مکه را در حالی پشت سر می گذاریم که فکر نمی کردم اقامتمان در بلدالحرام با این سرعت سپری شود. آقای خوش بیان از روز اول و حتی قبل از سفر در جلسات تهران هم می گفت که عمر سفر کوتاه است ولی به نظر می رسید یک ماه، وقت کمی نیست. حق با او بود. انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا.
عمره تمتع را با اعمالش به جا آوردیم و روزهای مکه را با شرکت در کلاس های حاج آقای قدرتی و حضور در نمازهای مسجد الحرام پشت سر گذاشتیم. قرار بود کلاس های آموزشی ۱۱ جلسه باشد ولی با فرصتی که داشتیم فقط ۶ جلسه در تهران برگزار شد و حاج آقا وعده داد که بقیه جلسات در هتل مکه برگزار شود.
زیارت دوره هم یکی از برنامه های مکه بود. یک روز به قبرستان ابوطالب رفتیم و بعد نمازی در مسجد جن خواندیم و حاج آقا سابقه مسجد را بیان کرد، یک روز هم به غار حرا رفتیم ولی چون نظر برخی مراجع این بود که این منطقه جزو مکه نیست ما هم بنا بر احتیاط، خود را از دیدن محل نزول نخستین آیات الهی بر قلب نازنین پیامبر محروم کردیم.
مکه را ترک می کنیم ولی برای انجام دادن اعمال تمتع باید به این شهر برگردیم. هر بار که سخن از بازگشت به مکه به میان می آمد به یاد آیه ۸۵ سوره قصص می افتادم که خدا به پیامبرش وعده داده بود که او را به زادگاهش برخواهدگرداند.
عمره تمتع را با پنج عمل یعنی احرام، طواف، نماز طواف، سعی بین صفا و مروه و تقصیر یعنی کوتاه کردن ناخن یا قسمتی از موی سر به پایان رساندیم و برای حج تمتع باید ۱۳ عمل را انجام می دادیم. حاج آقای قدرتی دوباره شروع کرد «نیت می کنیم...» که مستحب است این نیت ها را بر زبان هم جاری کنیم و حتی بلند بگوییم. برای جمع کردن سنگ هم نیت کردیم؛ اگرچه سفارش شده در منا سنگ جمع کنید ولی مسئولان کاروان ها می گفتند چون ممکن است برای جمع کردن سنگ در منا با مشکل مواجه شویم، بهتر است در همین مکه سنگ جمع کنیم. زائران در گرمای نزدیک ۵۰ درجه در نزدیکی هتل الماسه مشغول جمع کردن سنگ برای رمی جمرات شدند و معمولا سنگ هایی را برمی داشتیم که بتوانیم داخل بطری های آب بگذاریم و شاید این بهترین معیار برای اندازه سنگ ها بود. چون برخی سنگ های بزرگ برمی داشتند.
این بار قرار نیست برای احرام بستن به مقیات برویم که همین مکه میقات است؛ حتی اگر در هتل باشیم. دوباره نیت می کنیم و ذکر شیرین لبیک را بر زبان جاری می کنیم و در روز هشتم ذیحجه که به آن ترویه هم می گویند، راهی صحرای عرفات می شویم. البته سال گذشته هشتم ذیحجه در مکه یک روز جلوتر از ایران بود؛ مثل امسال که زائران در پنجم تیر راهی عرفات شدند درحالی که ششم تیر روز ترویه بود. اگر قرار است حاجی بشویم باید احرام ببندیم و از ظهر هشتم ذیحجه تا غروب شرعی با قصد قربت در صحرای عرفات بمانیم.
مدیر کاروان گفته بود که در عرفه به ازای هر زائر یک متر و نیم جا در نظر گرفته شده و این سه روز یعنی هشتم تا دهم ذیحجه اوج سختی حج است. شاید زندگی در چادر آن هم در بیابان تجربه ای مثل سربازی باشد ولی مردم ایران با صحنه های بسیاری همچون جنگ هشت ساله و زندگی در سنگر و چادرهای جنگی آشنا هستند.
آقای خوش بیان مدیر کاروان دوباره همه سفارش های لازم را گفت که چه چیزی با خود بردارید و سوار کدام اتوبوس ها شوید و حاج آقای قدرتی هم تاکید کرد که خارج شدن از صحرای عرفات حرام است. از مستحبات هم گفت که غسل کنید، در پایین کوه وقوف کنید، تهلیل و تکبیر بگویید و ۱۰۰ مرتبه سوره توحید را بخوانید. دعای عرفه هم که نیازی به تاکید نداشت. صحرای عرفه یک طرف، دعای عرفه امام حسین (ع) هم یک طرف. از دوران نوجوانی با این دعا انس داشتم؛ البته فقط در روز عرفه. چه روزهایی که با دوستانی که گاهی از میدان رزم برمی گشتند و خاک جبهه را طوطیای چشمانمان می کردند و با هم به مجلس حاج منصور می رفتیم و حاج منصور هم هنرمندانه و خالصانه، بند بند دعای عرفه را به مصیبت های سیدالشهدا(ع) گره می زد و مردم هم ناله می زدند و اشک می ریختند.
از قدیم مرسوم بوده که حاجیان در روز عرفه و در صحرای عرفات به حضرت ابوالفضل (ع) متوسل می شوند و ظهور حضرت حجت (عج) را از درگاه الهی می خواهند و حاجت های خود را هم می طلبند. چون سال هاست که سینه به سینه نقل شده امام زمان(عج) گفته اند روز عرفه در هر خیمه ای که مصیبت حضرت عباس (ع) خوانده شود، حضور می باید.
شنیده بودم که ترافیک سنگینی در این روزها برای رفتن به صحرای عرفات و بازگشت به مکه وجود دارد و در برخی سفرنامه ها خوانده بودم که زائران چه زجر و مشقتی می کشیدند تا این چند کلیومتر را طی کنند، به طوری که برخی ترجیح می دادند قسمتی از مسیر را با پای پیاده طی کنند ولی در سال های اخیر اتوبوس های ترددی گذاشته اند و نظم خاصی بر رفت و آمد زائران حاکم است که به قول معروف آب توی دل زائر تکان نمی خورد.
دروازه مهمانی خدا
برخی صحرای عرفات را که به وسعت ۱۸ کیلومتر است، دروزاه مهمانی خدا می دانند که از ظهر هشتم ذیحجه در انتظار مهمانانش است. بسیاری از میهمانان ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان که خود را مصداق روایت امام صادق (ع) می دانند، سر و دست می شکنند تا روز عرفه فرا رسد و مشمول رحمت الهی شوند. امام جعفر صادق (ع) فرمود کسی که در ماه رمضان آمرزیده نشود، تا سال آینده مورد آمرزش خدا قرار نمی گیرد مگر آنکه در عرفه حاضر شود. البته این حدیث هم از آن حضرت روایت شده که خدا در روز عرفه، نخست به زائران حرم امام حسین (ع) نظر می کند و سپس به حاجیانی نگاه می کند که در صحرای عرفه برای رضای خدا وقوف کرده اند.
فرشتگان از اسرار حاجیان آگاهند
قبل از عزیمت به صحرای عرفات بخش هایی از کتاب عرفان حج را روی گوشی ام بارگذاری کردم و مشغول مطالعه آن شدم که سخنرانی های آیت الله جوادی آملی را در زمینه مناسک حج گردآوری کرده است: در روایت آمده است که عصر روز عرفات و ظهر روز دهم که زائران بیت اللَّه الحرام در منا جمع هستند، ذات اقدس اله به ملائکه افتخار می کند و می فرماید «بندگانم را ببینید؛ آنها که از راه های دور و نزدیک با مشکلات بسیار، همه با یک لباس و شبیه به هم آمده اند. بسیاری از لذّتها را برخود تحریم کرده اند و خاک و غبار آلوده اند و بر شن های سرزمین مشعرالحرام خوابیده اند. اینها با چهره های غبارآلود در پیشگاه من اظهار عجز و ذلّت می کنند.
آنگاه خدا به فرشتگان می فرماید به شما اجازه دادم که اسرار آنان را ببینید. آن گاه ملائکه حق به اذن خدا بر اسرار آنها آگاه می شوند و دل هایشان را می بینند. گرچه ملائکه الهی از علوم غیب باخبرند و فرشتگان غیب نسبت به بسیاری از مسائل ماورای طبیعت مستحضرند، امّا ذات اقدس اله آنقدر مهربان و رؤوف است که بسیاری از اسرار ما را اجازه نمی دهد حتی ملائکه هم بفهمند با این که آنها مأمور نوشتن خاطرات ما هستند ولی خیلی از کارهای ما را ذات اقدس اله اجازه نمی دهد که ملائکه بفهمند تا مبادا ما خجالت بکشیم و نزد آنها شرمنده شویم. خدا در روز عرفه و عید قربان در سرزمین منا، به فرشتگان اجازه می دهد که دل های زائران را ببینند و آنها با چشم ملکوتی نظر می کنند و می بینند که قلب عده ای بسیار سیاه است و دودهای سیاه از آنها برمی خیزد که از «نار اللَّه الموقدة التی تطّلع علی الافئدة» است.
حاجی راستین حق شفاعت دارد
آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری گفت: حاجی راستین کسی است که می تواند در قیامت صحنه وسیعی را روشن کند و شفاعت نماید و دست افتاده های صحنه قیامت را بگیرد و به بالین آنها بشتابد و آنها را درمان کند و بالأخره مشکلشان را در صحنه قیامت حل کند. در آن روز کسانی که حقّ شفاعت ندارند، عاجزند. در آن روز رابطه، حکومت نمی کند. آن روز، روزی است که برادر از برادر فاصله می گیرد و پدر از فرزند فرار می کند؛ «یوم یفرّ المرءُ من أخیه و أمه و أبیه و صاحبته و بنیه» مانند جایی که آتش سوزی شده یا سیل و طوفانی آمده باشد که در چنین صحنه ای هیچ کس به فکر دیگری نیست و هر کس به فکر نجات خویش است. در آن روز تنها کسانی به فکر دیگران هستند که به سرّ ولایت و حج آشنا باشند. مؤمن راستین و حاجی واقعی باشند. اینان می توانند مشکل دیگران را حلّ کنند و اهل جذب هستند نه اهل طرد و دفع، اینها از کسی فرار نمی کنند بلکه می کوشند افتادهها را دریابند.
سفارش امام سجاد در منطقه ای از عرفات
در سرزمین عرفات، منطقه ای است بنام «نَمِره» که با علامت هایی مشخص شده است و امام سجّاد (ع) فرمود وقتی به این منطقه از عرفات رسیدید، راز و رمزش این است که بگویید «خدایا! به چیزی امر نمی کنم مگر آن که قبلًا خودم به آن عمل کنم و از چیزی نهی نمی کنم مگر آن که قبلًا خودم از آن منزجر باشم». جوادی آملی در این زمینه گفت: هر انسان مسلمانی وظیفه دارد امر به معروف و نهی از منکر کند. امر به معروف و نهی از منکر، یک حکم فقهی دارد و یک سرّ. حکم فقهی آن، این است که عالم به حکم شرعی، اگر دید کسی از روی علم و آگاهی و از روی قصد و عمد حکمی را رعایت نمی کند، باید او را راهنمایی کند. بدیهی است امر به معروف و نهی از منکر غیر از تعلیم، موعظه و ارشاد است.
به اعتقاد این مفسر قرآن تفاوت میان امر به معروف و نهی از منکر با موعظه و ارشاد آن است که حوزه مأموریت امر به معروف و نهی از منکر عمل است و حوزه مأموریت موعظه و ارشاد، انجام دهنده عمل. به عبارت دیگر امر و نهی می گویند، گناه انجام نشود اما در موعظه اهتمام بر این است که انجام دهنده گناه و تارک فریضه هدایت شود. بنابراین امر به معروف و نهی از منکر متوجه قبح فعلی است و ارشاد و موعظه متوجه قبح فاعلی.
ذکر مصیبت مسلم در صحرای عرفات
غروب هشتم ذیحجه به عرفات رسیدیم و روبرو شدن با چادرهای خنک و بزرگ، تصورمان را عوض کردم. قبلا هم گفته بودند که عربستان امکانات خوبی را برای صحرای عرفات و منا تدارک دیده که هزینه های آن را قبلا با زائران حساب کرده بود. هر کس برای خودش جایی را دست و پا می کرد و برخی هم برای دوستان خود جا می گرفتند و در این میان بعضی هم ایثار می کردند و جاهای بهتر را برای دیگران می گذاشتند و خودشان جلوی در چادر مستقر می شدند. بعد از صرف شامی مختصر، هر کاروانی برای خودش برنامه ای داشت. روحانیون کاروان ها از عظمت و جایگاه عرفات و شب عرفه سخن می گفتند، مداحان هم به مناسبت سالروز شهادت مسلم بن عقیل گریزی به صحرای کربلا می زدند و با خواندن مصیبت های سیدالشهدا، اشک چشمی از زائران می گرفتند.
بعثه مقام معظم رهبری هم برنامه های مفصلی داشت که برخی از زائران در مراسم دعای کمیل شرکت می کردند و برخی هم در گوشه چادرها یا به دور از چشم بقیه در آن هوای گرم به راز و نیاز با خدا مشغول بودند. چادرهای ایرانیان فاصله زیادی با جبل الرحممه نداشت و برخی زائران فرصت را غنیمت شمرده و خود را به پای آن می رساندند ولی چون روحانیون کاروان ها سفارش کرده بودند، به بالای کوه نمی رفتند.
صبح نهم ذیحجه هم صفای خاصی داشت و بسیاری از زائران پس از راز و نیاز در شب عرفه حالا پس از نماز صبح به استراحت می پرداختند و خود را برای برپایی مراسم برائت از مشرکان در چادر بعثه برگزار می شد، آماده می کردند. با چند نفر از زائران کاروان گشتی در اطراف زدیم و با حال و هوای زائران دیگر کشورها آشنا شدیم. برخی هم با زائران خارجی عکس یادگاری می گرفتند و خاطرات خود را اینگونه به ثبت می رساندند.
بالای جبل الرحمه نروید
بسیاری از زائران دیگر کشورها خود را به بالای جبل الرحمه می رساندند و از آن بالا نظاره گر سایر زائران بودند. خودروهای بزرگی در خیابان های عرفات دیده می شد که بیشتر برای معرفی و تبلیغ شرکت های عربستان بود و به زائران آب یا بسته هایی می دادند که در آن ها کیک و نوشیدنی و خوردنی بود. برخی زائران چه ایرانی و چه غیرایرانی با قیافه هایی خوشحال از کنارمان عبور می کردند؛ در حالی که بسته یا چندین بسته در دست داشتند و گویی در مسابقه ای شرکت کرده و جایزه را از آن خود کرده بودند، به خیمه های خود برمی گشتند و در این میان صدای مداح از بلندگوهای صحرای عرفات به گوش می رسید که مشغول خواندن دعای ندبه بود.
افسوس از چترهای عرفات
دلم به حال خودم و برخی از زائران می سوخت که عمری در انتظار حضور در چنین صحرایی آن هم در روز عرفه بودند و حالا که توفیق درک روز عرفه و توبه و انابه حاصل شده، باز هم به دنبال دنیا هستیم. هنوز به جبل الرحمه نرسیده بودیم که برخی از زائران با عجله از کنارمان عبور می کردند و لحظاتی بعد می دیدیم که چترهایی به دست دارند و خوش و خندان برمی گردند. وقتی به سرچشمه چترها رسیدیم، دیدیم که خودروهایی به زائران چتر هدیه می دهد تا آفتاب صحرای عرفات آنان را اذیت نکند ولی نمی دانم چرا برخی به جای یک چتر، دو یا سه و حتی یک دسته چتر برمی دارند و خسران بار تر آن بود که دسته ای از همین زائران، چترها را تا روز آخر با خود به این طرف و آن طرف کشیده بودند به این امید که با خود به ایران بیاورند ولی وقتی در فرودگاه اجازه خروج این نوع وسایل را ندادند، چترها را با نگاهی حسرت بار در گوشه ای از فرودگاه رها می کردند.
به یاد حدیث امام سجاد (ع) افتادم که در روز عرفه، مردی را مشاهده کرد که گدایی می کند و در خواست خود را با مردم در میان می گذارد و آن حضرت فرمود وای بر تو! روز عرفه چنان عظمت دارد که امید است حتی جنین های در شکم مادر از برکت آن به سعادت برسند.
تصحیح حمد و سوره در صحرای عرفات
هرچه بود روز عرفه هم گذشت و بسیاری از زائران ایرانی در خیمه بعثه گرد هم آمدند و پیام رهبر انقلاب را از زبان آیت الله نواب شنیدند و با شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل، نفرت خود را از دشمنان دین و مخالفانی که چشم دیدن اتحاد مسلمانان را ندارند، اعلام کردند.
نماز جماعت ظهر و عصر را با حضور تعدادی از زائران ایرانی در خیمه بعثه در صحرای عرفات و به امامت آیت الله نواب نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت اقامه کردیم و نواب بین دو نماز بعد از سخنانی کوتاه در اقدامی ابتکاری، یکی از قاریان کاروان نور را دعوت کرد تا برای زائران آیاتی را تلاوت کند و پیشنهاد داد تا حمد و سوره را برای نمازگزاران بخواند و زائران هم با او تکرار کنند تا اگر کسی ایرادی در صحت قرائت دارد، اشکال خود را برطرف کند.
بعد از نماز جماعت اعلام کردند که زائران به چادرهای خود بروند و پس از صرف ناهار ساعت ۱۴ برای قرائت دعای عرفه برگردند ولی برخی از زائران توجه نداشتند که اگر ساعت ۱۴ یعنی زمان شروع مراسم بخواهند خود را برسانند، دیگر جایی پیدا نمی کنند؛ به ویژه با توجه به گرمای ۵۰درجه در آن صحرا و گنجایش نداشتن چادر برای همه زائران. این دسته از زائران مدتی را پشت در چادر ایستادند تا شاید جایی برای ورود پیدا کنند ولی وقتی ناامید شدند، به چادرهای خود برگشتند تا از همانجا دعای عرفه را گوش کنند و تعدادی هم در آن گرمای سوزان به سایه چادرها پناه برده و در تنهایی خود به خلوت با معبود و زمزمه دعای عرفه پرداختند.