بارالها! با این اوضاع اقتصادی که داریم، نمیخواهم بگویم خیلی دیر آمدم. چون هنوز یک میلیون و صد هزار نفر از مردم این سرزمین در نوبت قرار دارند تا به نوبت به دور خونهات بگردند و لبیک بگویند. اگر امسال قرعه فال به نام من بیچاره زدند، به خاطر این بود که سن ۲۲ هزار نفر از کسانی که قرار بود به دور خانهات بگردند و لبیک بگویند، بالای ۶۵ سال بود و عربستان به بهانه شرایط کرونا اعلام کرده بود که زیر ۶۵ سالهها بیایند و حالا من جای یکی از همان ۲۲ هزار نفر آمدهام تا دورت بگردم؛ یعنی دور خانهات بگردم.
از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است. نمیگویم ۱۵ سال انتظار چنین دیداری را میکشیدم که بیش از ۴۰ سال است در شبها و روزهای ماه رمضان بعد از هر نماز میگویم اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام و امسال همان عامی هذا بود. با این شرایط کرونایی دو سال اخیر، تصور هم نمیکردم که کمتر از یک ماه به اعزام حاجیان، پیامکی از سازمان حج و زیارت را دریافت کنم که «متقاضی محترم! رزور شما در کاروان فلان با موفقیت انجام شد. لطفا نسبت به ادامه روند ثبت نام اقدام نمایید.»
الهی! دورت بگردم. چگونه لبیک بگویم وقتی امام سجاد که ۲۰ سفر با پای پیاده به خانهات آمده، میترسد بگوید لبیک و وقتی میپرسند چرا لبیک نمیگویید، میفرماید: بیم آن دارم که لبیک بگویم ولی خدا در جوابم بگوید لالبیک!
در این یکی دو سال که دعای حج را بعد از نمازهای واجب ماه رمضان، با شوق و حسرت میخواندم، گاهی تصور میکردم، نکند این آرزو را به گور ببرم و اگر روزی نوبتم شود، آیا آمادگی لازم را برای لبیک گفتن خواهم داشت یا نه و بر همین اساس پیش بینی میکردم که برای آماده شدن سفر یک ماهه حج باید ماهها برنامهریزی کرد و کتابها فقهی و تاریخی حج را خواند و با آمادگی روحی وارد این اماکن مقدس شد ولی نمیدانستم وقتی پیامک حج را دریافت میکنم که کمتر از یک ماه باید بار و بندیلم را جمع و عزم سفر کنم؛ آن هم سفری که در طول عمر هر کسی معمولا فقط یک بار نصیب آدمی شود.
به حکم المسافر کالمجنون، از اول خرداد این حال و روز را داشتم. گاهی نمیدانستم عینکم را کجا گذاشتهام، گاهی یادم میرفت که به کی باید زنگ بزنم؛ بگذریم از این که جورابهایم را کجا گم میکنم و سوئیچ ماشین را کجا جا میگذارم!
ثبت نام کاروان انجام میشود، تست کرونا، واکسن فلج و مننژیت را میزنم و همه مقدمات سفر را به همراه همسرم فراهم میکنیم. دستورهای مدیر کاروان که از سازمان حج دیکته شده را یک به یک انجام میدهیم که خود مفصل است. از تهیه چمدانهای یک شکل و یک اندازه بگیرید تا پرداخت عواض خروج از کشور و خداحافظی با عزیزان و دوستان. تکلیف ولیمه و مقدمات پس از سفر هم که پا در هوا میماند. چون نه کسی میداند تاریخ دقیق برگشت چه زمانی است و با وجود بهتر شدن وضعیت کرونایی در کشور، کسی نمیتوانست یک ماه آینده آن را پیش بینی کند.
بگذریم. حالا باید نیت کنیم؛ روحانی کاروان میگوید. همه چیز به نیت بستگی دارد. اگر نیت خدایی نکنیم تمام اعمالمان باطل است. چقدر سخت است این تمرین نیت. شاید به همین دلیل است که روحانی کاروان میگوید بعد از من تکرار کنید تا به خود تلقین کنیم و مطمئن شویم که نیتهایمان الهی است.
الهی! دورت بگردم؛ من که سالهاست تلاش میکنم نیتم را خالص کنم ولی شیطان نمیگذارد و به هر بهانهای دور من میگردد تا از راهی نفوذ کند و کمی تا قسمتی شرک و ریا را وارد اعمالم کند و وای بر من آن زمانی که تسلیم هوای نفس میشوم.
روحانی کاروان میگوید «بگویید، نیت میکنم، به جا می آورم عمره تمتع، از حَجت الاسلام، از حج تمتع، واجب، قربة الی الله» همه میگویند؛ با شوق و ذوق تمام و لحظه شماری میکنند تا پس از پوشیدن لباس احرام و خواندن دعاهای وارده، لبیک بگویند.
الهی! دورت بگردم. چگونه لبیک بگویم وقتی امام سجاد که ۲۰ سفر با پای پیاده به خانهات آمده، میترسد بگوید لبیک و وقتی میپرسند چرا لبیک نمیگویید، میفرماید: بیم آن دارم که لبیک بگویم ولی خدا در جوابم بگوید لالبیک!
خدایا! چگونه با تو تجدید عهد بندگی کنم و تلبیه بگویم در حالی که پروندهای پر از نافرمانی و خطا دارم و دلم به خدای کریمی خوش است که بنده نواز است.
نیت می کنیم؛ لباس احرام می پوشیم؛ با کاروانیان لبیک میگوییم و هفت بار به دور خانهات میگردیم. آنگاه نماز عمره تمتع میخوانیم و هفت بار هم میان صفا و مروهات میگردیم؛ با خوف و رجا. باشد که بپذیری، هرچند فقط عمل است و ظاهری دارد این اعمال من.
نمیدانم سخنان امام سجاد (ع) به شبلی درباره فلسفه اعمال حج چقدر واقعیت دارد. چون برخی در سند آن، ان قلت آوردهاند ولی اگر روح و معنای کلام امام زین العابدین را هم درنظر بگیریم، کلاهم پس معرکه است و روزگارم سیاه؛ هرچند به فضل و کرمت چشم دوختهام.
نیت می کنیم؛ لباس احرام می پوشیم؛ با کاروانیان لبیک میگوییم و هفت بار به دور خانهات میگردیم. آنگاه نماز عمره تمتع میخوانیم و هفت بار هم میان صفا و مروهات میگردیم؛ با خوف و رجا. باشد که بپذیری، هرچند فقط عمل است و ظاهری دارد این اعمال من
الهی! دور خانهات بگردم ولی چه گشتنی! امسال که عربستان سهمیه حجاج همه کشورها را نصف کرده، برنامههای دیگری را هم برای زائران بیت الله درنظر گرفته که محدودیتهای دور خانهات، یکی از آنهاست.
امسال عربستان برای جلوگیری از لمس خانه خدا موانعی را قرار داده بود و فاصلهای چند متری ایجاد کرده بود. از طرف دیگر ورودی حجر اسماعیل را بسته بودند و فقط کسانی میتوانستند وارد مطاف یعنی محل گشتن به دور خانه خدا شوند که لباس احرام به تن داشتند، البته به غیر از بانوان که نیازی به لباس احرام ندارند.
الهی! دورت بگردم. بسیاری از دوستان و اقوامی که موقع خداحافظی، التماس دعا گفتند، سفارش حجر الاسود و حطیم و مستجار و مقام ابراهیم و حجر اسماعیل را داشتند تا نمازی بخوانیم و دستی بر حَجر بکشیم ولی غافل از این که به دور خانهات مانع گذاشتهاند تا کسی دستش به سنگهای خانهات نرسد، کسی حَجر را نبوسد، از نسیم حطیم و مستجار لذت نبرد و نتواند وارد حِجر اسماعیل شود. بگذریم؛ سجده شکر برایت به جا میآورم که توفیق دیدن خانهات را نصیبم کردی؛ حتی از طبقه دوم بیت الله الحرام و از تو ممنونم که در دیگر طبقات صفا و مروه به یاد دوستداران خانه ات، سعی و صفا کردم.
نظر شما