تهران- ایرنا- سال، سالِ انتخابات است و «شاذگویی» از ویژگی‌های نانوشته آن. اینکه اما به بهانه رقابت جناحی و سیاسی کنار گود ایستاده و مردان در میدان را به ناتوانی متهم کنند و به رئیس‌جمهوری تهمت زنند که درحال آواربرداری از بی‌قوارگی‌های دولت متبوع آنهاست، نه نسبتی با منافع ملی دارد و نه با انصاف در سیاست‌ورزی.

به گزارش خبرنگار حوزه سیاسی ایرنا، سریال حمله به دولت این‌بار با داستان تازه از سوی منتقدان و با کلیدواژه پوپولیست آغاز شده است و پدرخوانده‌های یک گروه سیاسی خاص، با قوت گرفتن ثمربخشی برخی از سیاست‌های دولت، حجم تازه‌ای از هجمه‌ها را به راه انداختند و آنچه در این بین قربانی بازی‌های آغشته به سیاست می‌شود، منافع ملی و اعتماد و امید مردم به بهبود شرایط است.

آنچه شواهد می‌گویند

دو سال پیش و دقیقاً در چنین روزهایی تکلیف یکی از مهم‌ترین انتخابات ریاست‌جمهوری روشن و آیت‌الله «سیدابراهیم رئیسی» به عنوان هشتمین رئیس‌ جمهوری اسلامی ایران برگزیده شد و از همان آغاز، رسمی تازه در سیاست ایران نهاد و بی‌آنکه درپی مقصریابی و مقصرنمایی باشد، شبانه‌روز در میدان چالش‌های بی‌شمار کشور حاضر شد. روزهایی که ۷۰۰ کشته‌ی کرونا، ملتی را داغدار کرده بود، به اذعان دولتمردانِ متبوعِ مدعیان امروز، خزانه کشور خالی و تأمین مایحتاج روزمره و معیشت مردم دشوارتر از همیشه شده بود، مذاکرات با غرب به رغم تمام وعده‌ها، به دور تسلسلی بیهوده دچار شده بود و آمریکا مدام تهدید و اروپا وعده‌درمانی می‌کرد. جامعه به سبب اقدامات دولت پیشین نسبت به سیاستمداران بی‌اعتماد و نسبت به بهبود شرایط ناامید شده بودند و این توصیفی از وضعیتی بود که آیت‌الله رئیسی در آن مسئولیت را به عهده گرفت.

تصمیم رئیس‌جمهور منتخب ملت از همان ابتدا همراه‌سازی همه جریان‌های سیاسی برای سامان بخشی به امور کشور بود و به همین دلیل نخستین کار او برگزاری جلسات و نشست‌های مشورتی با گروه‌های سیاسی مختلف حتی منتقدان و مخالفانش بود. تصمیم رئیسی از همان ابتدا اقدام در میدان، بدون ‌هیچ‌گونه هیاهو و «شوآفی» بود؛ او در همین راستا بارها تأکید کرد که قصد ندارد با بازخوانی عملکرد دولت قبل برای مردم گره ذهنی بیشتری ایجاد کند و می‌خواهد از لحظه لحظه عمر دولت برای گره‌گشایی از کار و زندگی مردم استفاده کند و طبعا با چنین رویکرد و رویه، اتهام پوپولیستی بودن رئیس‌جمهور و دولت، نچسب‌ترین برچسب است.

پوپولیسم به معنای عوام‌گرایی است و دستکم در ادبیات سیاسی ایران بار معنایی جالبی نداشته و ابزاری برای تخریب رقیب است که یک گروه خاص، سال‌هاست رقبای سیاسی خود را با آن تضعیف می‌کنند اما اینکه چرا دولت رئیسی به این عنوان متهم است، احتمالا ریشه در دیدگاه آنها نسبت به برخی اقدامات رئیس‌جمهور مانند سفرهای استانی دارد اما آیا سفر استانی رئیس‌جمهور پوپولیستی است؟ آیت‌الله رئیسی در سال اول دولتش و به واسطه شیوع کرونا، در کوتاه‌ترین، فشرده‌ترین و خلوت‌ترین حالت ممکن این سفرها را برگزار کرد، از افتتاح طرح‌های جدید و محیرالعقول اجتناب و تمام تمرکز خود را برای تکمیل طرح‌های نیمه‌تمام گذاشت. در دور دوم سفرها هم بیش از هرچیزی درپی پیگیری مصوبات دور اول بود. سفرهای استانی رئیس‌جمهور معمولا روزهای تعطیل (پنجشنبه و جمعه) و به اذعان و گواه حتی منتقدان با کمترین هزینه ممکن برگزار شده است. با وجود چنین شرایطی چگونه می‌توان دولتی را متهم به پوپولیسم کرد؟ اگر دلیل چنین اتهامی چیزی جز سفرهاست باید مدعیان درباره آن جزئی‌تر سخن بگویند و به‌طور مشخص معلوم کنند که منظور از اقدام پوپولیستی دولت چه بوده است؟ و اگر منظور آنها توجه بیش از حد به مردم است – اتهامی که به دولت‌های نهم و دهم هم وارد می‌کردند- آیا مسئولیت برآمده از رای جمهور جز این است و دیدگاه آنها سندی بر کم اهمیت دانستن مردم نیست؟

به فرض پذیرش این ادعا که مقدمات اقداماتی مانند خرید واکسن، عضویت در شانگهای، تسهیل روابط با شرق و همسایگان، افزایش فروش نفت، تأمین کالاهای اساسی و .... در دولت قبل فراهم شده است! اگر این اقدامات درست و در راستای منافع ملی بوده است، آیا تداوم، تثبیت و تحکیم بی ادعای آن از سوی دولت رئیسی پوپولیستی است؟! و اگر نبوده کدام دولت خسارت محض به بار آورده است؟ آن‌هم در شرایطی که رئیس دولت سیزدهم بارها گفته است برای این دولت خدمت به ملت مهم است و اینکه به‌نام چه کسی و کدام دولت تمام شود، مهم نیست چراکه نتیجه آن، آسایش و آرامش مردم و اعتماد آنها به نظام جمهوری اسلامی است.

از دیدگاه این گروه اینکه دولت تلاش کند با آنچه در اختیار دارد و استفاده از ظرفیت‌های موجود در نقاط مختلف جهان امور کشور را سامان دهد، از پتانسیل سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای و نه صرفا غربی بهره گیرد، برای محصولات ایران بازارگشایی کرده و پای محصولات دیگر کشورها را به ایران بازکند، پوپولیستی است و رئیس‌جمهورش متهم به ناتوانی؟! به نظر می‌رسد رئیسی از دیدگاه این گروه، متهم است که در دوسال فعالیت خود دست روی دست نگذاشته، منتظر ناز و نیاز تروییکای اروپا و آمریکا نمانده و تلاش کرده است تا حد وسع و توان و بی‌هیچ هیاهویی کشور را اداره کند.

سال انتخابات و بازی‌های انتخاباتی

انتخابات دوزادهمین دوره مجلس شورای اسلامی در ماه پایانی امسال برگزار خواهد شد و از هم‌اکنون بازی تکراری «ما خوبیم» و «آن‌ها بدند» شروع شده است. این یک روی سکه‌ی هجمه‌ها به دولت است و روی دیگر آن، ترس جریان سیاسی خاص از بهبود شرایط کشور در نتیجه اقدامات دستگاه اجرایی است. دولت سیزدهم در عرصه سیاست خارجی مجموعه‌ای از اقداماتی را آغاز کرد که آرام آرام به کاهش تنش‌ها در منطقه و آغاز مسیر دیپلماتیک منتهی شد. دولت بی‌آنکه در پی باج دادن به غرب باشد تلاش کرد، مذاکرات را در مسیر رفع تحریم‌ها برنامه‌ریزی کند و برسر اصولی ایستاد که منافع ملی را بر هر موضوع دیگری ارجحیت داد.

با وجود تمام تنگناهای غیرقابل انکار در اقتصاد و معیشت مردم، دولت در میدان مشکلات حضور دارد بی آنکه در پی اقدامی نمایشی باشد و واقعیت آن است که با تداوم این سیاست‌ها و اقدامات و برخلاف تمام هجمه‌های رسانه‌ای، مردم به مرور به آینده و بهبود شرایط امیدوار خواهند شد و این امید می‌تواند در قالب صندوق‌های رای تجلی یابد و این همان نگرانی جریانی است که برخلاف تمام ادعاهای خود، نه تنها نگران منافع ملی نیستند بلکه انتخابات و حضور مردم در هر مسیر دموکراتیکی را منوط و مشروط به حضور و پیروزی خود می‌دانند و وقتی امکان این امر را رو به کاهش می‌بینند، علیه تمام آن عَلَم مبارزه برمی‌دارند. برای این گروه دولتی توانمند و کارا و غیرپوپولیست است که برآمده و مجری تئوری‌های آنها باشد و در غیر این‌صورت باید استعفا دهد! اینکه اما دولت‌های برآمده از دیدگاه آنها تا چه میزان موفق به بهبود شرایط شدند، پرسشی است که در زرورق تئوری‌های شکیل و ویترین‌پسند آنها، به حاشیه می‌رود و کسی از آنها نمی‌پرسد چرا در برهه‌ای که تمام تلاش دولت این است که آب خوشی از گلوی مردم پایین رود و آیت‌الله رئیسی فارغ از هرگونه سیاسی‌کاری و جناحی‌گری در تکاپوی فراهم ساختن شرایط بهتر برای کشور است، ساکتان دیروز در برابر ناکارآمدی‌ها، ضعف‌ها و تصمیمات اشتباه، اکنون پیشنهاد استعفایش را می‌دهند و در نهایت آیا گزینه‌های مورد نظر آنها باتوجه به آخرین رأیی که از مردم گرفتند و خاطراتی که مردم از مدیریت صبح‌جمعه‌ای آنها دارند، می‌توانند کشور را بهتر اداره کنند؟!

به نظر می‌رسد کلی‌گویی‌ و حرف‌های شعاری عوامانه از جنس استعفای رئیس‌جمهور، برای راهبران فکری بانیان وضع موجود کارکرد مُسکن‌های آرامبخش و روان‌درمان را دارد که مدعیان «دانستن حق مردم است» در مواجهه با توفیقات دولت و تبیین وضعیت دهه ۹۰ و آگاهی مردم از روند تغییر شرایط، تلاش می‌کنند با فرافکنی و حمله روبه جلو عصبیت خود را تسکین دهند؛ گرچه این اتفاق فقط در صفحه روزنامه‌ها رقم می‌خورد و در خلوت خود می‌دانند و باور دارند که گفته‌هایشان کارکرد کوتاه‌مدت سیاسی دارد و دولت سیزدهم چه کرده است.