تهران- ایرنا- مهدی فخیم زاده کارگردان سینما در خاطرات خود از مشکلاتی می‌گوید که به خاطر بازی در فیلم «عقاب‌ها» بر سر برخی از بازیگران آن آمد.

به گزارش خبرنگار تاریخ و اندیشه ایرنا، مهدی فخیم زاده می‌نویسد: یک روز علی مزینانی (تهیه کننده سینما) فیلمنامه‌ای دستم داد و گفت این را بخوان.

گفتم: برای چه؟

گفت: می‌خواهم نقش اصلی‌اش را تو بازی کنی؟

گفتم: کارگردانت کیست؟

گفت: ساموئل خاچیکیان

فیلمنامه ضعیف مسعود بهنود

توجهم جلب شد. اسم فیلمنامه عقاب‌ها بود. نگاه کردم دیدم نویسنده فیلمنامه مسعود بهنود است. بهنود را می‌شناختم. با او در خانه داودنژاد و خانه خودم کلی گپ و گفت داشتیم. به نظرم آدم باسوادی می‌آمد. همان شب خواندم. ماجرای یک خلبان ایرانی بود که هواپیمایش را می‌زنند ولی خودش سالم در خاک عراق می‌افتد و طی ماجراهای مختلفی به کمک کردهای عراقی به ایران برمی گردد. ولی این فیلمنامه خوب نوشته نشده بود.

فردا به دفتر مزینایی رفتم. داود رشیدی هم آنجا بود. احتمالا برای نقش فرمانده نیروی هوایی آمده بود. خاچیکیان هم آمد. با او آشنا بودم ولی کار نکرده بودم. رشیدی همان اول پنبه فیلمنامه را زد و گفت به نظرم فیلمنامه خوبی نیست.

بعد که رشیدی رفت من گفتم: حق با داوود است.

بعد شروع کردم به ایراد گرفتن و عیب‌های فیلمنامه را بازگو کردن. متوجه شدم ساموئل و مزینانی هم می‌دانند که فیلمنامه مشکل دارد چون خاچیکیان کتابی را به دست من داد و گفت: این فیلمنامه از روی این کتاب نوشته شده است ولی خوب نتوانسته‌اند آن را پیاده کنند. می‌خواهم از تو خواهش کنم این کتاب را بخوانی، صحنه‌های قشنگی دارد که در این فیلمنامه نیست.

سرگذشت واقعی یک خلبان ایرانی

فهمیدم می‌خواهند این فیلمنامه را من بازنویسی کنم. اسم کتاب سقوط در چهل و یکمین پرواز بود. دو سه روزه کتاب را خواندم. واقعا جذاب بود. خاطرات واقعی خلبانی بود که در چهل و یکمین روز پروازش بر فراز خاک عراق سقوط می‌کند. بعد با تلاش و رشادت، دوباره به ایران بازمی‌گردد. همان طور که می‌خواندم صحنه‌های زیبا، دراماتیک و قابل استفاده را یادداشت می‌کردم و به صورت سکانس بندی در می‌آوردم.

وقتی ده روز بعد دوباره به دفتر مزینانی رفتم، فیلمنامه را بدون دیالوگ ولی با جزئیات برای مزینانی و خاچیکیان خواندم. خیلی خوششان آمد. قرار شد اصلاحاتی کرده و دیالوگ بگذارم و فیلمبرداری را شروع کنیم. حتی مزینانی برای این که من جدی‌تر روی فیلمنامه کار کنم می‌خواست در همان جلسه با من قرارداد بازی ببنند. ولی من گفتم فعلا نیاز نیست، بگذارید فیلمنامه را تمام کنم آن وقت قرارداد می ‌بندیم.

یکی هم مثل مخملباف پیدا می‌شود و ...

سعید راد( دست راست) به خاطر بازی در عقاب‌ها ممنوع الکار شد و تا مدتها جلای وطن کرد

راستش دچار تردید شده بودم. آن روزها خلبان‌ها تقدس پیدا کرده بودند و از عزت و احترام خاصی برخوردار بودند. حتی برای آنها سرود ساخته و مدام از رادیو و تلویزیون پخش می‌کردند. به خودم گفتم: مهدی این کار شبیه فیلم برزخی‌هاست. خطرناک است. بازی کنی در تله می‌افتی. فردا روز می‌نویسند که هنرپیشه طاغوتی آمده است و نقش خلبان متعهد جمهوری اسلامی را بازی کرده است. یکی هم مثل محسن مخملباف پیدا می‌شود و فیلم های قبل از انقلاب را بیرون می‌آورد و اینجا و آنجا نشان می‌دهد و دیگر نمی‌گذارند کار کنی. ولش کن، نباید طمع برت دارد، بگو نمی‌کنم.

رسیدم دفتر، زنگ زدم به مزینانی و گفتم من بازی نمی‌کنم.

از او اصرار و از من انکار. بالاخره گفت اقلا فیلمنامه را تمام کن.

گفتم: باشد.

ولی حالا دیگر برای کار کردن روی فیلمنامه هم انگیزه‌ای نداشتم. علی هر روز تماس می‌گرفت و من هر دفعه بهانه‌ای می‌آوردم. بالاخره برای این که از دستش خلاص شوم به دستیارم یوسفی گفتم: بنشین و برای این صحنه‌ها دیالوگ بگذار.

وقتی تمام کرد خودم نگاهی به آن انداختم و به مزینانی دادم. آن ها هم مدتی بعد با سعیدراد و جمشید هاشم پور فیلم را ساختند. ولی من آنقدر از این کار ترسیده بودم که وقتی فیلمبرداری تمام شد با اصرار از علی خواستم که اسمی از من در تیتراژ فیلم نیاورد. او هم اسم دستیارم محمدرضا یوسفی را به عنوان نویسنده فیلمنامه ذکر کرد که هنوز هم است.

سر و صدا در مجلس

ساموئل خاچیکیان کارگردان عقاب‌ها

یک سال بعد بالاخره عقاب‌ها اکران شد و به شدت مورد استقبال قرار گرفت. ولی ساخته شدن فیلمی جنگی توسط یک ارمنی، با بازی سعید راد در نقش خلبان جمهوری اسلامی چنان جنجالی به پا کرد که فخرالدین انوار و سیدمحمدبهشتی به شدت دستپاجه شده بودند. یادم است حتی در مجلس شورای اسلامی هم راجع به این فیلم سر و صدا به پا شده بود.

ممنوع الکار شدن چند بازیگر عقاب‌ها

از هر طرف به وزارت ارشاد فشار می‌آوردند و می‌خواستند این فیلم را توقیف کنند و از اکران پایین بیاورند. ولی انوار و بهشتی که می‌دانستند این کار چه بلایی سر تولید می‌آورد به شدت مقاومت کردند. در نهایت هم برای خاموش کردن اعتراضات، خاچیکیان و سعید راد و جمشیدهاشم پور و یکی دیگر از هنرپیشه‌ها به نام ایلخان و همسرش زری برومند را ممنوع الکار کردند. همین باعث شد که سعید راد سال ها جلای وطن کند و خاچیکیان و هاشم پور هم مجبور شوند مدت‌ها بیکاری را تحمل کنند. فقط برادران مزینانی بودند که از این ماجرا جان سالم به در بردند و از درآمد پرفروش ترین فیلم بعد از انقلاب بعنی عقاب‌ها بهره مند شدند.

منبع: سینما و من، مهدی فخیم زاده، نشر مولف