچنین ممکن است امید خود به روسیه را برای میانجی گری خارجی از دست داده باشند؛ ولی به نظر می رسد که چین در جایگاه خوبی برای پر کردن این شکاف قرار دارد.