"هدایت عظیمی فر" روز یکشنبه در گفت و گوی اختصاصی با ایرنا اظهار کرد: همه کودکان کار خیابانی یاسوج افغانستانی هستند که ۲ نفر از آنها دختر است.
عظیمی فر یادآور شد: از سال ۱۴۰۱ به بعد تعداد این کودکان در استان افزایش یافت و اغلب اقامت غیرقانونی دارند بدرستی با بهزیستی همکاری نمی کنند و همه اینها خانواده دارند.
از سال ۱۳۹۸ تاکنون نزدیک به ۳۰۰ کودک کار خیابانی بومی در استان شناسایی شد
وی تاکید کرد: همه کودکان کار این استان از طبقه فرودست اجتماعی هستند که بنا به دلایل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ناگزیر هستند ساعتی از وقت خود را برای تامین حداقل درآمدی در خیابان باشند.
معاون امور اجتماعی بهزیستی گفت: از سال ۱۳۹۸ تاکنون نزدیک به ۳۰۰ کودک کار خیابانی بومی در استان شناسایی شد که از این تعداد ۲۰ نفر در گچساران و ۱۵ کودک در دهدشت بود.
عظیمی فرد ادامه داد: اغلب این کودکان کار پسر و سن آنها بین ۱۱ تا ۱۵ سال بود و اغلب آنها دانش آموز دوره ابتدایی و متوسطه اول بودند.
وی اضافه کرد:بیش از ۹۰ درصد این کودکان بدسرپرست بوده و دارای سرپناه و در کنار پدر و مادر خود زندگی می کردند.
۶۰ درصد از کودکان کار خیابانی بومی در یاسوج از روستاهای اطراف و مابقی از "مادوان" هستند
عظیمی فرد که تعداد کودکان کار خیابانی شهر یاسوج را نسبت به دیگر شهرهای استان بالا برشمرد، گفت: حدود ۶۰ درصد از کودکان کار خیابانی بومی در یاسوج از روستاهای اطراف یاسوج بوده و مابقی از "مادوان" در حومه یاسوج هستند.
وی یادآور شد: با مداخلات بهزیستی و واحدهای تابعه مثل اورژانس اجتماعی و مرکز آموزشی کودکان کار خیابانی و... حدود ۲۰۰ نفر از ۳۰۰ کودک کار خیابانی شناسایی شده به خانواده برگردانده شدند.
مداخلات بهزیستی به این شکل بود که پس از شناسایی و جذب، تشکیل پرونده تخصصی و مشاوره های روانشناسی، حمایت های مالی، مصاحبه با والدین، بازدید از منزل، ارزیابی و آنالیزی از مشکلات برای شناسایی عوامل موثر بر کودکان خیابان انجام شد.
معاون امور اجتماعی توضیح داد: از ۱۰۰ نفر باقیمانده حدود ۳۰ نفر از آنها ترخیص شد که از این ۳۰ نفر حدود هشت نفری کارهای خیابانی انجام می دهند.
به گفته وی سن بعضی از این افراد بالا رفته و در جرگه کودکان کار نیستند و بهزیستی مطابق با دستور العمل ها مسئولیتی در قبال کودکانی که به سن بزرگسالی و ۱۸ سالگی برسد، ندارد.
به دلیل نبود سازوکار قانونی، آماری از کودک کار در کهگیلویه و بویراحمد نیست
عظیمی فر گفت: ۷۰ نفر باقیمانده کودکان کار خیابانی در شهرهای یاسوج، گچساران و دهدشت هستند و میانگین سن آنها بین ۱۰ تا ۱۵ سال است.
وی اظهار کرد: آماری از کودک کار در استان نداریم چرا که سازوکار قانونی و ساختاری برای مداخله در این آسیب تاکنون برای سازمان بهزیستی تعریف نشده است.
بین "کودک خیابانی" و "کودک کار خیابانی" تمایز است
معاون امور اجتماعی بهزیستی گفت: بین "کودک خیابانی" و "کودک کار خیابانی" تمایز است چرا که اغلب کودکان خیابانی سرپناه و خانواده ای ندارند و محل خواب آن خیابان است ولی کودکان کار خیابانی شناسایی شده در استان بالای ۹۵ درصد آنها خانواده و سرپناه داشته و دانش آموز بودند.
عظیمی فرد ادامه داد: کمتر از ۱۰نفر از کودکان کار خیابانی در فصل های تعطیلی مدارس از روستاهای دورافتاده استان (زیلایی و دیشموک) به یاسوج سفر کرده که روزانه در خیابان هستند و شب ها در پارک می خوابند.
وی گفت: کودکان کار اغلب بین ۱۰ تا ۱۵ سال سن دارند که در یک سن تکوین و تکامل شخصیت و تکمیل انباشت های ذهنی و مهارت های فکری و اجتماعی هستند، سنی که باید در حال تحصیل باشند ولی مجبور هستند برای تامین حداقل درآمدی در خیابان باشند.
معاون امور اجتماعی بهزیستی تصریح کرد: کودکان کار خیابانی با پیوند افتراقی با همسالان و همالان، احتمال اینکه یک بزهکار خیابانی باشند و اینکه در خیابان مورد آسیب بزهکاران و تصادفات خیابانی قرار گیرند، زیاد است بنابراین از یک طرف در معرض خطرات خیابانی هستند و از طرف دیگر این فرصت ها(جو عاطفی خانواده، تحصیل در مدرسه و...) را از خود سلب می کند.
آسیب های اجتماعی معلولی از تصمیم های کلان بدون توجه به تبعات اجتماعی است
عظیمی فرد تاکید کرد: کودکان کار خیابان یک مساله اجتماعی است که علاوه بر عوامل کلان، دلایل استانی، خانوادگی و حتی فردی در شکل گیری کودکان کار خیابانی نقش دارند.
وی با تشریح عامل کلان گفت: عوامل ساختاری اعم از متغیرهای کلان اقتصادی، اجتماعی که در هسته مرکزی تصمیم گیری بدون توجه به مقتضیات و تبعات اجتماعی تصمیم گیری اتفاق می افتد اگر چه دلایل استانی، خانوادگی و فردی در شکل گیری کودکان خیابانی نقش دارند اما این پدیده بیشتر به عوامل ساختاری کلان برمی گردد.
با احداث سد خرسان ۳، مهاجرت ها افزایش و آسیب های اجتماعی تشدید می شود
معاون اجتماعی بهزیستی پیامدهای تصمیم گیری کلان درباره سد خرسان ۳ در استان را بر شمرد و گفت: این سد در ۲ استان کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال بختیاری واقع شده و احداث آن یک منطقه ای (تعداد ۲۴روستا با بیش از ۸۰۰ خانوار) با بافت سنتی، عشیره ای با خصوصیات همسایگی از هم پاشیده می شود که گسستن این بنیاد باعث سیل مهاجرت به سکونتگاه های غیر مجاز در حاشیه شهرها می شود.
عظیمی فرد ادامه داد: ساخت، بافت زندگی و حتی مهارت های ساکنان محدوده آبگیری سد خرسان، روستایی، کشاورزی و دامداری است که با صناعات شهری قرابتی ندارند که بتوانند درآمدی کسب نمایند و ناگزیر هستند به شغل های تکدی گری رو آورده و کودکان کار هم در همین راستا تشدید می گیرد.
به گزارش ایرنا، سد خرسان ۳ یکی از سدهای بزرگ در دست اجرای کشورمان در مرز کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری با پیشرفت فیزیکی ۱۰ درصد است که اکنون بسیاری از مردم و کارشناسان در استان نسبت به احداث آن نگرانند.
سد خرسان ۳ یکی از ۲۵ سد در پرونده سرشاخههای کارون در زاگرس است که بدون اخذ مجوزهای قانونی ارزیابی اثرات محیط زیستی و اقتصادی اجتماعی، عملیات اجرایی آن بر روی رودخانه خرسان در مرز استان کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری آغاز شده که با ساخت این سد بیش از ۲۴۰۰ هکتار از جنگلها و بوتهزارهای منطقه زاگرس در این دو استان زیرآب می رود و هزاران ذخیره نادر جنگلی از گونههای بلوط ایرانی، بنه و بادام وحشی را در خط مرزی منطقه حفاظتشده دنا نابود میکند.