تهران- ایرنا- مراسم ضیافت افطاری ایرنا برای بازنشستگان جدیدش با حاشیه‌هایی زیبا و به یادماندنی همراه بود؛ حاشیه‌هایی که شاید حاصل ۳۰ سال تجربه و خاطرات تلخ و شیرین بود.

مراسم تجلیل از بازنشستگان جدید ایرنا که غروب سه شنبه ۲۹ فروردین در باغ زیبا برگزار شد، هم فال بود هم تماشا؛ یعنی هم افطاری بود هم سلام علیک‌های همکارانی که پس از مدتی کوتاه دوباره همدیگر را می‌دیدند. که البته با خوش آمد گویی علی نادری مدیرعامل ایرنا شروع شد. آقای نادری بعد از سخنانی کوتاه برای همه بازنشستگان در دوره جدید زندگی یعنی دوران بازنشستگی آرزوی سلامتی کرد.

اما سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی به پاس پایان یافتن دوره قانونی خدمات برخی از ایرناییان که سال گذشته وارد دوران جدیدی به نام بازنشستگی شدند، سفره احسانی به بهانه افطاری ماه مبارک رمضان پهن کرد و با دعوت از خانواده‌های این گروه از همکاران، برنامه‌هایی برای قدردانی از سه دهه تلاش این خانواده‌ها که آنها هم در ایثار و از خودگذشتگی همسران خود شریک بودند، اجرا کرد و تعدادی از همکاران با بیان خاطراتی، هم برشی تاریخی به ده های ۷۰ و ۸۰ زده و هم با ذکر صلوات و فاتحه ای یاد شهیدان و درگذشتگان ایرنا را گرامی داشتند.

قرار بود جلسه از یک ساعت مانده به اذان آغاز شود ولی طبق معمول مشکل ترافیک بهترین بهانه برای آن دسته از همکارانی بود که هنگام افطار خود را به این محفل رساندند. با این حال برخی از ساعت ۶ در باغ زیبا حضور یافته و فرصت مناسبی را برای یاد گذشته‌ها به دست آوردند.

بعضی از همکاران در دقیقه ۹۰ و آخرین روزهای اسفند بازنشست شده بودند و حضورشان بهترین نشانه از این موضوع بود. خانم معیری که با ۲۵ سال سابقه در واپسین روزهای اسفند به افتخار بازنشستگی نائل شد، یاد و خاطره شهید سیدمهدی میرافضلی را زنده کرد و گفت: زمانی که با شهید میرافضلی در روابط عمومی همکار بودم، مرحله ای از جنگ عراق شروع شد و قرار بود میرافضلی به ماموریت برود ولی به من گفت اگرچه به این پول نیاز دارم ولی دوست ندارم سرنوشت دخترم زینب السادات مثل من باشد. چون من از کودکی طعم بی پدری را کشیده ام.

از او خواستم خاطره ای دیگر ولی شیرین تعریف کند که با یک جمله به مصاحبه پایان داد و گفت که پرونده اداره را بسته است.

محمدرضا شاهمرادی که همچنان با همان شور و نشاط همیشگی سخن می‌گفت، در پاسخ به این سوال که برای بعد از بازنشستگی چه برنامه ای داری، گفت: هنوز شروع نشده. ما هنوز داغیم . من هنوز هم میام اداره. یعنی ۴۰ ساله میام اداره ولی کلا دوران خوبی بود.



او اگرچه خاطره تلخی نداشت ولی از گم شدن ۲۲ میلیون تومانی که برای تجهیز دفتر قشم با خود برده بود، به عنوان خاطره‌ای تلخ یاد کرد که دو ماه بعد پیدا شد و به خیر گذشت ولی بهترین خاطره‌اش مربوط به زمانی بود که آقای رئیسی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد که شاهمردای گفت: به دنبال اعلام نتیجه ریاست جمهوری گفتند که آن علیه ما علیه (یکی از مدیران عامل ایرنا) و گروهش باید بروند و رفتند. زمانی که رئیسی انتخاب شد، هنوز نفوذ کلام و رفتار آن مدیرعامل در ایرنا حاکم بود.

وی که مدتی فرمانده بسیج ایرنا بود، درباره فعالیت‌های بعد از بازنشستگی اش گفت استراحت و استراحت و به شوخی ادامه داد دوست دارم یک بستنی فروشی بزنم ولی باید ببینیم آقادی نادری چقدر می‌خواهد پول بدهد.

شاهمرادی از شوخی گذشته چند حرف جدی هم زد. و سفره دلش را باز کرد. مثلا گفت: خدمت در جمهوری اسلامی بدون تعارف بهترین خاطره است. شرایط دوران آن تیم روحانی و آن مدیرعامل در سازمان بد بود به گونه ای که وقتی فرمانده بسیج وزارت ارشاد می خواست جلسه ای با حضور من داشته باشد، در بیرون از ایرنا می گذاشت. یکی از نیروهای خدماتی ایرنا در بیمارستان بستری بود و من پیشنهاد عیادت و کمک به وی را به مدیرعامل دادم ولی او روی نامه من برای وزارت ارشاد نوشت که فرمانده بسیج در کارهای من دخالت می کند.

علی اکبر قزوینیان که حدود ۱۳ سال اخبار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را پوشش می داد، از این دوران به عنوان سخت ترین روزگار یاد کرد و گفت: وزیر ارشاد در دولت دهم یکی از پرکارترین وزیران بود و من حدود ۳۶۰ سفر استانی را در دولت دهم پوشش دادم و در واقع تلخ ترین خاطره من چهار سال دوره کار خبری در دولت دهم بود که باعث شد از زندگی عقب بیافتم؛ حتی تکلیف پنجشنبه و جمعه های من معلوم نبود.


وی که دوران کرونا را هم دوران خیلی سخت توصیف می کرد گفت: کرونا سبب شد برخی همکاران به بیمارستان ها بروند و به دل کرونا بزنند و در نهایت برخی از آنان لقب شهدای سلامت را بگیرند.

این خبرنگار سخت کوش خاطرات خوش هم داشت. مثلا می گفت: چون من حامل خبرهای خوب از وزارت ارشاد برای همکاران بودم به همین دلیل هر وقت خبری مفید بود، برای آنان می فرستادم. خیلی دوست داشتم سخت و زیان آور بودن شغل خبرنگاری تصویب شود. چون خبرنگاران از مظلومترین قشر جامعه هستند.

قزوینیان از تلاش های مدیرعامل در این یک سال و خورده ای که به ایرنا آمده تجلیل کرد و گفت: نادری از کسانی است که از همان ابتدا به دنبال رفاهیات برای کارکنان بود و من شاهد بودم که چگونه به دنبال ارتقاء جایگاه ایرنا بود. همکاران فراموش نکنند افزایش حقوق و ۱۵ درصد ویژه حاصل زحمات نادری است.

به سراغ یکی از میزهایی رفتم که کمتر کسی به سراغ آن ها می رفت. این همکار بازنشسته از سمنان خودش را به این مراسم رسانده بود ولی چون شناخته شده نبود، با خانواده مشغول صحبت کردن بود. علی اکبر بندری، بهترین خاطره اش را سفر رهبر معظم انقلاب در سال ۸۶ به سمنان دانست که شیرینی آن هنوز زیر دندان هایش بود. می گفت بعد از بازنشستگی فعلا شهردار زنجان است! وقتی این مطلب را به خانواده اش گفتم، همسرش با خنده گفت آقایان توی خونه حوصله شان سر می رود و باید سر خود را به گونه ای گرم کنند.


وقتی از جلال رحمانی که با تک نوه و خانواده اش به این میهمانی آمده بود، پرسیدم خاطره ای از این ۳۰ سال بگو، با لحنی اعتراض آمیز گفت: من بیش از ۳۰ سال توی ایرنا بودم. حدود ۳۶ سال سابقه کار دارم و از سال ۶۹ ایرنا بودم. چون از قبل از خدمت سربازی ایرنا بودم.

رحمانی که کار کردن در ایرنا و محیط فرهنگی را دوست دارد، گفت: تا حالا چند بار پیشنهادهایی برای سایر وزارتخانه ها شد که حقوق بیشتری هم داشت ولی کارم را در ایرنا دوست داشتم.

با این حال ۹۰ درصد از تلخی های کارش را درگیری های سیاسی و مساله اغتشاشات دانست و گفت: در اغتشاسات سال ۸۸ در خیابان ولی عصر (ع) گزارش دادند که یکی از خانم های همکار با مشکل روبرو شده و زمانی که رفتم آنجا دیدم که نزدیک بود با خودرو او را زیر بگیرند. با این حال او را آوردیم ایرنا و به او آب و قند دادیم تا وضعش بهبود یابد.


عباس سقرجوقی فراهانی که از اراک خود را به این مراسم رسانده با تواضع می گفت که حکم آچار فرانسه را در اداره داشته است. چون مدتی کار حراست می کرد و مدتی مشغول امور اداری بوده و اگرچه می گفت همه دوران خدمتش پر از خاطرات شیرین بوده ولی از دست دادن علی حیدر شاه حسینی مسئول مرکز استان مرکزی در دوران کرونا تلخ ترین خاطره او بود.

طاهره نبی اللهی که با یکی از دوستانش در این مراسم شرکت کرده بود، وقتی به تلخ ترین خاطره اش اشاره کرد، منقلب شدنش را می شد از لرزیدن صدایش احساس کرد که گفت: ۲۱ سال پیش زمانی که مادرم در مراقبت های ویژه بود و از طرفی حوزه من شهرداری بود و در هفته ترافیک قرار داشتیم، مادرم را در اصفهان رها کرده و به تهران آمدم که این مساله همیشه ذهنم را آزار می دهد. با خود می گویم ما اینگونه به کارمان علاقه داشتیم ولی مجموعه ایرنا نتوانست ما را همانگونه علاقه مند نگه دارد.

وی به فوت اخیر دو تن از همکاران ایرنایی هم به عنوان خاطره ای تلخ اشاره کرد و گفت: مرگ مرحوم باقی هم خیلی برایم تلخ بود. چون تا دو ساعت قبل از فوتش در اداره با او صحبت می کردم و زمانی که خبر مرگش را آوردند برای من خیلی سخت بود.

در این ضیافت جای همکارانی خالی بود که سال های گذشته آسمانی شدند. حمیدرضا فرتاش، آذین صحابی و نیره مجیدی راد سه داغی بود که سال ۱۴۰۱ را بر کام همکاران تلخ کرد.


با این حال نبی اللهی از تهیه گزارش های میدانی در جزیره کیش یا قشم یا مناطقی همچون خاک سفید و پامنار در دهه ۷۰ به عنوان خاطرات شیرینش یا کرد و گفت: سال ها کار تیمی کردیم که خبرگزاری استان تهران تازه تاسیس شده بود و نیروهای جوان به صورت گروهی کارهای خوبی انجام می دادند. از ۲۵ سالی که اداره بودم تمام هم و غم خودم را در ۱۵ سال اول برای ایرنا گذاشتم ولی در سال های بعد نه من به درد ایرنا می خوردم و نه ایرنا به درد من ولی هر چه کار یاد گرفتم از همکاران بود که همه جا به دردم خورد و هر جا پیشرفتی داشتم به خاطر این بود که از ایرنا چیزهای خوبی یاد گرفتم.

وی درباره برنامه های بعد از بازنشستگی اش گفت: تا خرداد فقط مشغول تفریح و کارهای درمانی هستم ولی بعد از آن نمی‌خواهم در کار خبر باشم و برنامه‌ام یک کار آزاد و شاید تاسیس بومگردی برای منطقه‌ای است که از آنجا آمدم. یعنی چهار محال و بختیاری تا بقیه مردم به ویژه همکاران که ارتباطم با آنان قطع نخواهد شد، از این مناطق بازدید کنند.

گفت و گوهای خودمانی همکاران تمامی نداشت ولی با شروع رسمی و تلاوت قرآن، مجلس به مرور آرام شد و پس از اجرای سرود و تواشیح، همگی آماده اذان می شدند.

الله اکبر اذان که از گوشی‌های تلفن و بلندگوی باغ زیبا پخش شد، برخی از میهمانان، سجود را به وجود ترجیح داده و پس از یک نماز جماعت جمع و جور خود را به میزهای افطاری رساندند. درحدود ۴۵ نفر از همکاران بازنشسته سال ۱۴۰۱ به این مراسم دعوت بودند که تقریبا ۳۵ نفر خود را به میهمانی رسانده بودند ولی برخی به دلیل گرفتار شدن خود یا خانواده به کرونا از حضور نیافتن خود عذرخوانی کرده بودند. با این حال در این جمع ۱۳۰ نفره که مدیران ایرنا هم حضور داشتند، برخی میهمانان به بیان خاطراتی پرداختند که قبل از این خاطرات فیلمی از شهدای سازمان همچون محمود صارمی، سیدمهدی میرافضلی و سپهدار ساجدی پخش شد و حاضران صلواتی را نثار شهدایی همچون گودرزی کیا، ضامن، فرهادی، نبی پور، مشایخی و کاظم اخوان کردند.

علی نادری به عنوان میزبان در جایگاه قرار گرفت و میزبانی از خانواده‌های همکاران را افتخار خود دانست و گفت: کسی بیشتر از خانواده‌های شما درک نکرده اند که چه سختی هایی کشیدید. کسی که عمر خود را برای اعتلای ایرنا گذاشته، نمی‌توانسته موفق باشد مگر با گذشت و ایثار خانواده‌ها.

وی تاکید کرد: دورانی را که شما بعد از این خدمت شروع می‌کنید با اندوخته ایرنا یک دوران پر از موفقیت و فصل جدید قابل اعتنایی برای شما خواهد بود. اگر بسیاری از شرکت های دولتی به سرمایه های خود افتخار می کنند ولی مهمترین سرمایه ایرنا نیروی انسانی است که رسانه‌ها به توانمندی ایرنا به عنوان قله نگاه می‌کنند. جایگاه قابل افتخار ایرنا برای همکاران با قدمتی ۹۰ ساله به گونه‌ای است که آرزوی هر خبرنگاری این است که در ایرنا فعالیت کند.

مدیرعامل ایرنا خدا قوتی به همه همکاران گفت و اظهار امیدواری کرد که از تجربیات همکارانی که بازنشسته شده اند، استفاده کند.

یکی از همکاران در یک جمع خودمانی تعریف می کرد که در دهه ۷۰ همان زمانی که با دستگاه های قدیمی، اخبار را منتشر می کردند، مشغول نگارش خبر بود که یک مقام دولتی برای بازدید به ایرنا آمده بود و بالای سر این همکار که مشغول نگارش خبر بود، می ایستد تا ببیند چگونه خبر منتشر می کند. این همکار که هنوز در ایرنا شاغل است، گفت که هر چه منتظر شدم این میهمان از بالای سرم برود، فایده ای نداشت و در نهایت به او گفتم دارم آپولو هوا می کنم که این مساله باعث شد تا با لبخندی از کنارم عبور کند.

حاشیه‌هایی از خاطرات همکاران در این مراسم جالب بود. مثلا وقتی نوبت به محمدرضا نادری رسید با بیان خاطره ای از حمیدرضا بانصیری، دیگر بازنشسته ایرنا به عنوان حاجی به توان ۱۰ یاد کرد و گفت چون بارها به مکه رفته است. داود پورصحت با شوخی و خنده گفت که بعضی خاطره ها قابل گفتن نیست ولی خاطره ای از مصاحبه خود با یکی از شخصیت های سیاسی در صدمین سال تولد امام خمینی (ره) را تعریف کرد که چگونه پس از کلی مصاحبه، ۲۶ خط را به عنوان مصاحبه از طرف خودش نوشته است.

وحیده اصغر دینداری اظهار امیدواری کرد تا همانگونه که ایرنا در دهه ۷۰ در ترجمه انگلیسی بی نظیر بوده، جوانانی که امروز جایگزین بازنشستگان می شوند بتوانند همان مسیر را ادامه دهند.


محمدرضا شاهمرادی بخشی از تجربیات خود را بیان کرد و برای نیروهای جوان هم سفارشی داشت تا با تخصص در حوزه کاری خود به گونه ای کار کنند که سازمان مجبور باشد از تخصص آنان استفاده کند.

محمدرضا عرفانیان با بیان این مطلب که بسیاری از خاطرات را نمی توان گفت بلکه باید نوشت، به فعالیت سینوسی در ایرنا اشاره کرد و گفت: برخی همکاران در دوره ای مسئولیت دارند و در دوره ای فقط کارشناس هستند.

در پایان مراسم لوح تقدیری به رسم یادبود به خانواده های همکاران بازنشسته تقدیم شد و مجری برنامه هنگام تقدیم لوح به خیام بشارتی گفت به چهره برخی از این افراد نمی خورد که بازنشسته باشند. هنگامی که مجری از مهدی فیلسوف زاده قمصری خواست تا به همراه همسرش برای تحویل گرفتن لوح تقدیر بیاید، محمد فرد، یکی از بازنشستگان جدید به شوخی گفت ما که گلابشان را ندیدیم ولی فرششان را دیدیم و فیلسوف زاده هم درحالی که در مسیر بود، به این همکار اهل شمال پاسخ داد ما هم ماهی ندیدیم.

بازنشستگی آمنه دهقان و محسن شریفی برای مجری جالب بود، به گونه ای که نتوانست ساکت بماند و گفت یکی از موارد خاص این مراسم این است که زن و شوهر با هم بازنشست می شوند.

مجری برنام گفت که اگر قاسم غضبانپور نتوانسته خود را به مراسم برساند به دلیل بستری شدن مادرش در بیمارستان بوده و هنگامی که از سعید نجار نوبری دعوت کرد به جایگاه بیاید، فاتحه ای را برای پدر این همکار تازه بازنشسته تمنا کرد.

پس از صرف شام مجلس به پایان رسید ولی هر کسی با سایر همکاران درد دل می‌کرد یا نظری می داد. مثلا یکی از همکاران گفت چرا در این مراسم از همکاران فنی که دوشادوش خبرنگاران و سایر نیروها تلاش می کنند، نامی برده نشد؛ گویی می خواست بگوید مگر خبرنگاران آپولو هوا می کنند.