با پایان یافتن جشنوارههای هنری فجر، اگر نگاه دقیقی به فعالیت روابط عمومی این جشنوارهها داشته باشیم به سادگی در می یابیم روابط عمومی جشنوارههای فرهنگی و هنری فجر، در بحث اطلاع رسانی، جذب مخاطب و راهبرد نگاه تببینی، عقیم بودند و روابط عمومی که امروزه به عنوان هنر هشتم شناخته می شود توسط افرادی که در سمت مدیریت روابط عمومی جشنواره های هنری فعالیت کردند، اغلب با بیهنری یک فرصتسوزی تاریخی را رقم زدند.
کم کاری به بهانه آشوب ها
امسال در تاکتیکی مقبول در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با توجه به ناآرامیهای اخیر در ماههای گذشته، تصمیم بر آن گرفته شد تا اطلاعات آثار شرکت کننده در روزهای نزدیک به برگزاری از سوی روابط عمومیها به دست رسانههای عمومی برسد، با این فرض که از ایجاد حاشیه و هزینه برای جشنوارهها کاسته شود. این رویکرد آنقدر به مذاق روابط عمومی جشنوارههای فجر، خوش آمد که عملا هیچگونه داده و اطلاعاتی که بتواند خارج از دایره اخبار روز، در جهت تولید محتوا برای شورآفرینی جشنوارهها مورد استفاده قرار گیرد را هم در اختیار رسانه ها قرار ندادند. در عمل روابط عمومی های نابلد و بی تجربه، از شرایط مشابه به یک کاهلی حرفه ای و آسیب رسان تن دادند.
گسترش خزنده بی تجربگی
این رویه در این روزها در سایر جشنوارههای هنری دیگر هم در حال اجرا و آسیب رسانی است. کافی است برای بررسی مصداق ها آخرین جشنواره مهم بین المللی را بررسی کنیم. شاهد هستیم هفدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت در سکوت کامل خبری در اسفند ماه برگزار شد. این جشنواره با وجود اینکه اصولا تهدید های متاثر از آشوب های خیابانی ماه های اخیر شامل حالش نمی شد و اهالی این حوزه همواره پای کار کشور و ارزش های انقلاب اسلامی هستند اما نه آتش تهیه هدفمندی در حوزه رسانه داشت نه در ایام برگزاری رسانه های جدی و همسو را پای کار آورد و نه بخش ستاد خبری و روابط عمومی جشنواره شناخت و توان پشتیبانی از جشنواره را داشت. در بخش تشریفات و برگزاری هم بر اساس مشاهدات، ملغمه پر آشوب بی نظمی و بی تدبیری و بی تجربگی بود.
لابی گری برای بی تعهدهای بی تخصص
شهید مصطفی چمران می گوید: «میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را میپذیرم. اما می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست.» این جمله حکیمانه ای است و آنچه جریان انقلابی از آن صدمه خورده همین بی تقوایان متعهد نما هستند.
در سال های اخیر لابیگری و تیمبازی، آسیب های جدی به جریان فرهنگی و هنری انقلاب و مقاومت وارد کرده است؛ اینکه رزومه ای از شکست ها را در مقابل مدیر کم اطلاعی بگذارند و به عنوان موفقیت های درخشان معرفی کنند و جمع حواریون از آن تقدیر و تشکر کنند و مدیر را به ورطه انتخابی بیاندازند که از ابتدا غلط است. بعد هم که رمزگشایی می شود و بی کفایتی ها در بوته عمل بیرون می ریزد بحث آبروی مدیریتی را مطرح کنند و...
روشن است که در چنین رویدادی، در مسوولیت روابط عمومی به عنوان هسته مرکزی سیاستگذاری، برنامه ریزی و هدایت اتمسفر رسانه ای و مدیریت افکار عمومی پیرامون برگزاری، تجربه موفق یا نزدیک به اهیمت چنین جشنواره ای را در پرونده خود ندارد. جشنواره فیلم مقاومت در سال های گذشته نام های معتبر و آشنایی با خود به همراه داشت، اما در کارنامه مسوولان روابط عمومی این دوره، جشنواره های ملی مهم و اثرگذار دیده می شود که جملگی از ناحیه روابط عمومی آسیب غیر قابل جبران دیده و زمین خورده است. جشنواره هایی مثل تئاتر دفاع مقدس، سردار آسمانی و... که با وجود ظرفیت بالای مشارکتی در حوزه های کشوری و لشکری و هنری در سکوت فاجعه آمیز رسانه ای برگزار شدند.
حالا تصور کنید دنیای رسانه ای، تبلیغاتی و تشریفاتی جشنواره های سینمایی فرسنگ ها از بهترین تجربیات جشنواره ای در تئاتر جلوتر هستند و اینکه یک روحیه اداریمآب و رفع تکلیفی که در تئاتر شکست خورده و نام آور نابود کردن جشنواره ها است چگونه بر این مسند نشسته است.
فردی که تجربه اش فقط رزومه سازی است و گوشه ای از رشد متناسب با تغییر فناوری و ارتباطات در حرکت او دیده نمی شود، اهمیت رسانه های عمومی و ضرورت ارتباط با تخصصصی را نمی داند و حتی ارتباط به روز و کافی با خبرنگاران حوزه تئاتر هم ندارد چگونه می تواند در قواره یک جشنواره بین المللی در حوزه سینما عمل کند؟! نتیجه این است که جشنواره در این ناحیه به شکلی تحقیرآمیز برگزار شود. دقت کنید جشنواره مهمی همچون جشنواره فیلم مقاومت که به نوعی قدیمی ترین جشنواره سینمایی پس از انقلاب است در بیخبری کامل به زمین خورد. گویی قصد این بوده که در سال آشوب های خیابانی معاندین و اغتشاگران، از شکست این جشنواره درس عبرتی برای جشنواره های حوزه انقلاب و مقاومت بسازند.
دقت کنید که در سایت رسمی جشنواره از پیش، هنگام و پس از برگزاری تنها، ۲۹ عنوان مطلب منتشر شده است که شامل اخبار احکام مدیران، فراخوان، جدول برنامه، اسامی نامزدان و از این دست اخبار عمومی در حداقل ترین شکل ممکن است. از این تعداد ۶ عنوان تک عکس است که با دوخط متن منتشر شده و اصلا اهمیت خبری ندارد! بخش های گفت و گوها و یاداشت ها کاملا خالی است! بخش عوامل اجرایی خالی خالی است! و بخش مهم آرشیو ادوار خالی تر از خالی است! کسی نیست بپرسد ستاد خبری و روابط عمومی دقیقا چه کرده اند و بابت چه خروجی ای ماه ها حقوق گرفته اند. این وبسایت که ویترین جشنواره است خاک مرگ گرفته است، چه برسد به تولید محتوا برای دیگر رسانه ها.
نگاه رفع تکلیفی روابط عمومی این جشنواره در کنار فقدان تجربه مفید و موثر، باعث کاستن نقش تبیینی و استراتژیک این جشنواره تا امروز شده است. آن هم در روزهایی که بیش از پیش به کیفیت برگزاری و ایجاد فضای امید و رویش های هنری این جشنواره با سابقه نیاز داریم.
نقد ساختار ها در حوزه نهاد های انقلابی چه بهتر که از سوی رسانه های انقلابی صورت گیرد و این بررسی لازم است در عرصه مدیریت فرهنگی مسئول با جدیت دنبال و افراد خاطی تعیین تکلیف شوند تا بار دیگر اینچنین آتش به اعتبار رخداد های هنری نزنند. عرصه اعتبار و آبروی رویدادهای فرهنگی که طی سال ها با تمام مشکلات پیش آمده اند و پرچمدار کیفیت و اثرگزاری هستند مسئله کمی نیست که قربانی ندانمکاری، تعارفات و باندبازی عده اندکی از فرصت طلبان و سفره داران بودجه های بیت المال باشد.