به گزارش روز چهارشنبه ایرنا به نقل از نشریه "فارن پالیسی"، در پی پیوستن فنلاند به ناتو به عنوان یکی از چند کشور بی طرف اروپایی، شمار کشورهای بی طرف این بلوک رو به کاهش است.
در مطلب این نشریه با عنوان "چرا بی طرفی در قرن بیست و یکم منسوخ شده است؟" آمده است: با آغاز جنگ در اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، دو کشور اروپایی فنلاند و سوئد که از دیرباز سیاست بیطرفانه را در پیش گرفته بودند، تلاش برای پیوستن به ناتو را آغاز کردند. اکنون فنلاند جدیدترین عضو پیمان نظامی آتلانتیک شمالی است و سوئد نیز به عنوان همسایه آن به زودی به این ائتلاف خواهد پیوست..
اما در این میان چهار کشور بی طرف دیگر شامل اتریش، ایرلند، مالت و سوئیس همچنان به این سیاست دیرینه خود پایبند هستند. هرچند بی طرف ماندن این کشورها نیز در عمل به گونه ای دیگر تعریف شده است.
به عنوان مثال ایرلند اگرچه عملا خلع سلاح شده و خود را از نظر نظامی نیز بی طرف می داند، اما این کشور قرار است سربازان اوکراینی را آموزش دهد و از زمان آغاز جنگ در فوریه ۲۰۲۲ به رهبران ائتلاف نظامی ناتو بیش از گذشته نزدیک شده است.
اتریش و مالت هم اگرچه خود را به لحاظ نظامی بی طرف می دانند، اما در ارزشها و مواضع بیطرف نیستند. اما وضعیت در مورد سوئیس به گونه ای دیگر است. سوئیس سازش ناپذیرترین کشور در دسته بی طرف ها است که هم از نظر سیاسی و هم نظامی بی طرف باقی مانده و حتی تا آنجا پیش رفته که از دادن مجوز به سایر کشورها برای صادرات مجدد سلاح های ساخت سوئیس به اوکراین خودداری کرده است. ضمن آنکه از میان چهار کشور ذکر شده، سوئیس تنها کشوری است که از قابلیت های دفاعی به نسبت قدرتمندی برخوردار است. حال آنکه سه کشور دیگر اگرچه جزئی از ناتو نیستند، اما دفاع از تمامیت ارضی خود را به این ائتلاف سپرده اند.
فارن پالیسی در ادامه با طرح این پرسش که پایایی دکترین بیطرفی چهار کشور مذکور تا چه زمان در قرن ۲۱ ادامه خواهد داشت؟ آن هم در شرایطی که حفظ بی طرفی روز به روز دشوارتر می شود. به دو دلیل مهم در این خصوص اشاره می کند؛
نخست آنکه بیطرفی در اروپا برای غیر بیطرفها بسیار کمتر از زمان جنگ سرد مفید است. ضمن آنکه قدرت های بزرگ در آینده اهمیت چندانی به بی طرفی کشورهای دیگر نمی دهند و اتحادیه اروپا نیز وجود اینگونه اعضا را اساسا مانعی بر سر راه ایجاد یک سیاست امنیتی و دفاعی مشترک می بیند.
دلیل دوم این است که در جنگ های قرن ۲۱، قابلیتهای یکپارچه، پیچیده و عملیاتی در همه حوزهها ضرورت بسیاری پیدا می کند که در نتیجه قدرتهای کوچک و بیطرف به تنهایی نمیتوانند از عهده آن برآیند.
هرچند در این میان حامیان بیطرفی استدلال میکنند که وجود این دست کشورها به عنوان کشورهای حائل یا میانجیهای دیپلماتیک می تواند مفید فایده باشد. به عنوان مثال اتریش در دوران جنگ سرد برای اتحاد جماهیر شوروی، نقش یک بی طرف مفید را بازی کرد؛ زیرا پل زمینی میان ایتالیا و آلمان غربی را قطع کرد. بی طرفی رسمی این کشور در زمان جنگ سرد برای وین بسیار سودآور هم بود، زیرا وین با ترغیب سازمان های بین المللی از جمله سازمان امنیت و همکاری اروپا، اوپک و نهادهای مختلف سازمان ملل برای ایجاد یک مقر، خود را به یک مرکز دیپلماتیک تبدیل کرد.
اما پایان جنگ سرد به نقش اتریش به عنوان یک کشور حائل هم پایان داد. حملات روسیه به اوکراین در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۲ ثابت کرد که دوری گزیدن از اتحادها همانند اقدامی که اوکراین در پیش گرفت هیچ تضمینی در برابر حمله قدرت های بزرگ ایجاد نمی کند.
به نوشته این نشریه، این امکان وجود دارد که کشورهایی مانند روسیه از بیطرفی برخی اعضای اتحادیه اروپا برای ایجاد اختلاف میان اعضا نیز استفاده کنند. علاوه بر این، بی طرفی همچنین به شکاف در حمایت نظامی از اوکراین منجر می شود. همانگونه که در حال حاضر هم شاهد هستیم اتریش، ایرلند و مالت تاکنون از تصمیم گیری برای تسلیح اوکراین خودداری کرده اند.
فارن پالیسی همچنین بی طرفی نظامی را به ویژه با در نظر گرفتن ویژگی های جنگ در آینده، بی معنا می داند. به عبارتی از آنجاکه ارتش های غربی در حال اتخاذ دکترین عملیات در حوزه های گوناگون هستند که خود نیازمند استفاده هماهنگ از قابلیت های نظامی در حوزه های هوا، دریا، زمین، فضا و سایبری است. لذا به صورت خودکار کشورهای غیر عضو و بی طرف از این معادلات کنار گذاشته می شوند و بیطرفان اروپایی قادر نخواهند بود تواناییهای سایر اعضای عضو ائتلاف را دریافت کنند؛ موضوعی که به ویژه در مواقع بحران اهمیت ویژه ای دارد. بماند که از منظر دیپلماتیک و نظامی هم موضع دولتهای اتریش، ایرلند و مالت برخلاف سوئیس که ارتش بسیاری قدرتمندتر و سیاست بی طرفانه مستحکم تری دارد، ضعیف است.
به زبان ساده تر، اتریش، ایرلند و مالت از دیگران انتظار دارند که از طرف آنها بجنگند، در حالی که خود تمایلی به انجام همین کار برای همسایگان خود ندارند.
فارن پالیسی در پایان خطاب به آخرین بازماندگان بی طرفی در اروپا می نویسد: وقت آن است که بحثی واقعی و آزادانه درباره کاربرد دیپلماتیک و نظامی بیطرفی در قرن بیست و یکم داشته باشیم.