زنجان – ایرنا – رییس مرکز تحقیقات کشاورزی استان زنجان گفت: وضعیت کنونی منابع آب استان به هیچ وجه مطلوب نیست و به یک خانه تکانی فکری و عملیاتی در حوزه مدیریت این منابع نیاز داریم.

به گزارش ایرنا، مدیریت منابع آب به معنای استفاده درست و بهینه از این منابع است به گونه ای که علاوه بر رفع نیاز، منابع آبی از لحاظ کیفی و کمی به صورت پایدار حفظ و ارتقا یابد.

مدیریت منابع آب با توجه به اهمیت آن برای محیط زیست، موجودات زنده و انسان و همچنین محدودیت آن به خصوص در حوزه آب شیرین از اهمیت زیادی برخوردار است.

برنامه‌های بخش کشاورزی استان زنجان طی چند سال اخیر برای حفاظت از سرمایه‌ حیاتی آب به سمت ارتقای بهره‌وری و محدودیت در استفاده از منابع آبی جدید حرکت کرده است.

خبرنگار ایرنا در خصوص وضعیت منابع آب استان زنجان و رویکردهای مدیریتی در این حوزه با نادر عباسی رییس مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان زنجان گفت و گو کرده است.

ایرنا: موضوع آب و کشاورزی همواره از مسائل با اولویت و با اهمیت هر منطقه ای بوده و محور بسیاری از مباحث علمی و اجرایی استان نیز است. ارزیابی شما از اجرای طرح های مربوط به مدیریت بهینه آب در استان چیست؟

اجازه می خواهم قبل از ورود به این بحث و پاسخ به سؤال جنابعالی، خلاصه‌ای از سیمای کشاورزی و منابع آب در استان ارائه کنیم تا ضمن شناخت پتانسیل‌های موجود وتبیین نقاط ضعف و قوت، به ادامه بحث بپردازیم. بطور کلی، شاخص‌های اقلیمی و کشاورزی استان زنجان تا حدودی نزدیک به شاخص‌های میانگین کشوری با اقلیم خشک و نیمه خشک دارای محدودیت منابع آبی است. اگرچه آمارهای موجود در کشور با مشکلاتی مواجه هستند ولی در اینجا بر اساس آمار رسمی منتشر و البته تا حدودی تقریب شده این شاخص‌ها را بررسی می‌کنیم. مساحت کل استان زنجان حدود ۲/۲ میلیون هکتار است که حدود نیمی از این مقدار، یعنی حدود ۱/۱ میلیون هکتار را مراتع و اراضی ملی تشکیل می دهد. همچنین، حدود ۸۵۰ هزار هکتار قابلیت کشاورزی دارد.

از ۸۵۰ هزار هکتار اراضی با قابلیت کشاورزی، سالانه نزدیک به یک سوم اراضی، یعنی معادل ۳۵۰ هزار هکتار، به صورت آیش باقی می ماند و حدود ۵۰۰ هزار هکتار کشت می‌شود. از مجموع اراضی کشت شده، حدود ۷۰ درصد آن، معادل ۳۵۰ هزار هکتار، به صورت دیم و ۳۰ درصد آن، معادل۱۶۵ هزار هکتار، به صورت آبی است. از نظر نوع محصول نیز حدود ۸۵ درصد اراضی کشت شده مربوط به محصولات زراعی و تنها ۱۵ درصد مربوط به محصولات باغی است.

وضعیت استان از منظر اقلیمی بسیار متنوع است. تغییرات دمای سالیانه استان بین کمینه مطلق ۳۰- درجه سانتی‌گراد در گرماب و بیشینه مطلق ۴۹ درجه سانتی‌گراد در آببر است. پست‌ترین‌ نقطه‌ داخل‌ استان‌ با ارتفاع‌ ۳۰۰ متر در منطقه‌ طارم‌ و بلندترین‌ قله‌ آن‌ با ارتفاع‌ سه هزار و ۲۰۰ متر در کوه‌های تخت ‌سلیمان از ارتفاعات شهرستان ماهنشان‌ قرار دارد. متوسط 30 ساله اخیر بارش در استان حدود ۳۱۶ میلیمتر است. شهرستان زنجان با ۲۹۳ میلیمتر کمترین و شهرستان خرمدره با ۳۷۰ میلیمتر بیشترین میزان بارندگی را دارند. بر این اساس و برمبنای طبقه‌بندی اقلیمی به روش آمبرژه، سه نوع اقلیم نیمه خشک سرد، خشک سرد و معتدل را می‌توان برای استان تعیین کرد به طوریکه اقلیم مناطق زنجان، خرمدره، ابهر، ماهنشان، گرماب خشک سرد و قیدار نیمه خشک سرد و آب‌بر معتدل است. بارندگی و آورد رودخانه‌ها مهمترین منابع استان را تشکیل می‌دهند. رودخانه‌های قزل اوزن، زنجان‌رود، ابهررود و سجاس‌رود از مهم‌ترین رودخانه‌های استان هستند که رودخانه قزل اوزن با متوسط آورد درازمدت در حدود ۴۴۸ میلیون مترمکعب، پرآب‌ترین رودخانه استان محسوب می‌شود. این‌ها خلاصه‌ای از پتانسیل منابع آب و خاک استان هستند که هرگونه برنامه‌ریزی و اقدامات توسعه‌ای باید متکی بر این منابع و با رویکرد پایداری و حفاظت از آنها باشد.

از این رو، به نظر می‌رسد توسعه کشاورزی در استان و بهره بهره برداری از منابع آب و خاک باید بر اساس توان اکولوژیک و رویکرد حفاظت و پایداری منابع پایداری منابع باشد. در این راستا اولویت کشاورزی در استان باید به سمت زراعت دیم محصولات زراعی باشد.

ایرنا: وضعیت فعلی مدیریت استفاده از منابع آب را چگونه ارزیابی می کنید؟

اگر بخواهیم به این سؤال به طور کلی پاسخ دهیم باید گفت که بهره برداری از منابع طبیعی به ویژه منابع پایه آب و خاک هم در استان و هم در کل کشور، به رغم اقدامات زیربنایی و توسعه‌ای انجام یافته و زحمات دلسوزانه صورت گرفته مناسب نیست. امروزه اغلب تالاب‌ها و رودخانه‌ها کم آب در حال خشک شدن هستند. سطح آب زیرزمینی که در حقیقت ذخایر آبی هر منطقه‌ای محسوب می‌شوند روز به روز در حال افت هستند. البته این موضوع علاوه بر کاهش منابع آبی موجب فرونشست و از بین رفتن ساختار آبخوان‌ها می شود. استان زنجان دارای هفت دشت عمده شامل دشت‌های زنجان، سجاس، گل‌تپه - زرین‌آباد، طارم - خلخال، ماهنشان - انگوران، ابهر و قیدار است که از این بین، پنج دشت زنجان، سجاس، گل‌تپه - زرین‌آباد، ابهر و قیدار به دلیل برداشت‌های بی‌رویه آب‌های زیرزمینی ممنوعه هستند. استان زنجان دارای ۱۵ هزار و ۲۸۰ حلقه چاه مجاز است و برآورد می شود که حدود ۱۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز وجود داشته باشد که سالانه منجر به برداشت حجم زیادی از آب‌های زیرزمینی برای اهداف مختلفی از جمله کشاورزی می‌شود. به طوریکه هر ساله آبخوان این دشت‌ها با کسری بزرگی مواجه می‌شوند. میزان متوسط کسری آبخوان دشت‌های استان متفاوت است. آبخوان ابهر با 46.1 میلیون متر مکعب و آبخوان زنجان با 23.4میلیون متر مکعب به ترتیب، بیشترین و کمترین مقادیر متوسط کسری مخزن را در ۲۰ سال‌ اخیر داشته‌اند و متوسط حجم کسری سالانه مخزن آب زیرزمینی در کل دشت‌های استان در حدود 125.3 میلیون متر مکعب است. لازم به ذکر است، آبخوان ابهر یکی بحرانی‌ترین آبخوان‌ها به لحاظ افت سطح آب زیرزمینی در کل کشور محسوب می‌شود.

در خصوص منابع آب‌های سطحی نیز همین روال صادق است. برداشت از منابع آب‌های سطحی برای اهداف مختلف و احداث سدهای مخزنی، بیش از توان اکولوژیک، همواره تهدیدی برای شاخص‌های زیست محیطی بوده است. از سوی دیگر، کیفیت منابع آب نیز سیر نزولی داشته است. توسعه صنایع و کارخانجات تولید محصولات صنعتی و شیمیایی، به ویژه صنایع مرتبط با معادن استان که اغلب حاوی فلزات سنگین هستند و نیز ورود فاضلاب این صنایع به همراه فاضلاب‌های شهری و پساب‌های کشاورزی به منابع آب های سطحی و زیرزمینی، کیفیت منابع آب‌های سطحی و زیرزمینی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. یعنی همزمان با افت کمی منابع آب، با افت کیفی آن‌ها نیز مواجه هستیم. به دلیل استمرار این شرایط و برقرار بودن این روند در استان و کشور، می‌توان گفت وضعیت فعلی مدیریت منابع آب فراتر از شرایط بحران آبی است. چرا که وضعیت بحرانی عموما یک وضعیت کوتاه مدت و گذرا است که با اتخاذ تمهیداتی و به کارگیری راهبردهایی حل می‌شود. اما با وجود شرایط مزمن کنونی و همچنین ادامه دار بودن آن، شاید می توان اینگونه گفت که در حال حاضر با نوعی ورشکستگی آبی مواجه هستیم.

از سوی دیگر، شرایط ناپایدار اقلیمی مانند خشکسالی، تغییر میزان و الگوی بارش‌ها، افزایش دما و بروز بحران‌های زیست محیطی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در اکثر نقاط جهان، از جمله عواملی هستند که وضعیت منابع آب را بغرنج تر کرده است. بنابراین، اگر به سؤال شما در خصوص اینکه وضعیت منابع آب استان و کشور چگونه است؟ برگردیم باید با صراحت عنوان کرد که وضعیت کنونی منابع آب به هیچ وجه خوب نیست و نیاز به یک خانه تکانی فکری و عملیاتی در حوزه مدیریت منابع آب داریم.

ایرنا: اگر بخواهیم در خصوص چرایی و عوامل ایجاد چنین شرایطی را در مدیریت منابع آب استان و یا بطور کلی در کشور واکاوی کنیم چه علل و عواملی را می توان نام برد؟

وقوع شرایط نامساعد آبی در کشور و به ویژه در این استان معلول علت های متعددی است. برخی از آن‌ها در حیطه مدیریت منابع آب و برخی دیگر خارج از حیطه مدیریت منابع آب است. اولین مورد که خارج از حیطه مدیریت این منابع است موضوع افزایش جمعیت است. بطور طبیعی، افزایش جمعیت نیاز به غذای بیشتر و زیرساخت‌های مناسب‌تر از جمله مسکن، بهداشت، رفاه عمومی و در نتیجه توسعه صنایع گوناگون را به دنبال داشته است که همه این موارد نیازمند توسعه کشاورزی و صنعتی و در نتیجه تقاضای بیشتر آب است. افزایش تولید محصولات کشاورزی به منظور پایداری امنیت غذایی امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. در این راستا و با هدف تولید بیشتر محصولات کشاورزی، هم توسعه افقی، یعنی افزایش سطح زیر کشت، صورت گرفته و هم کاربرد بی رویه نهاده کشاورزی نظیر کود و سم افزایش چشمگیری داشته که همه این عوامل باعث افت کمی و کیفی منابع آب شده است. میل به خودکفایی و استقلال که بسیار مهم و ارزشمند بوده و از عوامل دیگری است که افزایش مصرف آب در حوزه‌های کشاورزی و حتی صنعتی را به دنبال داشته است. مسائل سیاسی و به ویژه تحریم‌های ظالمانه‌ای که در طول دهه‌های اخیر بر کشور تحمیل شد و نیز آسیب‌پذیری کمتر بخش کشاورزی از تحریم‌ها نسبت به سایر بخش‌های اقتصادی، موجب تمرکز فعالیت‌های اقتصادی و ارزآوری کشور در حوزه کشاورزی شد که نتیجه‌ی آن مصرف بیشتر آب است. تغییر اقلیم نیز ازجمله عواملی است که خارج از حیطه مدیریت منابع آب هستند و سبب بروز شرایط بسیار ناپایدار و شکننده برای منابع آب کشور شده‌ است. در مقابل، بهره‌وری پایین تولید محصولات کشاورزی و تمرکز بیشتر بر کمیت تولید از جمله عوامل مرتبط با حوزه مدیریت منابع آب است که باعث تشدید شرایط نامطلوب فعلی است. از سوی دیگر، تمرکز بیش از حد بر اقدامات سخت‌افزاری و ساخت سازه‌های عمرانی نظیر احداث سد و شبکه‌های اصلی و فرعی آبیاری و زهکشی و توسعه سامانه‌های آبیاری تحت فشار و کم توجهی به چالش‌های نرم‌افزاری آنها نظیر مسائل مرتبط با بهره برداری و نگهداری و برخی مسائل اجتماعی، در نهایت کاهش سطح اثربخشی اقدامات سخت افزاری را به دنبال داشته است. تعدد دستگاه‌های مسئول و متولی بخش آب در زمینه تأمین و مصرف آب و به طورکلی حلقه‌های مختلف زنجیره مدیریت و مهندسی آب از دیگر عواملی است که در بروز شرایط کنونی نقش موثری دارد. به طوریکه مسئولیت تامین و عرضه آب بر عهده‌ یک دستگاه است و بخش بزرگی از مصرف آب جای دیگری مصرف می شود. همچنین، مسئولیت حفظ محیط زیست، تالاب‌ها، گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری توسط دستگاهی دیگر انجام می‌شود و سیاستگذاری برای توسعه صنایع آب نیز در بخش متفاوت و مستقلی صورت می‌گیرد. در این خصوص، مثال های متعددی وجود دارد. مثلا در یک منطقه شبکه فرعی آبیاری احداث شده ولی شبکه اصلی و یا منبع تامین آب که بر عهده دستگاه دیگری است، هنوز عملیاتی نشده و یا برعکس. این ناهماهنگی سبب عدم هم‌افزایی بخش‌ها با یکدیگر می‌شود به نحوی که تا سررسید موعد بهره‌برداری بخش مورد نظر، کارایی و اثربخشی بخش قبلی از بین می‌رود. به طور طبیعی این دستگاه‌ها معمولا اهداف و ماموریت‌های مختلف و گاه متضادی دارند و تعارض منافع آنها موجب ناکارآمدی بهره‌برداری اصولی از منابع محدود آب می‌شود. ولی در مجموع شاید بتوان به جرات گفت علت همه این مسائل نبود تفکر سیستمی در مدیریت و مهندسی منابع آب کشور و حتی سایر کشورهای دنیا است. به طوریکه، بسیاری از مشکلات امروزی جوامع بشری در حوزه‌های مختلف کشاورزی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی به ویژه در ایران و البته استان ما نبود تفکر سیستمی در مدیران تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر است.

ایرنا: شما در خیلی از جلسات و مصاحبه ها به این موضوع تفکر سیستمی زیاد اشاره و تاکید می کنید. اگر ممکن است یک تعریف از تفکر سیستمی و نقش آن در مدیریت منابع آب ارائه نمایید.

تفکر سیستمی تفکری کل‌نگر و نوعی نگاه کلان به جهان هستی و پدیده‌های آن است. اغلب پدیده های طبیعی و حتی ابزارها و فرآیندهای ساخته دست بشر و خیلی از پدیده‌های اجتماعی به عنوان یک سیستم، متشکل از اجزایی هستند که این اجزا در تعامل با یکدیگر هدف مشترکی را دنبال می‌کنند. ممکن است در یک سیستم هریک از اجزا دارای ویژگی‌هایی خاص و متفاوت از کل سیستم باشند ولی این اجزا در تعامل با هم می‌توانند هدف مشترک سیستم را تامین کنند. لذا در تفکر سیستمی، صرفا به اجزاء و جزئیات یک سیستم نگاه نمی‌شود، بلکه چگونگی تعامل بین اجزاء با در نظر گرفتن هدف و کلیت سیستم ارزیابی می‌شود. به طور کلی، جامع‌نگری، تعامل و ارتباط بین اجزا، چند علیتی، دوراندیشی، پیامد محور بودن و پویایی اقدامات و راه حل‌ها از مهمترین ویژگی‌های تفکر سیستمی هستند. در گذشته، به علت اینکه اغلب مسائل ساده بودند، نبود تفکر سیستمی خیلی مشکل‌ساز نبود. ولی امروزه با رشد سریع علوم، تکنولوژی، اقتصاد، مسائل اجتماعی، سازمان‌های اداری و بطور کلی رشد سریع جوامع بشری، نوع مسائل به سرعت تغییر یافته و پیچیده‌تر شده است. در این شرایط است که بال زدن یک پروانه در نقطه‌ای از جهان، می‌تواند طوفانی را در نقطه‌ی دیگری بیافریند. بسیاری از مسائل و مشکلات دنیای امروز ما، پیامد نبود تفکر سیستمی در اقدامات دیروزمان است. بسیاری از پدیده‌های طبیعی مانند فرآیندهای کشاورزی و به ویژه چرخه آب در طبیعت در قالب یک سیستم عمل می‌کنند. سیستمی که از اجزای مختلفی تشکیل شده واین اجزا در ارتباط با یکدیگر هدف مشترکی را دنبال می‌کنند. بدیهی است که اگر در مدیریت منابع آب حتی در مقیاس‌های کوچکتر مثل مدیریت آب در یک دشت، اجزای سیستم به درستی شناخته نشود و یا به ارتباط آنها با یکدیگر توجهی نشود و با مقاصد صنفی و اهداف انحصاری و مقطعی مدیریت صورت گیرد، نه تنها نتیجه دلخواهی از جمله بهبود بهره‌وری در آن دشت حاصل نمی‌شود بلکه به علت پویایی سیستم و پیامد محور بودن اقدامات، ممکن است تبعات ناخوشایندی در آن دشت و یا مناطق دیگر نظیر خشک شدن دشت‌ها و یا حتی وقوع سیلاب در نقطه‌ای دیگر پدیدار شود. متاسفانه، امروزه، شواهد زیادی از این قبیل اتفاقات در کشور وجود دارد. یعنی ممکن است افراد خوب و متعهد با مقاصد و انگیزه‌های والا اقداماتی انجام دهند که به دلیل عدم کل نگری و ناآگاهی از نحوه تعاملات اجزای درون سیستم‌ها و به عبارتی نبود تفکر سیستمی نتایج مطلوبی رقم نخورد.

ایرنا: خیلی از کارشناسان و حتی مسئولین مشکلات مربوط به بحران یا به تعبیر شما شرایط شکننده و ناپایدار آب را متوجه بخش کشاورزی که بیش از ۹۰ درصد آب در این بخش مصرف می شود می دانند. نظر شما در این باره چیست؟

اینکه سهم بزرگی از آب تجدیدپذیر کشور در بخش کشاورزی مصرف می‌شود درست است. این روال در تمام دنیا هم برقرار است چرا که ماموریت و وظیفه تولید غذای آحاد مردم و امنیت غذایی هر کشوری بر عهده بخش کشاورزی است. یعنی آب توسط بخش کشاورزی برای تولید غذای کل جامعه مصرف می‌شود. ولی اینکه دقیقا چه میزان از آب تجدیدپذیر کشور، ۹۰ درصد، بیشتر یا کمتر، در بخش کشاورزی مصرف می‌شود و چه میزان از این مقدار قابل کاهش است جای بحث دارد. پرداختن به این موضوع نیاز به مجال دیگری است ولی چند نکته در این خصوص قابل ذکر است. اولا، این گزاره که بیش از ۹۰ درصد آب در بخش کشاورزی مصرف می شود گزاره صحیحی نیست. چون مبنای ارائه چنین عددی بیلان ساده‌ای است که از کسر آب شرب و آب صنعت از کل آب تجدیدپذیر محاسبه می شود. در حالی که مولفه‌های زیادی در این بین هستند که در بخش بیلان نادیده گرفته می‌شوند. مطالعات انجام شده در وزارت جهاد کشاورزی در خصوص تعیین میزان آب کاربردی در بخش کشاورزی در هفت سال اخیر این موضوع را به وضوح نشان می‌دهد. در حقیقت زمانی می توان از میزان حجم آب کاربردی در بخش کشاورزی صحبت کرد که آب به صورت حجمی به بخش کشاورزی تحویل شود. قانونی که سال هاست تصویب شده و اجرایی نمی‌شود. ثانیا، در این گزاره به کیفیت آب اشاره نمی‌شود. کیفیت آب‌های مصرفی در بخش شرب و حتی صنعت بسیار متفاوت از کشاورزی بوده و ارزش اقتصادی آنها به مراتب بیشتر از آب کشاورزی است. بنابراین، مقایسه کمی آب بین بخش‌های مختلف موضوعیت ندارد. لذا ضروری است در تمام حوزه‌ها مدیریت خردمندانه از آب در قالب یک سیستم صورت گیرد.

اما امکان کاهش سهم آب بخش کشاورزی از وضعیت فعلی را می توان از ۲ منظر بررسی کرد. از منظر فنی تاکنون اقدامات زیربنایی زیادی انجام شده است، به طوری که راندمان آبیاری در طول چند دهه اخیر افزایش و از ۳۵ درصد به ۴۴ درصد رسیده است و این گام بزرگی در ارتقای مصرف بهینه آب قلمداد می‌شود. ضمن اینکه امروزه در خصوص بسیاری از محصولات، کم‌آبیاری انجام می‌شود و عملا کاهش آب معنی ندارد. علاوه بر این، سند اصلاح الگوی کشت از سال گذشته توسط وزارت جهادکشاورزی ابلاغ و اجرایی شده است و با اجرای این سند حمایت‌ها به سوی محصولات استراتژیک و پتانسیل و مزیت نسبی هر منطقه سوق داده خواهد شد. بنابراین از منظر فنی اقدامات مورد نیاز در حال انجام است. مسئله دیگر پیرامون کاهش مصرف آب، کاهش سطح کشت و میزان تولید محصولات به ویژه در خصوص محصولات جالیزی است که اتفاقا بهره وری اقتصادی زیادی دارند و به نوعی در ارزآوری کشور هم نقش دارند، است که این موضوع با مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عجین و یک موضوع حاکمیتی است که پرداختن به آن هم در این مجال میسر نیست.

ایرنا: چه کاستی ها و آسیب هایی متوجه اجرای طرح های کنونی از قبیل توسعه گلخانه ها و سامانه های نوین آبیاری در استان است؟

توسعه گلخانه‌ها و سامانه‌های نوین آبیاری از مهمترین راهبردها و ابزارهای مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی هستند. تجارب ملی و بین المللی نشان می‌دهد در صورت اجرا و بهره برداری صحیح و اصولی از این ابزارها، بهره‌وری مصرف آب بطور قابل توجهی افزایش می‌یابد. اما نکته حائز اهمیت این است که توسعه فیزیکی این روش شرط لازم است ولی کافی نیست. در نتیجه، شرط لازم و کافی، توسعه اصولی و پایدار این راهبردها است. یعنی در اثربخشی یک اقدام هم ماهیت آن اقدام و یا راهبرد مهم است و هم روش انجام آن اقدام مهم است. یک کار یا یک راهبرد از نطر ماهیت می‌تواند درست یا نادرست باشد. روش انجام آن راهبرد هم می تواند درست یا نادرست باشد که چگونگی ترکیب این حالت ها اثربخشی آن اقدام را مشخص می کند. البته این موضوع نه در تنها در بخش کشاورزی و آب بلکه در تمام حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی دینی هم مصداق دارد. با ترکیب این شرایط برای انجام یک کار چهار حالت مختلف پیش می‌آید. حالت اول این است که کار درست، درست انجام شود. یعنی هم راهبرد و یا ماهیت کار که می تواند یک برنامه یا یک سیاستگزاری یا یک تصمیم اقتصادی و یا حتی یک دستور یا بخشنامه باشد، درست و منطقی باشد و هم این راهبرد با دستورالعمل علمی و فنی مربوطه بطور صحیح انجام شود. این حالت، وضعیت ایده‌آل و مطلوب است و قطعا اثربخشی مطلوب آن دیر یا زود مشخص می‌شود. حالت دوم این است که کار نادرست، نادرست انجام شود. در این حالت، وضعیت کاملا روشن است و قطعا تبعات منفی آن بطور مضاعف می‌تواند بروز کند. حالت سوم، حالتی است که کار نادرست، بدون هیچ کم و کاستی و دقیقا مطابق با شیوه های اجرایی تدوین شده آن انجام شود. این حالت هم حالت نامطلوبی است و اثرات زیانباری به دنبال خواهد داشت، چراکه وقت، انرژی و هزینه زیادی با خیرخواهی و تعهد کاری به طور صحیح و کامل برای انجام کاری اشتباه و یا عملیاتی نمودن تصمیمی نادرست صرف می‌شود و در نهایت منجر به نتیجه ای ناصواب و حتی مخرب و زیانبار می شود. در این حالت هرچه دقت و انرژی مصرف شده بیشتر باشد، اثرات آن ناگوارتر هم خواهد بود. بنابراین، نقش پایش و ارزیابی اثربخشی اقدامات و تصمیم‌هاو به عبارتی پویایی سیستم در این قسمت به وضوح نمایان می‌شود و ضروری است که اثر بخشی یک تصمیم یا یک بخشنامه که با نیت خیرخواهانه محقق شده خیرخواهانه نیز ارزیابی شود و در صورت نامطلوب تشخیص داده شدن آن نیز شجاعانه تجدید نظر و تغییر رویه صورت پذیرد. بدیهی است که تغییر، از خود گذشتن و شهامت نیاز دارد. حالت چهارم، وضعیتی است که کار درست، نادرست انجام شود. این حالت به جرات می توان گفت که از سه حالت قبلی زیانبارتر و ناگوارتر است. چرا که، علاوه بر خسران‌های بیان شده برای حالت‌های قبل، یعنی هم اتلاف وقت و انرژی و هم وقوع پیامدهای نامطلوب، ارزشمندی کار درست نیز تحت تاثیر قرارمی‌گیرد. مثال‌های زیادی نیز در این خصوص وجود دارد که در زندگی روزمره با آنها مواجه هستیم و تنها منوط به بخش کشاورزی هم نیستند، بلکه در تمام حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هم ممکن است رخ دهد. مثلا در حوزه اقتصادی اگر یک تصمیم درست و فنی و مورد تایید کارشناسان اقتصاد درست پیاده نشود اثرات نامطلوب اقتصادی و حتی اجتماعی به بار می‌آورد. در بخش کشاورزی نیز همین مسائل به وضوح مصداق دارند و هر روزه شاهد اقدامات درست و نادرستی هستیم که با شیوه‌های درست و نادرست انجام می شوند. اگر به بحث اصلی و سئوال مشخص شما برگردیم مجدد تکرار می‌کنم که توسعه سامانه‌های نوین آبیاری به عنوان یک راهبرد صحیح و درست در تمام دنیا ثابت شده است. ولی این اقدام و راهبردها الزاماتی دارند. توسعه سامانه‌های نوین بایستی متناسب با شرایط و مقتضیات هر نقطه و با توجه به کمیت و کیفیت آب، خاک، اقلیم، و تحلیل‌های اقتصادی و اجتماعی منطقه طراحی و با استفاده از مصالح و تجهیزات با کیفیت اجرا شود و مهتر از این ها با رعایت اصول فنی، بهره‌برداری و نگهداری گردد. اگر هریک از موارد عنوان شده چه در مرحله طراحی و اجرا، و چه در مرحله بهره‌برداری و نگهداری رعایت نشوند علاوه بر اتلاف منابع، اهداف اولیه آنها نیز که بهبود بهره‌وری و کاهش برداشت از منابع آب است، محقق نمی‌شود. به همین علت، به رغم زحمات و توفیق های زیاد در این زمینه، در مواردی نیز شاهد ناکارآمدی این سامانه ها هستیم. به طوریکه در اغلب موارد اجرای این سامانه‌ها با وجود بهبود در عملکرد محصولات، نقشی در کاهش برداشت از منابع آب نداشته و در این مناطق بحران کم آبی به دلیل توسعه افقی یا افزایش سطح زیر کشت، تشدید هم شده است. البته این موضوع مختص یک استان و یا یک منطقه نیست بلکه در تمام کشور چنین مباحثی مطرح است.

ایرنا: در خصوص توسعه گلخانه ها هم چنین مسائلی وجود دارد؟

در خصوص توسعه کشت‌های گلخانه ای نیز همین شرایط حاکم است. یعنی اصل و ماهیت کار کاملا درست و یکی از راهبردهای مهم در افزایش بهره‌وری آب و تولید محصول سالم و با کیفیت است. ایجاد گلخانه برای تولید محصولات کشاورزی بهدلایل متعددی از جمله؛ امکان کنترل عوامل اقلیمی و جلوگیری از پدیده‌های سرمازدگی و گرمازدگی، استفاده مؤثرتر از منابع آب و خاک، امکان کاربرد مناسبتر سایر نهاده‌ها (انرژی، کود، سم، بذر و... و.) و امکان تولید در خارج از شرایط زمانی، جایگاه ویژه‌ای به این نوع از تولید داده است. به طوری که کشت گلخانه‌ای به عنوان یک روش تولید متفاوت همراه با بهره وری بسیار زیاد، در سال‌های اخیر، مورد توجه جدی قرار گرفته و در حال توسعه روز افزون است. ولی، توسعه گلخانه ها هم دارای ضوابط و اصول فنی خاصی است که عدم رعایت آن‌ها ممکن است آثار سوئی به دنبال داشته باشد. خوشبختانه، در خصوص توسعه گلخانه‌ها نظارت و راهبری کافی وجود دارد و معمولا در احداث گلخانه‌ها ضوابط تا حد قابل قبولی رعایت می‌شوند و اغلب منجر به تولیداتی با ارزش اقتصادی مناسبی می‌شود. ولی اینکه اثربخشی آن در مدیریت و کاهش مصرف آب چگونه است، بستگی به مکان یابی آن از نظر وجود منابع آب پایدار دارد. اگر در دشتی یا منطقه‌ای منابع پایدار آب وجود داشته باشد و توسعه گلخانه همراه با انتقال کشت‌های آب بر به ویژه محصولات سبزی و صیفی از فضای باز به داخل گلخانه انجام شود، و زمین‌های تحت کشت آنها به کاشت گیاهان استراتژیکی مانندگندم، جو، ذرت، دانه‌های روغنی با نیاز آبی کمتر اختصاص یابد، قطعا علاوه بر افزایش تولید و بهبود بهره وری، مدیریت مصرف آب نیز اتفاق می‌افتد. در غیر اینصورت، ممکن است چنین نباشد. چراکه بر خلاف ذهنیت عموم مردم و حتی کارشناسان در پشت مزیت‌های زیاد کشت های گلخانه‌ای مانند عملکرد چند برابری نسبت به فضای باز، واقعیت برداشت زیاد آب از منابع پنهان است. چون در گلخانه ها علاوه بر مصرف آب برای تولید محصول، برای برطرف کردن نیازهای تجهیزاتی و تاسیساتی نیز آب مصرف می‌شود. نکته مهم دیگر در اینجا این است که در گلخانه ها برخلاف فضای باز که در یک مدت کوتاهی در طول یک یا دو فصل آب از منابع برداشت می شود، چند کشتی صورت می گیرد و علیرغم تولید محصول زیاد، این امکان وجود دارد که آب در طول کل سال و معمولا بطور شبانه روزی برداشت شود. در این صورت حجم آب برداشت شده از منابع برای یک گلخانه به مراتب بیشتر از حجم آب کاربردی در فضای باز با مساحت یکسان خواهد بود. به عنوان مثال اگر دریک دشت بحرانی که بیلان آب در آن منفی است و سطح آب‌های زیرزمینی پیوسته درحال کاهش و دشت نیز از نظر منابع آبی دشت ممنوعه‌ای است، بخواهیم گلخانه‌ای حتی با تمام استانداردها و ضوابط فنی و اجرایی روز دنیا احداث کنیم با این تصور که بهره وری آب آن زیاد است، اگرچه در کوتاه مدت ممکن است مزایای احداث گلخانه از جمله تولید محصول با بهره وری چندین برابر و یا اشتغال‌زایی قابل توجه نمایان شود، ولی در میان مدت به دلیل اینکه یک اضافه برداشتی از منابع آب صورت می گیرد، وضعیت بحرانی منطقه بحرانی تر نیز خواهد شد. البته در مواردی که انتقال کشت از فضای باز به گلخانه هم صورت نگیرد، وضعیت بدتر هم می شود. در این شرایط علاوه بر اینکه تولید محصول گلخانه وضعیت ناپایداری خواهد داشت، وضعیت کشاورزی منطقه نیز به دلیل بحرانی تر شدن اوضاع مورد مخاطره قرار می‌گیرد. بنابراین، در توسعه گلخانه‌ها مکانیابی از نظر پایداری منابع آب بسیار اهمیت دارد.

به طور کلی در توسعه روش‌های مدیریت مصرف آب، بایستی به اصول تفکر سیستمی از جمله دوراندیشی و تفکر در امتداد زمان توجه کرد. یعنی قبل از هر اقدامی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن را که معمولا سلسله‌وار رخ می‌دهند در سال‌های آتی ارزیابی و با شناخت کافی از پیامدها عمل کرد. باید مواظب باشیم که با به کارگیری ابزارهای مدیریت مصرف آب، شرایط بحرانی منابع آب را بحرانی تر نکنیم.

ایرنا: چشم انداز مدیریت منابع آب را در استان چگونه می بینید و چه راهبردها و جهت گیری هایی را پیشنهاد می کنید؟

شرایط حاکم بر مدیریت منابع و مصارف آب در همه استان‌ها تا حدودی مشابه هم بوده و منطبق با توان اکولوژیک مناطق نیست. استان زنجان نیز از این قاعده مستثنی نیست. به نظر می‌رسد ادامه روند جاری اوضاع را بدتر خواهد کرد. افزایش روزافزون جمعیت و رشد فزاینده نیاز به غذا، محدود بودن منابع آب، افت کمی و کیفی آب، شرایط ناپایدار اقلیمی از جمله خشکسالی، آلودگی‌ها، تغییر میزان و الگوی بارش‌ها، افزایش دما، تغییر شرایط جوی و محیطی و بروز انواع و اقسام بحران‌های زیست محیطی در اکثر نقاط جهان و به ویژه ایران عواملی هستند که بطور طبیعی بر نامساعدتر شدن اوضاع و تقاضای مصرف آب در بخش کشاورزی تاثیر دارند. از سوی دیگر، مصارف آب در سایر بخش‌ها مانند شرب و صنعت نیز در حال افزایش است. نکته مهم دیگر، نیازهای زیست محیطی است که به علت کم توجهی‌های گذشته به این بخش، برای احیا و حفظ وضع موجود به آب بیشتری نیاز است. کاهش منابع موجود و افزایش تقاضا در بخش‌های مختلف، تاثیر مضاعفی بر سیر نزولی شرایط نامساعد فعلی دارند. بنابراین، بازنگری در برنامه و مدیریت منابع آب امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. برخی از رویکردها و راهبردهای پیشنهادی را می‌توان اینگونه بیان کرد:

تغییر رویکرد از روش سنتی به تفکر سیستمی به منظور انجام مدیریت صحیح و همه‌جانبه از طریق آگاهی از نحوه تعاملات حاکم بر بخش‌های فرعی سیستم مورد هدف و پیش‌بینی حداکثری پیامد تصمیمات گرفته شده و اقدامات پیش رو و نیز انجام برنامه‌ریزی‌های متناسب با شرایط از طریق جامع‌نگری نسبت به مسائل و دوراندیشی.

ارزیابی اثربخشی اقدامات و اصلاح ساختارها و برنامه‌های ناکارآمد بمنظور برقراری و حفظ پویایی در ساختار عملیاتی از طریق پایش مستمر تصمیمات، برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌های اتخاذ شده با هدف اصلاح و تغییر رویه‌های در دست اقدام، حفظ منابع طبیعی، انسانی و مالی و نیز جبران خسارات احتمالی با صرف کمترین زمان.

دانش بنیان کردن فعالیت‌ها به منظور انتقال دانش جدید و فناوری‌های نوین به بخش کشاورزی، بهبود مدیریت مزرعه، افزایش عملکرد محصولات کشاورزی و ارتقای بهره‌وری مصرف آب با اتخاذ رویکردهای موفقیت‌آمیز اجرا شده در سایر نقاط جهان، امکان کاهش و کنترل هزینه‌ها و ارائه روش‌های مقرون به صرفه از طریق پیش‌بینی و مدلسازی سناریوهای مختلف.

توسعه بر اساس مزیت نسبی و آمایش سرزمین بمنظور استفاده بهینه از ظرفیت‌های موجود و منطبق بر توان اکولوژیک استان.

تحویل حجمی آب به بخش کشاورزی بمنظور برآورد دقیق‌تر مصارف آب در بخش کشاورزی و به کارگیری و اجرای سیستم‌های تحویل حجمی آب به کشاورزان و بهره‌برداران بمنظور کنترل برداشت از منابع آب سطحی و زیرزمینی و استفاده پایدار از منابع محدود آبی و امکان مدیریت وضعیت کنونی و بحران آبی موجود با هدف تقویت جنبه‌های حفاظت کمی و کیفی منابع آب.

اصلاح الگوی کشت و به کارگیری سند الگوی کشت تدوین شده از سوی وزارت جهاد کشاورزی بمنظور تعیین نظام تولیدی بخش کشاورزی بر مبنای مزیت‌های اقتصادی پایدار، سیاست‌های کلان کشور، دانش بومی کشاورزان و آمایش منطقه‌ای و نیز حمایت از توسعه تولید محصولات اساسی با هدف رفع وابستگی به واردات.

تمرکز بر جهش تولید محصولات زراعی به ویژه محصولات استراتژیک در دیمزارها با بکارگیری اصول و مبانی فنی و افزایش ضریب نفوذ دانش در مزارع کاهش ضایعات محصولات کشاورزی بمنظور افزایش تولید ناخالص داخلی، پاسخگویی بهتر به نیازهای داخلی و افزایش ارزآوری از طریق بالا بردن سطح آگاهی عمومی و نیز تدوین سیاست‌های مناسب و کاربردی از سوی دولت.

سرمایه‌گذاری در بخش مکانیزاسیون کشاورزی بمنظور افزایش کمی و کیفی تولیدات کشاورزی، کاهش ضایعات و هدر رفت محصول در تمام مراحل کاشت، داشت و برداشت و نیز افزایش بهره‌وری عوامل تولید از جمله مدیریت، نیروی کار و زمین.