یکی از کارهای اساسی ائمه دین، تلاش و مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی بود. مقام امامت چنین مقامی است. پیامبرانی که دارای این مقام بودند، فرمان تشکیل حکومت داشتند. خداوند در آیه ۱۲۴ سوره بقره می فرماید وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ؛ و [یاد کنید] هنگامی که پروردگار ابراهیم، او را با وسایل گوناگونی آزمود؛ و او به طور کامل از عهده آن آزمایش ها برآمد. خداوند به او فرمود من تو را امام و پیشوای مردم قراردادم. ابراهیم گفت از دودمان من [نیز امامانی قرار بده] خداوند فرمود پیمان من، به ستمکاران نمیرسد [و تنها فرزندانی از تو که پاک و معصومند، شایسته مقام امامتند]».
مقام امامت ابراهیم، از مقام رسالت و نبوت او بالاتر است. مقام امامت، مقام شکل دهی به نظام دینی و مقام مدیریت دل هاست.
امام خامنه ای در عید غدیر سال ۱۳۸۶ فرمودند: از نظر اسلام، مسئله حکومت فقط این نیست که یک قدرتی بیاید در رأس جامعه اسلامی قرار بگیرد و کارائی داشته باشد برای اداره حکومت، و زندگی مردم با نظم و انضباط اداره بشود؛ مسئله فقط این نیست از نظر اسلام، بلکه حکومت در نگاه اسلامی معنای امامت دارد.
امامت یعنی پیشوائی جسم و دل؛ هردو. فقط حاکمیت بر اجسام نیست، اداره زندگی دنیائی و روزمره متعارف مردم نیست؛ مدیریت دل هاست، تکامل بخشیدن به روح ها و جان هاست، بالا بردن فکرها و معنویت هاست. این معنای امامت است. اسلام این را می خواهد. ادیان دیگر هم همین جور بوده اند. حالا از ادیان دیگر، سند باقیمانده متقنی در دست بشر نیست، لکن اسلام سند روشن دارد.
حرکت اسلام، پیدایش اسلام برای اداره زندگی بشر، این معنا فرق جوهری و معنوی را با همه حرکت های دیگر دارد. دنیا و آخرت را می خواهد اداره کند، تکامل و تعالیِ حقیقیِ انسان را در کنار اداره زندگی روزمره مردم به عهده بگیرد. این، همان معنای امامت است. خود پیغمبر هم به این معنا امام بود که در آن روایت امام باقر (ع) در منا در میان جمعیت، حضرت صدایشان را بلند کردند، فرمودند: انّ رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله کان هو الامام؛ پیغمبر امام بود.
پیامبر در جایگاه امام جامعه، همه تلاش خود را کرد تا ۱۰ سال در مدینه، حکومت اسلامی برپا باشد. غدیر استمراربخش حرکت پیغمبر برای حفظ و گسترش حکومت دینی بود. همه اولیای الهی تا سال ۲۶۰ قمری درصدد بودند حکومت اسلامی را بوجود بیاورند. امیرمومنان (ع) چه سختی ها و رنج هایی را تحمل کرد تا توانست پایه های یک حکومت الگو را بنا نهد و چهار سال و ۹ ماه زیباترین نوع حکومت را اداره نماید.
پس از امام اول، چند ماه امام حسن (ع) حکومت علوی را استمرار بخشید. صلح تحمیلی بر امام، جریان را عوض کرد و معاویه با نیرنگ و خدعه، از سال ۴۰ تا ۶۰، به مدت ۲۰ سال، با یک جنگ فرهنگی، حقیقت دین را تغییر داد و از اسلام فقط نامی ماند! امام حسین (ع) در روزهای آغازین حکومت یزید، دست به یک قیام بزرگ زد تا حکومت اسلامی در مسیر خود قرار بگیرد. خواصی مثل عبدالله بن جعفر و عبدالله عمر و عبدالله زبیر و امثالهم، از ترس جان، امامشان را یاری نکردند. رعب و وحشت ایجاد شده، توسط عمال یزید، صف یاران امام حسین (ع) را ضعیف کرد و حادثه عاشورا در کربلا رقم خورد و حضرت سیدالشهدا به مذبح رفت.
این جریان، به صحنه های رعب و وحشت در مدینه منجر شد. در یک مقطع کوتاه عبدالله بن حنظله قیام کرد و در مدینه حکومت تشکیل داد. با حمله مسلم بن عقبه، فرمانده سنگدل سپاه یزید به مدینه و شکل گیری واقعه حره در سال ۶۴ ترس و وحشت شدیدتری بر مدینه حاکم گشت. او چهار هزار نفر را در مدینه کشت؛ سه روز جان و مال مردم را بر سپاهش حلال کرد و آنان ناجوانمردانه به نوامیس مردم تجاوز کردند؛ به طوری که جنین ها را از شکم مادران بیرون کشیدند، کودکان را کشتند و به صحابه بزرگ پیامبر (ص) جسارت و توهین کردند.
مدینه و مکه آرام آرام به مرکز فساد و عیاشی تبدیل شدند و بزرگ ترین نوازنده ها و عیاش ها و مفسدان را به تماشا نشستند. حتی آقازاده های معروف قریش و بنی هاشم غرق در فحشا شدند و از امام سجاد (ع) فاصله گرفتند. ابن ابی الحدید به نقل از ابوعمر نَهْدی ، از امام سجاد (ع) نقل کرده که فرمودند: ما بِمَکَّةَ وَ المَدینَةِ عِشرونَ رَجُلاً یُحِبُّنا - در مکّه و مدینه ۲۰ نفر هم نیستند که ما را دوست داشته باشند. امام صادق (ع) وضع را بدتر می دانند و می فرمایند اِرْتَدَّ اَلنَّاسُ بَعْدَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلاَّ ثَلاَثَةً -أَبُو خَالِدٍ اَلْکَابُلِیُّ وَ یَحْیَی بْنُ أُمِّ اَلطَّوِیلِ وَ جُبَیْرُ بْنُ مُطْعِمٍ- همه مردم بعد از امام حسین (ع) از دین برگشتند، جز سه نفر؛ ابوخالد کابلی و یحیی پسر ام طویل و جبیر پسر مطعم.
معاویه کاری کرده بود که مردم، خلیفه را مهم تر از رسول الله (ص) بدانند. در این دوران نیز کار را به جایی رساندند که امام سجاد (ع) مجبور بودند به مردم ثابت کنند که من امام جامعه هستم! امام سجاد (ع) در این دوران سخت و وحشت، برای شکل دهی به حاکمیت دینی، برای آینده میان مدت برنامه ریزی کردند، امامت و حکومت اسلامی را تبیین نمودند، معارف اسلام را تعلیم دادند و نیرو تربیت کردند. حرکت زیبای امام چهارم، در دوران امام باقر و امام صادق (ع) عمق پیدا کرد و گسترش یافت و اوج گرفت. در سال ۱۳۵ و با شروع خلافت منصور دوانیقی، وضع عوض شد، مشکلاتی پیش آمد و کار را متوقف کرد.
در دوران زندگی امام رضا (ع) باز حرکتی جدید و عمیق و گسترده شروع شد و تا نزدیکی شکل دهی به حکومتی اسلامی پیش رفت. این حرکت نیز با شهادت امام هشتم متوقف شد. از سال ۲۰۴ دوران محنت اولیای الهی شروع شد و فصل جدیدی را باز کرد تا حکومت دینی بعد از غیبت صغری حیات بگیرد. امام های نهم، دهم و یازدهم، باوجود سختی های عصر خود، در استمرار حرکت امامان قبلی، پایه های تشیع علوی را محکم کردند و راه ائمه پیشین را برای تشکیل حکومت اسلامی ادامه دادند.
امام خمینی (ره) در تلاشی گسترده و با ابتکاری بی نظیر، خواسته ائمه دین (ع) را تحقق بخشید و با شکل دهی به نظامی اسلامی، مقدمات حکومت مهدوی در عصر غیبت کبری را فراهم ساخت. اکنون نیز در استمرار حکومت نبوی و علوی، امام خامنه ای طلایه دار حرکتی جهانی در امتداد راه امام خمینی (ره) برای تشکیل تمدن نوین اسلامی و زمینه سازی حکومت مهدوی است.
نظر شما