انتخابات ترکیه قرار است ۱۴ می ۲۰۲۳ (بیست و چهارم اردیبهشتماه) برگزار شود؛ رویدادی سیاسی که به دلیل شرایط داخلی ترکیه و معادلات منطقهای و بینالمللی فقط برای ترکها مهم نیست و بسیاری خارج از مرزهای این کشور به فرجام آن چشم دوختهاند.
در همین ارتباط، نشست «نگاهی از بیرون به درون انتخابات ترکیه» به همت انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا عصر روز شنبه ۱۶ اردیبهشت در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد و کارشناسان در مورد این انتخابات دیدگاههای خود را مطرح کردند.
پیش از این، سخنرانی «شبنم چادری» پژوهشگر مسائل زنان انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا با عنوان «آرایش نیروهای سیاسی در انتخابات دوقطبی ترکیه» و «محمدعلی دستمالی» کارشناس مسائل ترکیه با عنوان «کُردها در انتخابات ترکیه دستاوردی خواهند داشت؟» منتشر شد. در این گزارش متن سخنرانی «حسین دهشیار» استاد روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی را میخوانیم:
بعد از تحولات عربی سال ۲۰۱۱، اردوغان به این نتیجه رسید که میبایست یک ترکیه بزرگ ایجاد کند. هر بازیگری در صحنه جهانی دنبال یک فرصت است که جایگاه کشور خود را ارتقا دهد و اردوغان هم در خاورمیانه این فرصت را پیدا کرد
دلایل بنیانگذار جمهوری ترکیه برای غربگرایی
دهشیار ابتدا به مناسبات مصطفی کمال آتاتورک بنیانگذار جمهوری ترکیه در سطح بینالملل پرداخت و گفت: آتاتورک از یک طرف به این نتیجه رسید که تجزیه امپراتوری عثمانی از سوی انگلیس و فرانسه این پیغام را داشت که نهادهایی که در طول ۱۳۰۰ تا ۱۹۰۰ میلادی عثمانی بر آن تکیه داشت دیگر جوابگو نیست. از طرف دیگر درک کرده بود که شوروی ماهیتی توسعهطلب دارد و دیگر یا زود برای توسعهطلبی به سمت ترکیه خواهد آمد. همچنین آتاتورک معتقد بود که خاورمیانه به ویروس اقتدارگرایی مبتلا است که هر دولتی در آن پا بگذارد فارغ از هر ایده ای که داشته باشد دیر یا زود به این ویروس مبتلا خواهد شد؛ اقتدارگرایی هم به این معنا است که آینده را بخواهی با نگاه به گذشته بازسازی کنید.
آتاتورک این مناسبات را درک کرد و پارادایم فکری خود را مدلی تحلیلی انتخاب کرد که نزدیکی به غرب باشد. در مدت حکمرانی او غربگرایی رشد کرد، احزاب شکل گرفتند و سکولاریزم و غیره رشد کردند.
ادراک اردوغان از منطقه و بینالملل در زمان روی کار آمدن
استاد دانشگاه علامه به بسترهای روی کار آمدن رجب طیب اردوغان در ترکیه اشاره کرد و اظهار داشت: در دوره روی کار آمدن اردوغان محیط بینالملل و محیط داخلی ترکیه کاملاً تغییر کرده بود. تغییر محیط بینالملل به این معناست که دیگر شوروی وجود نداشت و دغدغهای نبود که ترکیه تحت تاثیر کمونیزم قرار بگیرد. دومین نکتهای که اردوغان به آن توجه کرد این بود که آمریکاییها با وجود اینکه قدرتمند هستند اما دچار کاهلی استراتژیک شدهاند.
نکته سوم اینکه کشورهای اطراف ترکیه در خاورمیانه کشورهایی نیستند که توان رویارویی نظامی با ترکیه را داشته باشند. کشورهایی با توان نظامی بالا فرهنگ توسعهطلبی ندارند و کشورهای دیگر که این فرهنگ را دارند حقارت اقتصادیشان باعث میشود که جسارت رویارویی با ترکیه نداشته باشند. نکته دیگر اینکه اردوغان متوجه بود که با اسرائیل دارای روابط نزدیک امنیتی و نظامی است و قبول کرد که آمریکا متحد استراتژیک ترکیه است.
ابتلای رئیسجمهوری ترکیه به ویروس اقتدارگرایی
استاد روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی به سیاست داخلی اردوغان اشاره کرد و گفت: در حوزه داخلی اردوغان هنگامی که به قدرت رسید متوجه شد که احزاب چپ به شدت ضعیف شدهاند و پایگاه طبقاتی خود را از دست دادهاند. اردوغان فهمید که در ترکیه پایگاه طبقاتی وجود دارد و حالا میبایست چپها را با خود همراه کند. به همین دلیل دغدغه خود را از سال ۲۰۰۳ بر توسعه اقتصادی گذاشت و توسعه اقتصادی در ارجحیت قرار گرفت تا بتواند گروههای مخالف را با خود همراه کند.
اردوغان بعد از این به دغدغههای هویتی خود پرداخت چرا که در خاورمیانه دغدغه های هویتی بسیار مهم هستند و هر کجا که همه گزینهها سوخته بود باید دغدغههای هویتی رو کرد. اردوغان این را خوب متوجه شده بود و این کار را هم انجام داد. او نزدیکترین روابط با اسرائیل را دارد اما چند فحش هم نثار شیمون پرز میکند، او همچنین بیشترین فحش را به آمریکا میدهد. بنابراین خوب دانست که از کارت هویتی چگونه استفاده کند اما دچار ویروس اقتدارگرایی در خاورمیانه شد.
آمریکا ترجیح می دهد اردوغان پیروز انتخابات باشد. اینگونه افراد پای میز مذاکره راحتتر امتیاز میدهند و امتیازهایی هم دریافت میکنند اما گروههایی که یک مقدار فرهیختهتر باشند و ماهیت چپ داشته باشند، سختتر به هر چیزی راضی میشوند
در سال ۲۰۱۱ میلادی با توجه به اتفاقهایی که در خاورمیانه افتاد اردوغان به این نتیجه رسید که میبایست یک ترکیه بزرگ ایجاد کند. هر بازیگری در صحنه جهانی دنبال یک فرصت است که جایگاه کشور خود را ارتقا دهد و اردوغان هم در خاورمیانه این فرصت را پیدا کرد.
شرایط آمریکا در منطقهای که ترکها در آن زیست میکنند
دهشیار در ادامه به سیاست آمریکا در خاورمیانه پرداخت و گفت: سیاست واشنگتن در خاورمیانه تا سال ۲۰۰۵ بر این مبنا بود که منطقه به یک جراحی اجتماعی نیاز دارد؛ به این معنا که آمریکا باید در این منطقه جراحی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انجام دهد اما اتفاقهایی که در افغانستان و عراق افتاد نشان داد که آمریکا موفق نخواهد شد.
به تدریج حزب جمهوریخواه به این دیدگاه رسید که نباید خون و ثروت آمریکایی در خاورمیانه خرج شود. حزب دموکرات هم موافق حضور آمریکا در صحنه بینالملل بود اما به شکل سرمایهگذاری، فرستادن مشاور، کمک و ... همه اینها باعث شد تا آمریکا دچار کاهلی استراتژیک شود؛ یعنی آمریکا در خاورمیانه دارای قدرت است اما اراده پیاده کردن قدرت ندارد.
نگاه واشنگتن به اردوغان و ترجیحات آمریکایی
این استاد دانشگاه در پایان به نوع مواجهه آمریکا با رقابتهای سیاسی ترکیه پرداخت و توضیح داد: آمریکاییها متوجه هستند که اردوغان یک واقعگرای به شدت حیلهگر و اقتدارگرا است. پس با چنین شخصتی بیشتر میتوانند کنار بیایند تا اینکه با یک شخصیت فرهیخته مواجهه باشند. بنابراین آمریکا ترجیح می دهد که اردوغان پیروز انتخابات باشد. اینگونه افراد پای میز مذاکره راحتتر امتیاز میدهند و امتیازهایی هم دریافت میکنند اما گروههایی که یک مقدار فرهیختهتر باشند و ماهیت چپ داشته باشند، سختتر به هر چیزی راضی میشوند.
اردوغان برای آمریکاییها ثابت کرد که یک بازیگر قدرتمند در منطقه است که میخواهد منافع کشورش را تامین کند و ضربه زدن به آمریکا هدف او نیست بلکه دغدغه منافع کشورش دارد. اردوغان زبان قدرت را میفهمد و به راحتی کنار میآید. او فهمیده که نمیتوان در شطرنج سیاسی بازی کرد بدون مهره؛ مهره هم موشک و سرباز و ... نیست بلکه قدرت اقتصادی است.
برای کشوری همچون ترکیه هویت مهم است. در منطقه خاورمیانه خانواده، نژاد، مذهب، رنگ پوست و ... مهم است. به همین دلیل تحلیل نهایی من این است که با توجه به اینکه اردوغان به هویت توجه می کند و این مساله را به خوبی درک کرده، احتمال رای آوردن بیشتری دارد.