تهران- ایرنا- اقدام جهت کاهش قدرت انحصاری دلار در بازارهای جهانی از دید یک استاد اقتصاد گامی ارزشمند است اما دلیل عمده کاهش‌های شدید ارزش پول ملی ایران، به ناترازی در سیستم بانکی، بی‌انضباطی‌ها و ساختار نامناسب پولی، کسری بودجه و خلق پول ناشی از آن و نیز بزرگ شدن دولت در بخش‌های غیر ضروری مربوط می‌شود.

یکی از اصلی‌ترین ابزارهای ایالات متحده آمریکا برای سیطره بر اقتصاد بین‌الملل و تحکیم پایه‌های سلسله مراتب دستوری واشنگتن در جهان، واحد پول این کشور یعنی دلار بوده که بارها در جنگ اقتصادی علیه واحدهای ملی ناهمسو نیز به کار رفته و می‌رود. از این رو کشورهایی مانند ایران می‌کوشند با استفاده از سیاست‌ها و روش‌های گوناگون از زیر فشار دلار رهایی یابند؛ ضرورتی که اینک مورد توجه و تاکید بیشتری قرار گرفته است.

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی نخستین روز سال در حرم مطهر رضوی با اشاره به وابستگی اقتصاد کشور به دلار به عنوان نقطه ضعفی مهم تصریح داشتند: برخی کشورهایی که مورد تحریم غرب قرار گرفتند با قطع وابستگی خود به دلار و کار کردن با پول‌های محلی، وضع بهتری پیدا کردند که ما نیز باید همین کار را انجام دهیم.

تاکید مکرر رهبر انقلاب بر دلارزدایی ضرورت‌های این مهم را بیش از هر زمان دیگری روشن می‌سازد تا راه‌های دست‌یابی به آن به یکی از ریل‌گذاری‌های اصلی اقتصاد کشور تبدیل شود. به همین دلیل اداره کل پژوهش ایرنا پرونده‌ای را با عنوان «دلارزدایی؛ ضرورت یا انتخاب؟» گشوده و نظر کارشناسان را در این زمینه جویا شده است.

پیش از این، «احسان روحانی مطلق» کارشناس حوزه رمز ارز و عضو فناور انجمن بلاکچین ایران، «همایون دارابی» کارشناس بازار سرمایه، «افشین آشوری» رئیس کمیسیون استخراج رمزارز و بلاکچین نظام صنفی رایانه‌ای، «محمود جامساز» اقتصاددان و «شهاب جهانگیری» عضو هیأت علمی و مدیر گروه اقتصاد دانشگاه ارومیه به پرسش‌های ما پاسخ دادند و متن پیش رو حاصل مصاحبه با «حبیب انصاری سامانی» دانشیار اقتصاد دانشگاه یزد و رییس سابق دانشکده اقتصاد مدیریت و حسابداری این دانشگاه است. در ادامه متن این گفت وگو را می‌خوانیم؛

ممکن است اقدامات لازم جهت دلارزدایی منجر به افزایش قدرت خرید داخلی و کاهش نوسانات ارزی شود اما برای جلوگیری از تورم و کاهش ارزش پول ملی باید اقدامات بیشتری انجام داد

دلارزدایی مربوط به امروز و دیروز نیست

-دلارزدایی موضوعی است که در ماه‌های اخیر بیش از همیشه مورد تاکید قرار گرفته است. مختصات و شرایط اقتصادی که در آن به سر می‌بریم چیست که اقتضای آن دلارزدایی است؟

دلارزدایی موضوعی است که از همان سال‌های ابتدایی که در نظام بین المللی دلار به عنوان ارز اصلی نتوانست نقش خود را در مبادله با سایر ارزها ایفا کند مد نظر فعالان اقتصادی و اقتصاددانان قرار گرفت. اما امروز در کشور ما مطرح شدن دلارزدایی دلایل و ریشه‌های دیگری نیز دارد. موضوع تحریم و بحران‌های ارزی و مشکلات اقتصادی ناشی از آن که به سودجویی آمریکا از شرایط اقتصادی خود در جهان برای تحمیل خواسته‌هایش بر می‌گردد یکی از دلایل این امر است.

وابستگی اقتصاد جهانی به ارز دلار محدودیت کشور ما در ارتباط با نظام بین المللی پرداخت‌ها که عمده مبادلات آن درگیر دلار است و همچنین تحریم‌های بانکی علیه ایران، باعث شده که کشور ما برای تامین نیازهای خود به کالاهای وارداتی و دریافت ارزهای ناشی از صادرات با مشکلاتی درگیر شود و این معیشت مردم را تحت تاثیر قرار داده است. دلارزدایی به عنوان یک راه حل برای این مشکل مطرح شده است.

گرایش به کاهش قدرت انحصاری دلار با تغییر سهم کشورها در اقتصاد جهانی

-حرکت به سمت دلارزدایی در مقطع فعلی آیا محرکی درونی دارد یا همراهی با روندی جهانی است که به خصوص از سوی قدرت‌های شرقی و اقتصادهای نوظهور دنبال می‌شود؟

همان طور که اشاره کردم برای دلارزدایی از سال‌های گذشته انگیزه‌های قوی در برخی کشورها وجود داشته و دارد. البته این اتفاق یک بار در فروپاشی نظام برتن وودز به شکل شدیدتر افتاد و باعث شد در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی دلار که با پشتوانه تعهدات بین المللی ارز مرجع قرار گرفته بود کنار گذاشته شود. تبعاً ایجاد انحصار همیشه و در همه جا برای اقتصاد مضراتی دارد که انحصار کنترل ارزی بازارها از سوی آمریکا از این دست است.

با مطرح شدن کشورهایی که به آنها قدرت‌های نوظهور اقتصادی می‌گویند و تغییر در سهم کشورها در اقتصاد جهانی، تمایل برای کاهش قدرت انحصاری دلار افزایش می یابد.

حبیب انصاری سامانی دانشیار اقتصاد دانشگاه یزد

دلارزدایی عاملی برای تثبیت قیمت ارز است

-دلارزدایی چه مزیت‌هایی برای اقتصاد ایران به همراه دارد؟

ارز کشوری که سهم قابل توجهی در اقتصاد جهانی دارد، بیشتر مبادله می‌شود و این خود به خود باعث استفاده بیشتر و مقبولیت آن ارز می‌شود

با توجه به مشکلات تامین ارز و مشکلات موجود در تسویه مبادلات بین المللی که برای دولت و فعالان اقتصادی رخ داده و دلیل بخشی از تورم داخلی و تامین کالاها است، دلارزدایی یا کاهش نقش دلار در مبادلات بین المللی می‌تواند منافع قابل توجه اقتصادی داشته باشد.

تبعا دلارزدایی یا کاهش نقش دلار در مبادلات می‌تواند در ثبات قیمت ارز تاثیر گذار باشد. چرا که نوسانات شدید در ارز که وابسته به اخبار سیاسی است به خاطر این تلقی است که مبادلات بین المللی به دلار وابسته است.

برای نجات ارزش پول ملی کاهش قدرت انحصاری دلار کافی نیست

-آیا دلارزدایی مانع از ریزش ارزش پول ملی کشورمان خواهد شد؟

با وجود این که به طور کلی با اقدام جهت کاهش قدرت انحصاری دلار در بازارهای جهانی موافقم اما فکر می‌کنم دلیل عمده کاهش‌های شدید یا به تعبیر شما ریزش ارزش پول ملی، به ناترازی در سیستم بانکی، بی‌انضباطی‌ها و ساختار نامناسب پولی، کسری بودجه و خلق پول ناشی از آن و بزرگ شدن دولت در بخش‌های غیر ضروری مربوط می شود. ممکن است اقدامات لازم جهت دلارزدایی منجر به افزایش قدرت خرید داخلی و به خصوص کاهش نوسانات ارزی بشود اما برای جلوگیری از تورم و کاهش ارزش پول ملی باید اقدامات دیگری انجام داد.

فرایند دلارزدایی درگیر مسائل سیاسی و تاریخی است

- آیا دلارزدایی تنها در حوزه تجارت مطرح است؟

مساله تورم در کشور ما ارتباط کمی با نقش دلار در بازارهای جهانی دارد. تورم عمدتاً ریشه پولی دارد یعنی اینکه ایجاد تورم ناشی از خلق پول و وام‌دهی بی‌رویه است

دلارزدایی در تجارت و نظام پرداخت‌ها، جریان سرمایه بین‌المللی و نظام پولی بین المللی مطرح است. البته این موضوع مثل سایر موضوعات اقتصادی و شاید بیشتر از بسیاری از آنها، با موضوعات سیاسی و تاریخی درگیر است. مسلماً همان طور که جایگاه امروزی دلار در بازارهای جهانی متاثر از وقایع تاریخی و سیاسی از جمله جنگ جهانی و ... بوده؛ دلارزدایی از اقتصادها و نظام بین المللی آثار سیاسی دارد. از این رو یک موضوع چندبُعدی است.

ضرورت دلارزدایی به معنای اتکای کامل به این روند نیست

- دلارزدایی یک انتخاب است یا ضرورت؟ و تا چه حد منطبق با واقعیات تجارت است؟

باتوجه به نظم جدید درحال شکل گیری در ساختار جهانی، این یک ضرورت است. البته در وضعیت کنونی اقتصاد ایران این ضرورت بیشتر حس می شود، ضمنا باید مد نظر داشت که وجود این ضرورت دلیل بر اتکای تمام و کمال به آن به عنوان راه حل اصلی رفع مشکلات صحیح نیست. این یکی از اصلاحاتی است که باید در کنار سیاست‌های اقتصادی دیگر که به آنها اشاره کردم قرار گیرد تا بتوان بر مشکلات اقتصادی غلبه کرد.

رابطه قدرت اقتصادی و سیاسی با ارزش پول

- انتخاب ارز جایگزین دلار چه ویژگی‌هایی دارد؟ دلیل ضعف یا قدرت و نیز مرجع شدن یک ارز برای معاملات جهانی چیست؟

برای شناختن ویژگی‌های یک ارز مهم بهتر است نگاهی به تعریف پول داشته باشیم. طبق تعاریف در اقتصاد؛ پول وسیله مبادله، وسلیه سنجش ارزش و ابزاری برای حفظ ارزش است. به همین دلیل باید ثبات ارزش داشته باشد، مورد قبول بازارها باشد و به راحتی بتوان با آن خرید و سرمایه گذاری انجام داد و نقدشوندگی (معادل liquidity) داشته باشد. یعنی بتوان آن را به راحتی خرج کرد و تبدیل به سایر دارایی‌ها و سایر ارزها کرد. مسلما قدرت اقتصادی و سیاسی کشور آن ارز تاثیر بسزایی در جایگاه و مرجع شدن آن ارز دارد. ارز کشوری که سهم قابل توجهی در اقتصاد جهانی دارد، بیشتر مبادله می‌شود و این خود به خود باعث استفاده بیشتر و مقبولیت آن ارز می‌شود.

اقتصاد ایران در گرداب تورم-نرخ بهره افتاده که برای برون‌رفت از آن باید تغییراتی در ساختار نظام پولی ایجاد شود

همکاری با قدرت‌های اقتصادی نوظهور برای حذف دلار ضروری است

- تا چه میزان دلارزدایی ممکن است و دورنمای تلاش‌های کنونی در سطح اقتصاد ملی و بین‌المللی در این مسیر چیست؟

دلارزدایی و کاهش نقش دلار در نظام پرداخت‌های بین‌المللی یا به تعبیر دیگر منصفانه‌تر کردن نظام پرداخت‌ها، یک حرکت و فعالیت جمعی است و نیاز به اجماع سیاسی با کشورهای دیگر و مجامع بین المللی دارد. به نظر من همگرایی‌های حاصل شده از توافق و هماهنگی با کشورهایی که منافع مشابهی با ایران در این اقدام دارند لازم و ضروری است. فرصت‌های خوبی برای همکاری با کشورهای منطقه و قدرت‌های اقتصادی نوظهور وجود دارد و باید از آنها استفاده کرد. کشورهای زیادی هستند که از این موضوع نفع می‌برند از این رو شدنی است.

دلار دلیل اصلی تورم نیست

- از دید برخی ناظران برای در امان ماندن اقتصاد ایران از شوک‌های تورمی باید دلار را از اقتصاد کنار گذاشت اما منتقدان این نظر می‌گویند چنین استدلالی مشابه آن است که برای درمان مساله تب بیمار استفاده از دماسنج را به‌کلی نفی کنیم. با فرض به انجام رسیدن فرایند دلارزدایی، آیا اقتصاد از چالش‌هایی مانند تورم رهایی خواهد یافت؟

به نظرم استدلال مطرح شده قوی نیست. هر چند کاهش نقش دلار یا حذف آن می‌تواند تا حدی تورم و تاحد زیادی نوسانات نرخ ارز را کاهش دهد اما اگر قرار باشد دلار دلیل اصلی تورم ما باشد چرا همه کشورهای دیگر تورم‌های بالا ندارند. نظام پرداخت‌های بین‌المللی برای همه کشورها یکسان است، حتی کشورهایی که درگیر جنگ هستند اما تورم‌های ماندگار دورقمی ندارند.

همان طور که اشاره کردم مساله تورم در کشور ما ارتباط کمی با نقش دلار در بازارهای جهانی دارد. این جزو اصول اساسی پذیرفته شده در علم اقتصاد است که تورم عمدتاً ریشه پولی دارد. یعنی اینکه ایجاد تورم ناشی از خلق پول و وام دهی بی‌رویه است.

ساختار نظارتی و کنترلی بر ارزهای دیجیتال باید موضوعات اقتصادی مربوط به تراز پرداخت‌ها و تراز سرمایه را در مرکز توجه خود قرار دهد

نرخ بهره در کشور ما پایین‌تر از نرخ تورم است و این یک رانت بزرگ برای وام گیرندگان ایجاد کرده است. طبیعی است که وام بیشتر مساوی با سود بیشتر است. در صورتی که در کشورهای صنعتی چنین نیست. رانت وام باعث می‌شود همه طالب وام شوند و بی‌انضباطی دولت در کنترل حجم پول و بودجه باعث خلق پول بیشتر و تورم بیشتر شده و همین اتفاق مجددا رانت وام را افزایش می‌دهد.

از طرفی دیگر با بالاتر رفتن نرخ های بهره -به ناچار مثل اتفاقی که امسال افتاد- بازده سپرده‌ها بیشتر می‌شود و خلق پول درونی ایجاد می‌شود یعنی بدون اختیار بانک مرکزی به میزان بهره پول خلق می‌شود این یعنی ما هر ساله مقدار مشخصی خلق پول اجباری و خارج از کنترل هم داریم. من به این پدیده مارپیچ تورم- بهره می‌گویم. به نظرم اقتصاد ایران در گرداب تورم-نرخ بهره افتاده که برای برون‌رفت از آن باید تغییراتی در ساختار نظام پولی ایجاد شود.

ارزهای دیجیتال می‌تواند به کاهش نقش دلار کمک کند اما باید ساختارهای نظارتی مناسب بر آن پدید آید

- راهکارهایی مانند استفاده از ارزهای دیجیتال تا چه حد مسیر دلارزدایی را هموار می‌کند؟

به نظر من استفاده از ارزهای دیجیتال می‌تواند کمک‌های شایانی به سیستم پرداخت بین‌المللی و منصفانه‌تر کردن آن بکند و تبعاً نقش دلار را کمتر کند. چه بسا این اتفاق افتاده و این مکانیزم درحال کار است. اما کار با رمز ارزها هم مثل هر پدیده دیگری آثار مثبت و منفی دارد.

این موضوع مفصلی است که بازکردن آن در این مصاحبه نمی‌گنجد. تنها می‌توانم به این موضوع اشاره کنم که نبود ساختار نظارتی و کنترلی مناسب در ارزهای دیجیتال در کشور می‌تواند آسیب‌هایی هم داشته باشد. مثلاً ورود و خروج سرمایه و پول در کشور از طریق ارزهای دیجیتال قدرت کنترل بانک مرکزی برای سرمایه و ارز را کاهش می‌دهد. پس در نتیجه ساختار نظارتی و کنترلی بر ارزهای دیجیتال باید موضوعات اقتصادی مربوط به تراز پرداخت‌ها و تراز سرمایه را در مرکز توجه خود قرار دهد