به گزارش ایرنا، کمی به غروب آفتاب مانده، میهمانها کمکم از راه میرسند؛ شاید دیگر جوان نباشند اما به واسطه شغلی که بیش از ۳۰ سال برایش تلاش کردهاند هنوز روحیه جوانی دارند.
با ورود هر کدام از این میهمانهای خاص و خاطرهانگیز یک طرف جلسه شلوغ میشود؛ یکی استاد روزهای ابتدای کارش را دیده و دیگری هم رفیق دوران سخت کاری را؛ این تازه دقایق اولیه حضور این جمع در کنار یکدیگر است، آنها تا پایان مراسم حرفها و تعریفکردنیهای زیادی برای هم دارند.
اینجا مراسم تجلیل از پیشکسوتان و بازنشستگان قدیمیترین خبرگزاری ایران است که حالا به همت مدیران ایرنا در مجموعه باغ زیبا در کنار هم جمع شدهاند تا هم از خدمات ۳۰ ساله خودشان تقدیر شود و هم خانوادههایشان به پاس یک عمر همراهی تجلیل شوند.
خبرگزاری ایرنا در سال ۱۴۰۰ حدود ۸۰ نفر از همکاران کهنهکار خود را که به توفیق بازنشستگی رسیده بودند دیگر در مجموعه خبری خود ندارد؛ اما این ارتباط قرار نیست قطع شود؛ حضور این جمع در کنار هم همین را اثبات میکند؛ یعنی قرار است خانواده بزرگ ایرنا حتی بعد از بازنشستگی هم در کنار یکدیگر باقی بمانند.
حوالی اذان حضور میهمانها پرتعدادتر میشود؛ همکارانی که حتی نیروهای جوانتر از آنها خاطرات جذابی دارند؛ یکی از اخلاق نیکوی همکار بازنشستهاش تعریف میکند و دیگری از خاطرات جذاب خبری که با او داشته.
این جمع پیرشدنی نیست؛ شوخیها دقیقاً همان شوخیهای دوران جوانی و پرشور خبر است؛ همکارانی که در گروههای خبری مشترک کار کردهاند سعی میکنند کنار هم بنشینند؛ حالا میتوانی راحت یک خبرگزاری را در همینجا تشکیل بدهی؛ هم عکاس خبری داری، هم خبرنگار سیاسی، هم خبرنگار فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و خلاصه از همین جمع یکی دو خبرگزاری تاثیرگذار میشود بیرون آورد.
صدای اذان کمکم همه را دور میزهای افطار جمع میکند؛ البته این دوستان قدیمی درست و حسابی افطار نمیکنند، از بس که حرف برای گفتن دارند؛ از آن حرفهایی که گاهی خانوادهها هم از شنیدنش تعجب میکنند و مثلاً میپرسند "بابا تو واقعاً با فلانی مصاحبه کردهای؟"
حالا نوهها هم درگیر شغل پرخاطره پدربزرگها شدهاند؛ دیدن ۸۰ خبرنگار و عکاس و مدیر خبری در یک جا برای نوجوانها جذابتر است؛ حالا آنها هم دقیق به خاطرات پدربزرگهای موسفید خود و دوستانش گوش میکنند؛ شاید اینها همان خبرنگاران آینده ایرنا باشند.
بعد از افطار علی نادری مدیرعامل خبرگزاری به رسم ادب پشت تریبون قرار میگیرد تا هم خیر مقدمی به کهنهکاران عرصه خبر داشته باشد و هم سیاست خبرگزاری ایرنا درباره بازنشستگانش را شفاف کند.
نادری ضمن تقدیر از فعالیت بازنشستگان سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی و یک عمر تلاش آنها برای نام بزرگ ایرنا، گریزی هم به روحیه ایثار خانوادههای همکاران بازنشسته زد و گفت: «در کنار تلاشهای بیوقفه حرفهای همکاران در صحنههای داخلی و خارجی ایرنا، مجاهدت همسران ارجمند این همکاران که در فراز و نشیبهای فراوان زندگی همچون کوه پشتوانهای امن و کرانهای نشاط و امیدواری هستند مقدس و ستایشبرانگیز است. سایهگسترانی که به حضور غرورانگیز خود ضمانت توفیق این سازمان بودهاند.»
این حرف را همه خبرنگاران و عکاسان بازنشسته ایرنا و به طور کلی همه خبرنگارانی که شب و روزشان با کار خبر یکی شده با همه وجود درک میکنند.
نادری تاکید کرد که این مراسم آغاز راهی است تا ارتباط تنگاتنگ ایرنا و بازنشستگانش به طور کامل حفظ شود و تجربه ۳۰ ساله آنها چراغ راهی برای جوانترهایی باشد که بهحق باید ادامهدهنده راه پیشکسوتان عرصه خبر در ایرنا باشند.
در این فضای صمیمی اجرای مراسمهای طنز و شعبدهبازی بیلطف نیست، مخصوصاً اگر اجراکننده آن بهروز کریمی باشد که خیلی از همین موسفید کردههای این جمع با آن جوانی خود را به میانسالی رساندهاند.
نشستن لبخند روی لبان همکاران بازنشسته و خانوادههایشان و سرزندگی آنها در زمان اجرای برنامه نشان میدهد که قرار نیست بازنشستگان ایرنا مسیر معمول دیگر بازنشستگان را ادامه دهند؛ همین دورهمیهای ساده و بیتکلف و زنده ماندن خاطراتشان در کنار بهرهگیری مداوم از تجربیاتشان یعنی بازنشستگان ایرنا همیشه سرزنده خواهند ماند چون ایرنا با وجودشان سرزنده باقی مانده است.
بعد از صرف شام، مراسم اهدای لوح و هدیه به بازنشستگان فرا میرسد؛ اما در ابتکاری جالب همه لوحها به اسم همسران همکاران بازنشسته نوشته شده است؛ برخی همکاران به محض گرفتن لوح آن را به همسرشان تقدیم میکنند تا گوشهای از ۳۰ سال همراهی او را جبران کنند.
این مراسم اما یک بخش خاص هم دارد؛ ۳ خبرنگار که امروز باید بازنشست میشدند اما زودتر از موعد و با شهادت از دنیای مادی به سوی ملوک رفتند؛ وقتی کنار اسم سپهدار ساجدی، سید مهدی میرافضلی و محمود صارمی نام شهید خبرنگار و عکاس میآید و کلیپی درباره آنها پخش میشود میتوان حلقه اشک را در چشم خانوادههایشان که در مراسم هستند و همچنین همکاران قدیمیشان دید.
این سه شهید بزرگوار ایرنا هم امروز در کنار دیگر همکارانشان به صورت ظاهری بازنشسته شدند و لوح سپاس گرفتند، اما همین اشکهای تازه و پرحرارت نشان میدهد که آنها در دل فعالان موسفید کرده عرصه خبر هنوز زنده و محبوب هستند.
مراسم تجلیل از همکاران که به اتمام میرسد، پایان مراسم نیز اعلام میشود ولی خبری از خروج میهمانان نیست؛ گعدههای چندین نفری حالا شدهاند محل قرار گذاشتنهای بعدی؛ همکاری با دیگری قرار کوه رفتن میگذارد و آن یکی به نیابت از خانوادهاش دیگری را به شام دعوت میکند.
اطراف مدیرعامل و مدیران خبرگزاری هم شلوغتر از دیگر نقاط مجلس است؛ بیشتر حاضران از ابتکار این دورهمی دوستانه تقدیر میکنند و در کنارش دغدغههایشان را نیز به مدیریت انتقال میدهند؛ همین گفتوگوهای دوطرفه روند انتقال کوهی از تجربه را شکل میدهد.
جمعیت کمکم همدیگر را با خداحافظیهای گرم و بدرقه مدیران خبرگزاری ترک میکنند؛ اما حالا دیگر جرقه یک اتفاق بزرگ رقم خورده؛ اتفاقی که زنده بودن خبر آن را رقم زده و تنها یک پیام دارد؛ بازنشستگان ایرنا هیچگاه فراموش نمیشوند چون خبر هیچگاه فراموش نخواهد شد.
نظر شما