به گزارش ایرنا، پس از جنجالهای و بحثهای طولانی بر سر رسمیت مسابقات مسترالمپیا در ایران و درگیریهای مختلف با موضوع صلاحیت IFBB و IFBBpro به سراغ آن رفتیم که میزگرد جامعی را برای رسیدگی به این مسئله برگزار کنیم. پس در پی برای روشن شدن مسائل مورد اختلاف، از اکبر خزایی، تنها داور IFBBpro، مسعود روشنی، سخنگو و مدرس فدراسیون پرورش اندام ایران که عضوی از خانواده IFBB است و از کاوه سنجری، رئیس کمیته داوران بدنسازی WABBA دعوت به عمل آمد تا با حضور در میزگرد ایرنا در خصوص همه ابهامات و اختلافات موجود در پرورش اندام ایران به گفتوگو بپردازند. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
تاریخچه فدراسیون جهانی پرورش اندام چیست؟
خزایی: در گام اول باید به صورت تاریخی به این موضوع نگاه کنیم؛ سال ۱۹۴۶ تشکیلات IFBB توسط برادران ویدر تاسیس شد که شامل ۲ بخش آمتور و حرفهای(IFBBpro) میشود و رئیس بخش آماتور «بن ویدر» و رئیس بخش حرفهای نیز «جو ویدر» شدند. در بخش آماتور مسابقات در سطح قارهای برگزار میشد و پس از آنکه قهرمانان هر قاره به اوج میرسیدند، با کسب کارت حرفهای، مجوز رقابت در مسابقات حرفهای را میگرفتند و اولین مسابقات مسترالمپیا ۵۸ سال پیش برگزار شد. ضمن اینکه بخش آماتور کاملا زیر نظر بخش حرفهای بود.
در آن زمان رافائل که در حال حاضر رئیس بخش آماتور است، منشی جو ویدر، رئیس بخش حرفهایها بود که به واسطه فعالیتهای خوب توانست ریاست کمیته داوران فدراسیون آماتور را به دست بگیرد. پس از مرگ بن ویدر، رافائل رئیس IFBB شد و شروع به زورگویی به قارهها کرد و شفافیت مالی را از بین برد. فروش دفترچهها و مدارک داوری به افراد فاقد صلاحیت در تمام قارهها را پیش گرفت و پس از این اتفاقات، پلچوآ (Paul chua)، ریاست قاره آسیا پرورش اندام(ABBF) نتوانست این زورگوییها را بپذیرد و از اعمال نفوذ خودش استفاده کرد و قاره آسیا را جدا کرد و یک فدراسیون جهانی به نام WBPF تاسیس کرد و دیگر با رافائل کار نکرد و این نکته هم قابل توجه است که بخش آسیایی(IOC) رسمیت بیشتری دارد.
در سال ۲۰۱۵ رافائل و پاول بخشی از تشکیلات داوران را به مسابقات مسترالمپیا بردند و آنجا خواستند سهمی در قضاوت بخش آماتور داشته باشند اما رئیس وقت IFBBpro این اجازه را نداد زیرا داوران تشکیلات بخش آماتور را فاقد صلاحیت میدانست و نمیخواست اعتبار مسابقات مسترالمپیا که معتبرترین مسابقات پرورش اندام است را زیر سوال ببرد. این مسئله منجر به آن شد که IFBB از NPC بیرون انداخته شود و رافائل در مصاحبهاش فرار رو به جلو کرد و گفت بخش حرفهای را به علت وجود دوپینگ محروم میکند و از این به بعد جدا خواهند شد.
کدام تشکیلات در ایران توسعه و همهگیری بیشتری دارد؟
روشنی: در واقع ما باید این مسئله را پیگیری کنیم که کدام تشکیلات پرورش اندام فعالیت بیشتری دارد نه آنکه تشکیلات اصلی کدام است زیرا همه تشکیلات که اسم آنها به گوش ما خورده مثل IFBB یا NPC همه یک کمپانی هستند و مخاطبان مخصوص به خودشان را دارند.
ما چیزی به اسم فدراسیون جهانی نداریم. در ایران به فدراسیونی که با کشور ما قرارداد میبندد رسمیت داده شد و مقبولیت را برای این کمپانی ایجاد کرد؛ اما این مسئله به آن معنا نیست که باقی تشکیلات بدنسازی جعلی هستند یا خوب نیستند. فدراسیون ایران هیچوقت حرفهای نبوده و در حال حاضر تنها در بخش آماتور مورد تایید است. پس نمیتوانیم مسابقات حرفهای را در کشورمان داشته باشیم.
خزایی: این کمپانیهایی که در حاضر کار میکنند همه اجزای یک تشکیلات بودند اما پس از سال ۱۳۸۸ با اختلافاتی که به وجود آمد که من منشا آن را خود رافائل میدانم از یکدیگر جدا شدند.حالا اینکه کدام کمپانی برای ایران انتخاب و پیگیری شود، سلیقه مدیران ما است. در حال حاضر مدیران، IFBB را انتخاب کردند اما این مسئله را نباید فراموش کنیم در گذشته فدراسیون ما با WBPF کار میکرد و ورزشکارانی که در تشکیلات رافائل مسابقه میدادند، محروم میشدند. در واقع جامعه پرورش اندام ما قربانی سلایق مدیران کشور خودمان هستند.
حضور چندین باره رافائل در ایران چه دلیلی دارد؟
سنجری: به نظرم این مسئله ریشه در تاریخ ورزش ما دارد؛ یعنی از گذشته دور ورزشکاران و جامعه پرورش اندام ایران در این رشته شناخته شده بودند و جایگاه حوبی نیز کسب داشتند. کلاسها و مدارکی که در ایران صادر میشد همه با اعتبار فدراسیون IFBB بود و همه مشکلات و مسائل نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان از زمانی شروع شد که جدایی در این فدراسیون اتفاق افتاد. مدیران اینطور تصمیم گرفتند که در ایران با تشکیلات IFBB آماتور کار کنیم و این درحالی است که برای مثال در آمریکا NPC و در اروپا WABBA معتبر هستند.
اگر روزی یک کمپانی دیگر هم راه اندازی شود، میتواند مخاطبان خود را جذب کند و دورههای آموزشی و رقابتی را نیز برگزار کند. حضور رافائل در کشور ما نیز به همین دلیل است که ما در کشورمان تنها با تشکیلات او کار میکنیم و باید برای بهتر جلو بردن کارها باید حضور خود را پررنگ کند.
خزایی: رافائل به ایران به چشم یک منبع درآمدی نگاه میکند. مهدی نصیرزاده، رئیس فدراسیون پرورش اندام ایران، دوست من است و در مسائل فنی با هم اختلاف سلیقه داریم اما در این میان دشمنی وجود ندارد. نصیرزاده در مصاحبهاش گفت که سازمان جهانی مبارزه با دوپینگ(WADA) مسترالمپیا و NPC را قبول ندارد اما من با مدارک به او پاسخ میدهم که در سایت WADA هیچ مقبولیتی برای IFBB و مسابقات آن وجود ندارد. وادا این حرف را به این دلیل میزند که رافائل هیچ همکاری با این سازمان ندارد و در مسائل دوپینگ عدم شفافیت وجود دارد. خیلی دوست دارم بدانم که در کجای سایت WADA در خصوص NPC مطلبی وجود دارد؟
با توجه به داروهایی که در ایران مصرف میشود حداقل تا ۲۴ ماه تست ورزشکاران ما مثبت خواهد بود. ورزشکاران وقتی از مسابقات IFBB بیرون میآیند و برای شرکت در مسابقات NPC تست دوپینگ میدهند، از مسابقه محروم میشوند با اینکه IFBB پس از اعلام قهرمانی به صورت رسمی، عدم دوپینگ ورزشکار را نیز تایید میکند. چطور میشود برای تشکیلات دیگر موضوع دوپینگ را مطرح کرد در حالی که خودشان نیز با این مسئله درگیر هستند؟
روشنی: یک زمانی فعالیتها و تلاشهای زیاد یک مدیر میتواند منجر به سنگپرانی و نتیجه منفی شود و همه شاهدیم که این تعداد بالای مسابقات را تا به حال در فدراسیون ایران شاهد نبودیم. یک مشکل این است که ما یک نفر را به عنوان نقطه عطف بدنسازی نگاه میکنیم و فکر میکنیم او هرچه بگوید، حرف تمام بدنسازی کشور است. وی امروز رئیس فدارسیون است اما در کنار آن اگر در مورد کسی صحبت کند، نظر شخصی خودش است نه نظر تمام پرورش اندام.
تعداد بالای رقابتها برای ما خوب نیست زیرا ورزشکاران باید دائما در رژیم باشند این مسئله باعث تخریب آنها میشود ولی نقاط قوتی نیز ما داریم که با این کار توانستیم در جهان دیده شویم. همه این تشکیلات موجود جزو یک فدراسیون IFBB بوده است و اصل موضوع که ورزش پرورش اندام است، باید پابرجا بماند. بعضی افراد در کنار نصیرزاده حضور دارند که باعث تخریب و زیر سوال رفتن فدراسیون و پرورش اندام میشود.
این احساس که جایگاه هادی چوپان از نگاه مردم تفاوتهایی با نگاه مدیران دارد، درست است؟
خزایی: به نظر من مسترالمپیا سختترین رویداد است. در آسیا بیش از ۲۰۰ مدال المپیک در ۵۰ سال گذشته داشته است اما در پرورش اندام تنها ۲ مدال مسترالمپیا در ۵۸ سال گذشته سهم آسیا بوده است که مدال اول مربوط سمیر بنوت، ورزشکار لبنانی در ۴۰ سال پیش است. ما فکر نمیکردیم که روزی یک ایرانی جزو ۱۰ نفر برتر مسترالمپیا قرار گیرد اما امروز هادی چوپان در حضور داوران و اسپانسرهای آمریکایی، آن هم در قلب کشوری که از نظر سیاسی مشکلاتی با ما دارد، توانست از گچکاری به قهرمانی برسد و پرچم ایران را بالا ببرد که این مسئله بسیار برای ما باعث افتخار است و نباید این مسئله را کمرنگ کنیم زیرا بسیار اتفاق بزرگی است و ممکن است تا یک قرن دیگر چنین اتفاقی نیفتد. هادی در عرصه بین الملل باعث افتخار و غرور تمام مسلمانان و آسیاییها قرار گرفته و امروز عکس او در باشگاههای بدنسازی بسیاری از کشورهای اسلامی است.
روزی که بیگ رامی قهرمان مسترالمپیا شد شبانه مقامهای دولت مصر دستور دادند که عکس او را روی تمام اتوبوسهای شهر برنند و تمام کشور را با عکس او تزئین کنند اما مسئولان ما جفای زیادی به هادی کردند. کسی باعث نشد هادی به این جایگاه برسد و با زحمت دست خودش این جایگاه را کسب کرد.
روشنی: جایگاه هادی چوپان روزی آمال و آرزوی ما بود ولی امروز یک ایرانی داریم که ثابت کرده ابرقدرتترین کشور بدنسازی جهان ما هستیم. راهی که روزی با بیتالله عباسپور باز شد، امروز هادی چوپان در صدر آن قرار گرفته و فکر میکنم در پرورش اندام کاری را انجام داد که هیچوقت نتوانستیم آن را انجام دهیم. هادی چوپان باید محبوبترین ورزشکار ایران میشد زیرا کاری را عملی کرد که در ذهن همه ما نشدنی بود.
هادی چوپان اسطوره ورزش ایران در دنیاست و نصیرزاده هم نباید با او مشکل داشته باشد زیرا هادی پرچم کشورمان را در جهان بالا برده است. مردم و ورزشکاران ولی نعمت فدراسیون نشینها هستند. اگر این ورزشکاران نباشند اصلا فدراسیون وجود ندارد و ما نیز جایگاهی نخواهیم داشت. فکر میکنم در مصاحبه نصیرزاده در مورد هادی چوپان اشتباهات لپی پیش آمده که در اصلاح آن باید گفت چوپان بی شک افتخار ملی و جهانی است و ما به امثال چوپان خواهیم بالید.
مربیهای زیادی در بدنسازی داریم که همه دارای کارت مربیگری معتبر هستند. این تعداد مربی باعث شیوع مشکلات بدنسازی نمیشود؟
سنجری: در هر رشتهای اگر بحث تخصص نباشد، مشکل پیش میآید و به جز مبحث علاقه باید حداقل به اندازه رزومه تحصیلی، تخصص وجود داشته باشد. یک مرجعی باید باشد که از بین علاقهمندان گزینش انجام دهد نه آنکه هرکسی بتواند به کلاسهای مربیگری مراجعه کند و پس از یک امتحان مدرک داده شود. با این حال افراد میتوانند با سن ۲۱-۲۲ سال به عنوان مربیگری برسند و بدون تجربه، با جان ورزشکاران بازی کنند. داروهای بدنسازی میتواند جان افراد را بگیرد و هیچ مربی مجوز تجویز دارو ندارد و کلاسهای ما برای استفاده از دستگاهها و حرکات است نه آنکه افراد تجویز دارو انجام دهند.
روشنی: یکی از مشکلات ما این است که مربیگری شغل محسوب نمیشود؛ آینده شغلی ندارد و حتی بیمهای هم برای این قشر وجود ندارد. مربیان واقعی درآمد آنچنان ندارند ولی برخی هستند که وجدان را کنار میگذارند، از اعتمادی که به آنها شده است، سوء استفاده میکنند و با تجویز داروهای بسیار زیاد و بازی با جان شاگردان خود، درآمد بالایی را بدست میآؤرند که اصلا سقفی برای این میزان درآمد وجود ندارد. ماهیت رقابت در بدنسازی مصرف دارو است؛ شما خواه یا ناخواه اگر بخواهید برای رقابت بروید باید مصرف کنید اما مسئله در میزان و روش مصرف است تا بتوانیم حداقل ضرر تزریق دارو را کمتر کنیم.
یک زمانی در بعضی از داروها، عوارض مشخص هستند و ما میدانیم که با چه چیزی طرف هستیم اما در حال حاضر داروها در کارگاهها زیر زمینی ساخته میشود و حتی روش ساخت آنها نیز معلوم نیست چه برسد به آنکه عوارض را بتوانیم مشخص کنیم. مراجعان خیلی وقتها فراموش میکنند که قهرمانهای بدنسازی، سالهای زیادی از عمرشان را صرف ورزش و تمرین کردند و یک شبه نمیتوان به جایگاه آنها رسید و برای زودتر رسیدن به این جایگاه، مضرات داروهای بدنسازی را فراموش میکنند و به سراغ استفاده از آنها میروند.همچنان باید آگاهی و آموزش را بالا ببریم تا بتوانیم با این مسئله مقابله کنیم.
خزایی: اینکه مربی چقدر پول دریافت کند، به این بستگی دارد که شاگرد چقدر توان مالی داشته باشد و آن مربی هم به چه میزان برند شده باشد. بخش نظارت بر باشگاهها و صدور مجوزها با ادارههای ورزش استانها است که آنها نیز مقصر هستند. اگر یک مربینما چندتا پروتئین ساده هم در کنار کارهایش به شاگردانش بفروشد، میتواند تا ماهی ۱۰۰ میلیون درآمد هم داشته باشد. یک مربینما میتواند با یک پکیج ساده، ۴ یا ۵ مکمل تقلبی را کنار هم بگذارد و با هزینههای طراحی حدود ۲۵ میلیون از یک شاگرد پول بگیرد و اگر در روز فقط سه شاگرد اینچنینی داشته باشد، در آمد ماهانهاش میلیاردی خواهد بود.
قبلا داروها از داروخانه تهیه میشد اما حالا ورزشکاران داروها را از بازار سیاه خریداری میکنند و در واقع ما نمیدانیم چه چیزی مصرف میکنند. یکی از مشکلات داروها عدم استریل و مواد سازنده غیر بهداشتی و تقلبی است. یکی از دلایل مهم ترویج این مسئله را آقای رافائل و IFBB میدانم زیرا مدارک مربیگیری بین المللی را با تاییدیههای داخلی صادر میشود برای افرادی که صلاحیت و علم کافی را ندارند و مراجعین به مدارک و تاییدیهها اعتماد میکنند. فدراسیون توانایی و اجازه نظارت را ندارد اما میتواند مثل گذشته به افراد فاقد صلاحیت مجوز مربیگیری ندهد. خود من پس از کسب قهرمانی، با سفارشهای فراوان توانستم در کلاسها فقط ثبتنام کنم و فیلترهای لازم وجود داشت.