تهران- ایرنا- رهبرشناسی و تبعیت مطلق از رهبری، زیباترین پیام عاشوراست. نهضت امام حسین(ع) به ما یاد داد که در حوادث و وقایع باید کلمه به کلمه و مو به مو با اشاره رهبری حرکت کنیم و در مقابل امام جامعه اسلامی تسلیم محض باشیم.

نهضت عاشورا، پیام‌های برجسته و زیبایی دارد که برای تبیین آن باید کتاب‌ها نوشته شود. هر پیام این نهضت، برای ما درس است. عاشق امام عاشورا، با شناخت این پیام‌ها و حرکت بر طبق آن، راه مستقیم حضرت سیدالشهدا (ع) را می‌پیماید و جامعه انسانی را در مسیر تحقق اهداف نهضت عاشورا و اسلام ناب محمدی (ص) به حرکت درمی‌آورد. برای درست حرکت کردن، پیر و جوان و زن و مرد، نیازمند شناخت پیام های عاشورایند. نگارنده در این نوشتار، نمایی از پیام های بلند، برجسته و زیبای عاشورای حسینی را، در مقابل دید مخاطب قرار می دهد تا عاشقان امام حسین (ع)، راه درست حرکت کردن را ترسیم کنند و خود را با اراده و همت در مکتب امام حسین (ع) پرورش دهند:

آزادگی

آزادگی برتر از آزادی و نوع رهایی انسان از قید و بندهای ذلّت آور و حقارت بار است. آزادگی به آن معناست که انسان کرامت و شرافت خویش را بشناسد و تن به ذلت و اسارت دنیا و زیر پا نهادن ارزش های انسانی ندهد. بندگی خالص پروردگار، تزکیه نفس، رعایت زهد، کسب تقوا، دوری از طمع ورزی، و مخالفت با هوا و شیطان، از عوامل آزادگی به شمار می روند.

آزادگی از مهم ترین فضایل انسانی و یکی از اصول مهم زندگی اولیای الهی است. امام حسین (ع) در پاسخ به درخواست کنندگان بیعت به نفع یزید، فرمودند لا وَ اللّهِ لا اُعْطِیْهِم بِیَدی اِعْطاءَ الذّلیلِ وَ لا اَقِرُّ اِقْرارَ إلْعَبیدِ؛ به خدا سوگند؛ نه دست ذلّت به آنان می دهم و نه چون بردگان تسلیم حکومت آنان می شوم! انسان آزاده، هرگز حاکمیت ظالم و ستمگر را نمی پذیرد و بر اساس آیه واجتنبوا الطاغوت؛ در برابر یزید و یزیدیان قیام و با ستمگران مبارزه می کند.

آزادگی آنقدر اهمیت دارد که امام حسین(ع) فرمودند انْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُم‏؛ اگر دین ندارید و از معاد هم نمی ترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید. این یک ندای همیشگی است و همچنان که امام حسین (ع) در عمل نشان دادند که همه اصول را رعایت می کنند و از هرگونه تخلفی رها هستند، به همه انسان ها در همه اعصار نشان می دهند که انسان باید رها از بند هوای نفس و حقیقت جو باشد.

آسیب پذیری دشمن

آسیب پذیری؛ یعنی بی دفاع بودن نسبت به حملات و خطرات آسیب رسان به جسم یا روح انسان ها. نهضت عاشورا تبیین گر این حقیقت است که جبهه دشمن با همه‌ توانایی های ظاهری، بسیار آسیب پذیر است؛ همچنان که جبهه بنی امیه، به وسیله کاروان اسیران عاشورا، در کوفه و شام و مدینه آسیب دید و بالاخره هم ماجرا به فنای جبهه سفیانی منتهی شد. نهضت عاشورا برای ما تبیین کرد که ۷۲ انسان با ایمان و بصیر، در برابر ۳۰ هزار انسان کافر، پیروزند. قدرت انسان به میزان ارتباط او با خداست. با این نگاه، یزیدیان، فرعونیان، صدامیان، مستکبرین و صهیونیست ها محکوم به شکست و نابودی اند.

اخلاص

اخلاص، پاک کردن نیت از غیر خدا و انجام دادن عمل برای خداست. اساس و زیربنای سعادت و عزت امام عاشورا و پیروان ایشان، بندگی خالصانه آنان است. اخلاص سیدالشهدا (ع) و یاران با وفای آن امام همام، مهم ترین عامل ماندگاری و جاودانگی نهضت عاشورا است. در روز عاشورا و در کربلا، تنها خون بود و شمشیر و زخم و درد و غربت و تنهایی و شهادت، و از ثروت و ریاست و مقام و امتیاز و مدال، هیچ خبری نبود. مجاهدان عرصه نبرد عاشورا، فقط و فقط به خدا و رضایت محبوب و سعادت اخروی، و به بقاء دین و ارزش ها می اندیشیدند. با نیروی اخلاص، وارد معرکه می شدند و با شور و شوق شربت شیرین شهادت می نوشیدند.

امر به معروف و نهی از منکر

از آموزه های مهم و ارزنده نهضت عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر و دو واجب از فروع دین هستند که امر به معروف یعنی توصیه به دیگران برای انجام آنچه از نظر عقل یا شرع خوب شمرده می شود و نهی از منکر یعنی دستور دادن به دیگران برای ترک آنچه به نظر عقل یا شرع زشت و بد شمرده می شود.

امام حسین (ع) در وصیت نامه ای، به برادرشان محمد حنفیه نوشتند: انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی و ابی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر - من برای سرکشی و عداوت و فساد کردن و ظلم نمودن، از مدینه خارج نشدم و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم و پدرم خارج شدم و در نظر دارم امر به معروف و نهی از منکر نمایم.

آن امام بزرگوار در نامه ای به نخبگان کوفه نیز نوشتند «هر مسلمانی، سلطان ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال می شمارد و پیمان الهی را در هم می شکند و با سنت رسول خدا مخالفت می کند و در برابر چنین سلطانی با عمل یا گفتار مخالفت نکند، بر خداوند سزاوار است که چنین کسی را داخل آتش جهنم سازد» امام و یاران ایشان با چنین نگاهی وارد میدان جهاد و مبارزه با یزید و یزیدیان شدند و شهادت را به آغوش کشیدند تا معروف رونق بگیرد و منکر و زشتی از جامعه رخت بربندد.

ایثار

ایثار، به معنی مقدم شمردن سود و منفعت دیگران بر منفعت و مصلحت خویش و یکی از خصلت های ارزشمند اخلاقی است که در قرآن کریم و روایات، مورد ستایش فراوان است و از وارستگی انسان از خودخواهی سرچشمه می گیرد. قرآن کریم در آیه و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة؛ از مؤمنانی یاد می کند که دیگران را بر خود مقدم می دارند.

گذشتن از خواسته های خود به خاطر دیگری، ایثار است. اوج ایثار، ایثار خون و جان است. در صحنه عاشورا، نخستین ایثارگر، حضرت سید الشهداء (ع) بودند که حاضر شدند تا فدای دین خدا شوند و رضای او را بر همه چیز مقدم داشتند. در زیارت عاشورا و برخی زیارت‌های دیگر امام حسین (ع)، تعبیراتی همچون بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ مالی وَ أُسرَتی، دیده می‌شود. یک مؤمن و شیعه واقعی، باید در راه دینش از همه چیز بگذرد و خدا و دین برای او، از همه چیز، حتی از مال و جان خودش و پدر و مادرش هم مهم‌تر باشد.

این مضمون، در قرآن کریم نیز مطرح است: قُلْ إِنْ کَانَ آبَاؤُکُمْ وَ أَبْنَاؤُکُمْ وَ إخْوَانُکُمْ...؛ ای پیامبر! به مسلمانان بگو اگر پدران و مادرانتان، فرزندانتان، برادران و خواهرانتان، همسرانتان، قوم و خویشتان، اموالی که به دست آورده اید، کسب و کاری که از کسادی اش نگرانید و خانه هایی که به آن دل خوش کرده اید، برایتان دوست داشتنی تر از خدا و پیامبرش و جهاد در راه خداست، پس منتظر باشید که خدا مردمی را به صحنه می آورد که برایشان،‌ خدا و پیامبرش و جهاد در راه خدا از هر چیزی دوست داشتنی تر است.

آن کسی می تواند بشر را از جهل و گمراهی نجات بدهد که بتواند ایثار کند و گذشت داشته باشد. از شهوات و از منیت و خودخواهی بگذرد، از هستی و جان و مالش بگذرد تا بتواند شمعی فرا راه بشر روشن کند. امام حسین (ع)‌ و یاران با وفایش، با ایثارگری و گذشت از جان و مال، شمع روشنی بخش محفل بشریت شدند.

بصیرت و آگاهی

بصیرت، یک بینش عقلانی و به معنای شناخت حقیقت و قدرت درک صحیح امور است. یکی از جلوه‌های عاشوراییان، بصیرت و آگاهی ایشان به مسئولیت و وظایف خطیر خود در جامعه اسلامی و در قبال امام زمان خود است. در جامعه‌ فتنه‌ زده‌ای که تاریکی جهل و سفاهت، دامن گیر بسیاری از مسلمانان شده بود، یاران امام حسین (ع) با بصیرت و آگاهی، تمام پرده‌های جهل و تاریکی را از جلوی چشمان خود بر طرف کردند و دست رد به سینه طاغوت زمان خود زدند و به حمایت و پشتیبانی از ولی امر مسلمین به پا خاستند.

امام صادق (ع) در وصف حضرت ابو الفضل العباس (ع) فرمودند کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی عَبدِاللّه و أبلی بَلاءً حَسَنا و مَضی شَهیدَا؛ عموی ما، عبّاس، دارای بینشی ژرف و ایمانی راسخ بود؛ همراه با امام حسین (ع) جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید.

توکل

توکل در اصطلاح به معنای اعتماد کردن و واگذاری همه امور خود به خدا و نا امید شدن از انسان و آنچه به دست اوست. توکل از فضائل اخلاقی و منازل سیر و سلوک است. امام حسین (ع) در آغاز حرکت خود از مدینه، تنها با توکل به خدا این راه را برگزیدند و به یارانشان هم فرمودند «هر که بخواهد، می تواند برگردد» توکل آن امام همام به ایزد یکتا بود که هیچ رخدادی در عزم ایشان، خلل وارد نکرد و حضرت در روز عاشورا با شروع حمله دشمن، در نیایشی به درگاه خدا، این اتکال و اعتماد به پروردگار را چنین بیان کردند: انی توکلت علی اللّه ربّی و ربّکُم؛ بر خدایی که پروردگار من و شماست، توکل می کنم.

این ویژگی برجسته، در لحظات آخر زندگی حضرت نیز همراه ایشان بود. هنگامی که امام نیزه خوردند و زخمی بر زمین افتادند، در مناجاتی عارفانه با معشوق خویش گفتند اَسْتعینُ بِکَ ضعیفا و اتوکل علیک کافیا؛ با حالت ضعف از تو کمک می خواهم و بر تو توکل می کنم و تو کافی هستی. امام حسین (ع) به ما آموخت که ایستادگی و مجاهدت، توام با توکل به خدای عزیز و کریم، در نهایت به شکست دشمن و پیروزی جبهه حق می انجامد.

خطر پذیری

خطرپذیری به معنای به استقبال خطر رفتن و قبول کردن خطر است. امام عاشورا به ما آموخت که هر وقت احساس کردیم دشمن برای مکتب اسلام، یک نقشه خطرناکی چیده است، باید به میدان بیاییم و خود را برای قبول هر خطری، و در هر جای سخت و دشواری آماده کنیم. این خطر هر چه باشد، ولو کشته شدن در صحرای سوزان و در غربت؛ باید بپذیریم و شهادت مظلومانه را مایه افتخار و روسفیدی بدانیم. امام حسین(ع) و یاران با وفای ایشان در کربلا به استقبال خطر رفتند و هر خطری را برای بقاء دین و ارزش ها بر جان خریدند. آن امام همام در این مسیر قطعه قطعه شد و هستی خود را فدا کرد، تا اسلام عزیز آسیب نبیند.

دشمن ستیزی

دشمن ستیزی، به معنای نبرد و مبارزه کردن با دشمن است. عاشورا، میدان جهاد با دشمن و عرصه دشمن ستیزی است. کربلا به عنوان سرمشق همیشگی و الگویی آزموده شده به ما ثابت کرد که در مقابل عظمت ظاهری دشمن نباید دچار تردید و ضعف شد و باید تا آخرین نفس و آخرین قطره خون با دشمن اسلام و مسلمین مبارزه کرد. امام عاشورا ثابت کرد که با دشمن ستیزی و نبرد با ظالم و طاغوت، اسلام ناب به اوج عزت و عظمت می رسد و پرچم دین بر بلندای تاریخ به اهتزاز در می آید.

دشمن شناسی

دشمن شناسی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه اولیای الهی قرار گرفته است و بر هوشیاری مومن، و دشمن شناسی او تاکید شده است. دشمن شناسی، بسیار مهم است و باید همه انسان ها، انواع دشمنان خود را بشناسند. اگر زمان شناس نباشیم و دنیا را نشناسیم، فریب خواهیم خورد. باید زمان را بشناسیم تا دشمن را بشناسیم. ادامه صفوف دشمن را بشناسیم. روش های دشمنی او را بشناسیم. طرح های دشمن را بشناسیم. ابعاد دشمن و ابعاد دشمنی دشمن را بشناسیم.

دشمن را باید هوشیارانه شناخت. او را در هر لباسی و در زیر قالب هر گونه کلماتی بشناسیم. طبیعت دشمن را بشناسیم. امام حسین(ع) به ما درس دشمن شناسی و غافل نشدن از دشمن داد. او به ما یاد داد که باید طرح های دشمن را شناخت، ترفندهای او را شناخت، تا فریب نخوریم و بر او فایق آییم. آن امام همام، با هوشیاری، دشمن واقعی را از لابلای ظواهر شناخت و هرگز تسلیم زور و زر و تزویر دشمن نشد.

شجاعت

شجاعت به معنای بی باکی در برابر دشمن و یکی از اصول اخلاقی در کنار حکمت، عفت و عدالت است، که ریشه اوصافی والا و منشا آثار و صفات مثبت فراوانی می شود. صحنه عاشورا، تصویری واضح از شجاعت امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان است. شجاعت عاشورائیان ریشه در اعتقاد آنان دارد. نترسیدن از مرگ در لحظه های خطر و هنگام‌ ادای تکلیف، یکی از مظاهر آشکار شجاعت است. این ویژگی زیبا در نهضت امام عاشورا و یاران با وفای ایشان به شکل باشکوهی به چشم می خورد. رفتار و سخنان امام حسین (ع) از زمان دعوت به بیعت با یزید تا روز عاشورا و لحظه شهادت، آهنگ همگون و یکسانی دارد. همه چیز تحت الشعاع شجاعت و صلابت عاشورائیان قرار گرفته و عنصر ترس از مرگ و اسارت در آن نهضت بزرگ به زانو درآمده است.

صبر و پایداری

صبر و پایداری، به معنای مقاومت در برابر سختی ها و از دست ندادن تاب و قرار است. صبر، نیرویی کنشگر است که انسان را در برابر آنچه ناخوشایند اوست، توانمند می کند. برای مقابله با فشارهای درونی و بیرونی و غلبه بر مشکلات، در راه رسیدن به هدف، صبر و پایداری لازم است. بدون صبر، در هیچ کاری نمی توان به نتیجه مطلوب رسید. در نهضت عاشورا نیز با این جلوه عظیم روحی رو به رو هستیم و آنچه حماسه کربلا را به اوج ماندگاری و تأثیرگذاری و فتح معنوی می رساند، قدرت صبر و پایداری امام حسین(ع) و یاران و همراهان ایشان است.

امام شهیدان، در یکی از منزلگاه های میان راه، در تبیین این حقیقت فرمودند اَیُّهَا النّاسُ فَمَنْ کانَ منکم یَصْبِرُ عَلی حدِّ السیفِ وَ طَعْن الاسِنّةِ فَلیقم مَعَنا و اِلاّ فَلْیَنْصَرِف عَنّا - ای مردم! هر کدام از شما که تحمل تیزی شمشیر و زخم و ضربت نیزه ها را دارد، همراه ما بماند و الاّ باز گردد.

صداقت

صداقت به معنای پندار، گفتار و کردار یکسان، و بالاترین سطح کیفیت در شخصیت انسان است. صداقت باعث ایجاد آرامش در زندگی انسان می شود و به ایجاد اعتماد، بهبود روابط و توسعه جوامع کمک می کند. خداوند در سوره حجرات می فرماید إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ - مومنان واقعی کسانی اند که به خدا و رسولش ایمان دارند و در حقانیت باورهایشان شک نمی کنند، و با مال و جانشان در راه خدا جهاد می کنند. آنان واقعا با صداقت هستند.

از خصلت هایی که مورد پسند خدای متعال و بندگان شرافتمند و آزاده اوست، صداقت است. خدا، مؤ منان را به تقوا و همراهی با صادقین امر فرموده است: یا اَیُّهَاالّذینَ امَنُوا اِتَّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادقین؛ باکسانی باشید که در گـفـتـار و رفـتـار، راسـتـی و درسـتـی را پیشه خود ساخته اند. صداقت در سیمای امام عاشورا و یاران بزرگوار ایشان می درخشد. بیان و عمل عاشورائیان، و ایستادن آنان در صف دفاع از دین تا پای جان، گویای صداقت اصحاب عاشوراست.

عزت

عزت به معنای شکست ناپذیری، صلابت نفس و حفظ کرامت و شخصیت والای انسانی است. ستم‎پذیری و تحمل سلطه باطل و سکوت در برابر ظلم و تسلیم فرومایگان شدن و اطاعت از ستمگران، همه از ذلت نفس و زبونی و حقارت روح سرچشمه می‎گیرد.

عزت و کرامت امام حسین (ع) در روز عاشورا، درس عبرتی برای تمام مسلمانان است که زیر بار خواسته‎های ستمگران و ظالمان و قدرت های استکباری نروند و در برابر تعدی آن ها، با تمام قوا و با عزت و سربلندی بایستند. حضرت سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا فرمودند الموت خیر من رکوب العار و العار خیر من دخول النار؛ مرگ از پذیرش ننگ بهتر، و ننگ از ورود در آتش سزاوارتر است.

ایشان در روز عاشورا فرمودند «ذلت از خاندان ما به دور است» و همچنین می فرمودند فانی لا اری الموت الا سعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما؛ من در چنین محیط ذلت باری، مرگ را جز سعادت و زندگی با این ستمگران را جز رنج و نکبت نمی دانم.

عمل به تکلیف

تکلیف، وظیفه ای است که از طرف خدای مهربان، برای انسان مشخص شده است. عمل به تکلیف نیز از فرامین لازم خداوند و در پی دارنده تقواپیشگی و پایداری در ایمان است. انبیاء و اولیای الهی، در شرایط مختلف اجتماعی، بر اساس تکلیف عمل می کردند. نهضت عاشورا نیز یکی از جلوه های عمل به تکلیف و وظیفه بود. امام حسین (ع) فرمودند اَرْجُو اَنْ یَکُونَ خَیْرا ما ارادَ اللّهِ بِنا، قُتِلْنَا اَمْ ظَفَرْنا؛ امیدوارم آنچه خدا برای ما اراده فرموده است، خیر باشد؛ چه کشته شویم و چه پیروز گردیم.

عاشوراییان، در روز عاشورا برای ادای تکلیف آمدند؛ کاری نداشتند که امام حسین (ع) به حکومت برسد یا شهید بشود؛ گفتند ما برای عمل به تکلیف آمدیم، کشته شویم یا زنده بمانیم هم تفاوتی ندارد.

غیرت

غیرت؛ یعنی تلاش در نگهداری چیزی که حفظ آن واجب و ضروری است. غیرت؛ فضیلتی اخلاقی است که انسان را وادار می کند تا سر حد جان به دفاع از ناموس، خانواده، دین، آیین و همچنین مال و وطن بپردازد. امام حسین (ع) در رجز حماسی خود در روز عاشورا، بر حمایت از ذریه پیامبر (ص) و خانواده امیرمومنان (ع) تاکید کردند و فرمودند اَحمی عِیالاتِ اَبی، اَمضی عَلی دینِ النَّبی؛ سوگند خورده ام که از حریم و خاندان پدرم دفاع کنم و بر دین پیامبر پایدار بمانم.

آن حضرت، در روز عاشورا به خانواده، دختران و خواهر خود سفارش کردند که پس از شهادت ایشان، گریبان ندرند، چهره نخراشند، آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان صدایشان را به گریه بلند نکنند. در لحظاتی هم که مجروح بر زمین افتاده بودند، وقتی شنیدند که گروهی از سپاه دشمن قصد حمله به خیمه‌ها و تعرض به زنان و کودکان را دارند، بر سرشان فریاد کشیدند اِن لَم یَکُن لکم دینٌ و کُنتُم لا تَخافُونَ المَعادَ فَکُونُوا اَحراراً فی دُنیاکُم...؛ ای پیروان آل ابوسفیان، اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید و اگر عربید، به اصل و تبار خویش برگردید... من با شما می‌جنگم و شما با من می‌جنگید، به زنان که نباید تعرض کرد، تا وقتی من زنده‌ام، طغیانگرانتان را از تعرض نسبت به حرم من باز دارید.

فداکاری

فداکاری به معنای از خود گذشتگی و جان نثاری است. امام حسین (ع) به ما یاد داد که مسلمان باید در راه دین فداکاری کند و از همه چیز خود بگذرد. خود او نیز بالاترین، دشوارترین و بزرگ ترین نوع فداکاری را در راه دین انجام‌ داد. نهضت عاشورا به ما آموخت که هر کسی و در هر شان و مقامی باید برای دفاع از دین، از جان و مال خود بگذرد. از همه هستیش بگذرد. از بهترین انسان های زمان خود و از برترین یارانش بگذرد. از زن و بچه و ناموس خود بگذرد و همه را فدای دین کند. چون بحث دفاع از دین و قرآن و شرف انسان و آزادگی انسان و آرمان های انسانی و بقای اسلام و نام رسول الله (ص) مطرح بود، امام عاشورا حاضر شد با سخت ترین مقدمات، به هر فداکاری ای تن بدهد و از حق و حقیقت دفاع کند.

فداکاری امام حسین (ع) و یاران با وفای ایشان در نهضت عاشورا، یک فداکاری فوق العاده و استثنایی بود. هیچ حادثه ای با حادثه عاشورا و هیچ فداکاری ای با فداکاری عاشورائیان قابل مقایسه نیست. دقیقا با همین نگاه، ائمه ما خطاب به حضرت سیدالشهدا (ع) فرموده اند لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ هیچ حادثه ای مثل حادثه تو و مثل روز تو نیست؛ چون عاشورا یک واقعه استثنایی بود.

کرامت انسان

کرامت به معنای دوری از پستی و فرومایگی، و در مقابل دنائت وذلت است. خداوند در تبیین شخصیت انسان، جسم او را به خاک ربط می دهد و روح او را به خود نسبت می دهد. روح الهی به معنای روح کرامت است. پس انسان سهمی از کرامت دارد. با این نگاه بر این باوریم که در مکتب عاشورا و اندیشه عاشوراییان، "مؤمن" کرامت و ارزش دارد. انسان ها به لحاظ ایمان و تقوا و تعهدشان مورد احترامند. زبان و رنگ و نژاد، امتیاز نیست.‌ قبیله و جغرافیا و برده نبودن؛ ملاک برتری نیست. به تقوا و ایمان و اخلاص نمره می دهند.

امام حسین (ع) در روز عاشورا، خود را بر بالین یکایک یاران شهیدشان رساندند و سر مبارک آنان را به دامن گرفتند و بین آنان تفاوت قائل نشدند. به حبیب احترام گذاشتند. به غلام خود نیز توجه کردند. یکی از صحنه های بزرگ تجلی وفاداری یاران امام حسین (ع) برخورد حضرت ابوالفضل (ع) با امان نامه ای است که شمر برای آن حضرت و برادران ایشان آورد. حضرت عباس (ع) با ردّ آن امان نامه، فرمودند: من هرگز از دینم دست بر نمی دارم و تا جان در بدن دارم، از امام و پیشوایم امام حسین (ع) حمایت می کنم.

در زیارت نامه آن یار باوفای امام عاشورا نیز می خوانیم «شهادت می دهم، تو به بیعتی که با امام حسین (ع) بسته بودی، وفا کردی و دعوتش را اجابت نمودی و از دستوراتش اطاعت کردی» در میدان کربلا، برادر، خواهر، فرزند، پسر برادر، پسر خواهر؛ همه آمدند و خودشان را سپر بلای امام حسین (ع) قرار دادند در حالی که یقین داشتند، کشته می شوند. این همان وفاداری و فداکاری عظیم، بزرگ و بی نظیر است.
مبارزه

مبارزه در اصطلاح نظامی عبارت است از مبارز طلبیدن در میدان نبرد برای جنگ تن به تن و یا اعلان جنگ عمومی. امام عاشورا با نهضتش به ما یاد داد که چگونه در مقابل ظلم و ستم یزیدیان زمان ایستادگی کنیم و در هیچ شرایطی مبارزه با طاغوت و جهاد فی سبیل الله را ترک نکنیم. امام حسین (ع) فرمودند: هر کسی ببیند که دین خدا به وسیله کسانی و قدرت هایی در جامعه اسلامی درحال از بین رفتن پایمال شدن است و در مقابل این حرکت نایستد؛ کان حقا علی الله ان یدخله مدخله؛ خدا او را در حکم همان کسی قرار خواهد داد که با دین خدا مبارزه می کند و می جنگد.

محبت و عشق

محبت به طور عام به معنی احساس یا نوعی عشق است که از دوستی فراتر می رود. مکتب عاشورا، مکتب محبت و عشق است. کمتر مکتب و مسلک و دین و آیین و طریقه ای مثل مکتب عاشورا، با محبت و عشق سر و کار داشته است. علت این هم که تفکر عاشورایی تا امروز مانده، در حالی که این همه با آن مخالفت کرده اند، همین است که ریشه در زلال محبت و عشق داشته است. اگر محبت و عشق در میدان کربلا و پس از آن در فرهنگ عاشورا نبود و مجاهدان میدان و عاشقان ابی عبدالله (ع)، عاشق امام خود و عاشورا و محرم نبودند، امروز اثری از اسلام ناب محمدی (ص) نبود. همین محبت مردم به امام حسین (ع) و شهدای بزرگوار کربلا، ضامن حیات و بقای دین و ارزش های دینی و عاشورایی است.

موقعیت شناسی

موقعیت به معنای زمان یا فرصت مناسب و خاص برای انجام کاری است. کسی که دارای قدرت تشخیص و شناخت زمان، مکان یا وضعیت مناسب برای اقدام به کار یا انجام رفتاری است؛ موقعیت شناس است. سیدالشهدا (ع) و یاران عاشورایی امام و حضرت زینب کبری (س) موقعیت شناس بودند. موقعیت های قبل از رفتن امام به کربلا، موقعیت بحرانی روز عاشورا و موقعیت حوادث سخت و دشوار بعد از شهادت امام عاشورا را شناختند و بر طبق هر موقعیت، یک انتخاب درست و بزرگ داشتند.

عاشورائیان در صحنه و میدان، در هر زمان، فهمیدند که باید در راه مستقیم الهی محکم باشند و امام عاشورا را تنها نگذارند. آنان در هر موقعیت، سختی راه را به درستی درک کردند و با اتخاذ تصمیم صحیح، از حق و امام حق دفاع کردند. اگر موقعیت شناسی و اقدام به موقع عاشورائیان و امام سجاد (ع) و حضرت زینب کبری (س) نبود و اگر موقعیت شناسی پیروان امام حسین (ع) در عصر پس از عاشورا نبود، امروز اثری از دین و دینداری نمی دیدیم. در آن ساعت های بحرانی، یاران امام فهمیدند که چه باید بکنند و با درایت و قوت و شجاعت، از امام خود پشتیبانی کردند و به جبهه حق آبرو دادند.

نماز و راز و نیاز

نماز از عبادت های مسلمانان و از ارکان مهم‌ دین اسلام و عملی است که با هدف برقراری ارتباط نزدیک با خداوند انجام می شود. راز و نیاز هم به معنای در میان نهادن سر و حاجت و خواهش خود با خدای بزرگ و مهربان است. امام حسین (ع) به مسئله نماز و راز و نیاز با خدای مهربان اهتمام جدی داشتند. در عصر تاسوعا، زمانی که لشکر عمر سعد تصمیم گرفت که جنگ را شروع کند، امام به برادر خود حضرت ابوالفضل ماموریت دادند تا از دشمن یک شب مهلت بگیرد. ایشان در بیان علت آن مهلت، فرمودند: امشب را به ما مهلت دهند تا به نماز و دعا و استغفار مشغول شویم؛ زیرا خدا می داند که من نماز و دعا و قرآن را دوست می دارم.

در ظهر عاشورا نیز وقتی ابو ثمامه صائدی زمان نماز را متذکر شد، امام فرمودند: نماز را به یاد ما انداختی، خداوند تو را از جمله نمازگزارانی که به یاد خداوند هستند، قرار دهد.

وفاداری

وفاداری؛ یک کیفیت اخلاقی، و به معنای متعهد بودن و پای بندی به عهد و پیمان و دوستی و یا عشق است. وفا و عمل به پیمان، و ایستادگی بر سر عهد از ویژگی های امام حسین (ع) و اصحاب وفادار آن حضرت است. آن حضرت شب عاشورا در توصیف اصحاب خود فرمودند: هیچ اصحابی وفادارتر و صادق تر از یاران خود نمی شناسم. در وصف وفاداری امام عاشورا نیز در زیارت نامه ایشان می خوانیم «شهادت می دهم که تو به عهدی که با خداوند بسته بودی، وفا کردی» یکی از صحنه های بزرگ تجلی وفاداری یاران امام حسین (ع) برخورد حضرت ابوالفضل (ع) با امان نامه ای است که شمر برای آن حضرت و برادران ایشان آورد. حضرت عباس (ع) با ردّ آن امان نامه، فرمودند: من هرگز از دینم دست بر نمی دارم و تا جان در بدن دارم، از امام و پیشوایم امام حسین (ع) حمایت می کنم.

در زیارت نامه آن یار باوفای امام عاشورا نیز می خوانیم «شهادت می دهم، تو به بیعتی که با امام حسین (ع) بسته بودی، وفا کردی و دعوتش را اجابت نمودی و از دستوراتش اطاعت کردی» در میدان کربلا، برادر، خواهر، فرزند، پسر برادر، پسر خواهر؛ همه آمدند و خودشان را سپر بلای امام حسین (ع) قرار دادند؛ در حالی که یقین داشتند، کشته می شوند. این همان وفاداری و فداکاری عظیم، بزرگ و بی نظیر است.

ولایتمداری

ولایت از مهم ترین و محوری ترین مسائل دینی و اعتقادی در اسلام ناب محمدی (ص) است. ولایتمدار به این معنی است که صدر تا ذیل عمل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، با اشاره و تدبیر و فرمان امام و رهبر جامعه اسلامی انجام شود. کسی که از ولی و ولایت او پیروی می کند و به ولی و امام جامعه وفادار است؛ ولایتمدار محسوب می شود. محبت ورزی و اطاعت پذیری در برابر ولی خدا، از برجسته ترین شاخصه ها و ویژگی های فرد ولایتمدار است. ولایتمداری، بدون بصیرت و هوشمندی، معنا و مفهوم درستی ندارد.

رهبرشناسی و تبعیت مطلق از رهبری، زیباترین پیام عاشوراست. نهضت ابی عبدالله (ع) به ما یاد داد که در حوادث و وقایع باید کلمه به کلمه و مو به مو با اشاره رهبری حرکت کنیم و در مقابل امام جامعه اسلامی تسلیم محض باشیم. در زیارت عاشورا می خوانیم سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم؛ در مقابل کسانی که با شما می جنگند، در جنگ هستم و با کسانی که نسبت با شما سلم اند و تسلیم اند، من هم با آن ها سلم و تسلیم هستم.